همه دلالتها و نشانههای محسوس تا امروز حکایت از غیبتی بزرگ و کمسابقه در انتخابات پیشِ رو دارد. مردم تصمیم را گرفتهاند، تصمیمی ناگزیر و ناکافی. ناگزیر از این رو که «زور مقدس» در «ابتذال رای» و تمسخر جمهوریت، جایی برای کمترین اعتماد و خوشبینی نگذاشته است، و ناکافی است چون غیبت برای تصاحب صندوق کفایت نمیکند، باید این بازی پرهزینه و رسوای تزویر یا تمام شود یا به تعریف اصلی و سازوکار عرفی خود بازگردد. برای تجویزی شایسته، باید اندیشید.
آنچه در صحنه سیاسی ایران اتفاق افتاده بی حیثیت کردن «ملت» و سپس تعریف «سوء نمایندگی» برای این هویت لکهدار است. در ترمینولوژی این الهیات سیاسی، بهتر است این شرافتِ ملکوک دیده نشود و با یک توریه و تقیه و خلق صورتکی پرداخته و اخته، راه شناسایی مردم و مطالبات اصلی آنها مسدود شود. پارلمان در قاموس اندیشه سیاسی بهمثابه «امری سیاسی» یا «ماشینی اداری» یا «دستگاهی تشریع» و یا «مفهومی فلسفی» برای تجسم ملت است و نمایندگی نوعی مکانیسم حقوقیِ عرفی برای «شناسایی» و «دیده شدن» است و مردمی که شناسایی نمیشوند و راهی هم برای شناسایی خویش ندارند یا «فراموش شدهاند» یا «رها شدهاند»؛ یا «فهم نمیشوند» یا «نامرئیند» و بهنظرم غایبان صندوق انتخاباتِ پیش روی ما از این چهارگونه خارج نیستند.
پارلمانِ عرفیِ دولتِ مدرن دوکار میکند :مجرایی برای اِعمال قدرت ملت است و نیز نیازهای یک جامعه را بازتاب میدهد و این همان «کارکرد سیاسی» و «کارکرد اجتماعی» پارلمان است. در حقیقت، اگر مردم بتوانند از راه صندوقِ رای به مقام شناسایی برسند پارلمانی با دو کارکرد بالا تشکیل میشود تا مفاهیم ذهنی قدرت عامه را به منفعت عینی جامعه تحویل و سنتـز کند تا در نتیجه حاکمیت بتواند «ملت» را در هیئت واقعی آن شناسایی کند. امروز هر دو سوی این پروسه شناسایی بسته است و انتخابات برای مردمی نامرئی که به هر روی دیده نمیشوند، امر عبث باطلی است که هیچ خردمندی مرتکب نمیشود.
پارلمان صوری یا شبهپارلمان که عارضه واقعی ولی نادری است روایتگر نیازها و شرایط عینی جامعه نیست و قدرت تولید سنتـز بالا را ندارد، پس چه میکند ؟ «شبه پارلمانِ» ناتوان از کارکرد اصلی، عرفی و قانونی ناگزیر از زندگی مردم شبه روایت یا روایتی کاذب میکند. روایتهای کاذب البته نسبتی با زندگی جاری مردم ندارد و در حقیقت ضدروایت است اما روایتِ رسمی حاکمیت یا زاویه دیدِ مطلوبِ قدرتِ غالب برای شناسایی توده نامرئی است !
این ضدروایت یا روایت کاذب از مردم، یک خروجی بیشتر ندارد: تاباندن اقلیتی پرهیاهو و مُدام درچشم برای پوشاندن اکثریتی خاموش !
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…