چندی پیش یادداشتی نوشتم با عنوان «خواندن درس این قرن» که ایده اصلیاش این بود: در سال ۱۳۹۹ به مرور درس این قرن شمسی (۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ ه.ش) بپردازیم و همان جا نوشتم:
«چه بر سر ما در این قرن رفت و ما خود چه کردیم؟ شورش، انقلاب، جنبش، تحصیل، استخراج نفت، مدرن شدن، نوسازی اندیشهها، ضداستعمارگری، جنگ، اشغالشدگی، تورم، رکود، افتخار، تباهی و … یا هر آنچه نام رخداد، تحول، تغییر یا کنشگری بر آن مینهیم.
ما کجای «هر چه هست» ایستادهایم؟ وضع ما اکنون چگونه است، وضع حکومت، صنعت، پزشکی، شهر، پایداری، محیطزیست، اندیشه، افتخار، هویت، حاکمیت قانون، عدالت، آزادی و … هر آنچه بودن ما را اکنون و اینجا میسازد؟»
من آن روز ابداً تصور نمیکردم خیلی زود ویروسی از راه میرسد که درس این قرن را برای ایرانیان مرور میکند و اصلاً یک پله بالاتر میرود و از ما امتحان میگیرد و حساب میکشد. کرونا درس این قرن را برای ما جمعبندی کرد. بگذارید برخی از این دروس را مرور کنم. کرونا به ما نشان داد:
در ساختن نظام اداری و حکومتی باظرفیت که اجزای آن بتوانند با یکدیگر همکاری بینبخشی لازم برای غلبه بر مسائل پیچیده داشته باشند، بسیار توسعهنیافتهایم.
در ایجاد نظام سلامت پیشگیریمحور نه درمانمحور، راه زیادی نرفتهایم؛ و هنوز عموم جامعه در درونیکردن رعایت اصول بهداشت فردی، مشکل جدی دارند.
ما فاقد رسانهای ملی هستیم که دروغ نگوید، پنهانکاری نکند، عقلانیت را به سخره نگیرد، تابع منویات سیاسی نباشد و خود در نقش کاشف حقیقت و وجدان بیدار جامعه عمل کند نه آنکه عاملی برای سرکوبی وجدان و مولد ابهام و عدم شفافیت باشد.
ما در ساختن جامعه و حکومتی که اعتماد عمومی به آن در سطحی رضایتبخش و مولد انسجام اجتماعی باشد، سخت عقبماندهایم.
ما در ساختن نظام اداریای که در آن مقاماتش مقید به پروتکلهای رسمی اداری باشند و برای مثال از درون جلسه برای خودنمایی، اطلاعاتی را توئیت نکنند، و برای نشان دادن مردمی بودن از کرونا گرفتن خودشان فیلم منتشر نکنند، بسیار عقب ماندهایم. ما هنوز فاقد نظام اداریای هستیم که در آن مشخص باشد چه کسی چه اختیاراتی دارد و در صورت تخطی چگونه عقوبت خواهد دید.
ما کشور و دولتی در خور جمعیت هشتادوچهار میلیونی ثروتمند خلق نکردهایم. نظام اقتصادی ما در چنین لحظاتی قادر به حمایت اجتماعی مؤثر از فقرای آسیبدیده از بحران نیست.
ما هنوز ظرفیت اداری و اجرایی لازم برای شناسایی ویژگیهای شهروندان را نداریم تا به دقت بدانیم چه کسی آسیبپذیر است و چه کسی نیازمند کمک فوری دولت بر اثر بحران کرونا نیست. ما هنوز فاقد نظام حمایت اجتماعی هستیم.
ما هنوز به نظام ارتباطی و هماهنگ همکاری بین نهادهای دولتی و سمنها نرسیدهایم و متأسفانه سمنها هنوز به عنوان تهدید امنیتی زیر ضرب تردید و تشکیک و تهدید قرار میگیرند.
کرونا به ما آموخت یک کشور نباید همواره در شرایط برهه حساس و پیچ تاریخی باشد؛ نباید بیکاری و تورم و رکودش در مرزهای بحران باشد و دولتهایش همیشه نقش آتشنشان ایفا کنند. همواره در یک پیچ تاریخی و برهه حساس بودن افتخار نیست، خطرناک است. فشار مضاعف یک بحران فراگیر مثل کرونا، مردم زیر ضرب را خستهتر میکند.
خوب نیست با جهان در تعارض دائم باشید. اگر در تعارض دائم باشید و به همراهیهای حداقلی قدرتی نظیر چین وابسته شوید، حتماً در لحظهای بحرانی قادر نخواهید بود مثل بقیه کشورها بر پروازها و ارتباطات با منشأ کرونا محدودیت قائل شوید.
برای زیستن در دنیای پرخطر و امروز باید دائم در شرایط مرزی و «الحمدالله خطر از بیخ گوشمان گذشت» نباشید. یک کشور هشتادوچهار میلیونی نباید نرخ بیکاریش دو رقمی باشد که با یک بحران کرونا، بیم افزایش بیکاری و ناتوانی اقتصاد ملی در تأمین بیکارشدگان، خطرناک جلوه کند.
نباید سرمایه اجتماعی، افراد مهم و تأثیرگذار و ظرفیتهای فکری و فرهنگی را به سخره گرفت و نابود کرد. اینها در لحظاتی به شدت کارآمد میشوند. یعنی نباید #برنامه_نود و #عادل_فرودسی_پور را نابود کنید بلکه باید حفظ کنید تا در این لحظات بتوانید دهها میلیون بیننده را پای تلویزیون بنشانید و پیام ملی را به آنها منتقل کنید.
کرونا معلم یادآوریکننده یک قرن تحول اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی ماست. اگر درسش را فرانگیریم، خیلی زود دیر میشود.
2 پاسخ
… در یک جمله کرونا در پایان قرن چهاردهم هجری خورشیدی به ما مردم ایران نشان داد که پس از یک قرن مبارزه و تلاش، با تأسف هنوز “یک ملت-دولت” نشده ایم، و تا زمانی که به این مهم نرسیم در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
در قران آیات بسیاری است از اینکه خداوند چگونه بنده آش را آزمایش میکند. پیروزی از آزمایش خداوندی فقط در آن دنیا و پس از مرگ مشخص میشود. تنها درس کرنا این است که باید به دین مبین پایدار بود و حدیث کسا خواند. تنها با دعا و حمایت روحانیون است که امید به زندگی جاودانه داده میشود.
دیدگاهها بستهاند.