نامه ی کروبی بی‌حاصلی بازداشت خانگی و غیرقانونی را آشکار کرد

زیتون- شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای به نامه ی مهدی کروبی و تحلیل آخرین شرایط سیاسی کشور پرداخت. در این بیانیه ضمن اشاره به «مقابله‌ی آشکار نهادهای نظامی و شبه‌نظامی و حتی شخص اول حکومت با دستاوردهای دولت» به موضوع حصر خانگی رهبران جنبش سبز اشاره شده است؛ «حصر دلسوزانی که حقانیت و صدق گفتار و کردار آنها هر روز، و بیش از پیش بر همگان روشن می‌شود.»

شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین در مورد نامه اخیر مهدی کروبی به رییس جمهوری نوشت «نامه‌ی عزیز آزاده و صبور و استوار، حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی، بار دیگر پرده تزویر از اعمال غیرقابل دفاع و تصمیم‌گیریهای شتابزده و نابخردانه برداشت و وجوهی از حقیقت را عریان و آشکار به رخ همگان کشید. پیام مهم و تاریخی جناب کروبی نه تنها بی‌حاصلی افزون بر ۶۲ ماه بازداشت خانگی و غیرقانونی را آشکار کرد، و نه فقط انتقادی دیگر و صریح از خودکامگی و اقتدارگرایی و تبعات سوء و زیانبار آن برای ایران و ایرانیان بود، بلکه تذکری دوباره و جدید به شهروندان آگاه شد که در میانه‌ی مصائب معیشتی، از عوارض تداوم استبداد زیر پرده دین، غافل نشوند و از تعقیب حقوق بنیادین خود پا پس نگذارند.»

اعضای این شورا در مورد ادامه حصر سران جنبش سبز نوشتند «هر ایرانی صاحب خردی با این پرسش بزرگ مواجه است که ادامه حصر رهبران جنبش دموکراسی‌خواهی و حق‌طلب سبز، کدام منفعت ملی را برآورده می‌کند؟ نگاهی به تاریخچه پنج ساله حبس خانگی نشان می‌دهد که این اقدام از همان ابتدا نادرست بوده و تداوم آن به نفع هیچ‌کس، حتی آمران و عاملان آن، نبوده و نیست. هر روز تداوم حصر، دیوار بی‌اعتمادی مردم به حاکمان را بلندتر می کند.»

متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن به «زیتون» ارسال شده است، به این شرح است:

هموطنان عزیز، مردم آگاه ایران، همراهان صبور و سبز

رخدادهای بعضا شگفت‌آور ماه‌های اخیر و مقابله‌ی آشکار نهادهای نظامی و شبه‌نظامی و حتی شخص اول حکومت با دستاوردهای دولت اعتدال‌گرا، برای هر ایرانیِ صاحب دغدغه‌ای موجب نگرانی برای امروز و فردای کشور است. سیطره  نهادهای نظامی ـ امنیتی بر ارکان مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور در سال‌های اخیر هزینه‌های فراوانی را بر کشور تحمیل کرده که پیامدهای ناگوار آن تا مدت‌ها گریبان ایران و ایرانیان را خواهد گرفت. اقتدارگرایانی که عادت کرده‌اند با بهره‌گیری از اهرم فشار و تهدید و زور، شریان اقتصادی مملکت را در دست گیرند و حتی به قیمت تحمیل فشارهای فراوان بر اقشار مختلف جامعه بر سرمایه‌های خود بیفزایند و کاخ‌های قدرت و ثروت را بر گرده اقشار تهی‌دست و متوسط جامعه برافرازند؛ آنهایی که حاضر نیستند با ترک برداشتن تحریم‌ها و در دوران پسابرجام از دریای بی‌پایان رانت‌خواری خود محروم شوند، و بی‌اعتنا به گسترش فقر و تعمیق شکاف طبقاتی و تداوم رکود، مقاصد و منافع خویش را می‌جویند.

