– صفهای طولانی مردمان در آمریکا برای خرید اسلحه و فشنگ؛
درگیریهای ساکنان شهرهای شمالی ایران با مسافران غیر بومی در مبادی ورودی شهرها و آتش زدن بیمارستان در یکی از شهرهای جنوبی ایران؛
– اسلحه کشی مشتریان یک فروشگاه معروف در کانادا بر سر دستمال توآلت؛
– فرار پرستارها و کادرهای پزشکی از بیمارستانها و خانه های سالمندان؛
– خبرهای متعدد از سرقت و توقیف ماسک حتی از سوی کشورها؛
– حمله سیاستمداران به هم در سطح بین المللی و ملی؛
– دو قطبی در جوامع بر سر ادامه یا توقف قرنطینه ها و …
مثالهایی ازین دست، از شکافهت و نقارهایی که ویروس عجیب کرونا در آغازین روزهای سال ۲۰۲۰ میلادی باعث شد یا نمایان ساخت، تأییدی است بر نکته کانونی این نوشته که همانا عبارت است از «ضرورت بازگشت و سیادت علوم انسانی».
بهنظر نویسنده، ملاک و سنجش برتری یک حکومت و ملت، به میزان تولیدات علوم انسانی (هنر را زیرمجموعه علوم انسانی لحاظ کردهام) است. به دیگر سخن، هر ملتی تعداد بیشتری هنرمند، نویسنده، موسیقیدان، رماننویس، متفکر و فیلسوف به دنیا عرضه کرده باشد، محترمتر و البته پیشرفتهتر است و نه صرفاً میزان بودجه نظامی، مصرفگرایی، توریست، تولیدات صنعتی و ازین دست امور.
در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا، دانشکدههای علوم انسانی با مشکلات عدیده مالی و بودجههای دولتی و شخصی روبرو هستند در حالیکه در دانشکدههای فنی، علوم ارتباطات، نظامی و هستهای روز به روز بر وسعت و بودجه و پروژههایشان و … افزوده میشود.
ممکن است گفته شود میزان مراجعه و علاقه مردم و جوانان برای پیوستن به علوم دقیقه و نظامی و رایانهای دلیل این توجه دولتها و نهادهای مالی است؛ اما پاسخ مقدر چنین است: هرچه بر میزان بودجه ها افزوده شود میزان علاقه جوانان برای پیوستن بیشتر می شود و برعکس. این رابطه دوسویه نهاد علم و جامعه امر بدیهی است. در همان سوی داستان، هرچه بودجههای دانشکدهها و پروژههای علوم انسانی کاسته شود، علاقه جوانان و نخبگان برای پیوستن کاهش مییابد و برعکس. اما اینجا نقد ما ناظر به دولتها و مجالس (به عنوان سرپرستان نهاد بودجه و مالیات مالیات دهندگان) است که بهجای رعایت اصل «تبعیض مثبت» ذیل بهانه پاسخگویی به مالیاتدهندگان از بار مسئولیتی که در قبال نهاد علم انسانی دارند شانه خالی می کنند و برای ایجاد اشتغالهای زودبازده، به سراغ رشتههای غیرعلوم انسانی می روند و …حال آنکه اگر بی پولی دولتها و بیکاری مردم و جوانان، نیازهای قریب جوامع اند، نحو زیست متین انسانی و پرداختن به شکافهای اجتماع در زمان ضرورت (مانند اوضاع فعلی جهان) نیاز بعید اما مهم جوامع است. (اصطلاح نیاز قریب و نیاز بعید را از علی رضاقلی در کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» وام گرفته ام)
علوم انسانی به دید بسیارانی در حکم «بیمه» جامعه است. اینکه همه افراد (پیر و جوان، سالم و بیمار) از درآمد ماهیانه بخشی را به اسم حق بیمه به شرکتها و دولتها میپردازند تا عندالاقتضا و در صورت بروز ضرورتی مهم از آن بهره ببرند، هرچند ممکن است آن ضرورت و پیشآمد دور و دیر باشد؛ بر اساس همان منطق، اگر جامعه را یک هستی پویا بدانیم و مانند بدن انسان، ارگانیکی متحرک تصورش کنیم، لازم است دولتها و ابرثروتمندان به فکر روز مبادا باشند و از تعطیل کردن دانشکده ها، کتابخانه ها، پژوهشکده ها و … علوم انسانی به اسم کمبود بودجه و … دست بردارند و جامعه را برای روز مبادا بیمه کنند.
کارویژه علوم انسانی در جوامع عبارت است از:
– تببین درست آنچه بشر با آن روبروست
– تذکر به جامعه و حکومت برای اصلاح روندها و فرآیندها
– بهدست دادن فهم متین و معتدل از جایگاه انسان در آفرینش و کیهان
– تخفیف و تضعیف مردمگرایی و پوپولیسم مخرب از یکسو از سوی دیگر فردگرایی افراطی و حاکمیت خیر فردی بر خیر جمعی.
اگر یکی از الگوهای قدیمی توسعه در چند دهه پیش، نسبت مستقیم توسعه و دموکراسی بود (یعنی هرچه استاندارهای دموکراسی رشد کند، به همان میزان توسعه نیز محقق می شود) ، و بعدها در خوانش افرادی چون فرید زکریا به نسبت مستقیم لیبرالیسم اقتصادی و دموکراسی (هرچه آزادسازی اقتصادی بیشتر شود، روندهای حکومت دموکراتیکتر می شود در کتاب «درباره آزادی؛ تقدم لیبرالیسم بر دموکراسی») تغییر کرد؛ امروز می توان با شهامت و قدرت گفت هرچه بر منزلت و مدخلیت علوم انسانی در اداره جوامع افزوده شود، توسعه متوازن و رشد جامعه، تضمین شده تر و سریعتر خواهد بود. یعنی هرچه الگوهای توسعه بیشتر و بیشتر مبتنی بر نظر و ایده عالمان علوم انسانی باشد، توسعه محقق شده است.
راههای دولتها برای تحقق این پیش نیاز ضروری عبارتند از:
– کاستن شدید از بودجه های سرسام آور نظامی و طراحی و ساخت اسلحه، ماهواره های جاسوسی و دستگاههای شنود، رباتهای سرباز و قاتل، نیروگاههای هستهای و بمب و موشکهای بالستیک و…(مقایسه پرداختهای کشورهای اروپایی به ناتو و یونیسف، بیانگر واقعیت اسف انگیز دنیای امروز است)
– افزایش قابل توجه بودجه دانشگاههای علوم انسانی و ترویج و تشویق نخبگان برای ورود به این عرصه
– حمایت از انتشار آثار و رساندن تولیدات عالمان علوم انسانی به مخاطبان در سطح وسیع با ایجاد و حمایت از صندوقهای پشتیبان تولیدات علوم انسانی (مثل صندوقهای وام دانشجویی که مثلاً در کانادا وجود دارند)
– توازن مثبت در جهت بهکارگیری عالمان علوم انسانی در پستهای وزرات و سفارت در سطح جهان
– موظف کردن نهادهای تصمیم گیر به مشورت دائم و اثرپذیری از دانشکده ها و نخبگان دانشگاهی علوم انسانی
– تغییر روند توسعه از تکنولوژی محض به تکنولوژی مبتنی بر مدخلیت علوم انسانی
پس از سالها سرمایهگذاری و صبوری در ثمر رسیدن آنها، جامعه جهانی به شکل کلی و جوامع به طور خاص، با توسعه ایی متوازن و غیرپرخاشگر و متین، پیش خواهند رفت و در بزنگاههایی چون همه گیری بیماریهایی مثل کرونا (که بهنظر می رسد اولین بود و بشر جدید باید برای روبرو شدن هرروزه با ویروسی به این شکل آماده شود) اثرات مثبت خود را نمایان خواهد کرد.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…