نگاهی دیگر به آغاز و فرجام جنبش آبان‌ماه از منظر مهندسی اجتماعی

محمد کوراوند

در این یادداشت می‌کوشم نشان دهم:

– پروژه امنیتی سازی و حذف صورت مسایل منازعات سیاسی و اجتماعی آشکارا دنبال می شود.
– مهندسی اجتماعی خشونت‌بار با همراهی دولت اعتدال به‌شکل سیستماتیک برای دست‌کاری جنبش های اجتماعی در حال انجام است.

– فاصله انداختن بین طبقات و ترساندن آنها از یکدیگر و تبلیغ خشونت بخشی علیه دیگری برنامه ریزی شده است.

– القای همراهی و حمایت جریان‌های توده ای و فرودست از پهلوی سوم جهت اختلاف افکنی بین هدف مبارزاتی آنان وگروه‌های پیشرو و دموکراسی خواه صورت می پذیرد.

– درتمام اعتراضات چندسال اخیر یک مطالبه اصلی دیده می شود. مخالفت باسیاست حاکمیت در تاراج منافع ملی ایران خارج ازمرزها.

– فرودستان، نسل دهه۷۰ و۸۰ و زنان و دانشجویان به‌عنوان موتور محرک جنبش های اخیر درمعرض بیشترین نسق‌کشی و سرکوب هستند.

– حمله پیشگیرانه به دانشگاهها به منظور نپیوستن جنبش دانشجویی به جامعه صورت می پذیرد.

***

پیش فرض نظری این تحلیل بیان می دارد که «انقلابها درشرایطی به وقوع می پیوندند که شور و اراده همه طبقات بیدار شده درلحظه ای خاص از تاریخ به هم می پیوندد. نظام های بر آمده از انقلاب بیش ازهمه این لحظه را می شناسند و به هر نحوی سعی در ممانعت از بهم پیوستن طبقات در بزنگاهها دارند. اما نهایتا عملکرد مستبدانه، غیر نرمال و غیر قابل اصلاح آنها جامعه را به ورطه باز تکرار آن لحظه تاریخی سوق می دهند».

در باب اینکه جامعه شناسان و تحلیلگران اجتماعی و حتی وابسته ترین آنان به دستگاه قدرت پیش بینی می کردند بزودی جامعه خفته و سرخورده ایرانی دستخوش خیزش وجنبشی عظیم خواهد شد شکی نبود. دربسیاری کشورهای جهان تنها با میزانی از رکود اقتصادی و اختلاف طبقاتی جنبش های اجتماعی فراگیر آغاز و با مدارا یا سرکوب حاکمان به انجام می رسیدند اماچطور ممکن بود در ایران باچنین فروپاشی اقتصادی و تورم کمرشکن سکوت برقرار باشد؟ چطور امکان داشت با سونامی خودکشی، خشونت، طلاق، مهاجرت، اعتیاد، بیکاری، تن فروشی و خیانت روان جامعه در آرامش باشد؟ چرا با دریایی از اختلاس های افسانه ای، فسادهای عظیم اقتصادی و تاراج منافع ملی طبقات فرودست در سکوت بودند؟ جواب همه این چراها را می توان در یک کلمه یافت، سرکوب.

سرکوب سیستماتیک فکری و فیزیکی جامعه که تقریبا از ده سال پیش ابعاد جدیدی از مهندسی سیاسی و اجتماعی را نیز با خود همراه می دید و روز به روز نیز پیچیده تر می شد راههای تنفس جامعه را مسدود کرده بود.

