Categories: یادداشت

آقای خامنه‌ای! ما شرکت در انتخابات را «تَکرار نمی‌کنیم»

جناب آقای خامنه‌ای!
من، هم‌چون میلیون‌ها نفر از مردم ایران، همیشه حامی و طرفدار شرکت در انتخابات بودم و معتقد بودم که انتخابات می‌تواند مشکل مردم را کمی حل کند. به همین دلیل علی‌رغم این‌که اشخاصی که به آنان اعتماد داشتیم غالبا رد صلاحیت می‌شدند، اما باز هم سعی می‌کردیم کسی را که بهتر از دیگری است، انتخاب کنیم. اما شما جایی برای انتخاب کردن باقی نگذاشتید. رد صلاحیت تقریبا همه نمایندگان درستکار مجلس که حامی منافع مردم بودند یا لال نبودند، برای ما حجت را تمام کرده است.

گفته‌اید: «هر کسی به ایران و امنیت آن علاقمند است باید در انتخابات شرکت کند.» این حرف یاوه و بیهوده است. شرکت در انتخابات یعنی انتخاب کردن افرادی که دشمن ایران و امنیت آن هستند و منتصب کردن آنان در مجلس. شورای نگهبان حتی نماینده‌ای را که در یک دور قبل صلاحیتش تائید شده، فقط به‌خاطر این‌که حامی منافع مردم بوده رد کرده است، انتخاب گروهی دشمن مردم، برای گزینش دشمنان خوب، فقط کار ابلهان است.
آقای خامنه‌ای
گذاشتن شش نفر از عقب‌مانده‌ترین موجودات روی زمین با باورهای ارتجاعی و ضد زندگی و ضد آزادی بالای سر انتخابات، لجن‌مالی کردن دموکراسی انتخاباتی است. من از حضورم در انتخاب‌های پیشین دفاع می‌کنم. من می‌دانم روحانی و رئیسی فرق داشتند و فرق دارند. همین امروز هم بخش مهمی از رفتارهای روحانی ناشی از دیوانگی‌های ترامپ یا بی‌خردی‌های شماست وگرنه مطمئنم که روحانی بهتر از رئیسی است. مطمئنم روحانی از قالیباف بهتر بود، مطمئنم موسوی از احمدی‌نژاد بهتر بود، مطمئنم که آنچه تا کنون کردم درست بود، ولی حالا دیگر این انتخابات جایی حتی برای « تکرار کردن» هم باقی نگذاشته است.

گفته‌اید اگر ایران را دوست دارید در انتخابات شرکت کنید. این حرف را کسی باید بزند که ایران را دوست داشته باشد، نه اینکه منافع سوریه و لبنان و عراق و شیعه و اسلام و خودش و روحانیت را بر ایران ترجیح دهد. ما ایران را دوست داریم، و به همین دلیل انتخابات را تحریم می‌کنیم.

گفته‌اید اگر ایران را دوست دارید در انتخابات شرکت کنید. این حرف را کسی باید بزند که ایران را دوست داشته باشد، نه اینکه منافع سوریه و لبنان و عراق و شیعه و اسلام و خودش و روحانیت را بر ایران ترجیح دهد. ما ایران را دوست داریم، و به همین دلیل انتخابات را تحریم می‌کنیم. هفده سال است من دارم مصیبت و فقر و مریضی ناشی از دوری از ایران را تحمل می‌کنم، چون ایران را دوست دارم. ایران را دوست دارم و چون نمی‌خواهم از میان برود در انتخابات شرکت نمی‌کنم. این تو بمیری از آن توبمیری‌ها نیست. این بار ما قصد داریم و عهد داریم و به همه جهان خواهیم گفت که تحریم انتخابات یعنی ما به این حکومت، به رهبرش و به نظام فاسد جمهوری اسلامی اعتقاد نداریم و برای نجات ایران از دست جمهوری اسلامی در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.

گفته‌اید: «در قضاوت ناظران بین‌المللی نسبت به هر کشور، مسائلی نظیر میزان حضور مردم در انتخابات و چگونگی روی کار آمدن مسئولان و نهاد‌هایی نظیر مجلس، تأثیرگذار است، بنابراین شرکت انبوه مردم در انتخابات مجلس از این زاویه نیز کاملاً ضروری است.» چقدر راهنمایی خوبی کردید. حتما این نکته را در نظر خواهیم گرفت. در انتخابات حاضر نمی‌شویم تا ناظران بین المللی هم بدانند اگر تا پیش از این عامه مردم به تعدادی اصلاح‌طلب امیدوار بودند، حالا دیگر همان اصلاح‌طلب‌ها هم یا در حصر و بند هستند، یا آنها هم مثل ما دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارند، یا برخی از آنان خودشان را به قدرت فروختند.

آقای خامنه‌ای!
وفتی خبر مرگ سردار سلیمانی منتشر شد و شما یکی دو روز بعد از آن سخنرانی کردید، چنان بود انگار روز عروسی پسر کوچک‌تان است. فکر کردید از اعتراضات مردم خلاص شدید، ولی این اعتراضات تا تغییر وضعیت، تغییر رفتار حکومت یا تغییر کل حکومت ادامه دارد و تحریم انتخابات ادامه اعتراضات مردمی است. مردم در انتخابات رای نمی‌دهند، چون نمی‌خواهند یک مشت میلیونر را به مجلس بفرستند تا یک مشت میلیاردر از مجلس بیرون بیایند. مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، چون نمی‌خواهند در اختلاس بزرگ حکومت شریک شوند. مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند چون می‌بینند همان ده نفری هم که در دور قبل تائید صلاحیت شدند حالا صلاحیت‌شان رد شده است. انتخاب میان یک مشت رجاله فاسد الاخلاق دزد بی‌ادب و بی‌اعتنا به قوانین بین المللی و اختلاس‌گرانی که همه  پرونده دارند یا خواهند داشت، حماقت است.

آقای خامنه‌ای!
گفته‌اید: «‌افراد مؤمن و انقلابی با انگیزه قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد، اما اگر کسی انگیزه دینی و انقلابی ندارد، اما میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوق‌های رأی بیاید.» اتفاقا بسیاری از آنها که انگیزه دینی دارند در انتخابات شرکت نمی‌کنند. آدم‌های مومنی که مرجع تقلیدشان در خانه‌اش حبس است، نخست‌وزیر محبوب‌شان زندانی است، کتابهای مجتهدین‌شان غیرقابل چاپ است، دراویش و فقرای اهل حق‌شان زندانی‌اند، دگراندیشان مومن‌شان خلع لباس شده‌اند. و از سوی دیگر علمای‌شان متهم به اختلاس شکر و لاستیک هستند، قاری قرآن‌شان هم که در بیت خودتان آن کار دیگر را کرده است، این‌ها دیگر به کجای دین باید اعتقاد داشته باشند؟

آقای خامنه‌ای!
من و میلیون‌ها نفر ایرانی دیگر، علی‌رغم این‌که همیشه از شما بدمان می‌آمد، علی‌رغم این‌که از حکومت ناراضی بودیم، ولی دل به اصلاح آن بسته بودیم. علی‌رغم اینکه خودمان را به کشور راه نمی‌دهید، ولی نمی‌خواستیم خانواده‌مان در ایران آسیب ببینند و درگیر جنگ و تحریم شوند و به همه این دلایل همواره در انتخابات شرکت می‌کردیم. ولی این‌بار دیگر جایی برای مشارکت در انتخابات نگذاشتید. ما دیگر رفتار قبلی را «تکرار نخواهیم کرد» و امیدوارم کسی هم از مردم چنین چیزی نخواهد تا مجبور شویم به او هم پاسخ بدهیم که این قصه دیگر تکرار نمی‌شود.

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