زیتون ـ شیوا نظرآهاری: انتشار خبر انتقال نرگس محمدی به زندان زنجان و ضرب و شتم او توسط رییس زندان اوین بار دیگر نگاهها را به سمت عملکرد، غلامرضا ضیایی، رئیس زندان اوین معطوف کرد.
ضیایی به روایت بسیاری از زندانیان سیاسی در سالهای گذشته، در سمتهای مختلفی که در زندان عهدهدار بوده، برخوردهای خشونت آمیزی را با زندانیان و بالاخص زندانیان سیاسی داشته است.
نرگس محمدی در نامه چهارصفحهای که پس از انتقالش به زندان زنجان نوشته، با جزئیات در مورد نحوه تبعیدش و همچنین برخوردهای ضیایی توضیح داده و نوشته «هنوز از شدت خشونت و بیرحمیهای صورت گرفته شوکه هستم».
طبق نامه نرگس محمدی، پس از تحصن جمعی از زندانیان سیاسی زن در بند زنان در همدردی با خانوادههای کشتهشدگان آبانماه ۹۸، نیروهای امنیتی سپاه و وزارت اطلاعات حضور گستردهای در بند داشته و شخص رئیس زندان با حضور در بند زنان، تهدید کرده که با متحصنین برخورد خواهد کرد.
غلامرضا ضیایی این کار را با قطع تلفن بند زنان عملی کرد و پس از آن زنان زندانی متحصن سه هفته از ملاقات محروم شدند. اما گویی همه اینها کافی نبود و در سوم دیماه نرگس محمدی با وعده ملاقات با وکیل از بند بیرون برده شد و پس از آن با زور، ضرب و شتم و خشونت شدید به زندان زنجان فرستاده شد.
نرگس محمدی در نامه چهارصفحهای که پس از انتقالش به زندان زنجان نوشته، با جزئیات در مورد نحوه تبعیدش و همچنین برخوردهای ضیایی توضیح داده و نوشته «هنوز از شدت خشونت و بیرحمیهای صورت گرفته شوکه هستم».
نرگس محمدی در این باره نوشته که وقتی به اتاق رئیس زندان برده شد و فهمید ملاقات با وکیل دروغ است از دفتر او بیرون آمد اما «آقای ضیایی با تمام قدرتش بازوهایم را گرفت و آنچنان به کنج راهرو کشاند که شوکه شده بودم، هر بار به سمت در می رفتم با هجوم وی و مردهای همراهش به این طرف و آنطرف پرتاب می شدم، خودم را به در خروجی رساندم و دوباره به من حمله ور شدند. در حالی که بازوهایم را گرفته بود و به عقب می کشید دستم را به در کوبیدم که شیشه های در خرد شد و دستانم را برید و خون از آنها جاری شد. آقای ضیایی دستم را گرفته بود و به سمت بالای پله ها می کشید تا به اتاق خودش ببرد و من مقاومت می کردم که دیگر به اتاق نروم و از ساختمان خارج شده و به بند برگردم. آن چنان دستانم را با قدرت به سمت بالا می کشید که کتفم صدای بلندی داد و من خواهش می کردم که دستانم دارند می شکنند و از جا کنده می شوند و دستانم را که خون ریزی می کرد ول کنند.»
سوابق ضیایی
این اولینبار نیست که اخباری در مورد بدرفتاری رئیس زندان اوین با زندانیان سیاسی گزارش میشود. غلامرضا ضیایی پیش از این فرهاد میثمی را هم با همین ترفند، از زندان اوین به زندان رجاییشهر منتقل کرده بود. میثمی در نامهای به رئیس قوه قضاییه نسبت به مدیریت زندان اوین اعتراض کرده و او را به نقض بیسابقه حقوق زندانیان متهم کرده بود. فرهاد میثمی و محمد حبیبی، پیشتر در اعتراض به محدودیتهای اعمال شده علیه زندانیان سیاسی از پیروی از مقررات زندان از جمله حاضر شدن در آمارگیری روزانه و مراسم اجباری صبحگاه خودداری کرده بودند که در نتیجه آن ابتدا از ملاقات با خانواده هایشان محروم شدند و پس از آن هم فرهاد میثمی به زندان رجاییشهر منتقل شد.
غلامرضا ضیایی از زمان انتساب به عنوان رئیس زندان اوین، محدودیتهای بسیاری را علیه زندانیان وضع کرده است. محدودشدن تماسهای تلفنی، کاهش ملاقاتهای حضوری، لغو ملاقات مادران زندانی با فرزندانشان و ممنوعیت ورود کتاب و نشریات به زندان، تنها گوشهای از فشارهایی است که او در این مدت بر زندانیان سیاسی و عقیدتی اعمال کرده است.
ماده ۲۴ آیین نامه اجرایی سازمان زندانها میگوید: وظیفه رئیس زندان، اجرای قوانین، مقررات و آیین نامههای وضع شده است.
در هیچ کجای این آییننامه نیامده که رئیس زندان شخصا میتواند اقدام به وضع قوانین جدید محدودکننده علیه زندانیان کند. همچنین یکی دیگر از وظایف رئیس زندان، مراقبت در نحوه رفتار مأموران با محکومان و متهمان عنوان شده است، مواردی که به نظر میرسد غلامرضا ضیایی نه تنها آنها را اجرا نکرده بلکه به عوض نظارت بر حسن رفتار مأمورانش در مواجهه با زندانیان، خود به مأمور شکنجه تبدیل شده است.
مجید توکلی، فعال دانشجویی سابق که نزدیک به هشت سال در زندان به سر برده، در رشته توییتی نوشت با اشاره به رفتارهای ضیایی در مدت حبس وی نوشت که اطمینان دارد مسئولان قضایی دقیقا از رفتار غلامرضا ضیایی اطلاع دارند. او همچنین خاطرهای از رفتارهای رئیس کنونی زندان اوین با خودش را تعریف کرده که در سال ۸۶ وقتی غلامرضا ضیایی رئیس بند ۸ زندان اوین بود، او را به همراه چند وکیل بند مورد ضرب و شتم قرار داده است. بطوریکه تمام بدنش زخمی شده و یک هفته در بستر مانده است.
محدودشدن تماسهای تلفنی، کاهش ملاقاتهای حضوری، لغو ملاقات مادران زندانی با فرزندانشان و ممنوعیت ورود کتاب و نشریات به زندان، تنها گوشهای از فشارهایی است که غلامرضا ضیایی در این مدت بر زندانیان سیاسی و عقیدتی اعمال کرده است.
او نوشته که غلامرضا ضیایی عاشق ماجراجوییهای زندان است و مهمترین خاطراتش آنهایی بوده که به دنبال زندانیهای فراری که بعد از مرخصی به زندان برنگشته بودند، برود و با ورود ناغافل به منزلشان و با ضرب و شتم آنان را دستگیر کند.
اما چنین فردی که به گواه بسیاری از زندانیان سیاسی، اساسا صلاحیت قرار گرفتن در چنین سمتی را ندارد و به گفته فرهاد میثمی، انسانی « اشتباهی» است چرا و از کجا به ریاست زندان اوین رسیده است؟
رییس زندان اوین کیست؟
غلامرضا ضیایی پیش از آنکه ریاست زندان اوین را عهدهدار شود، در همین سمت در زندان رجاییشهر قرار داشت. در آنجا هم بنا بر شهادت بسیاری از زندانیان از زمان روی کار آمدن او، سختگیری بر زندانیان به نهایت خود رسید و قوانین وضع شده توسط او در زندان رجاییشهر، هنوز هم مایه آزار و اذیت زندانیان است.
بعد از این موارد نقض آشکار حقوق زندانیان و شکایتهای متعدد آنان از غلامرضا ضیایی که منتصب آیتالله رئیسی، رئیس قوه قضاییه است، باید دید آیا تحرکی از جانب این دستگاه برای اعمال تغییرات در زندان اوین اتفاق میافتد.
گفته میشود او در اوایل دهه هشتاد مسئول بند ۲۴۰ زندان اوین بوده و پس از آن مسئول دستگیری زندانیان فراری بوده است. همچنین به گفته برخی از زندانیان او خودش را مسئول بازداشتگاه کهریزک نیز معرفی کرده است و در حالی که در تمام مناصبی که تاکنون حضور داشته، باعث ایجاد نارضایتیهای فراوان در میان زندانیان عادی و سیاسی شده از یکسال پیش به ریاست زندان اوین منصوب شده که در همین مدت کوتاه، رفتار هتاکانه و خشناش با زندانیان سیاسی بارها مورد اعتراض زندانیان و خانوادههایشان قرار گرفته است.
نرگس محمدی در نامهاش از سوم دی به عنوان «روز نکبتی خشونت عریان مردان امنیتی و زندان علیه خود» یاد کرده و نوشته: «رییس زندان تهدید می کرد که تو فکر می کنی هر چه بخواهی، می توانی بگویی! حالا نشانت می دهیم…»
حالا بعد از این موارد نقض آشکار حقوق زندانیان و شکایتهای متعدد آنان از غلامرضا ضیایی که منتصب آیتالله رئیسی، رئیس قوه قضاییه است، باید دید آیا تحرکی از جانب این دستگاه برای اعمال تغییرات در زندان اوین اتفاق میافتد یا در ادامه سرکوبهای شدید یکسال گذشته و به خصوص آبانماه ۹۸، ریاست فردی چون ضیایی بر زندان اوین همچنان در راستای سیاستهای دستگاه قضایی برای عدم مدارا با زندانیان سیاسی است.
