۱- مادامی که برنامهای برای اصلاحات وجود ندارد، اصلاح طلبی در ایران، چیزی جز یک هویت و چند شعار بیش نیست. در سالهای اخیر، مخالفان اصلاحات موفق شده اند روز به روز هویت اصلاح طلبی را رقیقتر و سقف اصلاحات را کوتاهتر کنند. در وضعیتی هم که اصلاح طلبان نامی، حتی توان اشاره به نامهٔ اخیر کروبی را هم ندارند و بسیاری از کاندیداهای لیست امید آشکارا اعتراضات ۸۸ را فتنه خواندهاند، کف اصلاح طلبی هم بیمعناست. شاید اگر شخص خاتمی، به عنوان نماد (و نه شاخص) اصلاحات وجود نداشت، هویت اصلاح طلبیِ مشهور کاملاً از میان رفته بود. از طرفی دیگر، طرح شعارهای اصلاح طلبانه آن هم در آستانههای انتخاباتی، از عهدهٔ هر کاندیدایی بر میآید؛ یعنی هر کاندیدای اصولگرایی هم میتواند با چند شعار برای چند صباحی جامهٔ اصلاح طلبی بپوشد و بعد انتخاب شدن دورش بیاندازد. یعنی از شعارهای اصلاح طلبانه، هم کاری بر نمیآید.
۲– عارضهها و مصادیق آنچه در بند نخست آمد، در تعدادی از حوزههای انتخاباتی به خوبی خود را نشان داده است. به عنوان نمونه، در حوزه سنندج، هر دو کاندیدای راهیافته به دور دوم، علیرغم پیشینهٔ اصولگرایانه، داعیهٔ اصلاح طلبی داشتند. شعارهای کاندیدای منتسب و مورد حمایت اصولگرایان اصلاح طلبانهتر و رادیکالتر از شعارهای کاندیدای مندرج در لیست امید و مورد حمایت شورای اصلاح طلبان بود. هر کدام از کاندیداها مورد حمایت تعدادی از اصلاح طلبان شناخته شدهٔ محلی قرار گرفتند. و این در حالی است که هر دو کاندیدا فاقد پیشینه و هویت و رفتار اصلاح طلبانه بودند؛ هر دو کاندیدا و طرفدارنشان در استفاده از روشهای غیراخلاقی برای تخریب رقیب کم نگذاشتند و اسف بارتر اینکه یکی از کاندیداها (کاندیدای پیروز!) دست کم در یک مورد خاص «خیلی راحت به دوربین نگاه میکند و دروغ میگوید*».
۳-احمدینژاد در قدرت نمانده است. این گزاره اگرچه برای کشور جای خوشحالی دارد، اما برای هویتِ رقیب، خبر خوبی نیست. هویتها همیشه بخشی از معنا و برد خود را از هویتِ رقیب میگیرند و این کاربرد در خصوص اصلاح طلبی و آنهم اصلاح طلبی رقیق شده، بیشتر است. اگر در انتخابات ۹۲، احمدی نژادی در قدرت بود و میشد با یکسان انگاری او و جلیلی، حسن روحانی را به قدرت رساند، اینک این امکان و دستاویز برای انتخابات آتی و بلکه برای پررنگ کردن هویت اصلاح طلبی فراهم نمانده است. اگر در انتخابات ۹۴ از ترس رسایی و کوچکزاده و حسینیان میشد به لیست دیگری امیدوار شد، در انتخابات آتی این ابزار کارکردش را از دست می دهد، چون رقیب در قدرت نیست.
۴- گاهی چنان در خصوص انتخابات ۹۴، از رای سلبی سخن گفته میشود که گویی در انتخابات قبلی حسن خمینی و رضا پهلوی رقابت کردهاند. رای مردم در انتخابات همواره سلبی است؛ مادامی که شکاف دولتملت وجود دارد و حزبها و برنامهها و لیستها جایگزین شخصها و رانتها و کاریزماها نشدهاند. خطای فاحشی است اگر تنها انتخابات ۹۴ را، رای سلبی بخوانیم و فراموش کنیم که روحانی و بلکه خاتمی نیز محصول «نه بزرگ» و سلب صلاحیت قدرت حاکمه توسط مردم بودهاند. باید دقت داشت که مردم فقط به قدرت حاکمه و دولت مستقر «نه» میگویند و در میان این هویتهای رقیق و سیاستمداران بیهویت، سخت است و بلکه دشوار است که که کسی را خوب و قوی و کسی را بد و ضعیف دانست و معرفی کرد و شناساند. هنوز هم میان عامه مردم کم نیستند کسانی که همه را یکی دانسته و از انتخابات به خیمه شب بازی رژیم یاد میکنند و اصلاح طلبان را سوپاپهای قدرت میدانند. هنوز هم کم نیستند کسانی که در هیچکدام از دولتها هیچ تغییری در سفرههای خود احساس نکردهاند و کم نیستند دانش آموزانی که در هیچ دولتی، سهمی از بودجه آموزش و پرورش رایگان نداشتهاند و دیوارهای مدرسهشان همچنان گلی است.
۵- میگویند در بازی فوتبال، حفظ نتیجهٔ ۲-۰، کار سختی است. در این وضعیت، تیمی که خود را در وضعیت باخت میبیند، به آب و آتش میزند و کم و بیش بیخیال خط دفاعی خود میشود و بازیکنانش را آنقدر جلو میکشد که یا موفق میشود یکی از گلهای خورده را جبران کند و یا به خاطر تضعیف دفاع، گل سوم را هم میخورد و نتیجه را به ۳-۰ تحویل میدهد. پس از پیروزی در انتخابات ۹۲، اینک انتخابات ۹۴، این هویت رقیق شدهٔ اصلاح طلبانه را در وضعیت ۲-۰ قرار داده است و اینک دولت و مجلس، کم و بیش در اختیار آنها قرار دارد. رقیب هم که به یمن قوه قضائیه، شورای نگهبان و نهادهای امنیتی و نظامی خط حملهاش را میتواند با کمترین هزینهها تقویت میکند. بهانهای هم برای کم کاریهای دولت بخصوص در مناطق توسعه نیافته کشور باقی نمیماند. برجام هم در اینجا برگهای است در دست رقیب؛ تحریمها هم مثلاً برداشته شدهاند و باید هرچه زودتر آثارش را دید. گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند علیه هویت این ته مانده اصلاح طلبی.
* کاندیدای پیروز حوزه سنندج، احسن علوی در جریان رقابتهای انتخاباتی از جلال جلالیزاده، نماینده پیشین سنندج شکایت کرد. جلالیزاده در انتخابات اخیر از رقیب علوی حمایت کرده بود. علوی برای آنکه این شکایت ممکن بود به وجههٔ او در میان هوادارنش لطمه بزند، روش احمدی نژادی را ترجیح داد و با انتشار یک ویدیوی کوتاه، رو به دوربین دروغ گفت و شکایتش را تکذیب کرد. جلال جلالیزاده هم دست روی دست نگذاشت و در یک ویدیوی کوتاه برگهٔ احضاریهاش را به همه نشان داد و دروغ علوی را افشا کرد. احسن علوی اما با اختلاف فاحشی پیروز شد! فتامل!
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…