در ماه‌های اخیر کمتر کسی تردید داشت که به انجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای و پایان یافتن تحریم‌های بین‌المللی علیه کشور باعث عصبانیت و واکنش شدید کاسبان تحریم خواهد شد. اما مخالفان برجام با عجله و بدون توجه به خواست اکثریت مردم  ـ که از فشارهای بی‌نتیجه و تصمیم‌گیری‌های احساسی و عجولانه و اقدام‌های ماجراجویانه خسته شده بودند ـ شمشیر را بی‌پروا از نیام برکشیده‌ و تمامی همت خود را معطوف بدان کرده‌اند که دولت همسو با خواسته‌های اکثریت جامعه را مستأصل و عاری از هر اهرم قدرتی کنند. دولتی که رویکردهایش در انتخابات مجلس در هفتم اسفندماه نیز با وجود تضییقات فراوان و ردصلاحیت‌های بی‌سابقه با رای اعتماد دوباره اکثریت رأی‌دهندگان به نامزدهای همدل مواجه شد.

اقتدارگرایان تلاش میکنند با اقدامات عاری از تدبیر و خردورزی (مانند آزمایش‌های موشکی تبلیغاتی که تنها به نفع جنگ طلبان منطقه ای و جهانی است و سودی هم برای تثبیت حق قانونی کشور در زمینه تقویت توان موشکی و دفاعی خود ندارد) در سوگیری‌های اساسی دولت ـ به‌ویژه در عرصه مناسبات بین‌المللی ـ اختلال ایجاد کنند؛ آن‌هم در هنگامه‌ای که دولت هنوز از زیر بار خرابی‌های دولت ناکارآمد و فاسد گذشته رهایی نیافته، و برای ترمیم و اصلاح وضع اسف‌بار نیازمند حمایت همه‌جانبه و همراهی نهادهای مختلف حکومتی است.  اقتدارگرایان نه تنها در برابر گشایش فضای سیاسی مقاومت می‌کنند و مانع‌تراشی، بلکه برای ترمیم وضع بحرانی اقتصاد و بهبود مناسبات خارجی ایران نیز به کارشکنی همت گمارده‌اند.

سران بخش متصلب حاکمیت مصمم هستند تا با مخالفتهای پیدا و پنهان خود با دولت به جهانیان ثابت کنند که دولت منتخب به هیچ وجه نماینده یک حاکمیت واحد نیست و تلاش برای بهیود روابط با این دولت، در کلیت نظام  به سرانجامی نخواهد رسید؛ مگر انکه مطلوب نهادهای غیر منتخب برآورده شود. اقدام‌های تنگ‌نظرانه‌ی مخالفان توسعه سیاسی هرچند غیرمنتظره نیست اما به‌شکلی تأسف‌بار، و در زمانی که کشور نیاز به افزایش همدلی و ثبات دارد، ادامه یافته است. ردصلاحیت تلخ و بی‌سابقه‌ی منتخب مردم اصفهان پس از کسب رای قاطع همشهریانش، تنها یکی از نشانه‌های این رویکرد تخریبی است. افزایش فشار بر فعالان مدنی و صدور احکام بی‌سابقه زندان برای جوانانی که گاه حتی نمی‌توان آنها را در زمره فعالان سیاسی دسته‌بندی کرد؛ برخورد خشونت‌بار با هرگونه تلاش برای تشکیل اجتماعات مدنی و حتی صنفی (مانند تجمع کارگران در اعتراض به تعویق پرداخت حقوق‌ها یا خشونت علیه کانون معلمان ایران)؛ بی‌توجهی به سلامت زندانیان سیاسی و اجتماعی که قربانی احکام کینه‌توزانه و غیرقانونی و دور از انصاف و عاری از منطق قضایی شده‌اند (همانند امید کوکبی)؛ و سرانجام، در جدیدترین اقدام غیر اخلاقی، راه‌اندازی گشت‌های نامحسوس برای کنترل بیش از پیش زندگی شهروندان ساکن شهرهای بزرگ و به‌ویژه تهران که اکثریت شهروندانش در دو انتخابات اخیر، رفتار سیاسی مطلوب اقتدارگرایان اختیار نکردند؛ همگی نشان از آن دارد که بخش متصلب حاکمیت نه تنها قصدی برای درس‌آموزی از اشتباهات گذشته خود ندارد، که مصر است روزهای سختی را برای مردم رقم زند؛‌ حتی اگر این راهبرد و نگاه، منوط به تکرار فجایعی چون قتل‌های زنجیره‌ای و دیگر اقدامات ایذایی و غیرانسانی باشد.

در سطحی دیگر، ادامه بازداشت خانگی و غیرقانونی رهبران جنبش سبز قابل اشاره است؛ حصر دلسوزانی که حقانیت و صدق گفتار و کردار آنها هر روز، و بیش از پیش بر همگان روشن می‌شود. طنز تلخی است؛ آنهایی که دلسوزانه نسبت به ورود کشور به بحران‌های بزرگ هشدار داده بودند امروز باید بدون طی مراحل قانونی، مجازات شوند، و در مقابل، کسانی که مسبب فراهم شدن شرایط کنونی شده‌اند نه تنها مورد پیگرد قرار نمی‌گیرند، بلکه با کمک محافل وابسته به برخی مراکز نظامی و شبه‌نظامی، به بازگشت به صحنه سیاسی تشویق می‌شوند.

در میانه‌ی چنین آشفته‌بازاری که حق و باطل را به‌گونه‌ای درهم‌آمیخته که موجب حیرت و حیرانی دلسوزان ملک و ملت شده (و این است معنای حقیقی «فتنه»)، نامه‌ی عزیز آزاده و صبور و استوار، حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی، بار دیگر پرده تزویر از اعمال غیرقابل دفاع و تصمیم‌گیریهای شتابزده و نابخردانه برداشت و وجوهی از حقیقت را عریان و آشکار به رخ همگان کشید. پیام مهم و تاریخی جناب کروبی نه تنها بی‌حاصلی افزون بر ۶۲ ماه بازداشت خانگی و غیرقانونی را آشکار کرد، و نه فقط انتقادی دیگر و صریح از خودکامگی و اقتدارگرایی و تبعات سوء و زیانبار آن برای ایران و ایرانیان بود، بلکه تذکری دوباره و جدید به شهروندان آگاه شد که در میانه‌ی مصائب معیشتی، از عوارض تداوم استبداد زیر پرده دین، غافل نشوند و از تعقیب حقوق بنیادین خود پا پس نگذارند.

رمز تأثیرگذاری رأی محصوران، پیام‌ سیدمحمـد خاتمی، و نیز سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی و شخص رئیس جمهور در برانگیختن بسیاری از شهروندان به شرکت در دو انتخابات اسفندماه گذشته البته همین است که اکثریت جامعه بیش از هر زمان دیگر از منابع آگاهی‌بخش متعدد و متنوع برخوردارند، سر سازش با دروغ و دروغ‌گویان ندارند، و دل‌هایشان با هرکه آنان را در دستیابی به حقوق حقه‌شان یاری دهد، همراه است. شهروندانی که برای بهبود وضع، و در جهت تعقیب خواسته‌های اساسی و مطالبات قانونی خود، از هر بزنگاه و بستر و امکانی (ازجمله انتخابات برآمده از نظارت استصوابی شورای نگهبان)، هوشمندانه بهره می‌جویند.

هر ایرانی صاحب خردی با این پرسش بزرگ مواجه است که ادامه حصر رهبران جنبش دموکراسی‌خواهی و حق‌طلب سبز، کدام منفعت ملی را برآورده می‌کند؟ نگاهی به تاریخچه پنج ساله حبس خانگی نشان می‌دهد که این اقدام از همان ابتدا نادرست بوده و تداوم آن به نفع هیچ‌کس، حتی آمران و عاملان آن، نبوده و نیست. هر روز تداوم حصر، دیوار بی‌اعتمادی مردم به حاکمان را بلندتر، شکاف میان جامعه و حکومت را عمیق‌تر، و سرمایه‌های اجتماعی را کم‌تر می‌کند. پیام تاریخی و فریاد شجاعانه‌ی شیخ آزاده از درون حصر پنج ساله، نه با سودای خلاصی خود از حبس غیرعادلانه، بلکه با هدف نجات کشور از محاصره نابخردی‌ها برآمده است؛ دغدغه‌ای که در جای جای نامه آقای کروبی به آقای روحانی، به‌طور صریح و آشکار مطرح شده است.

به‌راستی تداوم این وضع به سود چه کسانی است؟ چرا گروهی بر این باورند که اگر دولت و ملت را در موقعیت بحرانی نگاه دارند و این پیام را به جهان مخابره کنند که امیدی به تغییر رویکرد‎ها در جمهوری اسلامی نیست، می‌توانند وضعی بهتر را برای خود و شاید دیگران رقم زنند؟ چرا اینان سرمایه‌های اجتماعی حکومت را روزبه‌روز تهی‌تر می‌سازند و برآنند که اندک امیدهای به‌جای‌مانده برای اصلاح روندهای نابخردانه را از میان بردارند؟ راستی چه کسانی از تداوم فساد و انسداد سیاسی و سرکوب سود می‌برند؟ آیا افزایش اعتماد میان مردم و حکومت، تحقق آشتی و همدلی، و فراهم‌آمدن بسترهای مشارکت هرچه بیشتر شهروندان، به تسهیل بسیاری از فرایندهای حکومتی و کاهش هزینه‌ها، منتهی نخواهد شد؟

شاخص‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به روشنی نشان می‌دهند شرایط کشور بحرانی است و تداوم خشونت و سرکوب علیه جامعه مدنی و وضعیت ملوک‌الطوایفی جز خسران و بی‌انگیزگی نتیجه‌ای را برای کشور دربر ندارد. اما اولین گام برای مقابله با بحران، اذعان به وجود آن است. هر لحظه تاخیر در چاره‌اندیشی، ثمرات نامطلوبی را برای جامعه در پی دارد؛ و روند تاثربرانگیز خروج سرمایه‌های انسانی از کشور و گسترش مسائل و نابهنجاری‌های اجتماعی مانند بیکاری، اعتیاد، طلاق، تن‌فروشی و خودکشی سرعتی بیشتر خواهد یافت. بار دیگر هشدار می‌دهیم و دلسوزانه می‌گوییم برای رفع این بحران باید چاره‌ای عاجل اندیشید که روزهای سخت در پیش است.

در متن نگرانی‌ها،‌ کورسوی امیدی نیز دیده می‌شود. نشان دادن عقلانیت و تدبیر و واقع‌بینی در عرصه‌های بین‌المللی در جهت کاستن از تنش‌ها با غرب و حتی تلاش برای تغییر وضع در سوریه و یمن و تن دادن به مذاکره با مخالفان این امید را ایجاد می‌کند که می‌توان در داخل نیز به خرد جمعی و گفت‌وگو و پرهیز از تقابل و کارشکنی و منازعه تکیه کرد. تحقق این مهم، البته نیازمند عزم و اقدام همه جناح‌های سیاسی کشور است. گریزی از گفت‌وگو و آشتی ملی نیست؛ توسعه و پیشرفت در درجه اول با اتکاء به سرمایه‌های داخلی (اعم از انسانی و مالی) ممکن است، و تنها در سایه وجود و تحرک این سرمایه‌هاست که سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند مفید و مددکار باشد. می‎‌توان از تجربه کشورهای دیگر درس آموخت؛ راهی جز بازگشت به اراده و توان ملت نیست. هر تلاشی برای سرکوب مردم و یا ناراستی با آنها جز خسران و لرزاندن پایه‌های حکومت و صدمه به منافع ملی، ثمری در پی ندارد.

اصلاح را در درجه نخست از خویش آغاز کنیم؛ به قانون اساسی که میثاق ملی است بازگردیم و اجرای بدون تنازل آن‌را اولین گام در راه اصلاح کج‌روی‌ها و ممانعت از سودجویی‌های خود-محور بدانیم؛ دروغ گفتن‌های مکرر سیاسی و تهدید و فریب را کنار بگذاریم؛ از فرافکنی اشتباهات خویش دست برداریم و باور کنیم که قاطبه مردم درنهایت جز سعادت جمعی چیزی نمی‌جویند؛ مردم را نه فقط در خیابان‌های شهرهای بزرگ و یا طرفداران ثابت‌قدم خود، که در تنوع رنگارنگ جنسیتی، قومی، مذهبی و سیاسی در نظر آوریم؛ بدون توزیع عادلانه‌ی فرصت‌ها و ثروت ملی در میان مردم (به‌مثابه صاحبان اصلی ایران) نمی‌توان به پیشرفت و توسعه پایدار و انسانی دست یافت؛ با مردم صادق باشیم و دست یاری و بخشش به سوی آنها دراز کنیم؛ ایرانیان نشان داده‌اند که در راه سعادت ملی حاضرند از گناهان و اشتباهات خطاکاران و حاکمان بگذرند؛ راه را اشتباه برنگزینیم؛ راه اشتباه را ادامه ندهیم؛ فرصت بس محدود است و زمان به سرعت سپری می‌شود.

شورای هماهنگی راه سبز امید

۷ اردیبهشت ۱۳۹۵

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