فاطمه صادقی

کرونا و شیطان‌شناسی شیعه

مقاومت حوزه‌ی علمیه‌ی قم، مراجع رسمی و حکومت در برابر خواست عمومیِ قرنطینه‌ی شهر قم و دیگر «اماکن مقدس» برای جلوگیری از انتشار ویروس و بیماری، پرسش قدیمی در مورد سازگاری میان عقل و دین را بار دیگر برجسته کرده است. این‌طور به نظر می‌رسد که کرونا الهیات شیعه را به چالش گرفته است. اما واقعیت این است که جدال بر سر رویکرد عقلانی و تقدیرگرا و غیرعقلانی بیش از آن‌که الهیات را به چالش بگیرد، چالش با دیدگاهی خاص است که امروز همان‌قدر شایع است که در گذشته. می‌توان اختلاف نظر میان صحابه‌ی پیامبر بر سر طاعونِ «عَمواس» را مثال آورد که طبری آن را گزارش کرده است. در این جدل، ابوعبیده فرمانده سپاه اسلام در شام بود که به دلیل شیوع طاعون، زمینگیر شده و سربازانش کشته شده بودند. عمر با اطلاع از این موضوع، برای ابوعبیده نامه می‌نویسد و او را به ترک محل و رفتن به مکانی امن دعوت می‌کند. ابوعبیده در پاسخ می‌گوید این تقدیر خداوند است و مرگ بر اثر طاعون، شهادت است. کار به جایی می‌رسد که عمر، علی (ع) را به جای خود می‌گذارد و راهی میدان نبرد می‌شود تا شخصاً ابوعبیده را از ادامه‌ی نبرد در آن وادی منع کند (تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۸۶۷ به بعد).

بر اساس گزارش طبری می‌توان دریافت که بین مسلمانان چند دیدگاه رقیب در مورد بیماری‌های همه‌گیر رایج بوده است: نخستین آن، حزم و احتیاط نسبت به بیماری و تلاش برای دوری از آن بوده است. دوم، دیدگاه تقدیرگرا که آن را مشیت الهی تلقی می‌کرد و قائل به حزم و احتیاط نبود. سوم، دیدگاهی که به استقبال آن می‌شتافت و آن را فرصتی خداداد برای شهادت و مرگ تلقی می‌کرد.

آنچه کرونا با تشیع امروز می‌کند، تفاوت چندانی با آنچه طاعون با باورهای گذشتگان کرده، ندارد. امروز نیز کم‌وبیش همان دیدگاه‌ها یا ترکیبی از آن‌ها شایع است.

اما شاید به این بهانه بتوان پرسش از تشیع امروزی را به صورتی مبنایی‌تر مطرح کرد. می‌توان پرسید: آیا سخن گفتن از الهیات شیعه دیگر وجهی دارد؟ تشیعِ امروز دقیقاً چیست؟ آیا یک آیین است یا یک ایدئولوژی در خدمت حکومت و قدرت؟ آیا تشیع به تسنن دچار نشده و وجه عدالت‌محور خود را از دست نداده است؟ تجربه‌ی جمهوری اسلامی با تشیع چه کرده است؟ آیا تشیع امروز چیزی جز مناسک، خرافات و ایدئولوژی است؟

زمانی داستایوسکی گفت، خدا را بردارید، همه کار مباح است. در اینجا ما با اعلام رسمیِ مرگ خدا روبرو نیستیم. با وضعیتی روبرو هستیم که در آن غیبت خدا عین حضور خدا شده است و عملاً تفاوت میان بی‌خدایی و باخدایی از بین رفته است. هم به نام خدا و هم بی نام خدا همه کاری مباح شده است. خدا به خدمت گرفته شده و به نام او و بی نام او هر کاری، مطلقاً هر کاری، مباح شده است. نامیدن چنین فرصت‌طلبی و ابتذالِ سهمگینی دشوار به نظر می‌رسد. آیا مصیبتی بالاتر از این وجود دارد؟

الهیات، در معنای رایج کلمه فهمی اخلاق‌محور و عدالت‌محور از انسان و تاریخ بر اساس دالّ اصلیِ خدا است. اگر انسان موجودی ذاتاً شریر و بد باشد و جز شرارت از او سر نزند، آیا الهیات ممکن خواهد بود؟ اگر هدف از تاریخ نه عدالت، بلکه قدرت و شرارت محض باشد، آیا الهیات بی معنا نیست؟ بر این اساس می‌شود پرسید آیا تشیع֯ الهیاتی است؟ در این صورت هدف آن چیست؟ آیا هدف بیوت آیات عظام، گسترش عدالت است؟ آیا حکومت به‌عنوان ماشین کشتار در پی عدالت‌گستری است؟ آیا مناسک شیعه‌ی امروز باعث ترویج اخلاق‌مداری در بین مؤمنان می‌شوند یا برعکس، توجیه‌گر فساد و سوءاستفاده است؟ آیا ترویج استفاده‌ی جنسی از زنان به نام صیغه، گسترش اخلاق است؟ آیا شکنجه، کشتار و تجاوز را می‌توان عدالت‌طلبی نامید؟

تشیع به صورت تاریخی با برداشتی از انسان و تاریخ بر اساس عدالت و اخلاق و نفی مناسبات قدرتِ موجود همراه بوده است. در واقع این تشیع بود که به صورت تاریخی وجه الهیاتیِ اسلام را که تسنن آن را وانهاده بود، نمایندگی می‌کرد. زیرا اسلام پس از شکل‌گیری خلافت، به دم و دستگاهی تبدیل شد که به قول علی عبدالرازق، به ماشین کشتار تبدیل شده بود و جز تداوم وضعیت اضطراری حاصل دیگری نداشت.

اما بی‌راه نیست اگر بگوییم تشیع با تقلیل و تبدیل به ایدئولوژیِ حکومت در ایران بعد از انقلاب تحولی بی‌سابقه را از سر گذراند. دچار هبوط شد و از وادی الهیات به وادیِ حکومت و دنیویات سقوط کرد. این گناه اولیه نه تنها این آیین، بلکه خود دین را با چالشی اساسی مواجه کرده است. بسته شدن باب الهیاتِ شیعی به معنای انحلال الهیات در اسلام نیز بوده است. البته این نافی حیات هر دو در قالب ایدئولوژی، مناسک، خرافات، و صناعت فقه- چنان‌که امروز شاهدیم- نیست. بنابراین پرسش اصلی این نیست که کرونا با الهیات شیعی چه کرده است. پرسش اصلی این است که: آیا امکان احیای الهیات در این آیین و به طریق اولی در اسلام وجود دارد؟ و مهم‌تر اینکه: اگر وضعیت به نحوی باشد که تفاوت میان باخدایی و بی خدایی از میان برود، آیا در این صورت دین وجهی دارد؟ این‌ها پرسش­هایی است که در هیچ‌یک از شاخه­های تفکر در ایران معاصر به جد مطرح نشده و پاسخ نگرفته است.

این روزها مؤمنان به طرق مختلف در تلاش‌اند تا ایمان را از چنبره‌ی فقه، و الهیات را از دین رسمی جدا کنند. اگر پیش‌تر زیست مؤمنانه بر این اساس ممکن می‌شد که آخرتی هست، عدالتی در کار است، نیکی ممکن و پایدار و شرارت نابودشدنی است- یعنی دقیقاً همان دلالت هایی که تشیع را ممتاز می‌کرد- امروز دیگر چنین نیست. این فقدان به ویژه در زمانه‌ی مصیبت و بلا بیش‌تر رخ می‌نماید. البته هنوز هم هستند کسانی که تحت هر شرایطی به اماکن مقدس و قبور پناه می‌آورند و نذر و نیاز می‌کنند. اما بحران زیست مؤمنانه عمیق و پابرجا است. روی آوردن به عرفان و معنویت نیز یکی از پاسخ‌های رایج به این بحران بوده است؛ پاسخی که با سرکوب حکومت هم مواجه شده است؛ عمدتاً به این دلیل که در چنین وضعیتی معنویت و اخلاق هم تابع حکم حکومتی است. شاید عرفان به‌عنوان راه‌حلِ فردی، موقتاً چاره‌ساز باشد، اما پاسخی به بحران‌های عمیق سیاسی، اخلاقی و وجودی ای که با گناه اولیه‌ی شیعه و هبوط الهیاتیِ آن نه تنها برای مؤمنان بلکه برای غیر مؤمنان پدید آمده است، نخواهد بود.

لذا مطایبه نیست اگر بگوییم ما دیگر نه با theology بلکه با demonology روبرو هستیم. کرونا با شیطان‌­شناسیِ شیعی به رقابت برخاسته است.

منبع: نقد اقتصاد سیاسی

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

9 پاسخ

  1. ایا ، خانم صادقی
    خاطیت خوانم ناطقی
    مسلم بینی شیعی را
    مخطی خوانی سنی را
    اسلام بوده یکه دین
    الله گفتست همچنین
    بودست آن را بس نبی
    طاعت کنی – مسلمی
    بابا آدم تا خاتم
    همرهانند کل با هم
    ابلاغ کرده اسلام را
    نه ضد هم پیغام ها
    شیعه گری در این کار
    دین را ساخته پر پیکار
    چون بساختند فرقه ها
    پشته شدند کشته ها
    واله گشتن به شرعت
    شدت دهد به نفرت
    بنده ی خدا گر هستی
    در عشق مکن بدمستی

  2. شیعه اولین بار نیست که خود را نشان داده. خیزش سلسله صفوی، فرقه اسماعیلیه ، فاطمی ها هم این موارد بوده. هرچند خود تسنن هم مورد زیاد داشته ولی کاری که حکومتهای اشاره شده انجام دادن به واقع ستون پنجم شدند در میان مسلمانان.

  3. خانم صادقی با سلام .در بخشی از مطلب خود نوشته اید :” این گناه اولیه نه تنها این آیین ، بلکه خوددین رابا چالشی اساسی مواجه کرده است .”
    خانم صادقی ، بحث برسر تنها گناه بودن آیین دین شیعه نیست ، این آیین وهمانند این آیین ، امروز به قدرت سیاسی دست یافته اند و دارند کارکرد خود را به نمایش میگذارند . این واقیعت عملکرد این آیین است . منتها برای عده ای دست کشیدن از این آیین و دیدن عملکرد آن باور پذیر نیست و نمی توانند ذهنیات خود را با عینیات این آیین منطبق کنند .وجودعینی آدمی جنایتکاربنام ” لاجوردی ” واقعی ایست با اندیشه تشیع گرایی خودش تا مرحله دادستان عمومی حکومت دینی پیش رفتن .بی جهت بحث دینی راپیچیده تر از این نکنیم .واقعیت جامعه امروز ایران ، همه مراحل پیش رفته تا به امروز رابه عینه به نمایش گذاشته است .دیگر حتی خبری از راست گویی و صداقت اولیه آدم ایرانی ، در جامعه امروز ایران یافت نمی شود. اوس کاظم بنا

  4. با سلام
    پرسشی در نوشتۀ خانم صادقی می پرسد آیا دین و عقل سازگارند؟ مایلم در این باره توضیح دهم و توضیح دهم که چرا و چگونه.
    از شرح واژگان آغاز می کنم و می گویم که «دین» در معنای متعارف به معنی «راه و رسم و شیوۀ زندگانی بشر» است و هم ارز با «اسلام» نیست. برای مثال؛
    در بارۀ پیامبر اسلام می توان گفت که وی پیش از اسلام «کانت قُریشُ و من دان بدینهم» و یعنی یکی از قریشیان بود و راه و رسم و شیوۀ زندگانی اش همچون دیگران بود. همچنین در این باره گفته اند که وی «إنه علیه السلام کان علی دین قومه» یعنی دین وی (ع) دین قومش بود. [راه و رسم و شیوۀ زندگانی اش همچون راه و رسم و شیوۀ زندگانی دیگران بود.]
    پس؛
    در معنای عام می توان گفت که دین [و یعنی راه و رسم و شیوۀ زندگانی] هر کس دین [و یعنی راه و رسم و شیوۀ زندگانی] جامعۀ اوست. دینِ جامعه ای که فرد در آن به دنیا می آید و می زید. در معنای خاص می توان گفت که دین آدمی در اجتماع آدمیان همچون دین دیگر آدمیان در اجتماع انسانی اوست. و بنابراین می توان گفت که آدمی همیشه و هر زمان ـ در تاریخ زندگانی بشر ـ دارای دین و دیندار بوده است.

    اسلام شکل ویژه ای از دین و ناظر به رفتار آدمی است. از آدمی می خواهد که (۱) خود را مسئول [و پاسخگوی] کار و کردار خود بداند. (۲) باورمند به «روز داوری» و باورمند به «داور دادگر» از برای داوری در بارۀ کار و کردارش باشد. دین در قرآن تنها و تنها به این معناست. و[ توجه داشته باشیم که] اسلام و قرآن منهای شرط شماره یک هر آینه بلاموضوع می گردد.]

    جمع بست
    آیا دین و عقل سازگارند؟
    در غرب نهادهای کودکستان و دبستان و دبیرستان و دانشگاه و همه مراکز آموزشی از برای آن است که راه و رسم و شیوۀ زندگانی آدمی در اجتماع آدمی عاقلانه گردد. مراد از «عاقلانه گردد» این است که عقل مبنای تصدیق و تکذیب و یعنی [“affirmation and negation”] نزد آدمی گردد.

    آیا اسلام و عقل سازگارند؟
    آری! ازیراست که در قرآن گفته می شود: «افٌّ لکم؛ أفلا تعقلونَ؟»
    آیا اسلام در ایران جنبۀ عقلی دارد؟
    در ایران اساساً اسلام نیست. جماعتی آخوند و ملا راه و رسم زندگانی بدوی خود را «اسلام» نام نهاده اند.
    اسلام شکل ویژه ای از دین و ناظر به رفتار آدمی است. از آدمی می خواهد که (۱) خود را مسئول [و پاسخگوی] کار و کردار خود بداند. (۲) باورمند به «روز داوری» و باورمند به «داور دادگر» از برای داوری در بارۀ کار و کردارش باشد.
    سخن پایانی این که در ایران؛
    این اسلام نیست که بایدعقلانی شود. این ایرانی است که باید عاقل شود.

    با احترام
    داود بهرنگ

    1. جناب بهرنگ
      شما به درستی دین را توضیح دادید که راه و روش زندگی در جوامع بوده که بر اساس ویژگیهای همان جامعه شکل میگیرد و تا ا ینجا درست, خوب اسلام را شکل خاصی از دین نام بردید که در اینجا به جای اینکه در خود جامعه شکل بگیرد به صورت بخشنامه لازم الاجرا از بالا ا عما ل میشود . میشود بفرما یید چه لزومی دارد وقتی که این جوامع میتوانند با عقل جمعی خود این امورات را تنظیم کنند کما اینکه تاکنون کردهاند برا ی آنها بخشنامه صادر کرد و بعد قرنها تبعات ان را دید و در نها یت هر آنچه که گذشته است را انکار کرد که خیر این انی نیست که گفته شده؟
      در ضمن این چگونه استدلایست که برای اثبات چیزی از خود او کمک میگیرد که بله قرآن خودش گفته که با عقل سازگار است.
      به نظر من آنچه نوشتهید مغالطه ای بیش نیست .

  5. کرونا بهانه شده است، تا هر کسی به اسلام و تشیع و دین مردم بتازد. مشکل حکومت استبدادی و آخوندی هم که بوده و کرونا مزید علت شده است.
    اما انسان عاقل، حق و حقیقت را با احساسات و تبلیغات کنار نمیگذارد. بلکه در گردباد حوادث فکری و اجتماعی، با هر بادی از جا کنده نمیشود.
    راه کار بازگشت به عقل و عقلانیت، فطرت و سرشت خداباورانه ی انسان است. بدون ایمان به خدا، تعریف بشر از حد یک حیوان پیشرفته و مدرن بالاتر نمیرود.
    اومانیسم، بدون اعتقاد به خداوند و حق، صرفا به ارائه احساسی بدون مبنای علمی و منطقی برای ارزش های انسانی است. برای حداقل خوبست، اما جوابگو و جامع و کارگشا نیست. لیبرالیسم و آته ایسم و انسان محوری، میتواند سر از حیوانیت افسار گسیخته در آورد. ظلم و فساد آخوندها و حکومتشان، نباید ما را از طرف دیگر بام به پائین پرتاپ کند!

  6. با سلام. داستایوسکی این را نگفت. در داستان برادران کرامازوف این سوال پیش آمد. ما امرزه یک فلسفه جدید داریم به نام انسانیت humanity. اینجا هیچ کس حق کشتن دیگری را ندارد. با این فلسفه بود که ما برده داری را منحل کردیم. ما الحاد و ارتداد را را نه گناه بلکه جزو حقوق اولیه بشر دانستیم. برابری کامل حقوق زن و مرد، رعایت حقوق کودکان، خوب بودن با حیوانات…..همگی بخشی از انسانیت ما است. هیچ کدام از کتب مقدس دینی چنین ایده‌ای به ما نمیدهد. این ادیان و کتب آن ساخته و پرداخته ذهن بشر دو پا است. در قرن جدید کمکی به حال ما نیستند.

  7. باید به قرآن پناه برد…از اول باید چنین میشد…

    در ابتدای جمع آوری قرآن مخالفت ها موجه بوده ولی امروزه باید به این چیدمان نهایی باور کنیم…روش خواندن صحیح آنرا که مورد تایید خود قرآن باشد باید جستجو کنیم…امروزه با ابزار الکترونیکی جستجو در متون ما میتوانیم زوایای بسیاری را ببینیم…انسجام قرآن را دریابیم…

    روش مورد تایید قرآن را باید در خود قرآن دید….این روش همان رعایت اتصال است…رعایت مواضع کلمات و پی در پی دیدن آیات است:

    وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿۵۱﴾فصلت

    اصلا رعایت اتصال امری عمومی و همگانی است بین تمام آیات الهی است…آیات در طبیعت و آیات قرآن و بین پیامها و کتب الهی و بلاخره بین انسانهاست :

    الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾بقره

    با رعایت این روش نتایجی از قرآن حاصل میشود که میتوان گفت پوستین وارونه میگردد…با این روش باور ما به قرآن افزوده میشود…

    اختلافات با مرور مداوم در خواندن قرآن و رعایت هر چه دقیق تر آن –با هشدار بهم و کمک به یکدیگر در دیدن اتصال بیشتر – مرتفع میشود…

    مسائل و مشکلات تشیع و امثال ایشان متصل ندیدن آیات است…بهانه ایشان نزول تدریجی و متفرق آیات است…به چیدمان و جمع آوری شدن قرآن تحت کنترل الهی باور ندارند…

  8. کرونا این ویروس هوشمند که هدفمند حمله میکند و در حملات خود ابتدا قم
    و سپس بطور شگفت انگیزی بسیاری از مسولین کشور را مورد حمله قرار داده و
    تا جاییکه بسیاری از دانشمندان را حیرت زده نموده است که با کودکان وخردسالان نیز کاری ندارد یک پیغام دارد
    و ان دکان شناسی است و اینکه چه موقع این بساط ظلم و دکان پهن شده جمع میشود.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

فاطمه صادقی

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »