حکومت ایران حکومتی نیمه توتالیتر است، چرا که تمایل به کنترل شخصیتی و اخلاقی مردم دارد. این حکومت بخش وسیعی از قدرت خود را از کنترل رفتار، پوشش، اخلاق و روابط خصوصی مردم به دست میآورد. همچنین مکان و امکان بروز قدرت جمهوری اسلامی و اثبات هیبت و هیمنه آن نیز همواره در خیابان است. حکومت برای اثبات مردمیبودن خودش همواره به جمعیت راهپیمایان، حمله بسیجیها به مردم در خیابان، مانور قدرت نظامی و شبهنظامی و هر نوع نمایش قدرت و مشارکت مردم در انتخابات استفاده میکند.
از همین رو معمولا خیابان مکان قدرت جمهوری اسلامی و خانه مردم مکان قدرت مردم است. مردم در خیابان همان میشوند که حکومت میخواهد و آنان را مجبور میکند و مردم در خانه همانگونه رفتار میکنند که خودشان هستند. قرنطینه یک اتفاق مهم علیه سیستم پروپاگاندای حکومت شبه توتالیتر جمهوری اسلامی است. از سوی دیگر قرنطینه همچنین از قدرت پروپاگاندای حکومت بر طرفدارانی که با اجتماع در منابر و خیابان و بسیج و فضاهای مشترک ذهنشان شستشو شده و از واقعیت اجتماعی فاصله میگیرد، خواهد کاست. لذا چنین میتوان نتیجه گرفت:
یک؛ بودن مردم در قرنطینه خواهناخواه کنترل حکومت را بر مردم میکاهد و موجب میشود تا مردم بیشتر به همان که هستند نزدیک شوند. این امر هم شامل کارکنان اداری و مردم عادی که در محل کار و خرید و رفت و آمد ظاهر میشوند و همواره مجبورند رفتارهایی که دوست ندارند بکنند یا به شکلی حضور پیدا کنند که دوست ندارند، مثلا از حجاب استفاده کنند و هم شامل افرادی میشود که بهخاطر سرکوب یا کنترل مردم یا تبلیغات در خیابان( مثل نماز جمعه) با چهره ایدئولوژیک ظاهر میشوند.
دو؛ مردم در خانه به رسانههای مجازی متکی میشوند و رسانههای مجازی تا حد زیادی آزادی بیشتری نسبت به رسانههای کاغذی و سخت مانند روزنامه، مجله و کتاب دارد. بساط روزنامهها جمع میشود و کنترل حکومت بر کتاب و رسانههایی مانند کنسرت موسیقی و سالن سینما کاهش پیدا میکند، در حالی که عملا روزنامه، کتاب، سینما و موسیقی از بین نمیرود بلکه توسط مردم در خانه از رسانههای مجازی به دست میآید و مورد استفاده قرار میگیرد.
سه؛ بسیاری از رسانههای زرد که به دلیل تحت کنترل بودن حکومت به شکلی مهوع تبدیل به رسانههای سرگرم کنندهای که همه عناصر شادی و زیبایی را به نوع ایدئولوژیک آن تبدیل کردهاند، تقریبا تعطیل میشوند. در واقع سلیقه مردم با سلبریتیهای زرد حکومت-پسند فاصله میگیرد و مردم و حتی سلبریتیها هم مجبور به تغییر سلیقه میشوند. و این از نظر فرهنگی با فرهنگ ریاکار دوروی حکومت پسند متفاوت است.
چهار؛ فضای خبر و سرگرمی از حیطه اقتدار و کنترل دولت دور میشود. در این شرایط طبیعی است که افرادی که تولیدکننده مستقل سرگرمی یا هنر یا فرهنگ و خبر هستند، چون مشتریان بیشتری در فضای مجازی دارند این انگیزه را بیشتر خواهند داشت که به تولید محتوای مورد نیاز مردمی که در قرنطینه هستند بپردازند. در این میان اتفاقی که باید رخ بدهد ایجاد یک سیستم فروش محتوای هنری فرهنگی و خبری به مردم است به شکلی که هم نیاز مردم به این محتوا برآورده شود و هم اینکه تولید کنندگان بتوانند حداقل درآمد مورد نیاز خود را به دست بیاورند و زندگی شان را بگذرانند.
پنج؛ حضور مردم در قرنطینه همچنین از حجم فضای خشونت آمیز در میان مردم میکاهد، چرا که بخش مهمی از خشونت در جمهوری اسلامی فقط یک دلیل دارد، این که مردم بهشکلی در معرض عام ظاهر شوند و رفتار کنند که با معیارهای حکومتی تعارض نداشته باشد. اگر چنین چیزی کاهش پیدا کند، یعنی مردم فقط برای انجام امور لازم از خانه بیرون بروند، حکومت هم با تمام نیرو درگیر با فضای بعد از کرونا باشد و اصولا منطقی وجود نداشته باشد که حکومت بخواهد کسی را کنترل کند، آن هم آدمهایی که همه به موجب قانون باید ماسک داشته باشند، چیزی برای فشار آوردن و اعمال خشونت در جامعه نخواهد ماند.
شش؛ از سوی دیگر به اجبار یا اختیار یا از بد حادثه آدمها، خانوادهها و خویشاوندان در قرنطینه رابطه متفاوتی خواهند داشت که احتمالا بسیار با وضعیت قبل از کرونا متفاوت خواهد بود، چرا که بخش بزرگی از آسیبهای اجتماعی حاصل جامعه بیماری است که این بیماری در خیابان بسیار بیشتر رشد میکند. با این همه جامعهای پر از تضاد و تنش میان پدران و فرزندان، زنان و مردان و نسلها با همدیگر احتمالا به دلیل اجبار حضور در یک فضا درگیری بیشتری خواهند داشت.
هفت؛ زندان معمولا راهی است برای ایجاد فاصله میان «شخص مجرم نامیده شده» و جامعه، به تدریج رفتار حکومت و اصولا فلسفه زندان تغییر خواهد کرد، حکومت با مردمی که همه زندانی قرنطینههایشان هستند، چه میتواند یا میخواهد بکند؟ به گمانم همین موضوع میتواند یا شجاعت و جسارت گمشده را به آدمها برگرداند، بهخصوص اینکه درک مرگ خود به خود آن ترسها و واهمههای بیهوده را کمرنگ میکند.
هشت؛ جامعه ما به دلیل گرفتاری مردم در ترافیک خیابانی و رسانههای اجتماعی به شدت سطحی شده است، سطح کتابخوانی در جامعه به شدت کاسته شده و نگاه عمیق به زندگی و جامعه جای خود را به کلیشهها داده است، قرنطینه یک توفیق اجباری برای رفتن بیشتر به سوی آن عمق است.
نه؛کرونا مانند یک امتحان دشوار و البته خطرناک میتواند ناکارآمدی حکومت، یا کارآمدی آن را عمیقا نشان بدهد. این شرایط وضعیتی نیست که حکومت با گفتاردرمانی بتواند آن را بپوشاند، موضوع مرگ و زندگی است. هم کارآمدی حکومت در کشور معلوم میشود و هم در نسبت با بقیه جهان، معلوم میشود که حکومت کنونی به نسبت بقیه حکومتهای جهان که همه با یک درد مشترک مواجهند، چه نسبتی دارد.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…