زیتون : حمله خفیفی که جمعه شب هفته قبل به پایگاه نظامی آمریکا در کرکوک صورت گرفت و به کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی منجر شد، ۴۸ ساعت بعد با حمله شدید آمریکا به مواضع حزبالله عراق پاسخ داده شد؛ پاسخی که حداقل ۲۵ کشته و مطابق گزارش العربیه ۶۶ کشته در برداشت. به تلافی حمله هوایی ارتش آمریکا، گروه حشدالشعبی تقریبا ۴۸ ساعت بعد به سفارت آمریکا در بغداد هجوم برد؛ تهاجمی که کشتهای در بر نداشت ولی منجر به فرار کارمندان سفارتخانه آمریکا به نقطهای امن شد و در مجموع انتقامی توام با تحقیر سیاسی دولت آمریکا بود. دونالد ترامپ ایران را مسئول حمله به سفارت آمریکا دانسته و پس از این واقعه، به سبک مالوف خودش، مواضع گفتاری متناقضی اتخاذ کرده است. افشار سلیمانی،دیپلمات پیشین ایران، در گفتوگو با «زیتون» نظراتش را درباره جنبههای گوناگون وقایع عراق در روزهای اخیر بیان کرده است. آقای سلیمانی در مجموع معتقد است تا وقتی که ساختار سیاسی عراق از حالت سهمیهبندیشده بین شیعیان و سنیها و کردها خارج نشود و کشورهای درگیر در عراق با انعقاد یک پیمان همزمان از عراق خارج نشوند، استقلال و دموکراسی در این کشور محقق و تثبیت نخواهد شد.
جناب سلیمانی، به نظرتان حمله جمعه شب به پایگاههای نظامی آمریکا در کرکوک عراق با چه انگیزهای صورت گرفت؟
به نظرم نوعی اعتراض به حضور آمریکا در عراق بود. بویژه اینکه بخشی از نیروهای سیاسی عراق هم در سنوات گذشته درخواست داشتند که آمریکا از عراق خارج شود. هدف از چنین اقداماتی احتمالا این است که آمریکاییها را نگران کنند که آسیبپذیرند و اگر برای جان سربازانشان ارزش قائلند، باید عراق را ترک کنند. یا دست کم آمریکا را از مداخله بیش از حد در مسائل عراق باز دارند و اجازه دهند که خود دولت و مردم عراق درباره مسائل این کشور تصمیم بگیرند.
طبق نظر شما، این اقدام یک حرکت اصیل عراقی بوده اما برخی از تحلیلگران معتقدند خردهحملات اخیر به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق، پاسخی است به فشار حداکثری آمریکا علیه ایران یا تلاشی نیابتی است از جانب ایران برای ضربه زدن به آمریکا، بلکه آمریکا فشار به ایران را کاهش دهد. درباره این تحلیل چه نظری دارید؟
تصور نمیکنم این تحلیل درست باشد؛ برای اینکه اگر کشوری از تحریمها آسیب دیده باشد و خودش هم به این امر معترف باشد، بعید است که چنین اقداماتی انجام دهد؛ چراکه اقداماتی از این دست هزینههای بیشتری به ایران تحمیل میکند و مشکلات ایران را بیشتر خواهد کرد. اگر کسانی هم در ایران چنین تحلیلی داشته باشند، من نمیدانم چطور ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که درگیری نیابتی با آمریکا در عراق، میتواند موجب کاهش تحریمهای اقتصادی و فشار حداکثری آمریکا شود.
در واقع شما میفرمایید این کار عقلانی نیست، بنابراین حکومت ایران احتمالا چنین کاری انجام نداده است.
بله.
منتقدین این نظر شما میتوانند بگویند اصل سیاست خارجی ایران در قبال عراق و سوریه، غیر عقلانی است؛ بنابراین بعید نیست این حملات اخیر علیه پایگاههای آمریکا هم – که از نظر شما غیر عقلانی است – صورت گرفته باشد.
به نظرم وقتی آمریکا و سایر نیروهای خارجی در عراق حضور دارد، حضور ایران هم در عراق عقلانی است. اگر آنها در عراق نباشند و در مسائل این کشور دخالت نکنند، حضور ایران در عراق هم غیر عقلانی میشود. زمانی که هیچ نیرویی در عراق نباشد که به منافع ایران ضربه بزند، ایران هم لزوماً نباید در عراق حضور داشته باشد. ولی وقتی چنین نیروهایی در عراق حضور دارند، ایران هم حق طبیعی خودش میداند که در عراق حضور داشته باشد.
وقتی آمریکا و سایر نیروهای خارجی در عراق حضور دارد، حضور ایران هم در عراق عقلانی است. اگر آنها در عراق نباشند و در مسائل این کشور دخالت نکنند، حضور ایران در عراق هم غیر عقلانی میشود.
ولی وقتی اقتصاد ایران آن قدر قوی نیست که بتواند در عراق پول کلانی خرج کند و به کارآمدی حکومت در داخل کشور لطمه نخورد، چرا باید سیاست ایران در عراق را عقلانی بدانیم؟
وقتی بحث منافع استراتژیک و ژئوپلتیک و امنیتی یک کشور مطرح میشود، این امور در اولویت قرار میگیرند و حکومت آن کشور تا جایی که بتواند، سعی میکند در این راستا عمل کند. این یک امر طبیعی است. ایران هم علیرغم مشکلات اقتصادیاش، به دلیل منافع استراتژیک و ژئوپلتیکش، در عراق حضور دارد. حالا ایران در عراق حضور فیزیکی که ندارد. کسانی هم که به سفارت آمریکا حمله کردند، عراقی بودند. نیروهای آمریکایی در عراق حضور فیزیکی دارند.
نیروهای ایرانی هم حضور فیزیکی دارند که ۴۱ نفرشان، مطابق گزارش العربیه، در حمله آمریکا به مراکز حزبالله عراق کشته شدند.
بله، ولی نیروهای ایرانی حداقل به تعداد نیروهای آمریکاییها نیستند.
به نظرتان چرا پاسخ آمریکا آن قدر شدید بود؟ چون در حمله به پایگاه نظامی آمریکا، فقط یک پیمانکار آمریکایی کشته شد.
آمریکا برای حفظ پرستیژ خودش چنین پاسخی داد تا نگویند آمریکا در عراق در ضعف به سر میبرد. پاسخ آمریکا از طریق حمله هوایی بود و در زمینه حملات هوایی، طبیعتاً آمریکا دست برتر را دارد. ولی اگر این وضع ادامه یابد، آمریکاییها طبیعتاً روی زمین دچار مشکل میشوند. من بعید میدانم آمریکا بخواهد این روند را ادامه دهد. اگر هم آمریکا بخواهد به حملات هواییاش ادامه دهد و حملات زمینی متقابل به مراکز سیاسیاش را با حمله هوایی دفع کند، اوضاع به مراتب بدتر خواهد شد.
اینکه حمله حشدالشعبی به سفارت آمریکا تلفاتی در پی نداشت، به نظرتان عامدانه بود یا اتفاقی؟
آنها میخواستند اعتراضشان را نشان دهند و بگویند ما هم میتوانیم به شما حمله کنیم. ولی جوری اقدام نکردند که کسی کشته شود. این شاید هشداری باشد که در آینده ممکن است اتفاقات دیگری رخ دهد. ولی در این مرحله، فرماندهی حشدالشعبی تاکید داشت که کسی در حمله به سفارت آمریکا کشته نشود. فکر میکنم این کار هدفمند بود تا اولاً به آمریکا هشدار داده باشند، ثانیاً هشدار به گونهای باشد که بحران موجود تشدید نشود.
در این مرحله، فرماندهی حشدالشعبی تاکید داشت که کسی در حمله به سفارت آمریکا کشته نشود.
یعنی در واقع به یک اقدام نظامی، پاسخ سیاسی دادند و صرفاً در صدد تحقیر سیاسی آمریکا بودند؟
البته پاسخشان صرفاً سیاسی نبود. بالاخره عدهای سفارت آمریکا را آتش زدند. شاید بتوان گفت این اقدام نه نظامی بود نه سیاسی.
ولی این حمله با حملهای که در لیبی به سفارت آمریکا صورت گرفت، تفاوت اساسی داشت.
بله.
دونالد ترامپ ایران را مسئول حمله حشدالشعبی دانسته و از یکسو گفته به این حمله هم پاسخ میدهیم، از سوی دیگر به مردم عراق گفته «حالا نوبت شماست.» به نظرتان پاسخ آمریکا به حمله به سفارتش، نظامی خواهد بود؟
قبل از حمله به سفارت آمریکا، ماجرای حمله به سرکنسولگری ایران در کربلا و نجف رخ داده بود. بنابراین آمریکاییها قبلاً به واسطه معترضان عراقی به مراکز دیپلماتیک ایران در عراق حمله کرده است. الان بعید میدانم بخواهند پاسخ نظامی بدهند؛ چون به قول شما این حمله با حمله به سفارت آمریکا در لیبی فرق داشت. یعنی کسی در سفارت آمریکا کشته نشد. آمریکا ایران را متهم میکند ولی خود آمریکا علیه منافع ایران در عراق فعالیت میکند. بنابراین عجیب نیست که حمله به منافع خودشان را کار ایران بدانند. ولی به هر حال موضع ایران مشخص است. یعنی با حشدالشعبی ارتباط دارد. در هر صورت بعید میدانم آمریکا در پاسخ به حمله به سفارتخانهاش، اقدام نظامی انجام دهد. اقدام نظامی راه حل این بحران نیست. ولی اگر اقدام نظامی صورت گیرد، طبیعتاً کار با یک اقدام از جانب آمریکا به پایان نمیرسد و ما شاهد سریالی از اقدامات نظامی خواهیم بود. بعید میدانم ترامپ در آستانه انتخابات بخواهد وارد چنین فرایندی شود که نتیجهاش معلوم نیست. ترامپ حداقل قبل از انتخابات وارد چنین فرایندی نمیشود.
