آمد بلایی ولی به خیر گذشت؟!

حسن یوسفی اشکوری

ترور جنایتکارانه ترامپ در عراق و قتل سردار قاسم سلیمانی و چند نظامی مهم عراقی دیگر و در پی آن بازتاب گسترده آن در جهان و بیشتر در ایران و اظهار خشم و نفرت و کینه قابل فهم مقامات جمهوری اسلامی و وعده «انتقام سخت»، موجی از نگرانی در جهان و بیشتر در ایران پدید آورد. نگرانی آن بود که جنگی بین ایران و آمریکا و در منطقه دربگیرد؛ جنگی که می‌توانست جز مرگ و ویرانی و احیانا نابودی ایران نتیجه‌ای نداشته باشد. از این رو برخی از نیروهای وطن‌خواه و ضد جنگ و هواخواه صلح و عدالت در ایران هر دو سوی منازعه را به خوشتنداری و تدبیر و هوشمندی دعوت کردند.

در چنین فضایی همگان در صبح‌گاه چهارشنبه ۱۸ دی ۹۸ در حالی از خواب برخاستند که ایران با شلیک چند موشک به چند پایگاه نظامی آمریکا در عراق به وعده‌اش مبنی بر انتقام از آمریکاییان عمل کرده است. مقامات آمریکایی نیز بلافاصله حمله را تأیید کردند. چنین می‌نمود که این آغاز درگیری نظامی تمام عیار بین دو دولت متخاصم و دیرین است و می‌رود که به فرجامی خونین و ویرانگر در منطقه و در ایران منتهی شود. اما زمان زیادی طول نکشید که واکنش‌ها در تهران و واشنگتن نشان داد که به تعبیر تصادفا درست آقای ترامپ «همه چیز خوب است». نگرانی اساسی آن بود که دعوی اولیه مقامات نظامی ایران درست باشد که قتل هشتاد نفر نظامی آمریکایی راست باشد. زیرا تلفات جانی و آن هم از نظامیان برای آمریکایی‌ها اصلا قابل تحمل نبوده و نیست. اما خوشبختانه خبرهای رسیده از تهران نشان داد که ایرانیان نیز هوشمندانه عمل کرده و به گونه‌ای رفتار کردند که هم انتقام گرفته باشند و هم تلفات جانی نداشته باشد. هرچند آقای خامنه‌ای مدعی است که این فقط یک سیلی بوده و انتقام سخت را موکول کرده به خروج آمریکایی‌ها از منطقه اما روشن است که آن نیز اگر بلوف و وعده سر خرمن نباشد یک روند سیاسی است و در صورت امکان به‌تدریج خواهد بود. این بدان معناست که سیاست انتقام‌ستانی سخت نظامی، به فاز دیپلماسی منتقل شده است.

برآمد این تحلیل آن است که تا این لحظه همه‌چیز خوب است و انتقال پیام مسالمت‌جویانه نیز از دو سو انجام شده و یا می‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت. حداقل آن است که تا این لحظه از یک جنگ تمام عیار و فاجعه‌بار فاصله گرفته‌ایم.

اما و هزار اما بلایی که آمده بود واقعا به خیر گذشته است؟! چنین می‌نماید و چنین باد، ولی هنوز خطرهاست. واقعیت این است که اگر هم در تهران تدبیری و درایتی در کار باشد، متأسفانه در واشنگتن و به ویژه در شخص ترامپ چندان تضمینی وجود ندارد. به ویژه خناسانی می‌توانند در این میانه از دو سو فتنه‌ها بیفکنند و آتش‌ها بیفروزند.

در پایان گفتنی است که باید حضور پر رنگ مردم ایران را در تشییع پیکر قاسم سلیمانی قدر دانست. هرچند خودم (به دلایلی که در چند یادداشت تلگرامی گفته‌ام) اگر در تهران بودم شرکت نمی‌کردم ولی حال که چنان شده فکر می‌کنم این حضور می‌تواند پیامدهایی سیاسی داخلی و خارجی مثبت داشته باشد. بی‌تردید بخش قابل توجهی از این مردم از ناراضیان جدی نظام حاکم بوده‌اند و از این رو به دلایل خاص در این مراسم حضور یافته‌اند ولی با این حال حاوی یک پیام اصلی بود و آن این‌که وقتی پای بیگانه در کار باشد و کشور را (و نه لزوما نظام سیاسی) در معرض تعرض خارجی و تجاوز ببینند، به خروش خواهند آمد. ایران جان است و ایرانیان جسم، و جسم بی جان و بی روح مردار است. اگر چنین باشد (که گویا هست)، در آن صورت تمام بیگانگان و هموندانشان (در حال حاضر ترامپیست‌ها) و حتی کسانی که می‌پندارند نظام حاکم به زودی رفتنی است و «دیگر تمومه ماجرا» و پرواز انقلاب در راه است، باید دانسته باشند که روح نهفته یک ملت در شرایطی خاص به یاری سرزمین و فرهنگ و تاریخ و هویت آن خواهد آمد و همه چیز را (حتی اگر نظام حاکم هم باشد) خواهد زدود و از سر راه برخواهد داشت. اگر در حاکمان نیز درایت و تدبیری هست بهتر است از این شرایط خاص استفاده کرده و گامی اساسی و ملموس در جهت تغییر سیاست ها و رفتارهای نادرست بردارند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

12 پاسخ

  1. خوشبختانه جوانان بدون توجه به شعارهای انحرافی به ریشه فساد اعتراض دارند. «ساختار این حکومت و تمرکز قدرت در دست یک نفر» مایه این همه فساد و جنایت و خیانت و عقب افتادگی است. جوانان بویژه دختران جوان دو سه روزه در تهران و بسیاری شهرستانها جان بر کف ایستاده اند تا این رهبر بی کفایتِ مردمکش و ضد ایرانی برکنار شود ، حکومتی با ساختاری بوجود آید تا حقوق مردم تامین باشد، یک نفر آدم (آنهم بی صلاحیت و ضد مردم و دشمن ایران) همه قدرت را در دست نداشته باشد و همه صاحی مقام و فرماندهان نظامی و شبه نظامی نوکر و دستبوس او نباشند و با فرمان او مردم را نکشند و در زندانها شکنجه نکنند، به ناموس مردم تجاوز نکنند و دست آخر مدعی سربازی وطن نشوند !
    این همه کشور هست، این همه ملت هست، این همه حکومت هست مانند کشورهایی چون ویتنام، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، آلمان، ایتالیا و …، دارند زندگی می کنندو سرشان هم بالاست. ولی باند تبهکار حزب الله با رهبری دو آدم عقب افتاده ی ضد ایرانی بلکه ضد بشر و ضد محیط زیست، چهار دهه است که بلای جان این مردم شدند، عده ای نادان و غافل هم از اینها پشتیبانی میکنند ! این همه خسارات و جنایت و خیانت اینها را بیدار و هشیار نمیکند.
    عمرها گذشت ، نسلها بدبخت شدند ولی اینها و طرفدارانشان دست بردار نیستند ! خودشان مردم را می شکشند به ناموس مردم تجاوز میکنند، غارت های این ها تمامی ندارد ولی میگویند امریکا بد است به ترامپ بد بگویید!
    ولی مگر شما خوبید؟! شما که به مردم و به ناموس خود هم رحم نمیکنید چه اندازه وقیح هستید که به خارج اعتراض دارید! مگر اینکه باز فریب و نیرنگ در کارتان هست، یعنی آدرس انحرافی میدهید تا ذهن و نظر مردم به سمت دیگری بگراید و مشغول شود تا شما مشغول جنایت و غارت باشید.
    تازه ادعا میکنند که به فردای قیامت هم اعتقاد دارند به دیگران اندرز هم میدهند !
    شرم و حیا گرمی چند ؟!

