زمینه‌های مساعد جنبش‌های فاشیستی در ایران امروز

علی افشاری

شرایط کنونی جامعه ایران مجموعه در هم تنیده ای از تهدیدها و فرصت ها است. عوامل ناشناخته و حرکت هایی که در زیر پوست شهرها جریان دارد، بیم ها و امیدهایی را برانگیخته است. ساخت قدرت مطلقه و اصرار بخش مسلط قدرت در تداوم فضای بسته سیاسی با اتکا به قوه قهریه، شناخت حرکت ها و سمت و سوی مورد نظر گروه های مختلف جامعه را دشوار ساخته است.

همچنین ناکارآمدی نظام و گسترش ابرچالش ها و مشکلات جامعه را به سمت گسترش تلاطم ها و درگیری ها نیز کشانده است. در واقع ترکیب اقتدارطلبی و عملکرد غیراثربخش باعث آشفتگی در جامعه شده است. البته مقاومت بخشی از جامعه که به دنبال پایان بحران دولت از طریق استقرار دولت دموکراتیک مدرن توسعه گرا است، وجه مثبت ماجرا را تشکیل می دهد که تاکید پررنگی در رعایت حقوق شهروندی دارد. اما نشانه ها و علائمی نیز مشاهده می شود که حرکت های مخربی نیز در جریان است که خروجی آن برای کشور مضر خواهد بود.

یکی از این حرکت ها شکل گیری جنبش فاشیستی از جنس راست و غیرمذهبی است. البته وقوع آن قطعی نیست، اما نشانه‌هایی را می توان یافت که شکل گیری محتمل آن را باید جدی گرفت و تهدیدات آن به قدری زیاد است که نیازمند توجه ویژه و حساسیت بالا است.

در ادامه به عوامل مساعد کننده جنبش فاشیستی راست در ایران امروز پرداخته می شود. پیش از آن باید توجه داشت که یکی از ویژگی های بخش مسلط قدرت با میدان داری نهاد ولایت فقیه، فاشیسم است. به عبارت دقیق تر جامعه ایران ۴۱ سال است که با فاشیسم مذهبی در قدرت سیاسی درگیر است و پیش از آن هم برای دهه ها گرفتار جنبش فاشیسم مذهبی بوده است. فاشیسم غیرمذهبی نیز بخصوص در اواخر سلطنت رضا شاه و اوایل سلطنت محمدرضا شاه نیز حضور ملموسی در جامعه ایران داشت. در جریان جنگ جهانی دوم نازیسم آلمانی طرفداران پرشوری در ایران داشت.

بنابراین فاشیسم در ایران معاصر در دو قرائت مذهبی و لائیک سابقه دارد منتهی هیچوقت نیروی بزرگ و فراگیری نشده است. از سوی دیگر در سالیان گذشته جنبش های فاشیستی دست راستی در کشورهای غربی فعال شده اند. رشد نئونازی ها در آلمان و همچنین فرانسه که از دید «زییف اشترنهل» در قرن نوزدهم پایه گذار تولد گفتمان و جریان سیاسی فاشیسم بوده است اگرچه هیچوقت دولت فاشیست نداشته است. در آمریکا نیز سازماندهی و سامان دهی جدید راست افراطی در قالب جنبش الت رایت( Alternative right) در آمریکا دیگر موجی است که بازگشت فاشیسم غیرمذهبی در دنیا را تقویت کرده است. این روند جهانی نیز به نوبه خود جدی گرفتن ظهور جنبش فاشیستی را بایسته می سازد.

تعریف از فاشیسم یکی از سخت ترین حوزه های پژوهش در جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی است و هنوز تعریف جامعی در این خصوص وجود ندارد. همچنین فاشیسم نیز شقوق و اشکال متفاوتی دارد. به عنوان نمونه تفاوت های مشهودی بین فاشیسم ایتالیا با اسپانیا و آلمان وجود دارد که برای مقاطعی قدرت سیاسی را در دست گرفتند.

فاشیسم در هسته اصلی خود بر بستر ناسیونالیسم افراطی و تهاجمی متولد شده و به لحاظ تاریخی هم محصول بحران در لیبرالیسم و کمونیسم در قرن بیستم است. ویژگی های فاشیسم در یک رویکرد کلی در مقولاتی مانند راست اقتدار طلب، ضد سرمایه داری بزرگ ، ضد دمکراسی، گذشته گرایی، ضدسوسیالیسم، ضدیت با سنت عقلی و روشنفکری، تقدیس دولت، سنت گرایی، بسیج توده ای، عمل گرایی، قدرت ستایی، نابرابری، نژاد پرستی، اطاعت و انضباط فردی، وحدت طبقاتی قابل دسته بندی است.

اما آنچه زمینه را برای شکل گیری جنبش فاشیستی مساعد می سازد ، وضعیت بحرانی و آنومیک جوامعی است که در میانه سنت و مدرنیته هستند ویا گفتمان حاکم حکمرانی با چالش های جدی مواجه شده است. در واقع همبستگی جامعه دچار اخلال شده و بخش های زیادی از جمعیت حالت ذره وار و توده ای پیدا کرده اند، در این شرایط این نیروها جذب گفتمان های فراگیر فاشیستی می شوند که با تجلیل از روح ملت وحدت بین مردم و رهبر کاریزما و پیشوا را بشارت می داده اند. در جنبش فاشیستی رهبر از جنس ویژه ای است که توانایی های خارق العاده دارد از این منظر جنبش فاشیستی یه حرکت اقتدارگرایانه منجر می شود که به لحاظ روانی تیپ شخصیت اقتدارطلب سلطه طلب و سلطه پذیر را ترویج می کند.

با این توضیحات عوامل مساعد جنبش فاشیستی در شرایط امروز جامعه ایران را می توان بشرح زیر دسته بندی کرد:

رشد نسبی جنبش های فاشیستی دست راستی در غرب و افول نسبی دمکراسی در دنیا عوامل جهانی مشوق در ایران هستند.

از زاویه دلایل داخلی ،نخست از هم گسیختگی اجتماعی و آسیب های جدی به همبستگی ساختاری و ارزشی در جامعه ایران است که باعث شده بخش های قابل اعتنایی از جامعه دچار بی هنجاری و جامعه گریزی بشوند. . جمعیت تخمینی ۱۱ تا ۱۸ میلیونی حاشیه نشینان موید این گروه از جمعیت ایران است. فرایند های اجتماعی شدن علاوه بر این گروه نیز با اختلالات جدی مواجه شده است. کاهش چشمگیر سطح دانش نظری و اطلاعات سیاسی و فرهنگی حتی در بخش های تحصیل کرده جامعه که پیامد گسترش سطحی نگری و نزدیک بینی است، نیز به نوبه خود موانع پیش روی شکل گیری های جنبش های فاشیستی و یا پوپولیستی مبتنی بر تهییج و هیجان سالاری را تضعیف کرده است. پدیده هایی چون فساد گسترده، کوچک شدن مستمر اقتصاد ایران، گسترش فقر و توالی فاجعه ها و سرکوب مطالبات انباشته شده نیز پرخاشگری، تندخویی و خشونت را در جامعه افزایش داده است. بررسی جرائم و تخلفات در جامعه به نحو محسوسی رشد خشونت های اجتماعی وفردی را نشان می دهد. از سوی دیگر در فضای مجازی نیز خشونت کلامی از سوی برخی جریان های سیاسی بیداد کرده و نگرانی هایی را پدید آورده است. طرح گفتمان هایی که نهاد سلطنت را به عنوان ویژگی ذاتی فرهنگ سیاسی ایران معرفی می کند و شخص رضا پهلوی را به اعتبار این نهاد دارای توان ویژه در حفظ همبستگی اجتماعی و وحدت مردم ایران معرفی می کند و عملا با نفی تنوع و تکثر مردم ایران ، یک فرد را در جایگاه رهبر و یا شاهزاده وحدت دهنده مردم بشمار می آورد، نیز به نوبه خود آگاهانه و یا ناآگاهانه فضا را برای شکل گیری جنبش فاشیستی مساعد می سازد. در گفتمان این جریان نژاد پرستی با تاکید بسیار بر عرب ستیزی، نخبه گرایی ، رهبرپروری، مذهب ستیزی، سنت گرایی سیاسی با تاکید بر وجوه باستانی، ناسیونالیسم افراطی و تهاجمی و پیوند ملت و شاه برجستگی زیادی دارد. در کنار این تمایلات و سمتگیری ها برخی گروه های سیاسی مدعی حمایت از رهبری فردی رضا پهلوی در دوران گذار نیز در تلاش هستند تا نماینده سیاسی این نیروی اجتماعی بشوند. در تمامی تجارب جهانی فاشیسم، وجود نخبگان سیاسی که بر موج جنبش فاشیسمی سوار شده و یا به آن دامن زده اند، نقش انکارناپذیری در تشکیل دولت های فاشیستی داشته اند.

بنابراین با توجه به نکات پیش گفته رشد موضعگیری های فاشیستی غیرمذهبی و ارتقاء آنها به سطح جنبش فاشیستی یکی از مخاطرات اصلی دوران گذار در ایران است که ریسک بازسازی استبداد را افزایش می دهد. البته مخاطرات دوران گذار محدود به این رویکرد نمی شود، توتالیتریسم چپ، شبه دمکراسی ، جنبش های تجزیه طلب، گرایش های خشونت طلب، الیگارشی مافیایی با میدان داری سپاهیان دارای قدرت و ثروت دیگر مواردی هستند که هریک نیز محتاج توجه ویژه و تمهیداتی برای بازدارندگی هستند. حساسیت در این خصوص و نظریه پردازی برای خنثی سازی آنها از همین الان باید شروع شودو موکول کردن آنها به آینده پرمخاطره است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

16 پاسخ

  1. فاشیسم و غیر فاشیسم مرز روشنی ندارند. انواگ فاشیسم ممکن است که در اندیشه متفاوت باشند اما در عمل یکنوع عمل میکنند.
    نگران نباشید،فاشیسم قبلا در ایران حاکم است.
    این مصداق همان فوت کردن درسر گشاد شیپور است.

  2. از همه بحرانی تر در ایران وضعیت این اپوزیسیون از انتهای طیف راست تا انتهای طیف چپ است.
    اپوزیسیون هم، اپوزیسیون زمان شاه!
    چه افراد قدر و توانمندی در راس آن بود! آدم های قابل اعتماد. هر چند آخرش چیز خوبی نشد.
    با این حال، درس میگیریم که از الان دل به این اپوزیسیون نبندیم. واقعا میگم! چه فاشیست هاشون، چه ضد فاشیست هاشون. هر دو عملا یکجور عمل میکنند و بشدت دچار توهم!

  3. برای کسی که از دل انجمن های اسلامی برآمده کاملا قابل درک است که بتواند حتی یک مولکول عطر آشنای فاشیسم را در هوا بود بکشد و به آن بیش از حد حساسیت داشته باشد. اما هر گردی گردو نیست جناب افشاری. بروز جنبشهای فاشیستی بستری می خواهد از یک آرمان گرایی افراطی در سطح وسیع. ایرانی ها بدلیل بی پرنسیبی عمومی، تعدد اقوام و بی آرمانی واکنشی، نه واقعاً عرق ملی دارند و نه حال تحرک. تنها ماده انرژی بخش آنها همین خرافات ریشه دار است که آن را هم به بهانه هایی مثل حفظ نظام ( منافع کاملا دنیوی و مادی) پاس نمی دارند. در نهایت هم خودشان را اهل تسامح و تساهل می دانند به این مضمون که باد از هر طرف وزید یا علی!
    پس دل قوی دارید و به کسب و کار مورد علاقه خود که چالیدن پادشاهی خواهان و براندازان به هر وسیله ممکن است بپردازید، بی آنکه هوس کنید هشدارهای نامانوس و ناوارد بدهید و افسانه پردازی کنید.

  4. پیرمرد های توده ای که هنوز از دستاورد های استالین و … صحبت می کردن و شاید الان هم بکنن. مثل اون کسی که چند روز پیش با پرچم سرخ داس و چکش در پاریس به حمایت از جمهوری اسلامی بعضی از ایرانی های مخالف جمهوری اسلامی را کتک زد و احتمالا از نظر اقای افشاری داشت با فاشیزم مبارزه می کرد!!! (این مبارزه با فاشیزم در شوروی با استفاده از دیکتاتوری پرولیا یک اسم رمز بود برای پاکسازی های حزبی. البته اسم رمز ها و برچسب های دیگر مثل برژوا یا لیبرال و … بود)

    به نظر من اقای افشاری از واقعیت های روز ایران دور شده اند و چنان در دوران اصلاحات و جنبش سبز باقی موندن و برای خودشون هویتی خارج از اون قائل نیستن. پس با تغییرات جدید اضطراب می گیرند و این مقاله ها بیشتر نمایش بیرونی این اضطراب هست. (جامعه یک موجودیت زنده است و هر روز نو می شود. این که بخشی از مردم روزی اقبال به ایت الله خمینی داشتند و امروز به شاه و فردا به شخصی یا چیزی دیگر یک امر بدیهی و عمومی است. جامعه ایران که نمرده است که در سال ۹۸ همانطور فکر کند که در سال ۹۶ یا ۸۸ یا ۸۴ یا ۷۸ یا ۷۶ یا ۶۷ یا ۶۰ یا ۵۷ یا ۱۳۴۲ یا ۱۳۳۲ یا ۱۳۲۰ یا ۱۳۰۳ و … فکر می کرده است)

    چیزی که جالب است این است که مقاطع و تغییرات زیاد در ۴۰ سال بعد از انقلاب اسلامی خود نشان از بحرانی بودن وضع حکومت و جامعه دارد.

  5. ایران و ایرانیان تا وقتی نسبت خود را با مساله ظلمی که هر روزه بر بهاییان می رود مشخص نکنند مواضع شان در مورد فاشیزم ریاکارانه است

    بهاییان از حق تحصیل و دیگر حقوق ابتدایی تنها به دلیل دین خود محرو هستند

    علت به حاشیه رفتن اصلاح طلبان مواضع ریاکارانه و یکی به نعل و یکی به میخ بوده است و استفاده ابزاری از رنج مردم برای رای جمع کردن!

    در عمل وقتی به قدرت رسیدند انچه برند را مانند دختر صفدر حسینی عضو لیست امید از حق خود از سفره انقلاب می دانستند یا مانند پسر عارف به دلیل ژن خوب شان یا توصیه به خود مالیدن می کردند مانند وزیر بهداشت اعتدلالی یا سبوس خوردن وزیر کشاورزی یا اینکه روشنفکرشان مانند زیبا کلام در اعتراضات دی ۹۶ اعلام می کرد برای دفاع از همین نظام و همین شریعتمداری و همین مقام معظم رهبری در مقابل مردم معترض اسلحه دست می گیرد ! و …

  6. فاشیسم؟

    مگر از فاشیستهای رنگارنگ سرخ و سبز و بنفش و سیاه و سفیدی که اکنون بر ایران حکم می رانند هم کثیف تر یافت خواهد شد در هستی جناب آقای افشاری؟ ملت ما به درجه ای از عرفان رسیدن که الان فاشیسم براشون یه شوخیه… ما مفهوم لجن تر و متوحش تری داریم به نام جمهوری اسلامی که فاشیسمِ بعضا ملی و عمیقا مذهبیِ او اتفاقا تازه قسمت شیک ماجراشه… تو از شاید ها حرف میزنی من در بایدی دارم نفس نفس میزنم که دستش رو گلومه .
    برو افشاری جون برو بچه … واسه این حرفا و فاشیست سواریا دیره.

  7. خلاصه مقاله : دو دستی بچسبید به آخوندا.بعد از ترساندن مردم به سوریه ای شدن و تجزیه ،حالا باید بیم از فاشیسم داشته باشیم.

  8. من نفهمیدم که شما از کدام فاشیست صحبت میکنید. در حال حاضر ما یک فاشیزم دینی داریم که بد‌ترین نوع فاشیزم است. البته همیشه این امکان هست که یک پاسدار ریشو رهبر شود. لذا ما برای سالیان سال سران فاشیست خواهیم داشت. دمکراسی و سکولاریزسیم برای ما با فرهنگ اغشته به مذهب قرون وسطای یک خواب و خیال است.

  9. در حالی که در ایران یک رژیم فاشیست مذهبی حکومت میکند نویسنده هشدار می‌دهد که زمینه بروز فاشیست در جامعه وجود دارد. ظاهرا نویسنده چهل سال از وضعیت حاضر دور است!!

  10. فاشیسم اولش نام حزبی بود در ایتالیا
    مثل حزب نازیسم در آلمان.
    و چیزی مثل استالینیسم در چپ مارکسیستی
    و بعد نوع وطنی چریک های فدائی و مجاهدین خلق و سازمان پیکار ! در راه آزادی طبقه کارگر و ازاین مزخرقات که معتقد به سنترالیسم دموکراتیک! بودند و آمریکائی میکشتند، مامور پاسگاه شهربانی یا ژاندارمری رادر روستای جنگلی شمال کشتند، بنام رستاخیز سیاهکل!!!
    و میراث چپ رسید به چپ مذهبی !
    بعد رسید به راست مذهبی. ولی مبدعش موسیلینی بود! یک اروپائی عصر مدرن!
    چرچیل و روزولت و استالین هم با آنها، موسیلینی و هیتلر مقابله می کردند.
    آخوند های حالا هم، به همان بهانه ها از همون کار ها میکنند.
    بعضی ها، خیلی خوشحال نباشن که گویی غربی و مدرن و اومانیست و طرفدار حقوق انسان و حیوان و گیاه و جامد هستند.
    از کامنت نویسی شان پیداست!

  11. یکی این رو از برق بکشه بیرون!!!

    من در دوران اوج قاشیسم مذهبی هستیم که به طور سیستماتیک و دولتی که خانه های بهاییان را خراب می کنند و بر صورت زنان اسید می ریزند

    چرا ایشان یک انذار در مورد حقوق اولیه انسانی در مورد هلوکاست بهایان نمی دهند؟!

  12. ” مطلب فوق را خواندم نکته ای که متوجه نشدم این بود که چرا نویسنده محترم از هرگونه فاشیسمی صحبت میکند غیر از خطرناکترین آن یعنی فاشیسم مذهبی ؟ اتفاقا نویسنده چندین بار از واژه فاشیسم غیر مذهبی استفاده میکند آیا دلیل خاصی داشته که مخصوصا اسم پهلوی را ضمیمه فاشیسم کرده ؟ ویا انگشت اشاره را به سمت تجزیه طلبها نشانه رفته است؟ در حالی که میدانیم مذهب ورادیکالیسم مذهبی مناسبترین بستر خلق فاشیسم است ، در حالی که همگان می دانند که از مشروطه تا این لحظه هیچ حزب تجزیه طلبی درایران وخارج از ایران وجود نداشته است. کاش نویسنده همانگونه که به نام رضا پهلوی اشاره کردند وتهمت فاشیست به وی زدند نام آن احزاب یا حزب تجزیه طلب را هم می آوردند ، مگر نه اینکه تنها علت نام نبردن وجود نداشتن چنین حزبی است، ؟ عمل بعضی از مخالف نماها هیچ تفاوتی با هرج ومرج کنترل شده وفاشیسم مهندسی شده ای که در آبان امسال با چنین نمایشی عملا دندان جنبش مدنی ومسالمت آمیز ملت ایران را عصب کشی کرد ندارد . تفاوتی میان دروغ گفتن به مردم توسط دولت ها ودروغ گفتن وآدرس غلط دادن به ملت توسط مدعیان دلسوز اپوزسیون نما ی نیست ، دروغ هردو نفر، یک هدف دارد آن هم ترساندن کسانی که میخواهند به شکل مسالمت آمیز اعتراض خود را نشان دهند ، هردو از یک چیز می ترسند چون از یک ریشه اند، کجای دنیا ؟ در کدام فرهنگ لغت معنای خودمختاری ، تجزیه طلبی است ؟ کاش سعی نمی کردید با نوشتاری صحیح نتیجه ای ناصحیح را تلقین کنید .”

  13. فکر خوبیست!
    پس نباید کاری کرد که آن کار، به فاشیست ها میدان بدهد.
    انقلاب یکی از همانهاست. معمولا فاشیست ها با انقلاب ها روی کار می آیند.
    انقلاب بمعنای مصطلح.
    پس آقای علی افشاری زمینه ساز فاشیسم نشو!
    با فاشیست هائی مثل ترامپیست ها نیز همراه نشو! همچنین با نوکران آنها، از قبیل بن سلمان ها.
    مثل ایران اینترنشنال و نوری زاده و …

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »