زمانی که مظفرالدین شاه قاجار امیربهادر را برای بازگرداندن علما از بست عبدالعظیم به تهران میفرستاد، فرمانی نوشت و داد دست امیربهادر و در آن فرمان، در جایی که به علما اشاره میکرد، نوشت علما که: «لشکریان دعا هستند . . .».
این روزها که پدیده شوم ویروس کرونا در ایران شایع شده و ملتی را در بیم و هراس فروبرده، بار دیگر این «لشکریان دعا» به حرکت درآمده و هر کس و ناکسی از روزن ارتجاع و قرون ماضیه سر برکرده و به رسم مألوف سنتگرایان برای مردم نسخه شفابخش میپیچد. یکی به زیارت عاشورا متوسل میشود و دیگری به آیهالکرسی و سومی به حدیث کساء و چهارمی به تربت امام و پنجمی به دعای امام کاظم و… فردی بازاری و تاجر طب اسلامی، در آغاز مدعی میشود مسلمانان از ابتلای کرونا در اماناند و بعد، افزون بر تجویز انواع دعا برای مؤمنان ولایی و متوسل به اهل بیت، رسما برای مردم و دولت چین نیز نسخه طب اسلامی میپیچد.
شماری از اینها، اصولا به دلیل «دارالشفاء» دانستن قم و حرم حضرت معصومه، با هر نوع قرنطینه و محدودیت محافل و شعائر مرسوم مذهبی مخالفت کرده و حتی بعضا این ویروس را توطئه غربیها و از جمله رئیسجمهوری آمریکا میدانند که قصد دارند حرم اهل بیت و حوزه مقدسه قم را نابود کنند!
واقعیت تلخ این است که اگر به تاریخ برگردیم، نقش «حَمَله دین» و «عَمَله ارتجاع» (این تعبیر از شریعتی است) عمدتا چیزی جز اغراء به جهل و تحکیم خرافات به نام دین و تحمیق تودههای مذهبی، هرچند با اخلاص ولی غافل و جاهل، نبوده است. البته نمیگویم تمام این اغواگریها عامدانه و به انگیزه سودطلبی شخصی بوده و هست ولی، هرچه هست، این نوع خرافهپراکنیها برآمده از نادانیها و عملا در جهت اغفال ذهنی اهل ایمان مقلد عمل کرده و میکند.
بی دلیل نیست که در تاریخ اندیشه اسلامی، از همان آغاز تا کنون، هر مصلحی که در مقام خرافهزدایی از ساحت دین سخن گفته و تلاش داشته به اتکای علم و عقل و تجربه، چراغی برافزود و تودهها را از تقلید دور کند، با تهاجم سنگین همین عمله ارتجاع مواجه شده و سرکوب شده است. به ویژه در همین قرن اخیر جریان اصلاح دینی و اخیرا نواندیشان مسلمان که با انواع سرکوب و تخریب و اتهام مواجه شده و میشوند، جرمشان جز روشنگری نبوده و نیست.
نقش اساسی این عمله ارتجاع، تقابل دین و علم است و قرار دادن مؤمنان بر دو راهی انتخاب ایمان و یا علم و عقل و فرجام چنین تقابلی صد البته شکست مفتضحانه همین جریان است که البته گردی نیز بر دامن دین و دیانت معقولانه و عالمانه مینشیند که نشسته است. پیش از این، همین تجربه عبرتآموز در مغرب زمین تکرار شده بود. هرچند در همین قرن اخیر، دینداران عقلگرا و علممداری چون طالقانی و بازرگان و دیگران، برای رفع تعارض علم و دین کوشیده و موفقیتهایی نیز داشتهاند، ولی اکنون برخی از عمله ارتجاع از گورهای تاریخی خود خارج شده و با استفاده از ابزارهای حکومتی برای سنگرهای از دست رفته خود میکوشند و بار دیگر تحت عبای فریبنده حراست از ایمان مذهبی و احیای مفاهیمی چون دعا و توسل و توکل، دست اندرکار احیای ایمان جاهلانه و مقلدانه پیشین هستند.
مرا اکنون با این جماعت کاری نیست و نرود میخ آهنین بر سنگ و مجال پرداختن به موضوع پر چالش دین و علم و عقل نیز نیست. آنچه اکنون و در این شرایط حساس، به عنوان یک ایرانی مسلمان و مسئول، میگویم، این است که در قلمرو جامعه و سیاست و بهداشت و اقتصاد و مدیریت و… کار یکسره در دست مدیریت علمی و مدیران رسمی است و شرع و شریعت و بالطبع حمله دین در این میدان نه مسئولیتی دارند و نه نقشی میتوانند داشته باشند. اهل ایمان و دین نیز مانند دیگران، به حکم عقل و شرع، تابع محض صاحبان تخصص و دانش لازم هستند و منطقا باید ضوابط علمی را رعایت کنند. به راستی اگر پیامبر و امامان شیعی در شرایط وبا و طاعون قرار میگرفتند، چه میکردند؟ آیا خود را مصون از ابتلا میدانستند؟ سنت آن بزرگان خلاف این را میگوید.
البته هر فردی میتوانند وفق ایمانیات و باورهای شخصی خود به آموزههای دینی از جمله دعا و توکل به خداوند عمل کند و اینگونه امور چه بسا موجب آرامش و امنیت شخص میشود، ولی هرگونه رهنمود دادن به بندگان خدا و آن هم به قیمت تعطیلی عقل و علم و تجربه، هم موجب وهن به دین است و هم موجب گمراهی مؤمنان و در نهایت چه بسا موجب فاجعه گردد. چنین مباد.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…