قبل از حمله به سفارت آمریکا، ماجرای حمله به سرکنسولگری ایران در کربلا و نجف رخ داده بود. بنابراین آمریکاییها قبلاً به واسطه معترضان عراقی به مراکز دیپلماتیک ایران در عراق حمله کرده است. الان بعید میدانم بخواهند پاسخ نظامی بدهند
الان عراق صحنه درگیری کشورهای دیگر شده است. این امر چه تاثیری بر دموکراسی نوپا و لرزان عراق خواهد داشت؟
طبیعتاً جنگ و درگیری و ناامنی، به زیان دموکراسی است. دموکراسی قطعاً در فضای ناامن نمیتواند پا بگیرد و نهادینه شود. امنیت لازمه تثبیت و باروری دموکراسی است. به هر حال این وقایع نشان میدهد که دموکراسی عراق آسیبپذیر است. همان طور که دموکراسی در افغانستان هم آسیبپذیر است.
پاسخ آمریکاییها به این تحلیل شما ممکن است این باشد که حضور ایران در عراق مخل دموکراسی در این کشور است و این ما آمریکاییها بودیم که صدام را سرنگون کردیم و انتخابات آزاد و قانون اساسی دموکراتیک برای عراقیها آوردیم.
بله، آمریکاییها که چنین ادعایی دارند ولی واقعیت این است که بحران کنونی عراق محصول ساختاری است که آمریکا پس از سرنگونی رژیم صدام در عراق ایجاد کرده است. اینکه امروز بحث تغییر قانون اساسی و قانون انتخابات عراق مطرح میشود، معنایش این است که ساختاری که آمریکاییها در عراق طراحی کردهاند، جوابگو نبوده است. سهمیهبندی شیعه و سنی و کرد در ساختار سیاسی عراق، کار آمریکا بوده و این امر جواب نداده است.
سهمیهبندی شیعه و سنی و کرد در ساختار سیاسی عراق، کار آمریکا بوده و این امر جواب نداده است.
الان بحث بر سر این است که انتخابات در عراق حزبی نباشد و مردم به افراد رای بدهند. علاوه بر این، نحوه انتخاب نخستوزیر و استانداران عراق هم محل بحث است. یعنی به نظر میرسد چالشهای زیادی پیش روی ساختار سیاسی عراق است. آمریکا در عراق نمیتواند ادعای ایجاد دموکراسی بکند. دموکراسی اصولا وارداتی نیست بلکه باید از بطن یک جامعه، بر اساس نیازها و فرهنگ آن جامعه، بجوشد. این سهمیهبندیای که آمریکا در ساختار سیاسی عراق ایجاد کرده، یعنی چیزی شبیه ساختار سیاسی لبنان، عملاً جواب نداده است. اگر آمریکا مایل است دموکراسی در عراق برقرار شود، خودش نباید در عراق حضور داشته باشد.
ولی آمریکاییها میگویند اگر ما از عراق خارج شویم، حکومت ایران که به جنبههای دموکراتیک قانون اساسی خودش بیاعتناست، در غیاب ما ظرفیتهای دموکراتیک همین قانون اساسی عراق را هم نابود میکند.
به نظرم این برداشت اشتباه آمریکاییهاست. امروزه نظام بینالملل نه تکقطبی است نه دو قطبی، نه چندقطبی. وضعیت امروز عراق محصول همین نظام بلاتکلیف بینالملل است. اگر آمریکا معتقد است ایران مانع رشد دموکراسی در عراق است، باید به عملکرد خودش در عراق هم نگاهی بکند. پیشنهاد من این است که کشورهایی که در عراق نفوذ دارند، نشستی تحت نظارت سازمان ملل داشته باشند و در این نشست پیمانی منعقد کنند و بر اساس این پیمان، همزمان از عراق خارج شوند و به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی عراق و رای مردم این کشور احترام بگذارند. در این صورت مردم عراق تصمیمگیرندگان اصلی درباره مسائل کشورشان خواهند بود.
فرض کنیم این پیشنهاد شما عملی شود. باز در این صورت ایران میتواند بگوید ما اصلاً در عراق حضور نداریم. یعنی حرفی که خود شما در اوایل این مصاحبه بیان کردید. یعنی ایران ضمن اینکه در عراق حضور نظامی ندارد، نیروهایی در این کشور دارد که با استفاده از آنها میتواند استقلال و حاکمیت دولت عراق را مخدوش کند.
ایران دیگر نباید چنین چیزی بگوید. اگر چنان پیمانی منعقد شود، دولت عراق باید بگوید که ایران در عراق حضور نیابتی دارد یا نه. و این حضورش به استقلال و حاکمیت عراق لطمه زده است یا نه. اگر دولت عراق به شکل مستند گفت که ایران در عراق نیرو و حضور نیابتی دارد، میتواند از ایران به سازمان ملل شکایت کند و مساله را به شورای امنیت ارجاع دهند.
آخر الان دعوا در عراق بر سر این است که نخستوزیر عراق تحت نفوذ ایران نباشد. اگر نخستوزیر عراق در آینده هم تحت نفوذ ایران باشد، طبیعتاً دولت عراق نخواهد گفت که ایران در عراق نیرو و فعالیت نیابتی دارد.
هنوز که چنان پیمانی منعقد نشده است. اگر آن پیمان منعقد شود و همه نیروهای خارجی از عراق بروند و به استقلال دولت عراق احترام بگذارند و مردم عراق خودشان تصمیم بگیرند، وضعی پدید نمیآید که عدهای بگویند نخستوزیر عراق وابسته به فلان کشور است. چون تا به حال آمریکا و حتی عربستان همیشه در انتخاب نخستوزیر و تعیین ترکیب کابینه عراق بیش و کم دخالت کردهاند، ایران هم میگوید من همسایه عراق هستم و با این کشور اشتراکات دیرینه تاریخی و فرهنگی دارم و ملاحظات امنیتی نسبت به وقایع کشور عراق دارم. بنابراین ایران برای خودش حق نفوذ در عراق را قائل است. ولی اگر آمریکا از عراق برود و عربستان هم به نقش فعلیاش در عراق خاتمه دهد، ایران و عراق به معنای دقیق کلمه وارد روابط دوستانه دوجانبه میشوند. یعنی رابطهشان در این چارچوب قرار خواهد گرفت و مبتنی خواهد شد بر احترام و همکاری و اعتماد متقابل. اگر چنین شود، این وضع به سود عراق و منطقه و جهان است.
اگر آمریکا از عراق برود و عربستان هم به نقش فعلیاش در عراق خاتمه دهد، ایران و عراق به معنای دقیق کلمه وارد روابط دوستانه دوجانبه میشوند.
فرض کنیم پیمان مد نظر شما منعقد شد ولی نخستوزیر بعدی عراق هم، مثل عادل عبدل المهدی، تحت نفوذ حکومت ایران بود. در این صورت باید چه کار کرد؟
قصاص قبل از جنایت نمیتوان کرد. هنوز که چنین اتفاقی نیفتاده است که ما بخواهیم چنین حرفی بزنیم. به نظر من عراقیها برای تثبیت دموکراسی و استقرار حاکمیت ملی در کشورشان، راهی جز بازخوانی و اصلاح قانون اساسی عراق ندارند. به نظرم باید حتی پست نخستوزیری را حذف کنند و رئیسجمهور انتخاب شود و انتخابات پارلمان هم، چنانکه گفتم، از حالت فعلی خارج شود و کاندیداها به صورت انفرادی انتخاب شوند. در این صورت هم باز ممکن است شیعه به شیعه رای دهد و سنی به سنی و کرد به کرد. ولی اگر این روند ادامه پیدا کند، ممکن است وضع به گونهای شود که یک شهروند کرد هم به یک شیعه غیر کرد رای دهد.
اگر قانون اساسی عراق با این تغییر مد نظر شما دموکراتیکتر شود، با توجه به اکثریت شیعه جامعه عراق، رئیسجمهور شیعه میشود و دیگر نخستوزیری هم در کار نیست.
اشکالی ندارد. ممکن است این طور شود ولی مهم رفتار رئیسجمهور شیعه است. با توجه به اینکه پارلمان هم در عراق وجود دارد و رئیسجمهور باید در برابر پارلمان پاسخگو باشد و کابینهاش را پارلمان باید تایید کند، طبیعتاً بالانس لازم ایجاد میشود. ضمنا همه چیز برمیگردد به عملکرد دولت. اگر عملکرد دولت بر اساس عدالت و مساوات باشد، این سیستم به مرور زمان در عراق جا میافتد. در ترکیه، علیرغم همه مشکلاتش، کردهایی هستند که عضو حزب حاکم عدالت و توسعهاند. یعنی این کردها نرفتهاند عضو یک حزب کردی شوند. مردم کرد هم به کاندیداهای حزب عدالت و توسعه رای میدهند. در عراق هم به تدریج این طور میشود که حداقل بخشی از قبایل و مذاهب مختلف، به کاندیداهایی رای دهند که از قبیله یا مذهب دیگری هستند. یعنی شیعه به سنی رای دهد و سنی به شیعه.
ولی قبول دارید این پیشنهاد شما بالقوه این خطر را دارد که ریاست جمهوری و پارلمان عراق در اختیار اکثریت شیعه این کشور قرار بگیرد. به این ترتیب عراق کشوری میشود تحت سلطه شیعیان.
ممکن است. ولی برای ممانعت از این مشکل، میتوان عراق را دومجلسی کرد. مثل آمریکا که مجلس نمایندگان و مجلس سنا دارد. از هر ایالت آمریکا دو نفر وارد مجلس سنا میشوند تا به ایالتهای کوچک و کمجمعیت اجحاف نشده باشد و آنها هم در ساختار تصمیمگیری در این کشور، نقش قابل توجهی داشته باشند. در عراق هم میتوان از هر استانی تعداد مشخصی نماینده وارد مجلس سنا شوند تا اگر مجلس نمایندگان به دلیل اکثریت شیعه این کشور در اختیار شیعیان قرار گرفت، باز مجلس سنا یا مجلس علیا، بتواند نظر اقلیت سنی و کرد را حتیالمقدور تامین کند. نکته قطعی این است که ساختار سیاسی فعلی عراق پاسخگوی مسائل این کشور نیست. مدل مد نظر بنده، حداقل چالش و هزینه کمتری دارد و به مرور این نکته را جا میاندازد که سنیها میتوانند به رئیسجمهور شیعه اعتماد کنند و عملکرد او را فارغ از مذهبش ارزیابی کنند. اگر عملکرد رئیسجمهور شیعه مقبول باشد، مدل پیشنهادی بنده وحدت ملی را هم در جامعه عراق تقویت میکند.
در عراق هم میتوان از هر استانی تعداد مشخصی نماینده وارد مجلس سنا شوند تا اگر مجلس نمایندگان به دلیل اکثریت شیعه این کشور در اختیار شیعیان قرار گرفت، باز مجلس سنا یا مجلس علیا، بتواند نظر اقلیت سنی و کرد را حتیالمقدور تامین کند
به نظرتان در جامعه نه چندان پیشرفته عراق، با روحیه قبیلهگرایانه شدیدی که دارد، رئیسجمهور شیعه طوری عمل خواهد کرد که سنیها اصلاً احساس نکنند دولت در اختیار شیعیان است؟
باید این طور عمل کند. اگر میخواهند عراق متعلق به همه مردم این کشور باشد و عزمشان این است که عراق به توسعه و ثبات برسد، به نظرم راهی جز این ندارند و باید این طور عمل کنند. یعنی عملکرد دولت باید به گونهای باشد که سنیها احساس نکنند دولت، دولت شیعیان است. باید این احساس ایجاد شود که رئیسجمهور عراقی است نه شیعه یا سنی یا کرد.
الان مساله اصلی ایران در عراق چیست؟ دموکراتیکتر شدن عراق یا خروج آمریکا از عراق؟
خروج آمریکا از عراق.
خروج آمریکا هم یعنی کم شدن نفوذ عربستان در عراق؟
بله، یعنی کاهش نفوذ عربستان و اسرائیل در عراق. البته من از همه سیاستهای ایران در عراق دفاع نمیکنم. مدل پیشنهادیام هم دال بر این است که ایران هم نباید در عراق حضور داشته باشد. همه کشورهای خارجی باید از عراق بیرون بروند و صرفاً به عنوان یک کشور دور یا نزدیک، با عراق رابطه خوب دوجانبه داشته باشند. آمریکا و ایران هر دو باید با عراق رابطه داشته باشند و این بر عهده دولت عراق است که درباره کمیت و کیفیت روابطش با این دو کشور تصمیم بگیرد. نکته مهم این است که هیچ کشوری نباید در مسائل داخلی عراق دخالت کند.
من از همه سیاستهای ایران در عراق دفاع نمیکنم. مدل پیشنهادیام هم دال بر این است که ایران هم نباید در عراق حضور داشته باشد. همه کشورهای خارجی باید از عراق بیرون بروند
به نظر میآید ایران و آمریکا نهایتاً ارزشی برای حاکمیت دولت عراق قائل نیستند. این امر ناشی از این است که آمریکا میگوید ما رژیم صدام را سرنگون کردیم، ایران هم میگوید ما در بیرون کردن داعش از عراق نقش اساسی داشتیم. بنابراین هر دو کشور خودشان را محق میدانند برای نقض حاکمیت دولت عراق. دولت عراق در برابر این دو نیروی خارجی مدعی، عملاً چه کار میتواند بکند؟
تا زمانی که نیروهای خارجی در عراق با هم دعوا داشته باشند و این کشور زمین بازی کشورهای دیگر باشد، عراق همیشه دچار مشکل خواهد بود. این مشکل تا وقتی که قانون اساسی عراق اصلاح نشود، همچنان به قوت پابرجا خواهد بود. عراق باید ساختار سیاسیاش را اصلاح کند و از سازمان ملل بخواهد در این زمینه کمکش کند. اگر همه کشورهای درگیر در عراق، با انعقاد آن پیمانی که به آن اشاره کردم، از عراق خارج شوند، بعد از آن میتوانند با عراق روابط عادی داشته باشند. در چنین شرایطی، طبیعی است که ابرقدرتی مثل آمریکا سهم بیشتری از تعاملات اقتصادی با عراق نصیبش میشود. ایران و عربستان و سایر کشورها هم در حد خودشان از روابط اقتصادی بهره میبرند.
دولت عراق در واکنش به حمله نظامی آمریکا به حزبالله عراق، گفته است شاید روابطش با آمریکا را بازنگری کند. دولت عراق چقدر توانایی دارد که این تهدید را عملی کند؟
بازنگری یک کلمه است. محتوا و مدلولش مهم است. دولت عراق میتواند روابطش با آمریکا را بازنگری کند ولی مساله این است که چقدر میتواند بازنگری کند و در چه حوزههایی میخواهد این کار را انجام دهد؟ آمریکا باید به عراق احترام بگذارد ولی به هر حال قویتر از عراق است و شرکتهای نفتی آمریکایی، قراردادهایی با دولت عراق بستهاند. قاعدتاً دولت عراق در این قرادادها نمیتواند بازنگری کند.
یعنی حرف دولت عراق را در مجموع باید یک تهدید یا هشدار توخالی قلمداد کرد؟
توخالی نه، ولی بیشتر میتواند شامل بازنگری در رفتارها و اتخاذ مواضع شود. یعنی این بازنگری به لحاظ سیاسی میتواند تغییراتی در رابطه عراق و آمریکا ایجاد کند.
درباره موضع دولت آلمان که ایران را به افزایش تنش در منطقه متهم کرد، چه نظری دارید؟
اروپاییها عمدتاً راه آمریکا را دنبال میکنند؛ ولو با ملایمت یا تاخیر. به هر حال اروپا و آمریکا، علیرغم همه اختلافاتی که ممکن است داشته باشند، با هم متحدند. ولی واقعیت این است که آلمانیها باید به مساله نزدیک شوند. یعنی باید از نزدیک ببینند ایران چرا به گونهای عمل میکند که آنها نمیپسندند. حتماً مشکلی در منطقه وجود دارد و آن مشکل را باید رفع کرد. ایران اگر نگرانیهای امنیتی و اقتصادی و غیره نداشته باشد، طبعاً به گونه دیگری عمل میکند. آلمان و سایر کشورهای اروپایی باید نگرانیهای ایران را لحاظ کنند. تا وقتی که این نگرانیها رفع شود، طبیعی است که رفتار ایران مطابق میل اروپا نخواهد بود. نمونهاش، برجام. تا وقتی که در عراق وضعیت مناسبی بر اساس گفتوگو ایجاد نشود، نگرانیهای ایران هم پابرجا خواهد بود و رفتار ایران در قبال آنچه که تهدیدات منطقهای علیه خودش میداند، کم و بیش باب طبع اروپاییها نخواهد بود.
آیتالله سیستانی دائماً تاکید میکند نیروهای خارجی در مسائل عراق دخالت نکنند ولی انگار گوش کسی به حرف ایشان بدهکار نیست.
به نظرم موضع آقای سیستانی موضع خوبی است ولی در عمل آن طور که باید تاثیر نگذاشته است. ایشان به عنوان مرجع تقلید نظراتشان را بیان میکنند ولی باید دولتی بر سر کار باشد که بتواند به نظرات ایشان عمل کند اما متاسفانه چنین دولتی در عراق وجود ندارد.
آخرین اقدام آمریکا افزایش تعداد نیروهای نظامیاش در عراق بوده است تا از منافع واشنگتن حفاظت شود. درباره این اقدام چه نظری دارید؟
من هر گونه اعزام نیرو به منطقه را تکرار خطای گذشته آمریکا میدانم؛ چون هزینههای آمریکا را افزایش میدهد و برخلاف مواضع ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی و حتی بعد از ورود وی به کاخ سفید است.
عناصر ثالثی وجود دارند که خواهان تنش در عراق و افزایش تنش و تقابل بین ایران و آمریکا هستند. به نظرم این نیروها میتوانند چنین کاری بکنند. اینکه حمله به پایگاه نظامی آمریکا در کرکوک کار این نیروها باشد، احتمالش کم نیست.
ترامپ بارها تاکید کرده که در پی کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه است. در مجموع حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و حضور نظامیاش در منطقه، نتوانسته است این کشور را به اهدافش برساند و در منطقه نیز صلح و ثبات ایجاد کند. به نظرم اعزام نیروی جدید به عراق فقط موجب افزایش بحران و ناامنی میشود و هیچ ثمری ندارد.
برگردیم به اول مصاحبه. برخی از تحلیلگران نزدیک به حکومت ایران معتقدند حمله به پایگاه نظامی آمریکا در کرکوک، کار نیروهایی بود که خواهان وقوع جنگ بین ایران و آمریکا هستند. این تحلیل را چقدر مقرون به صحت میدانید؟
به هر حال عناصر ثالثی وجود دارند که خواهان تنش در عراق و افزایش تنش و تقابل بین ایران و آمریکا هستند. به نظرم این نیروها میتوانند چنین کاری بکنند. اینکه حمله به پایگاه نظامی آمریکا در کرکوک کار این نیروها باشد، احتمالش کم نیست.
16 پاسخ
خواننده ی گرامی!
ایران پر است از این تحلیل بازهای دوزاری… کارشناس امور خلیج فارس… کارشناس امور هند و پاکستان… کارشناس مسائل ترکیه… کارشناس قبل از شلیک..کارشناس بعد از شلیک…
همشون هم همه کاره و هیچ کاره
🙂
دوریالی، زپرتی
اوج خطای محاسباتی و پرت بودن از ماجرا در سیستم بی در و پیکر اصلاح طلبان وجمهوری اسلامی حیرت انگیز است!!!
۱. ترامپ زن باره با این افتضاحات انتخاب نمی شود!
۲. ترامپ جرات خروج از برجام را ندارد!
۳. ترامپ امروز یا فردا استیضاح می شود!
۴. ترامپ تاجر است و جرات دستور حمله نظامی ندارد!
…
این حجم خطای محاسباتی و پرت بودن از ماجرا و خود را کارشناس خواندن انسان را به حیرت می آورد. حالا ج ا با طناب پوسیده این ها توی چاه می رود!
بازار قوم “اهل حرف” با قوم “اهل عمل” چقدر فرق دارد؟!
کلا سلیمانی ها این هفته رو شانس نبودن ،یکی را موشک زدن و همون موشک هم خورد توی کل پیش بینی و تحلیل این یکی سلیمانی… اصلا از کجا معلوم سلیمانی کشته شده روی حرف همین سلیمانی حساب نکرده بود؟ البته دور و بر حضرت آقا پره از این قبیل پیش بین ها
🙂
اصلا من مقهور سرعت و دقتتونم
اولا” نظر ایشان مبنی اینکه امریکا به حشدالشعبی پاسخ نظامی نمی دهد در تقابل با واقعیت حمله دیروز، نشان می دهد که ایشان هیچ درکی از شرایط منطقه و بازیگران اش ندارد و توهمات خود را تحلیل می پندارد.
دوم اینکه اگر حضور امریکا در عراق حضور ایران را توجیه کند، لو دادن این واقعیت است که تمام فریبکاری های خمینی و خامنه ای در مورد اسلامی و ایده ئولوژیک بودن نظام حرف مفت است، مثلا” ادعای اینکه اسلام اجازه ساخت بمب اتم را نمی دهد دروغ است و فردا با توجیهی مثل ماله کشی ایشان ورق بر کی گردد (امریکا دارد پس ما هم داریم). در عمل هم خرید اسلحه از اسراییل با اجازه امام راحل، موشک باران شهرهای عراق با اجازه خامنه ای رییس جمهور و توجیه هر جنایتی که در هر مقطعی لازم شده نشان دهنده ابزاری بودن دین در دست آقایان است والا در عمل هیچ فرقی با هیچ دیکتاتور و مافیایی ندارند. امروز بخاطر چند دلار بیشتر آقایان حاضر به فروش پیغمبر اسلام هم هستند.
بله الان باید بعد از زدن سلیمانی و ابو مهندس و بقیه فرمانده های حشد ،به مفهوم کلمه بعید پی ببریم.
🙂
” در واقع شما میفرمایید این کار عقلانی نیست، بنابراین حکومت ایران احتمالا چنین کاری انجام نداده است.
بله. ”
خوب اگر نظام ما در اینکار دست نداشت، سردار ما تو بغداد چه میکرد؟ اگر این سفر رسمی بوده، پس چرا هیچ مقامی از طرف دولت عراق با ایشان نبوده.
وقتی این دیپلمات شون باشه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
آمریکا قاسم سلیمانی را در پاسخ به حمله به سفارت کشت!
خبر کوتاه بود و کل مقاله فوق رو ضایع کرد!
امروز در ایت الله بی بی سی و زیتون و دیگر مراکز ماله کش ها عزای عمومی برقرار است
دو حکومت فاسد یعنی آمریکا و جمهوری اسلامی ابران هم مردم ابران
و هم مردم عراق را بدبخت کردند.
از فساد های مالی و جنسی و اخلاقی و
سرکوب شهروندان در ایران تا رسیدگی به پرونده فساد اخلاقی ترامپ و استیضاح او در کنگره.
واقعا این افراد فکر میکنند مردم هالو
هستند.
زبتون جان شردار عارف و شجاع و چشم و چراغمان رفت به دار فنا. چرا خبر این مصیبت عظما را نمیگویی. فارس و مشرق نیوزهم گفتند.
امروز خبر حمله آمریکا به فرماندهان حشدالشعبی و قاسم سلیمانی منتشر شد. راستی زیتون این صاحب نظر ها کی هستند که باهاشون مصاحبه میکنی؟
با سلام، چند نکته و چند سوال در مورد این مصاحبه ؛
در مقدمه مصاحبه روزنامه نگار محترم زیتون صحبت از «انتقام و تحقیر آمریکا» توسط حشد الشعبی میکند که البته در متن مصاحبه آقای سلیمانی به سوأل مربوط به تحقیر جواب صریح مثبت نمیدهند.
اینکه حشد الشعبی با اینکار انتقام گرفته است البته درست اما من فکر میکنم حمله به سفارت آمریکا توسط یک گروه شبه نظامی شناخته شده قبل از آنکه تحقیر آمریکا باشد در جهت بی اعتبار کردن دولت عراق و نخست وزیر معزول اما هنوز پابرجای آنست البته اگر آن دولت سر تا پا فاسد و وابسته اعتباری داشته باشد. حمایت از نمایندگی های دیپلماتیک خارجی وظیفه و مایه اعتبار هر دولت است. در حالیکه همه شواهد نشان میدهد که این حمله با توافق دولت وابسته و بویژه نخست وزیر و وزیر کشور انجام شد. البته باید گفت آمریکائی ها خود در این زمینه مقصرند و لایق انچه روی داد چون به هر حال این رژیم عجیب الخلقه همان موجودیست که خود آنها پس از آن حمله احمقانه و جنایتکارانه به عراق ایجاد کردند.
از طرف دیگر روشن است که این «فتح با شکوه» همه نگاهها را متوجه ج.ا. میکند که اولاً حامی حشد الشعبی است و ثانیاً در اشغال و آتش زدن سفارت ها سوابقی درخشان و شهرتی غیر قابل انکار دارد. و روزنامه هایی همچون کیهان نیز سریعاً آن را به حساب فتوحات خود گذاشتند.
و اما در مورد خود مصاحبه آقای سلیمانی پیشنهاد میکنند که کشور های ذینفع دور یک میز نشسته و توافق کنند که همگی به یکباره عراق را ترک کنند. این توافق در وهله اول بسیار خیرخواهانه به نظر میرسد اما فقط در عالم خیال ممکن است. اولاً چنین توافقی در واقع در حکم تغییر دی. ان. ای. رژیم ج.ا. است و آقای خامنه ای به کرات گفته است که ما نمیخواهیم یک کشور عادی شویم. فراموش نکنیم که سعی در ایجاد گروههای وابسته و بعضاً مسلح در کشور های مسلمان و بویژه شیعه نشین منطقه به قصد «صدور انقلاب» از روز های اول انقلاب در برنامه کار ج.ا. قرار گرفت. منتها عبارت زننده و غیر عرفی صدور انقلاب امروزه به بهانه هایی نرمتر همچون حمایت از «محور مقاومت» و «عمق استراتژیک» و غیره تبدیل شده است. بیاد آوریم که یکی از دلایل، اگر نگوییم دلیل اصلی، حمله صدام به ایران نگرانی او از تحریکاتی بود که با پشتیبانی صریح آقای خمینی در بین شیعیان عراق انجام میگرفت.
اما گیریم چنین توافقی صورت گیرد و عملی شود. آنوقت آیا فردای آن رژیم عراق با خلأ قدرت مواجه نمیشود ؟ شاید عملی تر این باشد که ابتدا، همانطور که معترضین عراقی میطلبند، قانون اساسی عراق تصحیح و به اصطلاح نرمال شود.
و آیا مثلاً همه گروههای ایدئولوژیک وابسته به ایران از امروز به فردا منحل میشوند و آقای خامنه ای نیز به چنین چیزی رضایت میدهد ؟
و تکلیف ارتباط زمینی ایران با سوریه و لبنان و بقیه «محور مقاومت» چه میشود ؟
نتیجه ای که من از این مقدمه میگیرم این است که در شرایط فعلی منطقه احتمال عادی شدن رژیم عراق بدون عادی شدن رژیم ایران بسیار کم به نظر میرسد.
به گفته زیتون” گروه حشدالشعبی تقریبا ۴۸ ساعت بعد به سفارت آمریکا در بغداد هجوم برد؛ تهاجمی که کشتهای در بر نداشت ولی منجر به فرار کارمندان سفارتخانه آمریکا به نقطهای امن شد و در مجموع انتقامی توام با تحقیر سیاسی دولت آمریکا بود”
بعد از چهل سال هنوز هم حمله به سفارت از نظر شما زیتون کار منطقی به نظر میاید. چهل سال خسارات هنگفتی به ملت ایران به خاطر کار احمقانه حمله به سفارت امریکا به ملت ایران تحمیل شدو شما هنوز درسی نگرفتید و حمله دوباره به سفارت رو موجب تحقیر امریکا میدانید،غافل از اینکه ان کسی که حمله به سفارت میکند تحقیر. میشود نه حمله شونده. بلاخره در عرف بین الملل حمله به سفارت کشور دیگر محکوم هست . اگر طرف مقابل شجاعت لازم رو دارد حمله متقابل به پایگاه نظامی طرف رو انجام دهد .والا حمله به سفارت نشانده ناتوانی و ترس طرف میباشد.
با سلام
یک دیپلمات با گرایشهای بوضوح ولایت مداری .
هر چند که حمله صدام به کویت؛ گره کور و عقده حقارت امیز قطعنامه ۵۹۸درا گشود و انگاه با اشتباه هولناک جورج بوش صدام حسین از صحنه سیاسی عراق حذف شد و ولایت فقهی فرصت طلبانه در عراق چنگ انداخت و همه چیر را مال خود کرد و رفت .
اما واقعا صدام حسین دژ مستحکمی در مقابل ولایت فقهی ایران نبود ؟
البته بنظر میرسد که ایران و امریکا بعدها عراق را به مناطق نفوذی خود تقسیم کردند و یکنوع همزیستی مسالمت امیز در سیاست عراق داشتند اما اکنون زمانه ای است که هبچکدام از طرفین حاضر نمیشوند صحنه سیاسی عراق را ترک کنند
تو گویی که ترک این صحنه بخصوص برای طرف ایرانی حکم مرگ و زندگی را دارد و لذا امید به تفاهم برای خروج از عراق در حال حاضر دست نیافتنی است .
احساس کردم دارم تحلیل شبکه خبر ایران رو می خونم.تحلیلی کاملآ باب طبع ج.ا
دیدگاهها بستهاند.