آقای خامنه‌ای! ما شرکت در انتخابات را «تَکرار نمی‌کنیم»

ابراهیم نبوی

جناب آقای خامنه‌ای!
من، هم‌چون میلیون‌ها نفر از مردم ایران، همیشه حامی و طرفدار شرکت در انتخابات بودم و معتقد بودم که انتخابات می‌تواند مشکل مردم را کمی حل کند. به همین دلیل علی‌رغم این‌که اشخاصی که به آنان اعتماد داشتیم غالبا رد صلاحیت می‌شدند، اما باز هم سعی می‌کردیم کسی را که بهتر از دیگری است، انتخاب کنیم. اما شما جایی برای انتخاب کردن باقی نگذاشتید. رد صلاحیت تقریبا همه نمایندگان درستکار مجلس که حامی منافع مردم بودند یا لال نبودند، برای ما حجت را تمام کرده است.

گفته‌اید: «هر کسی به ایران و امنیت آن علاقمند است باید در انتخابات شرکت کند.» این حرف یاوه و بیهوده است. شرکت در انتخابات یعنی انتخاب کردن افرادی که دشمن ایران و امنیت آن هستند و منتصب کردن آنان در مجلس. شورای نگهبان حتی نماینده‌ای را که در یک دور قبل صلاحیتش تائید شده، فقط به‌خاطر این‌که حامی منافع مردم بوده رد کرده است، انتخاب گروهی دشمن مردم، برای گزینش دشمنان خوب، فقط کار ابلهان است.
آقای خامنه‌ای
گذاشتن شش نفر از عقب‌مانده‌ترین موجودات روی زمین با باورهای ارتجاعی و ضد زندگی و ضد آزادی بالای سر انتخابات، لجن‌مالی کردن دموکراسی انتخاباتی است. من از حضورم در انتخاب‌های پیشین دفاع می‌کنم. من می‌دانم روحانی و رئیسی فرق داشتند و فرق دارند. همین امروز هم بخش مهمی از رفتارهای روحانی ناشی از دیوانگی‌های ترامپ یا بی‌خردی‌های شماست وگرنه مطمئنم که روحانی بهتر از رئیسی است. مطمئنم روحانی از قالیباف بهتر بود، مطمئنم موسوی از احمدی‌نژاد بهتر بود، مطمئنم که آنچه تا کنون کردم درست بود، ولی حالا دیگر این انتخابات جایی حتی برای « تکرار کردن» هم باقی نگذاشته است.

گفته‌اید اگر ایران را دوست دارید در انتخابات شرکت کنید. این حرف را کسی باید بزند که ایران را دوست داشته باشد، نه اینکه منافع سوریه و لبنان و عراق و شیعه و اسلام و خودش و روحانیت را بر ایران ترجیح دهد. ما ایران را دوست داریم، و به همین دلیل انتخابات را تحریم می‌کنیم.

گفته‌اید اگر ایران را دوست دارید در انتخابات شرکت کنید. این حرف را کسی باید بزند که ایران را دوست داشته باشد، نه اینکه منافع سوریه و لبنان و عراق و شیعه و اسلام و خودش و روحانیت را بر ایران ترجیح دهد. ما ایران را دوست داریم، و به همین دلیل انتخابات را تحریم می‌کنیم. هفده سال است من دارم مصیبت و فقر و مریضی ناشی از دوری از ایران را تحمل می‌کنم، چون ایران را دوست دارم. ایران را دوست دارم و چون نمی‌خواهم از میان برود در انتخابات شرکت نمی‌کنم. این تو بمیری از آن توبمیری‌ها نیست. این بار ما قصد داریم و عهد داریم و به همه جهان خواهیم گفت که تحریم انتخابات یعنی ما به این حکومت، به رهبرش و به نظام فاسد جمهوری اسلامی اعتقاد نداریم و برای نجات ایران از دست جمهوری اسلامی در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.

