۱. بیستم دیماه ۹۸، دو روز پس از سقوط پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی اکراین، علی ربیعی، سخنگوی دولت، در بیانیهای «خبر اصابت دو موشک به هواپیمای اوکراینی» را یک «ادعای دروغ عاری از حقیقت» خواند و آن را «دروغ پردازی و شکل دادن یک عملیات روانی» از سوی دولت آمریکا دانست.
۲. بیستویکم دیماه، ستاد کل مشترک نیروهای مسلح با صدور بیانیهای اعلام کرد که هواپیمای مذکور «بر اثر بروز خطای انسانی و به صورت غیر عمد، مورد اصابت قرار گرفته» است. همان روز عباس عبدی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، یادداشتی را با عنوان «جعبه سیاه سقوط» در روزنامهی اعتماد منتشر کرد که در بسیاری از رسانههای دیگر بازنشر شد و حتی مورد ارجاع قرار گرفت.
یادداشت عباس عبدی محورها و نکات متعددی داشت اما مهمترین و اصلیترین محور آن، تلاش برای تطهیر علی ربیعی،سخنگوی دولت، بود. عبدی در این یادداشت، کوشیده بود گاه به صراحت و گاه به تلویح و ایماء نشان دهد که دستکم علی ربیعی(و شاید هم مجموعهی دولت و حسن روحانی)، آگاهانه به مردم دروغ نگفته، بلکه خود قربانی اطلاعات نادرستی شده که در اختیار او گذاشتهاند.
رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، در ابتدای یادداشت، یادآوری میکند که به دلایلی خاص (یا شخصی) پیگیر ماجرای سقوط بوده و به همین خاطر از افراد مختلفی در مسئولیتهای متعددی جویای ماجرا میشود ولی جملگی آنها با قاطعیت، علت سقوط هواپیما را «نقص فنی» ذکر میکنند. از جمله «یکی از مقامات بالای دولت»، «یکی از مسئولین هواپیمای کشوری» و «یک کانال دیگر» در گفتوگو با عبدی قاطعانه قضیه اصابت موشک را رد میکنند. عبدی مینویسد هنوز شک داشتم اما «تکذیب سخنگوی دولت را که دیدم بیشتر اطمینان یافتم»!
البته روز بعد همان سخنگوی دولت به آقای عبدی زنگ میزند و میگوید که «کل ماجرا دروغ است و «آبروی او هم رفته است» و بعد «دوتا قرص میخورد تا خوابش ببرد» و روز بعد هم عبدی در حالی او را میبیند که «گریه میکرد».
پس ازاین مقدمات و تلویحات، عباس عبدی، نتیجه/مدعا مورد نظرش را با صراحت بیشتری مینویسد:«متأسفانه آنان که به مردم پاسخ دادند براساس دادههای دیگران اظهار نظر کردند. دادههایی که گمان میکردند صد درصد درست است، ولی دروغ بود»
۳. یک اشاره و مقدمهی دیگر را در یادداشت عبدی نباید نادیده گرفت. عبدی در همان پاراگراف آغازین مینویسد «از ابتدا برایم قطعی مینمود این است که دروغگویی در این مورد عملی احمقانه است». منظور عبدی این است که هیچکس و نیز دولت و مهمتر از آن سخنگوی دولت دیگر آنقدر احمق نیستند که در این مورد دروغ بگویند و لذا -خواننده و مخاطب یادداشت باید مغالطهوار نتیجه بگیرند- چون دروغگویی در این مورد محال بوده، پس قصد کسی دروغگویی نداشته بلکه بر اساس دادههای دیگران اظهار نظر کرده اند، یعنی چندان مقصر نیستند و دستکم قصد دروغگویی به مردم را نداشتهاند.
۴. تصویری که عباس عبدی از علی ربیعی در این یادداشت بهدست میدهد با پیشنیهی نظامی، سیاسی و امنیتی او تفاوت دارد. ربیعی با نام سازمانی عباد چهرهای کاملا امنیتی و آشنا به تبلیغات و اطلاعرسانی است. او از فرماندهان سپاه پاسداران بوده که در دوران فلاحیان و ریشهری، یکی از معاونتهای وزارت اطلاعات را بهعهده داشته و سپس در شورای عالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی نیز مسئول «کمیته تبلیغات» میشود و بعدها در کنار همین رئیس خود نیز به مقام وزارت و سخنگویی دولت هم میرسد.
۵. علی ربیعی، پس از افشا شدن شلیک موشکها به هواپیمایی اکراین، تقریبا عین مدعای یادداشت عبدی رای تائید و تکرار کرد و روز ۲۳ دی ماه در نشستی با خبرنگاران گفت آنچه تا قبل از روز جمعه گفته مبنی بر اطلاعاتی بوده که در اختیار دولت قرار گرفته و «هیچیک از مقامات دولت از جمله شخص رئیسجمهور تا عصر روز جمعه از علت اصلی سقوط هواپیما که همان آتش پدافند غیرعمدی خودی بوده مطلع نبودند».
۶. امروز، چهاردهم بهمنماه ۹۸، خبرگزاری اطلاعات و اخبار مستقل اوکراین، مکالمات برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران با خلبان یک پرواز خط هوایی آسمان را منتشر کرد که بر اساس آن برج مراقبت از طریق خلبان این پرواز، در جریان شلیک موشک و ساقط شدن هواپیمای اوکراینی قرار میگیرد. پس از انتشار این فایل حسن رضاییفر، مدیرکل سوانح سازمان هواپیمایی کشوری به خبرگزاری مهر گفت «این فایل از مجموعه اسنادی بوده که در تیم مشترک بررسی سانحه هوایی در اختیار گروه کارشناسان اوکراینی قرار گرفته است». آقای رضاییفر همچنین تهدید کرد که «این اقدام اوکراینیها سبب شد دیگر هیچ سندی به آنها ارائه ندهیم».
۷. سازمان هواپیمایی کشوری، یک سازمان دولتی و زیرمجموعه راه و شهرسازی است. در وبسایت این سازمان آمده « وظایف سازمان هواپیمایی کشوری که به مثابه نماینده دولت در جهت اعمال حاکمیت در صنعت حمل و نقل هوایی کشور است به «شرح زیر می باشد: […] بررسی سوانح و حوادث هواپیمایی و اعمال مجازات های لازمه طبق مقررات مربوطه […].
۸. عباس عبدی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، در مقدمهی یادداشت خود بهدرستی نوشته:« نکتهای که از ابتدا برایم قطعی مینمود این است که دروغگویی در این مورد عملی احمقانه است[…] بنابراین احتمال میدادم که مسئولین حقیقت را میگویند، نه به این دلیل که دروغگو نیستند بلکه به این دلیل که گمان میکردم شعور دارند که در این مورد دروغ نگویند».
عبدی در پایان یادداشت هم اشاره بهجایی به «پنهانکاری سیستماتیک» دارد و میگوید:«باید مسئولیت پنهانکاری سیستماتیک نیز روشن شود که به مراتب بدتر از اصل اشتباه است. چون اشتباه گریزناپذیر است، کم و زیاد رخ میدهد، ولی پنهانکاری و دروغ گفتن به مردم، آن هم در چنین مسألهای غیر قابل پذیرش است و اشتباه نیست، بلکه یک برنامه و رفتار انتخاب شده است»
پینوشت: این نکته خارج از موضوع اصلی این یادداشت است اما تلاش عبدی برای تطهیر ربیعی و دولت به همین اندازه ختم نمیشود. او در ادعایی عجیب صورت مسئله را هم تغییر میدهد و مدعی میشود«مسأله اساسی در این ماجرا حتی اصل دروغگویی نیست. مسأله این است که آیا ممکن است چنین اتفاقی رخ داده باشد و با گذشت سه روز به اطلاع بالاترین مقامهای سیاسی و نظامی کشور نرسیده باشد؟ آیا ممکن است سطوحی از عوامل اجرایی این اشتباه را مرتکب شده باشند و آن را مسکوت گذشته و اجازه ندهند که خبر ماجرا از دایره خودشان بالاتر رود؟»
برخلاف ادعای آقای عبدی، از قضا مسئله اساسی در این ماجرا «دروغگویی» است. مشخصا دروغگویی سهروزهی مجموعهی حکومت بود که این حساسیت ویژه را برانگیخت وگرنه ناکارآمدیها و فساد نهادینه و گروههای پنهان و حاکمیت چندگانه و دولت پنهان و… همهی اینها سالهاست چنان عادی شدهاند که به طعنه میتوان گفت فاقد ارزش خبری هم شدهاند. علاوه بر این، پرداختن به اصلِ دروغگویی و فکتهایی از این دست، برای همه و از جمله روزنامهنگاران اصالت دارد، چون تنها از این راه است که میتوان ناکارآمدی احتمالی یا ساختاری مورد نظر آقای عبدی را نشان داد و برجسته کرد.
* تیتر این یادداشت از شعر استاد شفیعی کدکنی به عاریه گرفته شده است:
ما شاهد سقوط حقیقت / ما شاهد تلاشی انسان / ما صاحبان واقعه بودیم
چندی به ضجر شعله کشیدیم / وینک درون خاطره دودیم
گفتند رو به اوج روانیم/ دیدیم سیر سوی هبوط است
شعر سپید نیست که خوانیش / این جعبۀ سیاه سقوط است
10 پاسخ
بعضی دوستان، ظاهرا، وقتی در بحث منطقی کم می آورند، و گوئی بر احساسات و یا توهماتشان خدشه وارد شده است، به انواع روش های احساسی و بنوعی پاسخ نویسی و دفع و رد سخن می پردازند . بحث را شخصی میکنند، نیت خوانی و تحلیل های انگیزشی و روانی میکنند و ..
متاسفانه، یک و یا چند نفری که به اسامی ناشناس و عبدالله و نریمان به عرایض بنده پرداخته اند، دچار چنان ذهنیتی هستند که نخوانده از قول بنده کشف میکنند که مثلا بنده چنین و چنانم و قصدم فلان و بهمان.
Do not read too much. بیهوده تصورات و انگیزه خوانی، شما را از اصل موضوع باز ندارد.
و آن افراط و یا تفریط گرائی است،
و نیز همه چیز را با دید تئوری توطئه و یا دائی جان ناپلئونی دیدن.
اشتباه انسانی فقط در تشخیص اشتباهی یک اپراتور ضد هوائی نیست، در تلقی و تحلیل اشتباهی فرصت طلبان اپوزیسیون نما هم هست، همچنانکه در سیاستمداران دروغگو و لاپوشانی کنندگان مفاسد رژیم به اصطلاح “جمهوری اسلامی” نیز هست.
و ….
السلام.
به نظر می رسد جناب آقای علی تبریزی باید با خودش به صلح برسد و آن وقت با دیگران در ارتباط باشد.در خیلی از مواقع موضوع آن قدر روشن است که امکان دفاع از جمهوری اسلامی وجود ندارد.
به به ،چه وجه تسمیه ای دارد این حاج عباد! و البته بدیهی ست که عبدی هم باید مدافعش باشد . اینها همه شرکای یک مافیا هستند وجوه تسمیه و تزکیه همه شان یکی ست. هر یک در لایه و جایگاه سازمانی خودش کار میکند. همه به اندازه یکسانی متعفن اند !!!
مگر نه اخوی؟
عباس خان با توام ها…
واقعا که عجب ملت افراط و تفریطی ئی هستیم.
و بعضی همیشه میگویند که بز است، و بعضی اصرار دارند که بگویند خیر! هیچ وقت بز نیست.
چرااینقدر لجاجت و یکدندگی؟
چرا در زیاد شدن دروغ هم بعضی دروغ گوئی ! میکنند؟؟؟؟
آیا عدم تصویر متناسب واقعیت در اذهان، دروغ نیست؟
آیا افراط ویا تفریط خوب است؟
چرا ما چنین یکدنده و سیاه بین و سیاه باف شده ایم؟آیا این نشانه سلامتی است یا بیماری؟
اگر اینقدر دروغ زیاد شده، آیا خود هم دروغ میگوئیم؟ حتی آیا به خود هم دروغ میگوئیم؟
به کجا میخواهیم برویم، یا برسیم؟
و …
” جناب تبریزی لطفا کمی آرام باش برادر ، اینجا موضوع نوشته دروغ است وبحث راجع به یک درووووغ بزرگ وزشت و شرم آور است . بحث فقط مربوط به یک دروغ سیستماتیک ومهندسی شده است ، نویسنده قصدش روانشناسی دروغ ، یا جامعه شناسی دروغ نبوده ،بلکه گزارش کرده است، و یک دروغ که چندین دروغ بزرگ دیگر را برای کتمان وتوجیه الزامی میکند را به درستی علامت زده است دلیل آنهم کاملا معلوم کرده چون از کسانی مانند سخنگوی دولت ویک خبرنگار که در راس خبرنگاران ایستاده وظیفه اش بازگفتن حقیقت است جامعه انتظار دروغ وماست مالی دروغ را ندارد وحتما باید نقد کرد وحتی شاکی بود . شما لطف کنید چیزی را که در خودتان کشف کرده اید به عموم نسبت ندهید خطاب ما سیاه بین وسیاه باف و یکدنده ، این یک قضاوت کلی وتعمیم آن به افراد یک جامعه اصلا اخلاقی نیست واز منظردینی وحقوقی هم گناه است ، کشاندن سخن بدانجا که ارتباطی با بحث ندارد نشانه تمایل شما به جبهه گرفتن است . نویسنده هرکه هست کاری ندارم اما شما آن کتمان حقیقت را لطفا از مسئولین دولت ونظام گله مند باش نه از جامعه، امر به معروف یا نهی از منکر اینجا از واجبات است وسکوت قصور بزرگیست .
شما چه وجه مثبتی در اتفاقی که افتاد و۱۷۶ نفر جانشان را بیگناه از دست دادند وافتضاحی که مسئولین کشوری ولشکری نتوانستند مدیریت کنند می بینید که توقع نمایاندن آن را از مردم دارید؟ در آخر آنچه که سیاه است را نباید خاکستری دید کلاهت را قاضی کن درحالی که مردم عادی شلیک موشک وانفجار آنرا در کنار هواپیما در آن ساعت صبح دیده اند وحتی مسافران ورانندگانی که درحال ورود وخروج ازشهر بوده اند از آن فیلم گرفتند ودرفضای مجازی پخش کردند آیا خنده دار نیست که فرض کنیم مسئولین امنیت کشور ندیده اند واز لحظه اول خبر دار نشده اند؟ باید گوشهایمان خیلی مخملی باشد که فکر کنیم با وجود آنهمه دوربینهای مداربسته وثابت ومتحرک که جناب رییس جمهور به وسیله آنها رانندگان معترض را تهدید به شناسایی میکرد و وجود پلیس راه وپادگانها وکارخانجات وآنهمه دوربین بر فراز آنها بتوانیم قانع شویم که از لحظات اول هیچیک از مسئولین خبر دار وشاهد نبوده اند . اگر شما این را سیاه نمایی میپندارید پس شما هم باید لحظاتی رودر روی خود در آیینه خود را به قضاوت بنشینید . التماس دعا… “
از نظرات آقای تبریزی بوی خوشی به مشام نمیرسد! مشکل ایشان دروغ گویی نظام نیست مشکلشان با مردمی است که نظام را خیلی دروغگو میدانند!!
آیا کسی هست که ادعا کند این سطح از دروغگویی که از ابتدای انقلاب به عرصه های عمومی هم سرایت کرده اند ریشه در ذات مذهب شیعه ندارد؟ آن همه داستان های من درآوردی منتسب به تک تک چهارده معصوم و حتی اسب و الاغ و سگ و شیر و خرسشان که از منابر شیعه گوش و هوش ساده لوحان را هدف قرار می دهند، مگر جز اینکه اشاعه دروغ هستند؟ کسی که به هر بهانه ای یک بار دروغ گفت، آن را تبدیل به عادت و سپس اعتیاد خواهد کرد. امروز ملت و مقامات چنان معتاد دروغگویی هستند که راست گفتن برایشان تولید بیماری و بروز علایم ترک می کند.
و اما تعجب همگانی از عیان شدن دروغگویی مقامات در جریان این ماجرای اخیر هم واقعاً جای تعجب دارد. ای انگشت گزان! پس در چهل سال اخیر چه می کردید که متوجه دروغ های آشکار و عیان آنها نشده اید؟ اینقدر از مرحله پرت هستید؟
اینکه با موشک زده اند شکی نیست. حتی خودشان هم اقرار کردهاند. اینکه همه میدانستند هم اکنون مسجل شده است.
آنچه هنوز نمیدانیم این است که آیا به عمد زده اند؟
آقای عبدی مجبور است ماله کشی دولت و جمهوری اسلامی را بکند.
به قولی شنونده باید عاقل باشد
دیدگاهها بستهاند.