زیتون– جمعی از دانشجویان دانشگاههای کشور طی نامهای خطاب به بهاره هدایت، خواهان آن شدند تا این فعال دانشجویی به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
براساس اخباری که امروز منتشر شد٬ بهاره هدایت دست به اعتصاب غذا زده است. «زیتون» اطلاع یافته که وضعیت این فعال سیاسی در پی این ضرب و شتم شدید و اعتصاب غذا، «وخیم» است.
دانشجویان دانشگاههای کشور خطاب به بهاره هدایت نوشتند: «تو تا امروز نزدیک به شش بار بازداشت شدهای و در مجموع بیشتر از هشت سال از بهترین سالهای جوانیات را در زندان گذراندهای. ما خوب میدانیم که تو هیچ وقت ترسی از زندان نداشتی. همواره تاکید میکنی که: «زندان نباید خط قرمز ما باشد». باری همین در میان دانشجویان فعال طی دو دهه گذشته، یکی از نمادهای ایستادگی بر سر مطالبات و آرمانهایت هستی. ما خوب میدانیم که آنچه تو را از بسیاری از فعالان دیگر جدا میکند ایستادنت بر سر اصول اولیه جامعهای انسانی و پافشاری بر هویت تاریخی دانشجو در این سرزمین بوده است.»
امضا کنندگان این نامه خطاب به بهاره هدایت ادامه دادند: «خبر اعتصاب غذایت، بیش از آنکه به درد و رنجمان بیفزاید، بار شرمندگیمان را دوچندان کرد. ما مدتهاست که خجالت زدهایم. شرمگین تمامی ناکامیهایمان. تمامی آنان که گفتیم تنهایشان نمیگذاریم اما گذاشتیم.»
دانشجویان در پایان از این فعال دانشجویی خواستند: «اعتصاب غذایت را بشکن. اجازه بده صدای این بیداد را این بار نه با رنجوری تنهایمان، که با پیوند دستهایمان به همگان برسانیم. اجازه بده هر یک از این یاران دبستانیات به سهم خود گامی بردارند، بگذار تا دوباره همراه شویم، کین درد، درد مشترک همه ماست. پس پیمان میبندیم که تا درمان تمامی آثار آن از پای ننشینیم و همانگونه که باید، صدایی بشویم برای تمامی مظلومان بیصدا؛ همان طردشدگان و فراموششدگانی که دوباره همدیگر را پیدا خواهند کرد و باز خواهند گشت.»
متن کامل این نامه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گفته٬ به شرح زیر است:
بهاره عزیز
درست یک هفته از آخرین باری که تو را دیدیم گذشته است. بعد از کلاس صبح بود که به تو خبر دادند باید به حراست دانشگاه مراجعه کنی. حوالی ظهر به حراست رفتی. تا زمانی که سر کلاس بعدی غایب شوی، کسی به ذهنش هم خطور نمیکرد قرار است چنین بلایی را سر تو بیاورند. مطمئن هستیم تو هم ذرهای فکر نمیکردی کار به جایی رسیده باشد که دانشجو را در روز روشن در خیابان بربایند و بعد از یکی دو روز معلوم شود ربایندگان ماموران امنیتی نظام حاکم بر این سرزمین هستند. تا چند روز هیچکدام از ما خبر نداشتیم چه بر تو گذشته است. حتی حدس هم نمیتوانستیم بزنیم؛ معلوم نیست چرا عادت نمیکنیم؟ چرا هنوز درباره ابعاد و امکانات شرارت دچار اشتباه میشویم؟ چرا هنوز فکر میکنیم بیشرمی، وقاحت، گستاخی، تجاوزگری و قانونشکنی لابد باید حد و مرزی داشته باشد؟ معلوم نیست چرا غافلگیر شدیم که چطور دانشجوی مملکت را در «مادر دانشگاههای کشور» با کتک دستگیر میکنند، به مرکزی که کوچکترین ربطی به یک فعال جامعه مدنی ندارد میبرند و از آنجا هم روانه زندان قرچک ورامین میکنند؟ خب حتما تقصیر از ماست. وگرنه تو اولین نبودی. مگر همین چند وقت پیش دوستان دیگرمان را در همان حراست دانشگاه شکنجه نکردند؟
بهاره عزیز
تو تا امروز نزدیک به شش بار بازداشت شدهای و در مجموع بیشتر از هشت سال از بهترین سالهای جوانیات را در زندان گذراندهای. آن هم زندان حکومتی که خود برآمده از یک انقلاب ضداستبدادی بوده است. انقلابی با شعارهای «آزادی» و «استقلال». ما خوب میدانیم که تو هیچ وقت ترسی از زندان نداشتی. همواره تاکید میکنی که: «زندان نباید خط قرمز ما باشد». باری همین در میان دانشجویان فعال طی دو دهه گذشته، یکی از نمادهای ایستادگی بر سر مطالبات و آرمانهایت هستی. ما خوب میدانیم که آنچه تو را از بسیاری از فعالان دیگر جدا میکند ایستادنت بر سر اصول اولیه جامعهای انسانی و پافشاری بر هویت تاریخی دانشجو در این سرزمین بوده است. در زمانهای که بسیاری دانشجویان و حتی کل جامعه را فقط به عنوان گوشت دمتوپ خود میخواهند و تنها زمانی که به انگشتان جوهریشان نیاز دارند سر و کلهشان پیدا میشود، تو بر سر باورهایت ایستادی و حقیقت را قربانی مصلحتبینیهای حقیرانه نکردی. حال ما هم میخواهیم به شیوه تو عمل کنیم. در زمانهای که کشور سوگوار صدها کشته بیکفن آبانماه است، ما خوب میدانیم که تو راضی نخواهی شد برایت سهمی ویژه قائل شویم، اما همین شخصیت و ویژگیهای توست که باعث میشود تا نگرانات باشیم و این نامه سرگشاده را بنویسیم.
بهاره عزیز
خبر اعتصاب غذایت، بیش از آنکه به درد و رنجمان بیفزاید، بار شرمندگیمان را دوچندان کرد. ما مدتهاست که خجالت زدهایم. شرمگین تمامی ناکامیهایمان. تمامی آنان که گفتیم تنهایشان نمیگذاریم اما گذاشتیم. تمامی مادران و پدرانی که فرزندانشان با ما به خیابان آمدند اما هرگز باز نگشتند. تمامی کودکانی که در چهره ما مادران و پدران از دست رفتهشان را میجویند و ما بجز اشک و شرم پاسخی برایشان نداریم. ما شرمگین خودمان هستیم برای تمام ضعفها و ترسها و درماندگیهایمان. اما اجازه بده این بار سنگین را با هم قسمت کنیم.
اعتصاب غذایت را بشکن. اجازه بده صدای این بیداد را این بار نه با رنجوری تنهایمان، که با پیوند دستهایمان به همگان برسانیم. اجازه بده هر یک از این یاران دبستانیات به سهم خود گامی بردارند، بگذار تا دوباره همراه شویم، کین درد، درد مشترک همه ماست. پس پیمان میبندیم که تا درمان تمامی آثار آن از پای ننشینیم و همانگونه که باید، صدایی بشویم برای تمامی مظلومان بیصدا؛ همان طردشدگان و فراموششدگانی که دوباره همدیگر را پیدا خواهند کرد و باز خواهند گشت.
۱- علی اردم دانشگاه تهران
2- نوشین ادگی دانشگاه تهران
3- زهرا اشعری دانشگاه تهران
4- آرمان امیری دانشگاه تهران
5- مبین بختیارپور دانشگاه تهران
6- مهدی پرنیانچی دانشگاه تهران
7- سعید تشکری دانشگاه علم و صنعت
8- آرش چایچی دانشگاه علم و صنعت
9- رضا خدارحمی دانشگاه تهران
10- البرز زاهدی دانشگاه تهران
11- سمانه سهرابی دانشگاه تهران
12- معین شاکری دانشگاه تهران
13- محمد مهدی صارمی دانشگاه تهران
14- طنین عصفوری دانشگاه تهران
15- پارمیدا عطاری دانشگاه تهران
16- امیرحسین علیبخشی دانشگاه تهران
17- فاطمه قریبی دانشگاه تهران
18- محمد کریمی دانشگاه تهران
19- مهرداد محمدی دانشگاه تهران
20- فاطمه مهدوی دانشگاه علامه طباطبایی
21- ضیا نبوی دانشگاه علامه طباطبایی
22- صدیقه واضحی بینالمللی قزوین
23- صدر یوسفی دانشگاه تهران
دانشجویان دیگری که تمایل به امضای این نامه را دارند به این لینک مراجعه کنند.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…