  2. سپاه پاسداران را برای پیشگیری از کودتای ارتش ساختند. ولی بزودی تبدیل شد به ابزار سرکوب و کشتار مردم برای حفظ حکومت (برای اوجب واجبات!). بسیج هم که عنوان ملی داشت شد بسیج مستضعفان و در اختیار سپاه گذاشته شد. کار سپاه و سپس بسیج سرکوب و کشتار مردم شد.
    زمان جنگ هم شعارشان حفظ حکومت اسلامی بود . با ایران و میهن و ملی و وطن میانه ای نداشتند و ندارند.
    سلیمانی هم از فرماندهان سپاه در سرکوب وکشتار مردم بود، به سوریه هم با شعار دفاع از حرم رفت ولی با همکاری ارتش رژیم اسد حدود نیم میلیون نفر از مردم بی دفاع سوریه را کشتند. داعش با حضور اینها پیدا شد. ولی بعد با پشتیبانی امریکایی و همکاری حشد شعبی از میان رفت. حشد شعبی را با پول مردم ایران ساخته شد. سلیمانی بنمایندگی از خامنه ای برای دادن پول و کمک های نظامی در سوریه و لبنان عراق و جاهای دیگر می گشت.
    سرباز ایران و پاسداری امنیت مردم ایران حرفهایی است که تازگی در آوردند. وگرنه کار سپاه پاسداری از حکومت در برابر مردم است، در داخل سرکوب و کشتار ملت ، در خارج بحران سازی و گسترش نفوذ ولیامر مسلمین جهان !
    تاریخ را بهمین زودی چه آسان تحریف میکنند !

  3. بیش از چهل سال این حاکمان شعارهای ضد امریکایی و ضد اسرائیلی میدهند پرچمشان را آتش میزنند و فلسطین فلسطین میگویند. انواع بحرانها در پی بحرانها، گرانی پشت گرانی، فساد و اعتیاد و بیکاری و ورشکستگی اقتصادی و سقوط اخلاق و فرهنگ و بزیر خط فقر رفتن حدود ۹۰ % مردم و بحران زیست محیطی و دیگر بحرانها کی به پایان میرسد؟ فایده حکومت خمینی و خامنه ای برای این مردم چه بود؟ چه اندازه باید هزینه این حاکمان ناشایست و فاسد را داد؟ برای چه ؟ آخوندهای حاکم و نوکرانشان تا کی باید غارت کنند ؟
    مگر حکومت ما از ژاپنی ها و ویتنامی ها مبارزتر است؟ آنها جنگیدند و سپس مذاکره کردند ، امروز در این سطح هستند. ولی حکومت ما با چه مناسبت و ضرورت و برای چه با هزینه مردم تیره روز ایران این همه بر طبل امریکاستیزی و اسرائیل ستیزی و فلسطین خواهی میکوبد؟
    با این همه هزینه های گوناگون و پایان ناپذیر نتیجه چه شد؟
    تا کی باید مردم را سرکوب کنند و بکشند و به زندان ببرند ؟ تا کی به ناموس مردم تجاوز کنند؟ تا کی باید حقوق مردم را پایمال کنند؟ که چه بشود ؟ پاسدار و شریک و عامل جنایت ها و غارتهای این حکومت چرا و چگونه سرباز وطن است؟!
    مردم سوریه گفتند حکومت اسد را نمی خواهیم ، آنها را به گلوله بستند. با دستور خامنه ای سلیمانی و نیروهایش با شعار« دفاع از حرم» (؟!) به سوریه رفتند تا حکومت بعثی سوریه عضو کنفرانس ضدایرانی ۶+۲ خلیج فارس را نجات دهند ، در این راه ۵۰۰ ـ ۶۰۰ هزار نفر را کشتند و میلیونها نفر را آواره کردند، پس از رفتن اینها داعش درست شد. پیش از اینها که داعشی درکار نبود. حالا بدهکار شدیم که اینها با داعش جنگیدند ! در حکومت ناشایس و فاسد خمینی و خامنه ای سخنی از حفظ و نگهداری از ایران نبود. از کی سرباز وطن و پاسدار ایران شدند؟! اینها که خود در این چهل و یک سال میگویند وطن و ایران را نمی خواهند و اسلام و حکومت اسلامی را میخواهند، اسلام را هم فدای حکومت میکنند زیرا اوجب واجبات حفظ حکومت است، البته با هزینه مردم آخوندزده ی ایران ! از کی و چگونه سرباز وطن شدند؟!

  4. با سلام. باور کنید که اوضأع خراب تر از آن است که فکر میکنیم. چه راه نجاتی برای ما هست؟

  5. با سلام خدمت آقای اشکوری،
    از اظهار نظر صریح شما در باره عدم شرکت در مراسم تشییع آقای سلیمانی خرسند شدم. من از رفتار بسیاری از شخصیت های سرشناس که مخالف سیاست های منطقه نظام هستند در حیران بودم. چون با قلم و قدم خود کاسه داغتر از آش شده بودند. بطور کلی من نمی‌فهمم چرا باید در کشور ما هم ارتش و هم سپاه وجود داشته باشد ؟ و در عین حال نه فقط سهم شیر که تقریباً تمام کشور متعلق به سپاه باشد ؟ حد اقل ارتش را منحل کنند که بودجه کشور سبکتر و خیال مردم راحت شود !

    از این که بگذریم در چند روز اخیر در این مهلکه بلا که ایران نام دارد دو اتفاق افتاد که باید به فال نیک گرفت :
    یکم اینکه آقایان خامنه ای و ترامپ پس از آن رجز خوانی های شاهنامه ای بالاخره و ظاهراً با واسطه دولت عراق به شکلی نسبتاً سنجیده در جهت خاموش کردن (موقتی ؟) آتش جنگ عمل کردند،
    دوم اینکه جمهوری اسلامی بالاخره در اقدامی بی سابقه مسئولیت خود و خطای انسانی را در حادثه جانسوز  هواپیمای اوکرائینی پذیرفت. حادثه ای که گلهای نو شکفته این آب و خاک را همراه با افرادی دیگر از کشور های مختلف با خود برد. تنها گناه آن خارجی ها این بود که به هر دلیل پایشان را به میهن بلا زده ما گذاشته بودند و این کافی بود که برای اینکه خود و خانواده شان در بخت شور ما سهیم شوند…

    البته جای شکر دارد که (هنوز ؟) جنگی کلاسیک بین دوکشور در نگرفته است. با وجود این جنگی واقعی و نا برابر بین دو کشور در جریان است و تا به حال به جز یک نفر تمام قربانیان این جنگ غیر آمریکائی بوده اند ! و تقریباً همه غیر نظامی ! در واقع اگر دقیق نگاه کنیم باید عمده کشته شدگان، زخمی شدگان و بازداشت شدگان آبانماه، و همچنین آنان که در مراسم تدفین آقای سلیمانی – که رژیم موفق شد آنرا به یک هیستری جمعی تبدیل کند – زیر دست و پا له و یا خفه شدند، و نیز کشته شدگان هواپیمای اوکرائینی همه و همه در واقع قربانیان این جنگند. و این تازه بخش مشهود و مستقیم خسارات انسانی جنگ است. تمام آنان که زیر بار فقر و بیکاری دچار افسردگی شده اند، دست به دزدی یا جنایت زده اند، خودکشی کرده اند، و نیز آسیب پذیر ترین اقشار جامعه که در اثر تحریمها روابط خانوادگی شان از هم پاشیده است، چشم گریان کودکانی که شاهد خشونت یا جدایی پدر و مادرشان در اثر فقر و بحران اجتماعی بوده اند، جوانانی که نتوانسته اند ازدواج کنند، بیمارانی که در اثر کمبود بعضی دارو ها یا وسائل فنی پزشکی حالشان وخیم تر شده است یا جان داده اند همه و همه باید به حساب خسارتهای انسانی این جنگ گذاشته شود. و تازه این فهرست هیچوقت نمی‌تواند کامل باشد.

    در این اثنا از طرف آمریکا فقط یک پیمانکار کشته و تعدادی زخمی شده اند. مردم آمریکا مثل قبل از اردیبهشت ۹۷ به زندگی عادی شان ادامه می‌دهند و بعضی از آنان حتی کلمه ایران را نمی‌شناسند و یا به دلیل بی اطلاعی شان و نیز شباهت املائی در زبانشان آنرا با عراق اشتباه میکنند…

    بنا بر این، این آقای ترمپ نیست که باید دل بسوزاند و به فکر مردم خود باشد. بلکه همتای ایرانی اوست. شخصی که متاسفانه حق مرگ زندگی بر ما دارد و تا به اینجا مرگ را انتخاب کرده بود.

    به این امید که وقایع اخیر نوید دهنده تغییر مثبتی باشد !