5 پاسخ
به عنوان یک شهروند غیر سیاسی برای این آقای ! غلامرضا ضیایی ۲ توصیه دارم:
اول، در کوچه و بازار از مردم عادی جویا شود که در مورد لاجوردی چه نظری دارند؟
دوم، یه تعدادی فیلم فارسی رژیم گذشته را ببینند تا شاید کمی مردانگی بیآموزد…
درهمین اتفاقات اعتراضی اخیر در آبان،کشته هائی را می بینیم در سنین ۱۳-۱۴سال ! بی اختیار از خود می پرسیم:
1-آیا واقعا” اینها خطر ایجاد میکردند برای نظام که اینطور کشته شدند؟
2- آیا آن به اصطلاح نظامی، امنیتی و…واقعا” آموزشی هم دیده اند؟ که اگرچنین باشد بدا بحال ملتی که استاد آموزشی اش چنین بی سواد است!
بشکند دستی که این نونهالان را با تیر کورکورانه کشتند…
3-و…درنهایت اگر نظامی امنیتی رژیم گذشته چنین بودند استخوانهای من نیز پوسیده چون در اکثر روزهای ماههای منتهی به انقلاب۵۷در تظاهرات خیابانی بودم…
پس نظامی امنیتی های رژیم گذشته آنهائیکه فوت کردند خدایشان بیامرزد وآنهائیکه هنوز در قید حیاط اند خدا از هر بلا و بیماری ائی مصون بدارد
واقعاجای تأسفه که تواین ویرانه ای که اسمش روگذاشتیم ایران اسلامی، برای حمله سربازاسرائیلی به جوان فلسطینی بوق و کرنادست میگیرندو گوش فلک راکرمیکنند، برای قتل خاشقچی کم مانده بودهیأتی ازاراذل واوباش را روانه عربستان کنند، امانوبت به دژخیم گری های خودشان که میرسد، همه چیزقانونی میشودو آئین نامه ای،،، بیغیرتانی که عنوان نماینده مجلس را یدک میکشندومانند سگان دریوزه گرفقط منافع خودشان طی چهارسال دنبال میکنند، رئیس جمهورفشلی که برای انجام اموراتش باید از رهبری که خود سردسته دژخیمان است اجازه بگیرد،خداهم خوابش برده ویااینکه وجودخارجی نداردکه اینهمه ظلم وستم نشانه هایش را روی زمین ببیند و ازبندگان مظلومش حمایت کند. ولی خواهدرسید آن روزی که دیرنیست، دستان مظلومان گلوی کثیف این دژخیمان و آمرانشان را چنان بفشارندکه شیرمادرنابکارشان ازجانشان بیرون بزند.
این کسیکه برای تحکیم پستش یا ترفیع درجاتش یا پیشبرد ایدئولوژی خود دست روی یک بانوی ایرانی ومادر بلند کرده ولو این مادر گناهکار هم باشد که نه تنها نیست بلکه برای احقاق حقوق مردم مظلوم ایران شجاعانه ومظلومانه دربند است از پست ترین افراد روی زمین است چه رسد به مسلمانی و..که در مرام مومنانه وسلوک ائمه شیعه اینگونه حرکات جزو گناهان متقیانه واز بدیحیات است .ننگتان باد ای نیرنگبازان تاریخ
علی سون، طنز میگوئی و راست میگوئی.
اما مواظب باش که در حالتی نیمه جدی نیمه شوخی، ظلم نکنی. حق را بگو. مبارزه با ظلم کن که کار نیکی است. اما یکی از ظلم ها هم دوپهلو حرف زدن و دوغ و دوش آب را یکی کردن است.
خود دانی.
این هم از حربههای دشمن است. عرض شود که کتک و شکنجه و قتل شهروند ایرانی اصلا مهم نیست. مهم این است که ما همگی به دشمن و امریکا، عربستان اسرأییل و انگلیس و خلاصه به هر کس دیگری بند کنیم تا دامنه بحث بزرگ و بزرگ تر شده و این وسط جنایات نظام مقدس تطهیر و ماست مالی شود. آخرش هم صلوات که شعأر دینی ماست ختم میکنیم که ماست مالی کامل شود. هدف ماله کشی است نه قبول حقیقت
دیدگاهها بستهاند.