زیتون–سولماز ایکدر: بازداشت روزنامه نگاران در آبان ماه گذشته، و صدور اطلاعیه از سوی قرارگاه ثارالله سپاه، مبنی بر بازداشت ۵ روزنامه نگار تحت عنوان پروژه مبارزه با نفود، یک سوال مهم را در اذهان ایجاد کرد. نفر پنجم کیست؟
عیسی سحرخیز، احسان مازندرانی، سانان صفرزایی و آفرین چیت ساز در عرصه رسانه شناخته شده بودند. تا مدتها حتی نام نفر پنجم مطرح نمیشد. اما طرح نام او هم ابهامها را بیشتر کرد؛ در جامعه روزنامه نگاران داخل و خارج از کشور کسی داوود اسدی را نمیشناخت. تا جایی که نام او را با قید «از همکاران رسانهای» به کار میبردند. همکاری همچنان ناشناخته و در هالهای از ابهام. تنها پس از اعلام صدور حکم برای این روزنامه نگاران بود که هوشنگ اسدی، پرده از نسبتش با داوود اسدی برداشت. فردی که نه روزنامه نگار بود و نه از همکاران رسانهای.
هوشنگ اسدی در پاسخ به این سوال که چرا شش ماه گذشته در مورد بازداشت برادرتان سکوت کرده بودید، به «زیتون» گفت: «صبح آن روزی که برای بازداشت برادرم به خانه ما ریخته بودند، همسر او را هم با خود بردند. آنجا به همسر برادرم گفته بودند که در خصوص بازداشت همسرش سکوت کند و حتی با من حرف نزند. همسر برادرم، همچون او یک فرد به دور از مسائل سیاسی- اجتماعی است. ماموران سپاه با این وعده که حداکثر ظرف دو الی سه ماه مسئله را حل میکنند، او را فریفتند. بعد از اینکه در جریان بازداشت برادرم قرار گرفتم، از طریق پدرم به همسرش پیام دادم که سکوت کردن در چنین مواردی اشتباه است، اما در نهایت به تصمیم او احترام گذاشتم و ترجیح دادم چیزی نگویم که بعدا شائبه ایجاد دردسر مضاعف پیدا کند.»
گمان میبرم در مرحله اول همین صحبت در مورد مسائل مالی بود که توجه نهادهای امنیتی را جلب کرد. احتمالا انتظار داشتند به جای نزدیک هشت میلیون تومان، من هشت میلیون یورو به ایران فرستاده باشم که برادرم را بازداشت کردند
این روزنامه نگار با سابقه در معرفی برادرش میگوید: «تمامی برادرها زندگی مرا سرمشق خود قرار داده و به طور کلی از عرصه سیاست دوری جستند، این برادر از دیگران در این زمینه ثابت قدمتر بود. داوود حتی روزنامه هم نمیخواند. او حتی نمیدانست روزآنلاین چه هست یا من کجا کارمی کنم.»
او در مورد میزان ارتباط با برادرش و احتمال ایجاد حساسیت برای ضابطین قضایی به این دلیل گفت: «داوود برادر ناتنی من بود. حتی زمانی که ایران زندگی میکردم هم ارتباط چندانی نداشتیم، چه برسد به بعد از ۱۲ سال زندگی من خارج از کشور. ارتباط ما تا همین چند ماه پیش محدود به سالی یک بار تبریک نوروز گفتن بود. اما بعد از بیماری پدرم، که از قضا نگهداری او هم برعهده همین برادر بود، تصمیم گرفتیم خودمان را برای روز مبادا آماده کنیم. به همین دلیل از طریق وایبر چندی ما با هم صحبت کردیم و در مجموع مبلغ هفت میلیون و هشت صد هزار تومان برای برگزاری مراسم یادبود پدرمان جمع کردیم. گمان میبرم در مرحله اول همین صحبت در مورد مسائل مالی بود که توجه نهادهای امنیتی را جلب کرد. احتمالا انتظار داشتند به جای نزدیک هشت میلیون تومان، من هشت میلیون یورو به ایران فرستاده باشم که برادرم را بازداشت کردند.»
این عضو شورای سردبیری روزآنلاین در ادامه گفت: «اما چون در عمل تمام آنچه ما سه برادر جمع کرده بودیم، مبلغی ناچیز بود، برادرم را با اتهامهایی واهی و غیر قابل اثبات مانند تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی محاکمه کردند.»
هوشنگ اسدی که از مدیران سایت روزآنلاین بود، در مورد ادعای همکاری روزنامه نگاران بازداشت شده با سایت روزآنلاین و پروژه نفوذ توضیح داد: «سایت روزآنلاین از جمله محدود سایتهای فارسی زبانی بود که در خارج از کشور راه اندازی شد و به مدت ۱۰-۱۲ سال به کار خود ادامه داد. این سایت تنها رسانهای بود که توانست فضایی متفاوت با روزنامه نگاری مرسوم فارسی زبان در خارج از کشور ایجاد کند. ما ارتباط قوی با داخل از کشور داشتیم و بسیار تاثیرگذار بودیم. من اطلاع دارم یک گروه مخصوص برای کنترل سایت، هک کردن آن و زیر نظر گرفتن همکاران ما ایجاد شده بود. در تمام این مدت تلاش شبانه روزی برای هک کردن سایت، هک کردن ایمیلهای ما و…. داشتند؛ در نهایت هم پروژه نفوذ را پیاده کردند. آن هم در مورد روزنامه نگارانی که بدون شک همکاری با روزآنلاین نداشتند. عیسی سحر خیز برای همه جا مطلب مینوشت، برای ما هم گاهی مینوشت، گاهی هم ما مطالب او در دیگر رسانهها را مجددا منتشر میکردیم. احسان مازندرانی داوود… و آفرین چیت ساز هم کوچکترین ارتباطی با ما نداشتند.»
بازداشت و محکوم کردن برادر من نشان داد که مقامات امنیتی نظام میتوانند حتی تا این مرحله نیز پیش بروند. با توجه به سابقه او، وی تنها به دلیل اینکه برادر هوشنگ اسدی است، بازداشت و محکوم شده.
این زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب، در ادامه با تایید این مطلب که برادرش با حکم پنج سال زندان تنها بهای داشتن نام فامیل مشترک با او را میپردازد، گفت: «بر اساس تجربهای که از سالها فعالیت در عرصه سیاست و روزنامه نگاری دارم باید بگویم جمهوری اسلامی با بازداشت برادرم باب جدیدی از آزار و اذیت روزنامه نگاران خارج از کشور را باز کرده است. تا پیش از این آزار و اذیت خانوادههای ما محدود به احضار ایشان یا بازجوییهای مداوم بود. اما بازداشت و محکوم کردن برادر من نشان داد که مقامات امنیتی نظام میتوانند حتی تا این مرحله نیز پیش بروند. اگر برادر من حتی یک خط جایی نوشته بود، اگر فعالیتی داشت میشد پذیرفت که او را به دلیل فعالیت خودش بازداشت کردهاند. اما با توجه به سابقه او، وی تنها به دلیل اینکه برادر هوشنگ اسدی است، بازداشت و محکوم شده.»
هوشنگ اسدی در پایان هشدار داد که احتمال میدهد صدور چنین حکمی میتوانند بیانگر آغاز پروژهای جدید از سوی دستگاههای امنیتی ایران برای فشار بر روزنامه نگاران و فعالان سیاسی خارج از کشور باشد.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…