  6. شما میگوئید:«آمد بلایی ولی به خیر گذشت؟!»
    کدام به خیر گذشتنی؟ اولین بار نیست که این اتفاق می افتد! همین چندماه پیش موشک باران آرامکو، که اگر ازآن طرف هم پاسخ میدانند و مثلا” جزایر نفتی مان آسیب می دید آیا به این راحتی مرمت میشد؟ مثل آرامکو ی عربستان…با کدام پول؟
    این چه مدیریت است که بر ما مدیریت میکنند؟!
    سردمداران مسؤل در کشورمان وقتی به همین راحتی میتوانند با ایماء واشاره بهم پیغام و پسغام بفرستند واینها بگویند ما میگوئیم زدیم و شما هم تائید کنید…! پس چرا نمی نشینند و با هم گفتگو نمیکنند که کشور این قدر ضرر نکند؟
    اینان واقعا” نمیدانند که مردم در تنکنا هستند؟
    در هر خانواده ای ۲-۳ نفر بیکار، فقرونداری بیداد میکند… خیلی ها حتی پول یک نان را ندارند، مردم بسیاری مریض هستند و مردمان بسیاری از میان زباله ها ارتزاق میکنند و…
    ایکاش قلم پایمان می شکست در سال ۵۷ واز خونه بیرون نمی آمدیم!!!

  7. آمریکا و ایران طبق تعاریف حقوقی متخاصم نیستند و حتی تا زمان انقضای رسمی پیمان مودت فرا نرسیده باشد دول دوست هستند.
    تنها دولتی که رسما متخاصم است با ایران دولت عراق است که پس از اعلام جنگ طرفین در دهه هشتاد هرگز پیمان صلح نبسته اند.
    امروز عیان تر از همیشه است که تنها دولت متخاصم با ملت ایران، دولت اسلامی ایران، عراق و شام (دااعش) است به مرکزیت تهران. حتی اگر خیابانهای تهران، اهواز، مشهد و کرمان را با متظاهرین اجاره ای، روسپی ها و عراقیها پر کنند، اکثریت ایرانی ها دشمن خود را فراموش نمی کنند: آنکه موشک به پرواز مسافری میزند!

  8. سئوالی از جناب اشکوری ،
    میفرمایید : اگر هم در تهران تدبیر و درایتی در کار باشد ، متآسفانه در واشنگتن و در شخص ترامپ وجود ندارد .
    من به شخص ترامپ کاری ندارم و حتی بعنوان فرد برای او کمترین احترامی قالل نیستم ، اما میدانم که سیاست امریکارا یکفرد تعیین نمی کند . همه ذهنیتم در این سئوال از حضرتعالی خلاصه میشود : آیا تدبیر و درایتی در رهبران جمهوری اسلامی می بینید و آیا اساسآ حتی یک فرد در آن جماعت پیدا می کنید که شایسته کمترین اعتمادی باشد ؟ .با مهر و احترام

  9. درود بر جناب اشکوری، که با تواضع و بدون یک دندگی، مواضعشان را تصحیح و تعدیل کردند.
    متاسفانه برای بعضی حرف مرد یکی است! در حالیکه مرد آنست که اهل فکر و تصحیح فکر باشد. و از این جهاد علمی که همراه با جهاد نفس (مبارزه به نفسانیت و خود پسندی) است، دست برندارد و خسته نشود.

  10. جمعیت ایران ۸۵ میلیون است رژیم با تمام تمهیدات وبه قول خودشان از۲۸استان و تعطیلی کشور با هزاران دستگاه اتوبوس و قطار در خوشبینانه ترین ارزیابی توانستند ۱.۵ جمعیت جمع کنند اگر در بین احادبطن مردم بودید حتما می‌دبدید که این صرفا یک شعار گروه خاص نیست که دشمن ما همینجاست الکی میگن آمریکاست این تشیع جنازه تنها توانست یک قرص مسکن برای یک بیمار رو به موت باشد ولی به هیچ وجه نتوانسته معادله انزجار اکثریت مردم از حکومت را تغییر بدهد

  11. جناب اشکوری میفرمایید:
    وقتی پای بیگانه در کار باشد و کشور را (و نه لزوما نظام سیاسی) در معرض تعرض خارجی و تجاوز ببینند، به خروش خواهند آمد
    برادر این گزاره در حالت کلی صحیح است ولی شما در جای غلطی از آن تفسیر به رای میکنید.
    خوب با این اوصاف چرا هشتاد میلیون نفر به خروش در نیامدند و در راهپیمایی ها شرکت نکردند؟

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »