مبارزه با یک حکومت بر دو نوع است، یا قرار است مبارزه به نتیجه برسد و آن حکومت تغییر کند، یا قرار است ما نشان بدهیم که در حال مبارزه با حکومت هستیم. در بسیاری موارد، طولانی شدن مبارزه با یک حکومت وقتی پای حکومت سومی به میان میآید، سروکله گروهی پیدا میشود به اسم مبارزین رسمی( شامل: کارشناسان رژیم، آسیبشناسان رژیم، پروپوزالنویسان برای سقوط حکومت با کمترین هزینه در کوتاهترین زمان ممکن، رسانههای ضدرژیم (تفریحی، سیاسی، آموزشی) و مواردی از این دست. در واشنگتن و پاریس و بروکسل پر است از این گروه از مبارزان. این گروه از مبارزان چنین خصوصیاتی دارند:
یک. نمیخواهد به پیروزی برسند، چون تخصصشان مبارزه با یک حکومت خاص است و اگر به پیروزی برسند، شغل شان را از دست میدهند.
دو. همیشه در حال مبارزه با رقیب هستند، چون بهطور دائمی نسل جدیدی از مبارزین شکل میگیرند که این گروه باید گروه قبلی را از میدان به در کنند، در نتیجه معمولا بخش اصلی مبارزه این گروهها با همدیگر است.
سه. مبارزه از راه دور را ترجیح میدهند. با گذشت دو دهه از زندگی این مبارزین معمولا آنها به کشور میزبان خو میکنند و جز فرهنگی آنیمیستی( شیئیمداری) در آنها باقی نمیماند، تابلو و پرچم و هفت سین و فروهر و ستونهای تخت جمشید در رستورانهای دیزیسرا. این افراد نه که نخواهند به کشورشان برگردند، آنها نمیتوانند این کار را بکنند. فرض کنید همین الآن اگر رضا پهلوی بخواهد به ایران برگردد، تمام زندگیاش از بین خواهد رفت. این موضوع در مورد بخش اعظم این مبارزین صدق میکند.
چهار. اپوزیسیون عوضی به جای اپوزیسیون واقعی. منظورم از عوضی توهین نیست، بلکه منظورم دقیقا اشتباهی است. گروه مبارزین حرفهای معمولا اپوزیسیون تقلبی از داخل انتخاب میکنند و روی او تبلیغات میکنند. مثلا زندانی سیاسی که هیچ پیوندی با هیچ گروهی ندارد، یا مبارزی که بخاطر خالکوبی یا رقص فقط یک بار بازداشت شده، یا زندانی که به زبان فرانسه مسلط است و مصاحبهخورش ملس است. در بیرون نیز مبارزین معمولا استانداردهای کافی برای تبلیغات را دارند.
پنج. حداکثرگرایی به جای حداقلگرایی. طبیعی است که مبارزه ممکن مبارزهای تدریجی است که کمکم به نتیجه میرسد. و جالب است که آقای ایکس از استرالیا، یا آقای ایگرگ از قطب شمال، یا خانم نون از مجمع الجزایر باربادوس اصرار غریبی دارند که باید همین الآن حکومت لائیک شود و ۹۳ درصد از اعضای رژیم سابق اعدام شوند تا شرایط حداقلی برای بازگشت و برگزاری رفراندوم فراهم گردد و اگر کسی در داخل کشور خواهان تغییر قانون انتخابات باشد بی تردید مزدور استکبار داخلی و غیره است.
11 پاسخ
واقعن حیفه که قلم چون تویی در جهتی غیراز دفاع از مردمت به حرکت در بیاد. واقعن چرا آقای نبوی؟ کی میخواهی صادقانه با کلامت از مردمت دفاع کنی بدون اینکه به دنبال امتیاز دادن به انهایی که مردمانت رو به اسارت گرفتن باشی؟ مرد، ایرانی ها به کلام امثال تو نیاز دارند و تو در چه وادی و راهی حرکت میکنی. خیلی جای تاسف داره.
آقای نبوی
چه بلایی بر سرت آمده؟ مدتها سکوت کرده بودی حالا بعد از جنایات سنگین خامنه ای و آدم کشان ولی فقیه و رسوایی سید خندان و بسیاری از اصلاح طلبان پیرو او در حمایت از جنایتکاران به جای آنکه قلمت که روزی میگفتی خامنه ای ازش حساب می برد به کار گرفته و آنها را برای قتل های ناجوانمردانه جوانان و نوجوانان وطن رسوا کنی برداشته ای حرفهای نامربوط می زنی. به فرض همه مبارزان و فعالان سیاسی به قول شما “فعالان رسمی” با همان اوصافی که میگویی باشند، تو خود چه می کنی؟ شاهزاده رضا پهلوی که گفته ساختار حکومت آینده را به رای مردم میسپارد ناراحتی شما از چیست؟
آدم باید ریگی به کفشش باشد که در روزهای پس از آن کشتارهای ناجوانمردانه که به قول خمینی اسلحه ها را با پول ملت تهیه کردند و با آنها مردم را کشتند بیاید غیر از موضوع اصلی مردم ایران که چکونگی رهایی از این حکومت جهل و جنایت است به موضوعهای نا مربوطی مانند این بپردازد و بین فعالان سیاسی نفاق ایجاد کند. بهتر نبود همان آن آقای خاتمی عزیزت را که ما را از رای هایی که به او داده بودیم شرمنده کرده به خاطر حمایت از خامنه ای نصیحت میکردی و وظایفش را به عنوان رهبر به اصطلاح اصلاح طلبان به او یاد آوری میکردی. اگر هم تعهد داده ای که ننویسی بهتر است ساکت باشی و یکی به نعل و یکی به میخ نزنی.
مطمئن باش رژیم ولایت فقیه رفتنی است. حتی اگر با قیام مردم هم سرنگون نشود مثل شوروی به دلیل ناکارایی و فساد مالی و عقیدتی گسترده مقامات رژیم مافیایی از هم خواهد پاشید. اگر هم تا کنون سر پا بود به دلیل پولهای باد آورده نفت بود که ناکارایی حکومت قرون وسطایی را می پوشاند. حالا که پول نفت نیست حکومتی که در کشتن مستضعفان و جوانان و نوجوانان حاشیه نشین خیلی شجاع و توانمند است قادر نیست بوی گندی که تهران را برداشته را برطرف کند یا فاضل آب اهواز مرکز صنعت نفت صد و چند ساله کشور را مدیریت کند. محسن هاشمی گفته “لابد گندی زدیم که حالا بویش بلند شده است”. مردم البته در تهران میگویند بوی الرحمن رژیم است؛ واقعا هم از نعش متعفن دایناسورهای نفت خوار چه انتظاری میرود؟ مواظب خودت باش.
نمیدونم چه عقده ای از شاهزاده داری?خصوصا وقتی لابلای عرایضت رضا پهلوی خطابش می کنی….همینطوری…
اما در قلب و روح ملتش جای دارد
سید اصلاح طلب !، حالا شما به کدامیک از این گروهها یا افراد تعلق داری؟؟، یا این که هنوز در “عصر طلایی امام راهل” مشغول پرسه زدنی؟؟ بابا ما دیگه میدونیم ، که شماها زندگیتون بسته به امامان راحل و حاضر است، دیگه اینقدر فتفا ندهید، جناب سید!
این همه همتون حرص و جوش میخورین ، که مبادا ایران فلان شود ، تجزیه شودو غیره… خب بشود! اگر در اجزای بعدی ایران رفاه و مرافقت و دوستی و صلح هست همان بهتر تجزیه بشود، مثلا آقای نبوی هم می رود در کشور تهران و حومه ستون طنزش را بر قرار میکند. بهتر از بدبختی دامنگیر فعلی ست که…
جالبه که نویسنده خودش به تتهایی مصداق تمام این حرفهاست… فرافکنی میکنه
آقای نبوی، تو مو میبینی وما پیچش مو/ تو ابرو ما اشارت های ابرو.
سرشت ومنش “یا با منی ویا ضد من” در ذات و فطرت اکثریت ما از ازل پروگرام و تنیده شده است، از خار بار فروش سر گذر تا بالا ترین مقام. از مذهبی تا ملی و یا ضد مذهبی، از چپ و راست و (مذهب از هر نوعش، ٢۵٠٠، ١۴٠٠، ٢٠٠ ساله).
شاید در صد افرادی که مستثنی از این تعریف هستند در بین ما ایرانی ها از تعداد انگشتان دست کمترند
این نوشته چیزی برای گفتن ندارد و اصلا نمی توان آنرا برای یک سایت بعنوان مقاله انتشار داد. اصلا و مطلقا هیچ چیز نیست.
خیلی کوتاه و عالی .
به این میگویند نقد از درون. و شجاعت میخواهد. همانطور که اگر کسی ازدرون حکومت، مثل مرحوم منتظری، شروع به نقد کرد.
آنوقت مرحوم منتظری همدست و گول خورده ی منافقین میشود و ابراهیم نبوی، همدست و گول خورده ی رژیم و عامل حسین شریعتمداری و شکنجه گر سابق و بیسواد فعلی و موجب شرم اپوزسبون و اصلا عامل اطلاعات و سپاه، و برو جلو!!!!
نمونه ای از این دست، سر و صدا و فحاشی جوانی بنام واحدی، علیه جناب خاتمی است. تا دلتان بخواهد اهانت کرده به خاتمی! آدم را یاد بوال زمزم می اندازد!
چه درد و رنجی میکشید از نام رضا پهلوی
دور هم از اصلاح طلب حکومتی تا اصلاح طلب خارج از کشور به پایین ترین حد محبوبیت رسیدید… به این نتیجه رسیدید دیگی که برای من نجوشه همون بهتر که سرسگ توش بجوشه.
اون عزتی که میگفتید خدادادیه، ظاهرا به سمت پهلوی چرخیده
باید شعار ۸۸ رو بهتون یاداوری کرد
… نگاه کن
عزت خدادادیه
دیدگاهها بستهاند.