فرآیند مهندسی که از دهه گذشته با دستکاری در انتخابات آغاز شد و شکاف دولت ملت را به نقطه غیرقابل بازگشتی سوق داد شروع نومیدی طبقه متوسط جدید و نیروهای پیشرو از امکان و ارزش مشارکت سیاسی و اصلاحات اساسی بود. پس ازسال ۹۲ جریان اعتدال نیز در پیشبرد این پروژه به بازی گرفته شد. پس ازمشروعیت بخشی دوباره به انتخابات -در مفهوم تن دادن به مهندسی های آینده بود- به مرور با همراهی جریان اعتدال رفع حصر از مطالبه عمومی طیف پیشرو به خاطرات پیوست، احزاب پیشین از تشکل های موثر به کلوپ چندنفری مبدل شدند، روشنفکران منزوی و طرد شدند، جنبش های اجتماعی به زیرپوست اجتماع خزیدند، جنبش دانشجویی و دانشگاه ازنفس افتادند و طبقه متوسط مطالبه گر به زیر خط فقر کوچ کرد تاجامعه ایران بیش از پیش توده ای گردد. دراین بین جریان امنیتی نیزدرحال تسلط هرچه بیشتربود. سرخوش از اتمیزه کردن جامعه و سکوت توده ها وقایع دی ماه ۹۶ رخ داد که برگ دیگری ازپروژه مهندسی اجتماعی سیاسی بود. قرار بر سواستفاده سیاسی از برخی مالباختگان بود که ناگاه آتش خشم و اعتراض فرودستان درتمام کشور بپاخواست و دامن مدیران پروژه را گرفت و پاسخ نیز مثل همیشه سرکوب بود.این آتش به زیر خاکستر رفت اما نزاع به هر دو سمت درس مهمی داد.

برای جریان سرکوبگر آمادگی و خشم فرودستان برای جنبشی عظیم و نابهنگام آشکار شد و برای طبقه فرودست هم امکان بروز و اعتراض عیان شد.

طی دو سال با افزایش روزافزون فشاراقتصادی و اجتماعی بر فرودستان پتانسیل عصیانی بزرگ برای حاکمیت هویدا گردید. از طرفی امکان بهم پیوستن طیف ها و طبقات و اعتراض مشترک در بزنگاههایی همچون انتخابات وجود داشت. پس گامی دیگر در راه مهندسی اجتماع برداشته شد اما اینبار چه خونبار.
سیستم بجای اینکه ناگهانی در برابر جنبشی توده ای و سراسری بدون آمادگی قبلی قرار گیرد آنرا جلو انداخت تا بهره برداری وکنترل ممکن باشد.

فکتهایی همچون آماده باش به ارگانهای نظامی- امنیتی از قبل، ورود یک جریان سرکوبگر جدید، برگزاری مانور قطع سراسری اینترنت، پروژه شناسایی کانونهای اعتراضی حاشیه شهرها، پیش بینی شرایط جوی ناپایدار و هماهنگی سریع در اعلام مجاهدین و سلطنت طلبان بعنوان عوامل اغتشاش همگی نمایانگر رخدادی پیش بینی شده بود.

بازهم پروژه اعتدال برای شروع و سرکوب جنبش به بازی گرفته شد. دستور جمعی و اجرا از دولت به ظاهر منتخب. بنزین درشوک آورترین شرایط ۳برابر می شود، اینترنت ابتدا یک حرکت آرام را هماهنگ می کند، شنبه اعتراضات آرام شکل می گیرد، اینترنت قطع می شود،
با تاریکی هوا سرکوب خشن می شود، خشونت به‌خصوص نسبت به جوانان مناطق حاشیه اوج می گیرد، به‌طور  هماهنگ در ۷۰۰ نقطه بانک ها و اماکن عمومی به‌صوزت حرفه ای مورد حمله قرار می گیرد، بی محابا شلیک مستقیم در کلونی اعتراضات صورت میگیرد، دولت در راس حاکمیت مردم را آشوبگر و عامل بیرون می خواند و از یکشنبه به‌شکل هماهنگ همه جنایتها به پای اشرار مجاهد و سلطنت طلب نوشته می شود و ظرف ۴۸ ساعت پروژه با تلی از خاک و خون پایان می یابد و جامعه در بهت از یک شورش توده ای فرو می رود.

آنچه گفته شد همه شواهدی از یک مهندسی اجتماعی خشونت بار بود که در کنار منافع اقتصادی زیاد ، هزینه نسبتا زیادی را نیز به سیستم تحمیل کرد. اما پرسش اساسی در یک نگاه کلان اینکه چرا سیستم باید زیر بار چنین پروژه ی هزینه زایی برود؟