گفته‌اید: «در قضاوت ناظران بین‌المللی نسبت به هر کشور، مسائلی نظیر میزان حضور مردم در انتخابات و چگونگی روی کار آمدن مسئولان و نهاد‌هایی نظیر مجلس، تأثیرگذار است، بنابراین شرکت انبوه مردم در انتخابات مجلس از این زاویه نیز کاملاً ضروری است.» چقدر راهنمایی خوبی کردید. حتما این نکته را در نظر خواهیم گرفت. در انتخابات حاضر نمی‌شویم تا ناظران بین المللی هم بدانند اگر تا پیش از این عامه مردم به تعدادی اصلاح‌طلب امیدوار بودند، حالا دیگر همان اصلاح‌طلب‌ها هم یا در حصر و بند هستند، یا آنها هم مثل ما دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارند، یا برخی از آنان خودشان را به قدرت فروختند.

آقای خامنه‌ای!
وفتی خبر مرگ سردار سلیمانی منتشر شد و شما یکی دو روز بعد از آن سخنرانی کردید، چنان بود انگار روز عروسی پسر کوچک‌تان است. فکر کردید از اعتراضات مردم خلاص شدید، ولی این اعتراضات تا تغییر وضعیت، تغییر رفتار حکومت یا تغییر کل حکومت ادامه دارد و تحریم انتخابات ادامه اعتراضات مردمی است. مردم در انتخابات رای نمی‌دهند، چون نمی‌خواهند یک مشت میلیونر را به مجلس بفرستند تا یک مشت میلیاردر از مجلس بیرون بیایند. مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، چون نمی‌خواهند در اختلاس بزرگ حکومت شریک شوند. مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند چون می‌بینند همان ده نفری هم که در دور قبل تائید صلاحیت شدند حالا صلاحیت‌شان رد شده است. انتخاب میان یک مشت رجاله فاسد الاخلاق دزد بی‌ادب و بی‌اعتنا به قوانین بین المللی و اختلاس‌گرانی که همه  پرونده دارند یا خواهند داشت، حماقت است.

آقای خامنه‌ای!
گفته‌اید: «‌افراد مؤمن و انقلابی با انگیزه قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد، اما اگر کسی انگیزه دینی و انقلابی ندارد، اما میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوق‌های رأی بیاید.» اتفاقا بسیاری از آنها که انگیزه دینی دارند در انتخابات شرکت نمی‌کنند. آدم‌های مومنی که مرجع تقلیدشان در خانه‌اش حبس است، نخست‌وزیر محبوب‌شان زندانی است، کتابهای مجتهدین‌شان غیرقابل چاپ است، دراویش و فقرای اهل حق‌شان زندانی‌اند، دگراندیشان مومن‌شان خلع لباس شده‌اند. و از سوی دیگر علمای‌شان متهم به اختلاس شکر و لاستیک هستند، قاری قرآن‌شان هم که در بیت خودتان آن کار دیگر را کرده است، این‌ها دیگر به کجای دین باید اعتقاد داشته باشند؟

آقای خامنه‌ای!
من و میلیون‌ها نفر ایرانی دیگر، علی‌رغم این‌که همیشه از شما بدمان می‌آمد، علی‌رغم این‌که از حکومت ناراضی بودیم، ولی دل به اصلاح آن بسته بودیم. علی‌رغم اینکه خودمان را به کشور راه نمی‌دهید، ولی نمی‌خواستیم خانواده‌مان در ایران آسیب ببینند و درگیر جنگ و تحریم شوند و به همه این دلایل همواره در انتخابات شرکت می‌کردیم. ولی این‌بار دیگر جایی برای مشارکت در انتخابات نگذاشتید. ما دیگر رفتار قبلی را «تکرار نخواهیم کرد» و امیدوارم کسی هم از مردم چنین چیزی نخواهد تا مجبور شویم به او هم پاسخ بدهیم که این قصه دیگر تکرار نمی‌شود.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

18 پاسخ

  1. از نظر بعضی مرغ همیشه یک پا دارد. و یا حرف مرد یکی است!
    اما در عالم سیاست واقع، حرف مرد بر حسب شرایط، و امکانات و اوضاع داخل و خارج، و امکانات و .. میتواند تغییر کند. و این حُسن است. حق انتخاب و فکر کردن و تغییر نظر را برای همه محترم بدانیم، بهتر است.
    انسان معمولی، (و نه معصوم، و نه احمق، ) یکدنده و غیر قابل تغییر نیست. اهل فکر است و محاسبه و تصحیح و تامل و مشاوره و مشورت و تغییر. چه در امرسیاسی، و چه امور دیگر.

    1. با نطر شما موافقم.
      وظیفه و ضرورت مشارکت مدنی ایجاب می کند تا حد ممکن مردم سالاری را پاس داشت مگر زمانی که آدمی احساس کند و به این جمع بندی برسد که اقدامش تاثیر گذار نیست و از مردم سالاری جز پوسته ای باقی نمانده.‌‌..

  2. ما هم وقتی قرار به انتخاب بین اصلاح طلب و اصول گرا بود می گفتیم بین بد و بدتر انتخاب نمی کنیم ولی اصلاحات همواره تاکید به حضور در انتخابات داشت حال که قرعه حذف به اصلاحات هم رسیده است چرا شما بین اصول گرایان بد و بدتر انتخاب نمی کنید؟

  3. این “شش نفر از عقب‌مانده‌ترین موجودات روی زمین با باورهای ارتجاعی و ضد زندگی و ضد آزادی بالای سر انتخابات، لجن‌مالی کردن دموکراسی ” همیشه بوده اند و این شورای نگهبان تنها مدتی کوتاه و بخش کوچکی از موقعیت، امکانات و فعالیت آنها در “نظام” است
    این “حتی یکنفر”هایی که رد صلاحیت شده اند چه کسانی بوده اند(لطفا نام ببرید مطمئنا خطری آنها را تهدید نمیکند) و چه تاثیری در روند اصلاحات شما داشته اند جز اینکه برای فریب بخشی از افکار عمومی در تلاش نشان دادن چهره دیگری از نظام بوده اند و ضمن اینکه یک نیاز اساسی گروهک حاکم را تامین کرده اند پشتوانه اصلی توجیه جریان “اصلاح طلب” هم هستند و ما میدانیم که این “حتی یکنفر” ها بواقع و در اساس تنها ماسک بودند.

  4. با سلام به نبوی گرامی و سپاس از او
    من این جا [با غنیمت شمردن فرصت] می خواهم مقوله ای را در پیوند و پیوست با کار ترجمه در میان نهم و بگویم که ما [با خرد جمعی مان] می بایست گزاره های دینی مان را فراخور عصر کنونی مان که «عصر عقل» است بازنویسی [مسئولانه] کنیم. این اسمش «ترجمۀ عصری» است. ترجمه ای که میانجی گذار یک متن یا یک گزاره از یک عصر [این جا «عصر دین»] به عصر دیگر [این جا «عصر عقل»] است.

    من در این رابطه گزاره ای دینی را که محتوایش در پیوست با نوشتۀ نبوی عزیز است الگو قرار می دهم و نخست رویدادی تاریخی را به شرح زیر بازگو می کنم و می گویم که:

    واقدی در المغازی ذیل «سَرِیّۀ علقمه بن مُحرز» می نویسد که پیامبر ۳۰۰ تن را سوی مردمی جزیره نشین از اهالی حبشه فرستاد. نفرات چون امکان دسترسی به این مردمان را نیافتند خواستار بازگشت شدند.
    علقمه بن مُحرز که سر فرمانده این سَرِیّه بود از یکی از یاران خود به نام عبدالله بن حذافه خواست تا کسانی را که خواستار بازگشتند با خود به مدینه بازگرداند.

    گفته اند جایی عبدالله از نفرات خود خواست از برای بیتوته اردو زنند و نیز خواست تا از برای پخت و پز آتش بیفروزند. وی آنگاه چون شوخ طبع بود به نفرات گفت که من این جا شما را از برای امتحان از آتش خواهم گذراند.کسانی جنجال به پا کردند که این شدنی نیست و نبایست چنین شود. عبدالله آنگاه گفت: من شوخی کردم. چون این با پیامبر باز گفتند گفت: اگر چنانچه کسی شما را به معصیتی فرا خواند مپذیرید. [«مَن أمَرَکُم بِمعصِیهٍ فلا تُطیعُوهُ.»

    گزارۀ «اگر چنانچه کسی شما را به معصیتی فرا خواند مپذیرید؛ گزاره ای دینی و به زبان «عصر دین» است. ترجمۀ عصری آن می شود: اگر چنانچه کسی شما را به کار و کرداری که موجه عقلی نیست فرا خواند مپذیرید. این گزاره نیز البته دینی و هم ارز با گزارۀ مرجع است ولی به زبان «عصر عقل» است.

    حالا حکایت این «شوخی» و این «گذار از آتش» حکایت ماست که شرحش این جا به خوبی خوب در نوشتۀ نبوی عزیز آمده است.

    با احترام
    داود بهرنگ

    منبع:
    المغازی واقدی ـ عربی تک جلد ص ۹۸۴
    این گفته در ترجمۀ المغازی به فارسی در ص ۷۴۹ آمده است. [ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی ـ از انتشارات دانشگاه ۱۳۶۹]

  5. آقای نبوی اشتباهش همین است
    اینها همه مثل هم هستند و کمر همت به نابودی ایران بستند
    به نظر من همه از یه قماشند‌روحانی،رییسی و بقیه

  6. درود بر تمام ایرانیان سراسر جهان…دوستی که سال های سال کنار صندوقهای رای حضور داشته و دارد میگفت که هر صندوق نزدیک به (!!!!)خواستم عدد بگم ولی پشیمان شدم .باری به مسول صندوق برگهای خالی رای به عنوان زاپاس تحویل داده میشود تا اگر برگه کم آمد و متقاضی یا رای دهنده بود با مشکل برگه خالی مواجه نشه.و اما داستان از جایی شروع میشه که پایان انتخابات اعلام میشه اما و هزار اما که سر برگهای انتخابات هنوز وجود داره و دست مسولِ.دوستم میگفت چه برگهای که از صندوق دور ریخته میشه و برگهای جدید جایگزین میشه…به همین راحتی و به همین خوشمزگی هم نفر مورد نظر بیرون میاد و هم درصد مشارکت بالا و بالاتر نمایش داده میشود…در این شرایط چه باید کرد ؟ در این زمینه حرف خیلی زیاده اما چه باید کرد….

  7. بسیار خوب نویسنده گرامی.
    از لحاظ اخلاقی به مردم یک توضیح بدهکارید. اینجا که فرمودید نقل به مضمون” فرق بین قالیباف و روحانی ، و رییسی و روحانی را میدانستید” باید از حضور حضرتت پرسید که چه شد؟ در این سه چهار سال چه اتفاقی افتاد که شمای اصلاحطلب، یکباره سرود بر اندازی سر داده ای؟ برادر تفاوت بین روحانی و رییسی احتمالا به همان اندازه است که تفاوت بین قالیباف ( سردار فتح کننده ریاست مجاس) و هر مترسکی که در برابر او کاندید شود.
    احتمال بالا که میگویید حکومت با کشتار های اخیر پس از گرانی بنزین راه اصلاحات را بست و چهره کریه خود را نشان داد.
    برادر اصلاحطلب، این حکومت سالهاست که روش برخورد با مخالفانش را به همه نشان داده است. اگر شما تازه به گوشتان رسیده سمعکی هم بد نیست.

  8. قربان، حالا دیگر خیلی دیر شده است. ریش و قیچی دست آقا است. هر چه بخواهد اعلام خواهد کرد. تازه آنهایی که بقول شما خوب بودند، چه گلی به سر ما ملت زدند؟ هیچ وقت نامه یک خانم را از یاد نمیبرم که نوشته بود: من و شوهرم، هر دو دیپلمه هستیم، ولی از همان سال اول حکومت آقای خاتمی فهمیدیم که این‌ها همه نمایش بود و جهت سرگرمی ما. شما، روشنفکران با تحصیلات عالیه، کتاب خوانده و دنیا دیده، چه طور نفهمیدید؟ و شاید نخواستید که بدانید.

  9. آقای نبوی بسیار از تصمیمی که گرفتید خوشحال شدیم. اما فکر نمی کنید نتیجه همان رای دادن های ترجیحی بد به بدتر سابق تان بود که رهبر و پیروانش را به این نتیجه رساند که هرچقدر هم نامزدهای نمایندگی “غیرخودی” را حذف کنند، باز عده ای امثال نبوی و بهنود و ملیحه محمدی و نگهدار و… می آیند و مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می کنند و کار مان پیش می رود؟ آخر شما و دوستان تان که بخوبی می دانید مجلس حتا بر فرض اینکه بهترین و ملی ترین و دمکرات ترین نمایندگان هم در آن باشند، با وجود شورای نگهبان و حکم حکومتی کاری پیش نمی برد، پس چرا هنوز از رأی دادن های پیشین تان که نتیجه اش همین شد که می بینیم، دفاع می کنید؟ شما که شاهد و ناظر تلاش های بی فرجام مجلس خوب ششم بودید، چگونه بازهم آن تجارب تلخ را به رخ می کشید و به آن می بالید؟ آقای نبوی باور کنید که، انقلابی دگر باید! منتهی این بار از نوع مخملی اش!

  10. این اصلاح طلبان مقیم خارج چه صداقتی دارند!

    در این نوشته نبوی فقر و تلویحا نرسیدن دلارها نفتی آغشته به خون را عامل تکرار نکردن خوانده است!

    کیست که نداند جمهوری اسلامی از سینما رکس آبادان تا قتل های زنجیره ای و سلاخی کردن بختیار و فرخزاد و ترور های میکونوس و تابستان ۶۷ و سال ۶۰ و … در دریای خون کشتی رانی می کرد و سرکوب و آزار و تبعیض دینی مخصوصا بهاییان و قومی و جنسی بخشی از ذات آن است!

    بزرگترین کاری که ترامپ کرد کاهش درآمد های نفتی جمهوری اسلامی بود که هم حملات و کشتار خارج از ایران و گروه های نیابتی را کم کرد و هم مواجب بگیر های ماله کش را از آنها دور ساخت.

    مواضع اصلاح طلبان و سمپاد های شان عمیقا ریاکارانه است. همین چند روز اخیر ملیحه محمدی کلی از جمهوری اسلامی در ایران اینترنشانال تمجید کرد که اپوزسیون سیاه نمایی می کند و دست کم پیشرفت جمهوری اسلامی در صنایع نظامی داشته است! کره شمالی هم پیشرفت هایی در صنایع نظامی داشته است! پس قحطی و فلاکت در کره شمالی سیاه نمایی است؟! یعنی اصلاح طلبان و سمپادهای شان اینقدر حقیر هستند. حالا همین زیتون شده پاتوق ماله کش ها از ملیحه محمدی تا افشاری تحکیم وحشتی!

    سرعت تحولات زیاد شده و دروغ ها با بسامد سریعتری آشکار می شود.

    همین چند وقت پیش یک به اصطلاح دیپلمات اصلاح طلب! در زیتون پیش بینی کرده بود که در پاسخ به حمله به سفارت امریکا در عراق هیچ اتفاقی نمی افتد که چند روز بعد سلیمانی در حمله راکتی ارتش امریکا کشته شد !

  11. خدا به خیر کند. تنها راه چاره، ظاهرا دعا و درخواست بردن به درگاه الهی است.
    کاشکی آقایان کمی سرشان را از برف بیرون می آوردند و اطراف را می دیدند.
    واقعا، گاهی آدم می ماند که چه کند؟ چه کند که اقلا بدتر نشود؟
    اهل علم، اهل دل، اهل فکر، دلسوزان کشور، (نه اپوزسیون بی خاصیت و منفعل و گاه مفعول،) راهنمائی کنند. فکر کنند، ابتکار بزنند.
    مردم در سختی و گرفتاری، رهبران حکومتی، در دعوا و توهم و منیت و خود خواهی، اپوزیسیون هم پیر و از نفس افتاده و بی تفکر و بدون اندیشمندانی آبرومند.
    خداوند ایران را در پس این مشکلات سربلند کند.
    باید امیدوار بود،
    العبد یدبر والله یقدر، بنده تدبیر میکند، و خداوند است که تقدیر میکند و حوادث را رقم میزند!

  12. ” آقای نبوی
    لطفا بس کنید
    خنده دار است که شما مشکلات مردم را به وجود تعداد انگشت شماری نماینده اصلاح طلب نما در مجلس تعمیم داده اید وگفته اید همیشه اعتقاد به این داشته اید که انتخابات مشکل مردم را حل میکند. آیا چه مشکلی را حل کرد که شما وخزعلی وخاتمی وزیباکلام و…. با اینکه ادعای مردمی بودن میکنید همچنان اصرار داشتید (آنها هنوز هم دارند ) مشارکت تکرررار شود. چگونه است که این همه سال مجلس قادر به حل مشکلات مردم بوده(به اعتقادشما) واین دوره نخواهد بود؟ به گمانم شماها از آینده ای که ناگذیر است می هراسید وبا هدف رضایت نزدیکان وجلب اعتماد عمومی اگنون این مطلب را نوشته اید ونه برای رجوع وتطهیر وجدان خودتان.
    سالهاست که رسیدن حاکمیت ومجلس به این نقطه ویکدست شدن آن جهت تصویب قوانینی سرنوشت ساز که به تغییر ساختارکلی نظام وجامعه خواهد انجامید را چشم انتظاریم . بگذارید مردم خودشان تصمیم بگیرند که شرکت کنند یا نکنند . از بدترین آفات جامعه وجنبش های سیاسی اجتماعی افراد روشنفکر ومسئولین ورهبرانی است که همواره بین چپ وراست در حال مانور دادن هستند بدون آنکه برمواضعی مشخص پایفشاری کنند وبنا به مصلحت شل وسفت میکنند وحزب بادند ویک پای اصلیشان مخفیانه در زمین حاکمیت شوت میزند ، اینها آفت پیشرفت یک ملت هستند واخلاق رافدای ماموریت وکاسبی خود میکنند ….. بلاخره یا زنگی زنگ ، یا رومی روم “

  13. ” آقای نبوی
    لطفا بس کنید
    خنده دار است که شما مشکلات مردم را به وجود تعداد انگشت شماری نماینده اصلاح طلب نما در مجلس تعمیم داده اید وگفته اید همیشه اعتقاد به این داشته اید که انتخابات مشکل مردم را حل میکند. آیا چه مشکلی را حل کرد که شما وخزعلی وخاتمی وزیباکلام و…. با اینکه ادعای مردمی بودن میکنید همچنان اصرار داشتید (آنها هنوز هم دارند ) مشارکت تکرررار شود. چگونه است که این همه سال مجلس قادر به حل مشکلات مردم بوده(به اعتقادشما) واین دوره نخواهد بود؟ به گمانم شماها از آینده ای که ناگذیر است می هراسید وبا هدف رضایت نزدیکان وجلب اعتماد عمومی اگنون این مطلب را نوشته اید ونه برای رجوع وتطهیر وجدان خودتان.
    سالهاست که رسیدن حاکمیت ومجلس به این نقطه ویکدست شدن آن جهت تصویب قوانینی سرنوشت ساز که به تغییر ساختارکلی نظام وجامعه خواهد انجامید را چشم انتظاریم . بگذارید مردم خودشان تصمیم بگیرند که شرکت کنند یا نکنند . از بدترین آفات جامعه وجنبش های سیاسی اجتماعی افراد روشنفکر ومسئولین ورهبرانی است که همواره بین چپ وراست در حال مانور دادن هستند بدون آنکه برمواضعی مشخص پایفشاری کنند وبنا به مصلحت شل وسفت میکنند وحزب بادند ویک پای اصلیشان مخفیانه در زمین حاکمیت شوت میزند ، اینها آفت پیشرفت یک ملت هستند واخلاق رافدای ماموریت وکاسبی خود میکنند ….. بلاخره یا زنگی زنگ ، یا رومی روم “

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »