پس از شیوع ویروس کرونا بار دیگر معضل شر بر سر زبانها افتاد و اینکه خدا کجاست تا ما را از شر این ویروس نجات دهد.چندی از دوستان من نیز پرسشهایی ازین دست چه از سر کنجکاوی و چه از سر کنایه و مچگیری مطرح کردند. دیدم بد نیست به خوانش ملاصدرا از معضل شر اشاراتی کوتاه و تیتروار شود تا روشن شود وی چه برداشتی از داستان شر و شرور در عالم داشته است.
ملاصدرا در سطوح مختلف به مسئله شر میپردازد و به نوعی تفکیک و خرد کردن موضوع برای رسیدن به حق مطلب باور دارد. من نیز به این سطوح اشاره می کنم و راه حل یا توضیح صدرا.
سطح نخست:
اساساً تقسیم امور عالم ماده به خیر و شر یک نگاه اومانیستی انسانمحور است. اینکه انسان هر آنچه مخالف طبع اوست یا از توجیهاش ناتوان، ذیل مقوله و عنوان شر قرار میدهد، برآمده و برخاسته از مفروض مرکزیت و محوریت انسان و لذا اومانیستی است. اگر کسی به این مرکزیت باور نداشته باشد یا انسان را همسنگ و همسطح دیگر موجودات عالم ماده بداند و ببیند، شر خواندن اموری که ملائم طبعش نیست، بلاموضوع می شود.به دیگر سخن، از نظر یک حیوان که انسان تمام زمینهای سبز را از بین می برد تا در آن ساختمان بسازد، انسان نماد شر است. بر همین مصداق و قیاس، انسان نیز حرکت طبیعی آب باران یا حرکت نیروهای طبیعی در دل زمین و فوران آتشفشانها و … را شر میداند چون مخل روزمره و سودگرایی و روحیه تسخیرگر اوست. طرفه اینکه در دنیای فنآوریمحور امروزی، اینکه کشورهایی مانند ژاپن از تلفات زلزلههای قوی بشدت کاستهاند و ما انسانها زلزله را در ژاپن نه امر شر بل واکنش طبیعی زمین محصور در آبها میدانیم، نشان میدهد انسان حتی در شر خواندن امور نیز گزینشی و مقطعی رفتار میکند. اگر واکسن کرونا به زودی کشف شود و آمار مرگ و میر آن متوقف گردد، چند سال آینده کسی به کرونا نگاه شرورانه نخواهد داشت، کما اینکه امروزه کسی به آنفلونزا نمیگوید: شر. مرادم این است که شرور خواندن امور نوعی واکنش اومانیستی به امور ناشناخته یا کمتر شناختهشده است و نه یک تقسیمبندی انتولوژیک و متافیزیکی.
سطح دوم:
به نظر من، کاری که ملاصدرا در کلیت بحث انجام میدهد بسیار شبیه کاریست که هگل در فراروی و انحلال دوگانه «عین/ذهن» انجام میدهد. جمله معروف هگل که میگوید: «موجود همان معقول است، و معقول همان موجود» تلاش او برای پل زدن بین دو مفهوم عین و ذهن به نفع انحلال این شکاف تاریخی و بلاموضوع کردنش بود. ملاصدرا نیز چنین دارد: موجود همان خیر است، خیر همان موجود. از نظر ملاصدرا، وجود، خیر است و چون چیزی بیرون از وجود نیست، خیریت در همه سطوح وجود مندرج است. تفاوت در میزان و شدت و ضعف وجود است و هرچه وجود ضعیفتر، خیریت کمتر. مبتنی بر حرکت جوهری، هرچه وجود به سطوح بالاتری از وجود برسد، خیریت بیشتری نصیب میبرد و لذا از کمال بیشتری بهره برده است. شر نهایتاً همین عدم تزاید میزان وجود و ضعف وجود است.
سطح سوم:
ما سه عالم داریم: عقل، مثال، ماده. شرور بر فرض وجود، جملگی از آنِ عالم آخری یعنی ماده است و کلیت شر موجود در برابر کلیت عالم آفرینش (مجموعه سه عالم) بسیار اندک و ناچیز است. ماده به دلیل اینکه سرشتش محدود است بیشترین آمیختگی با عدم (ضعف وجود) دارد از اینرو خیریت کمتری دارد. همین خیریت کمتر را ما شر مینامیم. تمام شرور طبیعی و اخلاقی که در عالم ماده رخ می دهد، بر فرض اینکه آنهتا را اساساً شر بدانیم، ناچیز است.
در همین سطح، ملاصدرا به یک حصر عقلی دست میزند:
-خیر مطلق
-خیر کثیر و شر قلیل
-خیر قلیل و شر کثیر
-خیر و شر مساوی
-شر مطلق
خیر مطلق یعنی مطلق وجود و وجود مطلق یعنی خداوند. شق دوم یعنی عالم آفرینش در هر سه سطحش و عقلاً پذیرفتنی است برای تحقق خیر کثیر، به شر قلیل تن دهیم. مورد سوم تا پنجم عقلاً امکانپذیر نیست چون چنانچه گفته شد، وجود یعنی خیر. یعنی همین که شی، موجود میشود، یعنی وجود بر ماهیتش اضافه میگردد، خیر رخ داده و این خیریت مانع تحقق شر مطلق و شر کثیر و شر برابر است.
سطح چهارم:
شرور امور نسبیاند. یعنی از یک جهت شرند ولی از جهات دیگر غیرشر. همین ویروس کرونا را در نظر بگیرید. اولاً جدا از اینکه منشأ آنرا را گوشتخواری انسان بدانیم -که بهنظر نویسنده امر شری است-، (پس شر متافیزیکی یا الهیاتی نیست بل عادات غذایی انسان روی زمین است) در چند سطح نتایج مثبت داشته است:
-کاهش آلودگی هوا در اکثر مناطق جهان و کاهش شدید تولید دی اکسید کربن
-کاهش اسراف های انسانی در سفرها، مهمانی ها، کنسرتها و… پرزرق و برق انسانهای ابرثروتمند
-افزایش آگاهی جمعی درباره بهداشت فردی
-ایجاد حس همدلی جهانی و اهدای میلیاردها دلار به مجموعههای خیریه چه از سوی مردم عادی و چه از سوی دولتهای ثروتمند و ابرثروتمندان که در شرایط عادی به کمترین وجهی در امور خیریه مشارکت می داشتند
-افزایش فشار افکار عمومی به دولتها برای تقویت بسترها و زیرساختهای بهداشت رایگان و فراگیر، فشار به کمپانیهای عظیم و قدرتمند بیمههای تکمیلی برای چشمپوشی از بخشی از سودهای هنگفت ناشی از انحصار بهداشتی در جهان و …
-و…
هرچه به این فهرست افزوده و کاسته شود، نشان میدهد شرور امور نسبیاند و اگر در جایی اختلال ایجاد کردهاند، در جاهایی برکت داشتهاند.
در تحلیل شرور به نسبی بودن، صدرا یک دوگانه میآفریند:
یک پدیده یا نسبت به خودش شر است (شربالذات) یا نسبت به دیگری (شر بالغیر). شر بالذات محال است، چون یک پدیده نمیتواند برضد وجود خودش (خیر) باشد. شق دوم هم همانیست که گفته شد. یعنی نسبی است. جزئیات دیگری که صدرا در این باره صورتبندی می کند ناظر به نظام احسن و سنخیت علت و معلول و … سطوح فنیتر موضوعاند و از حوصله این بحث خارج.
*ضمن ادای احترام به تمام کوشندگان راه سلامت در اقصا نقاط جهان که به شکلی خستگیناپذیر برای بهبود بیماران این ویروس، جانفشانی میکنند و آرزوی صبر برای کسانی که عزیزان خود را در این اپیدمی از دست دادهاند، امیدوارم هرچه زودتر دانشمندان و زیستشناسان دنیا به راه حل درمان این ویروس نائل شوند تا با کاهش روند مرگومیر مظلومانه مبتلایان به این ویروس، بشر درس عبرتی بگیرد برای کاهش دستکاری و تخریب نظامند طبیعت و زمین که تنها هدیه و ملک مشا مردم جهان است.
10 پاسخ
خدایی که به من بچه مسلمون دستور داده روزی ۱۷ بار جلوش خم و راست بشم ، یک ماه از سال رو تو هر شرایطی که باشم دست از طعام بکشم و تقوا کنم و اونوقت حاضر نیست حتی کوچکترین دعاها و حاجات من رو پاسخ بده هر جور فکر میکنم هر چی هست میتونه اما قطعا رحمان و رحیم بودنش جای بررسی مجدد داره!
تقسیم بندی های دیگری هم هست،
مثل عالم جسم و بدن، روح، نفس، عقل،
عالم برزخ، عالم ارواح، عالم امثله، عالم اظله،
عالم تکوین، عالم تشریع
عالم خیال، عالم واقع
عالم ناسوت، عالم لاهوت
عالم رویا و خواب، عالم بیداری و خارج
و …
قانع کننده نیست.فرض جنگلی آتش می گیرد و بچه آهوی در بدترین وضعیت سوختگی جان میسپارد.حالا این ارا جیف ملا صدرا چگونه این شر را تحلیل می کند.
دوست گرامی در سطح سوم توضیح داده شد که شرور در عالم ماده از نظر صدرا به رسمیت شناخته شده، ولی در تحلیل نهایی و مبتنی بر همان خیر کثیر و شر قلیل، نسبت شرور به سه عالم و عالم ماده اندک است. مثالی زدید نهایتا در دل شرور طبیعی دسته بندی می شود. با سپاس که وقت گذاشتید و اراجیف صدرا را خواندید
نسبت دادن اراجیف به یک انسان متفکر، دانشمند (در این مورد فیلسوف)،صاحب خلاقیت، …. با شهرت جهانی صرف نظر از عقیده و منش آن فرد، امری غیر اخلاقی است که فقط از افراد متعصب بر می آید خواه متعصب دین دار و خواه متعصب سکولار.
فرض کنید در نظام طبیعت بدون دخالت انسان جنگلی آتش میگیرد و بچه آهویی بطور زجر آوری میسوزد، حیوانی درنده قربانی ضعیف و کم سن خود رو بطرز فجیعی شکار و تکه تکه میکند، در اثر یک خشکسالی وحشتناک تعداد عظیمی از حیوانات در گرسنگی و تشنگی زجر کش می شوند، شهاب سنگی عظیم بر زمین فرود و دو سوم جانداران زمین از جمله دایناسورها مظلومان! از بین میروند. این چه ربطی به امر شر دارد؟!
با سلام
نویسنده مقاله نمی گوید که باید امور ناخوشایند و شر را تولید کرد که بدنبال آن خیراتی نیز ظاهر شود بلکه این شرور خواناخواه منجر به شکل گیری اموری مثبت و سازنده نیز خواهد شد.
البته باید توجه داشت و همانطور که گفته شد بسیاری ازشرور نسبی هستند به این دلیل که توانایی و علم بشر و نتیجتا نوع واکنش و قضاوت او در برخورد با آن ها محدود و به زمان بستگی دارد. هرچه دانش بشر بیشتر شود کنترل و جلوگیری از این امور نیز بیشتر خواهد بود. بعنوان مثال همین موضوع زمین لرزه در ژاپن شاید سالانه ۱۰ ها بار رخ دهد اما به یمن پیشرفت های مهندسی در این کشور امری کنترل شده و شاید عادی محسوب می گردد اما در ایران و یا دیگر کشور ها یک بلیه بزرگ تلقی می گردد چرا که موجب ویرانی و کشتار گسترده خواهد شد. و یا در قرون گذشته و یا حتی ۷۰ سال پیش میزان مرگ و میر بسیار زیاد بود اما با پیشرفت علم پزشکی و ارتقا سطح بهداشت عمومی تقریبا مهار شده است. و لذا موجبات تکامل علمی بشر را بهمراه داشته است.بنابراین واقعیت اینست که نظام هستی را آنگونه که هست باید شناخت و پذیرفت. مشکلات و سختی هایی که در نظام هستی وجود دارد ناشی از طبیعت مادی بودن آن است و اراده خدای سبحان به این تعلق گرفته و چاره ای جز پذیرفتن و تمکین در مقابل آن نیست. و لذا انسان چه در برابر شروری که طبیعی بوده و در آن مسقیما دخالتی ندارد و چه در مقابل آنهایی که بشر در شکل گیری آن ها دخالت داشته وظیفه دارد مقابله نموده و سعی در مهار نمودن آن ها کند. بنابراین اگر بپذیربم که بشر در حال طی کردن فرایند تکاملی خود هست لذا مقابله با این قبیل امور-آن ها بلا، شر یا … بنامیم- که نیازمند همدلی و همگرایی بیشتر با هم و توسعه علمی صنعتی است، خود جلوه ای از تکامل بشر محسوب می شود …
واقعیت این است که عموما انسان تا با مشکلی و یا احساس نیازی مواجه نشود قوای فکری و جسمی او نیز به حرکت در نخواهد آمد، و هرگونه سختی(که هر نامی بر آن نهیم: نیاز، شر بلا …) عاملی خواهد بود که نیروها و استعدادهای خدادادی ما را به حرکت درمی آورد و موجب شکوفایی آن ها می شود ، و لقد خلقنا الانسان فی کبد…
نظریه ملاصدرا درباره شرور را بارها از اساتید شنیده و خوانده بودم. با قطع نظر از مقبول یا مردود بودن پاسخ ملاصدرا، این قلم در بیان نظریه و ترتیب مطالب بی نظیر بود.
با سلام. این نتیجه گیری جالبی است. کاهش الودگی هوا…..
اگر این طور است در هر شری خیری هست. بطور مثال : یهودیان سیگاری در بازداشتگاه مجبور به ترک سیگار شدند و ریه آنان سالم شد. ترافیک اطراف برجهای دوقلو با لطف کار بن لادن کاهش یفت. گر چه کمونیستهای چین ۱۸ ملیون را کشتند ولی انظباط در جامعه بوجود آمد.
آیا راه بهبودی امری و یا پیشرفت باید حتما شامل شر و خیر باشد. کاری که اکنون کادرهای پزشکی انجام میدهند همیشه خیر بوده و هست.
برادر من نظر ملاصدرا پدیدارشناسانه است نه ترویجی هنجاری. یعنی نمیگوید برای تحقق خیر، به شر متوسل شویم. میگوید هر امر شری از جهاتی خیر است. تفکیک این سطوح کار ساده ایست.
با سلام. متوجه فرمایشات شما هستم. گر چه بد نوشتم، ولی منظور من هم این نیست که برای انجام کار خیر باید اول شر را امتحان کرد. آنچه سوال من است این است که هیچ دلیلی ندارد که یک عمل شر ، امری خیردر پس آن داشته باشد. و یا اگر هم داشت، آن خیر ارزش این را دارد که آدم آن شر و زجر را بکشد پس هیچ تسلی بخش نیست. با سپاس . علی سون
دیدگاهها بستهاند.