به نظریه مطرح در شروع بحث باز می گردیم. آنچه اتاق فکر و دستگاه جامعه شناسی حاکم بدان پی برده است و توالی وقایع هم آنرا تایید می کند ورود جامعه ایران به مرحله پیشاانقلاب است. نارضایتی تقریبا  سراسری به تمام طبقات و افراد سرایت کرده است و ناامیدی از بهبود شرایط با دورنمای سیاسی -اقتصادی فعلی به مرحله بروز خشم و عصیان رسیده است. پس هدف کلان برای ممانعت از بهم پیوستن طبقات و یافتن نقطه مشترک در اعتراضات طرح شده بود. در جهت دستیابی به این هدف ایده هایی چنین به‌کار برده شد:
-ایجاد ترس بین طبقات و شهرنشینان از طریق القای خشونت و انتقام در جنبش توده ها و حاشیه نشینان.
– القای همراهی و حمایت جریانهای توده ای و فرودست از سلطنت جهت اختلاف افکنی بین آنان و گروههای پیشرو و دموکراسی خواه.
-زمینه چینی برای توجیه سرکوب همه گروهها و اختناق در کوتاه مدت به بهانه ناامنی در پی خشونت ها و اعتراضات.

آنچه که بیان شد خلاصه ای از شیوه جدید حکمرانی در راستای پروژه امنیتی سازی بود. در چنین نظریه ای است که هزینه کشتن چندصد انسان، دستگیری و سرکوب هزاران تن و خشم کوتاه مدت جامعه و تبعات خارجی به بهانه تامین امنیت کشور اما در اصل برای پیشگیری از یک ائتلاف طبقاتی و انقلاب اجتماعی و در جهت بقا در شرایط بحران و تعویق منازعه به آینده نامعلوم پذیرفته می شود.
در تداوم چنین پروژه ای خشونت در اعتراضات بعدی بسیار گسترده تر خواهد بود.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

11 پاسخ

  1. من هم موافقم. به لحاظ جامعه شناسی این واقعه یک پروژه بود که جلو انداخته شد تا ازش بهره برداری بشه. احتمالا مجلس و دولت افراطی ازش در میاد

  2. پاسخ به علی سون
    متاسفانه در فضای عزای مادران عزیز از دست داده، و بازماندگان از درب زندان ها، رانده شده، جای جوک و شوخی نیست.
    کدام دردمند آگاهیست که وضع فقر مردم متوسط و زیر متوسط را نداند، چه رسد به مردم زیر خط فقر؟
    آزادی هم که مختصری قبل از دستگیری و بازداشت هست. تا داروغه چه بپسندد؟
    اما آیا میتوان چشم را بر آنچه ترامپ و عواملش در خزانه داری و وزارت خارجه و نهاد های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا بر آن مشغولند، بست؟؟؟

    کشور ما یک اقتصاد نفتی داشته که الان درآمدش ته کشیده، و مردم فقیر فقیرتر شده اند و اقتصاد نفیر، لاغرتر. و البته تیم دولت هم با دولت موازی در رقابت و دعوا. شبکه های رسانه ای وابسته به غرب و عربستان و اسرائیل هم مشغول.
    آیا باید تسلیم ترامپ شد و در پازل دشمن شماره یک ایران بازی کرد، یا کمی بیشتر دندان را روی جگر گذاشت، تا این چند ماهه (تا نوامبر آتی) بگذرد؟؟

  3. علی سون، حقیقتا ترامپ موثر در وضعیت اقتصاد وابسته به نفت ایران، و لذا وضع معیشت و رفاه مردم ماست. این البته از جرم و نفهمی مسئولان کشور ما که وضع را به اینجا رسانده اند، کم نمیکند.
    اما اسم دفتر مداخلات جاسوسی و امنیتی پلیس انگلیس mi6 است. و ظاهرا شماره های دیگر، مربوط به دفاتر و امور دیگر این پلیس قدیمی دنیاست.
    ضمن آنکه به وضعیت کشور و مردممان تاسف میخوریم، نباید استعمارگران کهنه و نو را ندید بگیریم و …
    صلوات شعار ملی و دینی ماست،
    پس بلند بفرست!
    خداوند کشور ما را از آفات سماوی و زمینی و وساوس شیطانان درونی و بیرونی، حفظ کند.
    در این بلبشو، یک راه هم، دعاست!
    بهتر از بی خیالی و نا امیدی، و یا بازی در پازل ترامپ (خفه کردن ملت و به زانو درآوردن حکومت) است.

  4. جناب یک دوست و بقیه دوستان،
    یک، من چیز دیگری نوشته ام در بالا، ربطش با سخنانم چه بود؟
    دو، از برچسب اصلاح طلبان حکومتی، برای تحقیر و تمسخر استفاده کردن، کفایت از دلیل نادرستی مواضعشان نمیکند. مگر آنکه اصل همیشه بر انقلاب و براندازی باشد.
    سه، عملکرد اکثر اصلاح طلبان، بمعنای عام، مخالفت با استبداد است، اما نه با براندازی، آنهم در این لحظه بحرانی روابط ایران و آمریکای ترامپی.
    چهار، یک عیب ما، اینستکه از توی دلمان برای نیات و ذهنیت دیگران می بریم و میدوزیم. از کجا فهمیدید که اصلاح طلبان با حصر موسوی، آن هم از ابتدا، موافق، آنهم صدر در صد! بوده اند؟
    پنج، صادقانه فکر کردم و شما هم خود را از پاسخ بی نیاز ندانید. مونولوگ بهتر از دیالوک نیست. ما نیاز به گفتگو و تصحیح ذهنیات خود داریم. و الا ..

  5. علی تبریزی عزیز، دوستانه توصیه میکنم یکبار دیگر سخنان خاتمی در جمع ایثارگران (تشکر از رهبر)، مقاله جلایی پور در سایت کلمه، مواضع سایر اصلاح طلبان حکومتی مثل سعید لیلاز و احمد زیدآبادی را مرور کنید. صادقانه با خود بیاندیشید که با این جماعت به کدام اهداف میخواهید برسید.
    از همان سال ۷۶ بر این مسئله تاکید میشد که اگر خاتمی و اصلاح طلبان هماهنگ با مردم حرکت نکنند، جامعه از آنان عبور خواهد کرد. باعتقاد من جامعه سال ۸۴ باید برای همیشه از آنان عبور میکرد. ۱۵ سال گذشته و تمام عملکرد همسو با استبداد این جماعت پیش روی ماست.
    بعد از حصر در صفحه فیس بوک موسوی مینوشتیم که این خونسردی اصلاح طلبان و مدعیان همراهی با جنبش سبز در قبال حصر از کجا ناشی میشود. (یادآوری اینکه مسئول صفحه فیس بوک موسوی از جوانان حزب کارگزاران بود). امروز وقتی واکنش زیدآبادی، حسین مرعشی، جلایی پور و سایرین به بیانیه موسوی را میخوانم، این گمان همیشگیم تایید میشود که این جماعت با حصر موسوی از ابتدا صد در صد موافق بوده اند.
    کمی صادقانه در خلوت خود فکر کنید،و نیازی نیست به من پاسخ دهید.
    موفق باشید!

  6. مردم ایران همه در رفاه کامل بسر میبرند و آزادی هم خیلی زیادی شده است. آنچه مسلم است این یک نقشه شیطانی توسط ترامپت، ابو حسن، آبو موسی، م ای۳، م‌ای ۴ ، م‌ای ۵، م‌ای ۶، می ۱۷، و م‌ای ۱۸ بوده است. البته کلی از معترضین به زبان عبری شعار میدادند لذا سپاه مجبور شده با رافت اسلامی آن‌ها را بکشد. حالا برای شادی روح قاتلین صلوات بلند ختم کن.

  7. جنبش آبان ماه؟!
    به حرکت اعتراضی و شورش، جنبش نمیگویند. بالاخره از منابع مستقل و معتدل معلوم شده که آشوب ها و تخریب و آتش زدن و دزدی و غارت کار که بوده؟؟
    مردمان فقیر و گرسنه، یا فرصت طلبان قالتاق؟ یا عوامل تروریستی، یا عوامل امنیتی توطئه گر؟؟
    اگر به صدا و سیمای میلی اعتماد نیست، به شما مجهول الهویه های جو ساز و مشکوک هم اعتمادی نیست.
    آنچه مسلم است کودتای ۲۸ مراد علیه مصدق، دسیسه ی خارجی، با استفاده از نفرات مزدور داخلی بوده است.
    کار و شغل سازمانهائی نهانی و مخوف چون سیا، موساد و ام ای ۶ و حقوق بگیران و مدیران آن معلوم است.
    کار ترامپ و پمپئو براین هوک معلوم است.
    چرا بعضی وضع بحرانی جهان سلطه علیه ایران را به روی خود نمی آورند؟
    جاهل اند یا عالم اند؟ دلسوزند، یا خائن؟

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »