رئیس نظام استبداد دینی، آقای خامنهای، در نیمهٔ شعبان سخنرانی داشت. این سخنرانی مانند دیگر سخنرانیهای وی هیچ نکته تازهای نداشت؛ سخنانی فرافکنانه ، تکراری پر از تعارف و کلیگویی. دراین سخنرانی از زحمات و خدمات جامعه پزشکی، پرستاری و جامعه درمانی تقدیر وتشکر و تمجید کرد(البته بدون هیچ اشارهای به جان باختن و قربانیشدن مظلومانهٔ تعداد زیادی از پرسنل پزشکی، پرستاری و کادر درمانی به خاطر کمبود تجهیزات و امکانات حفاظتی). سپس به تمجید و ستایش از نیروهای تحت فرمانش و بازوهای سرکوبگر خود پرداخت، از ابتکارات و کشفیات آنان سخن به میان آورد و به تحسینشان زبان گشود.
علیالظاهر آخرین ابتکار یا کشف سپاه همان رونمایی از دستگاه ویروسیاب بود که افتضاحی در داخل و خارج ایجاد کرد و مضحکه خاص و عام شد تا جایی که حتی وزارت بهداشت و درمان دولت مطیع و تحت فرمان هم اعلام کرد که این دستگاه مورد تائید ما نیست.
او در بخشی از سخنانش به انتقاد از کشورهای غربی پرداخت؛ مشخصا به مصادرهٔ ماسک و دستکش کشوری توسط کشور دیگر در اروپا و امریکا اشاره کرد.
البته مصادرهٔ ماسک کشوری توسط کشور دیگر زشت و نارواست ولو این که بهای آن هم پرداخت شود. اما در حیرتم از او که مصادرهٔ ماسک و دستکش که بهایش هم پرداخت شده را میبیند، اما مصادره و تصاحب اموال ملت را توسط خود و اطرافیان و زیردستانش نمی بیند که البته نمیخواهد ببیند چون دیدنش برای او وحشتافزا و عذابآور است. شاید در این خیال خام باشد که مردم هم این مصادره و تصاحب اموال ملی را نمیبینند اما مردم چشمان باز و ناظری دارند و هم از آگاهی لازم در این امور برخوردارند و حتماً دیر یا زود برای بازستاندن تمامی حقوق خود قیام خواهندکرد. مردم تا ابد ظلم و ستم و فقر و گرسنگی را تحمل نخواهند کرد.
اما افزون بر این، در سخنان وی چند نکته هست که باید روی آن نکات اندکی مکث کنم.
۱- گفت: «جهش تولید یک امر حیاتی است که به هر قیمت باید انجام شود». همه میدانند علیرغم تمام آمارسازیهای دولتی، رشد اقتصاد در سال ۹۸ منفی بود؛ حال چه ۶ درصد باشد چه ۹ درصد، این کوچکتر شدن اقتصاد یعنی بحران اقتصادی. رشد منفی بهعلاوه کسری بودجهٔ بیش از ۶۰ درصدی و عدم توان سرمایگذاری در عرصههای مختلف و نیز عدم توان جذب سرمایه در تولید و تجارت جهت ایجاد اشتغال نشان دهندهٔ وخامت اوضاع اقتصادی، بهطریق اولی نشانهٔ سوءمدیریت و ناکارآمدی مزمن مدیریت حکومت در عرصههای مختلف است. حال در این وضعیت اقتصادی جهش تولید چگونه به ذهن وی متبادر شده است معلوم نیست. خودبینی او چنان است که حتی پنج درصد هم احتمال نمیدهد که مردم هم میفهمند. شاید به توصیهٔ چرچیل عمل میکند! آخر با کدام منابع مالی، با کدام جذب سرمایه؟ با کدام اعتماد به این حاکمیت بیاعتبار، تولید گسترش پیدا کندکه بعدا به جهش برسد. مدت مدیدی است که تولید و اقتصاد ایران برای بهدست آوردن حمایت چین از نظام استبداد دینی (که البته به آن هم دست نیافتند) قربانی کالاهای بنجل چینی شدهاند. از این نکته که بگذریم حقیقت این است که در انتخاب میان جان و سلامت انسانها و پول و اقتصاد، علی خامنهای پول را بر جان و سلامت و حیثیت و آبروی انسانها ترجیح میدهد. حسن روحانی هم از این قماش است. آن مطلبی که از قول حسن روحانی نقل شده «اگر دومیلیون نفر هم از کرونا بمیرند بهتر از آن است که سی میلیون گرسنه به خیابانها بیایند» ولو این که تکذیب هم کرده باشد ذهنیت آقای خامنهای و آقای روحانی همین است که نقل شده چون اصل برای آنان حفظ قدرت به هر قیمت و به هر وسیلهٔ ممکن میباشد. برای حفظ قدرت پول میخواهند.
علت این که در این شرایط خطرناک علیرغم هشدار کارشناسان اقدام به حذف زود هنگام محدودیتها میکنند و بر راه اندازی اقتصاد و کسب و کار اصرار میورزند همین است که آقای خامنهای نمیخواهد از دارایی و ثروتی که از مردم مصادره و تصاحب کرده برای مردم هزینه کند لذا ولو این که جان مردم در خطر باشد باید خود هزینهٔ خود را تأمین کنند تا خود کامه ایران بتواند با گرسنگی دادن به مردم با پول و ثروتشان هزینهٔ ٔجاهطلبیهای خود در نگهداشتن مستبد آدمکشی مانند بشار اسد را پرداخت کند؛ هزینههای حزب ا… لبنان، دخالت در یمن و عراق حتی بعضی کشورهای افریقایی را داشته باشد.
۲-گفت: «کرونا یک مشکل بزرگ است برای بشریت امروز یک ابتلای بزرگ و خطرناکی است که به بشریت روی آورده لاکن این در مقایسه با بسیاری از مشکلات چیز کوچکی به حساب میآید ما مشکلات فراوانی در دنیا و کشور خودمان مشاهده کردیم و داشتیم که از این حادثه کمتر نبود بلکه بیشتر بود». به نظر من مشکل اساسی و بزرگتر از کرونا در این کشور سلطهٔ جبارانهٔ متکی به سر نیزهٔ علی خامنهای و نیز سلطهٔ نظام استبداد دینی بر پایهٔ ولایت مطلقهٔ فقیه موسوم به نظام جمهوری اسلامی بر این ملت و کشور است.
امید است با اراده ملّت بزرگ ایران، با رفراندوم تغییر نظام استبداد دینی و جایگزین شدن یک نظام جمهوری دمکراتیک سکولار، مردم از ظلم و ستم آقای خامنهای و ویرانگریهای نظام جمهوری اسلامی خلاص شوند.
۳- اما ریاکارانهترین و مزورانهترین بخش سخنرانی وی آن بخشی بود که سخن از عدالت در قدرت، عدالت در ثروت، عدالت در سلامت ایجاد مساوات در جامعه کمک به مستمندان و محرومان به میان آورد و از اغنیاء خواست که به کمک محرومان و نیازمندان بروند. یک نمونه از مساواتش اقدام امام جمعهاش در ایرانشهر بود که افتضاح به بار آورد و همگان دیدند که چگونه از سر تکبر و تحقیر پول ناچیزی به دست نیازمندان می داد. اعتراض و انتقاد آنقدر بالا گرفت که امام جمعه ناچار به استعفاء شد. آقای خامنهای هنگامی که دم از عدالت و کمک به نیازمندان میزند اصلا به روی خود نمیآورد که تمامی ثروت و دارائی آنان را به یغما و چپاول برده آنان را به فقر و فاقه کشانده و بخش عظیمی از این دارائی در ستاد اجرائی فرمان ۸ مادهای، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، قرار گاه خاتمالانبیاء سپاه و احتمالا بنیادها و بنگاههای دیگر انباشته است که باید به صاحبان اصلی آن ثروت عظیم که بالغ بر صدها میلیارد دلار تخمین زده می شود، برگردد.
باید مردم حقوق خود را باصدای بلند طلب کنند و ثروت و دارائی خود را که جزئی از حقوق حقهٔ آنان است از چنگ علی خامنه ای خارج کنند. آن ثروت آن قدر عظیم است که با ده درصد آن می توان چندین ماه به نیازمندان و کسانی که شغل خود را از دست دادهاند حقوق پرداخت تا به قرنطینه خود ادامه دهند تا بحران ویروس کرونا خاتمه پیدا کند. آنقدر انباشت ثروت و دارائی مردم در بنیادهای مذکور در فوق و عدم هزینهٔ آن برای صاحبان حقیقی ثروت رسواست که وجدان بعضی از طرفداران نظام را هم آزرده است. صدایشان در آمده و لب به اعتراض گشودهاند که چرا این پولها را در این شرایط بحرانی خرج مردم نمی کنید.
ولی گوش مستبد امروز ایران به این حرفها بدهکار نیست اما ملت ایران روزی از او حساب سختی خواهند کشید.
به امید خلاصی ملت ایران از شر استبداد
والعاقبه للمتقین
6 پاسخ
در نیشابور ، در بغداد
دانی مگر چه رخ داد ؟
همان شهر میلیونی
عاری ز هر بیدینی
جمعی شدند قتل عام
سگ و گربه شد تمام
عارف سکه اش دیر افتاد
وقتی که حق رفت بر باد
بگفت بایست بی مقال
اینک باید داشت قتال
بغداد ، نامش خدا داد
خلیفش را نمد سزا داد
بین النهرین خون خلق
زندگان را بنمود غرق
چنگیز بگفت شلاقم
هم دیندار را جلادم
خواجه نصیر یاورش
در هر جرمی داورش
شیعه بوده ابن الوقت
مجو ازو یک خوشبخت
استبداد بد است. برای رهائی از استبداد نیاز به آزاد اندیشی و حریت درونی است. عصبانیت استبداد را از بین نمی برد. نیاز به راه کار عملی و مفید است. نه آنکه غر بزنیم و از چاله در بیائیم و به چاه لیبی و سوریه بیفتیم.
امیدبه مردمیکه رمقی برایش نمانده چندان امیدوارکننده نیست!
افرادی را میشناسم که با داشتن ۳/۴ فرزند و دریافتی ۴/۵ ت حقوق از پس مخارج برنمی آیند! وافرادی چون او فراوانند که هیچ آینده ای برای فرزندان خود نمی بینند و راضی بمرگ خویش اند…وهمین افراد از تشکیل خانواده پشیمانند!
با سلام. نوشتههای آقای قدیانی ساده و تیرش به هدف واضح و بدون قلمبه و سقلمه نویسی برخی از ملی مذهبی و یا نو اندیشان دینی است. در ماههای اخیر شاهد مقلات جالبی بودیم. یکی گناه ویروس و کشتار و مرگ صد هزار آدم بیگناه را آلوده کردن محیط زیست دانسته و از مردم خواسته که به خاک افتاده و همانند بردگان مصری سجده کنند چرا: چون از ماست که بر ماست. دیگری با تفاخر زیاد فرموده که خدا قادر و توانا است اما به هر دردی نمیخورد. البته معلوم نیست که این آقایان از طریق چه کانالی با اسمان هفتم ارتباط پیدا کرده اند. دیگری از رابطه علم و دین سخن گفته که چگونه دین هورمون شفا بخش تولید میکند. انگار نه انگار که این ویروس را از چین وارد کردیم. آمار غلط دادیم و حالا هم هر روز یک داستان میسازیم. اما در پاسخ سوال جناب که چرا این پولها را در این شرایط بحرانی برای مردم خارج نمیکنید، باید عرض کنم که میگویند (راست یا غلط) که هر چه فقر و بدبختی بیشتر شود، خرافه آسان تر پذیرفته میشود که جنس اصلی دکان دین است. در سلامت باشید.
زیتون آقا!
هر نوشته ای ارزش نشر ندارد.
آبروی خویش را پای بنجل نویسی دیگران بر باد ندهید.
در پاسخ به مطلب جناب قدیانی .
قبل از ورود به مطلب باید از احساس مسئولیت و شجاعت در انتقاد از راس قدرت که به تجربه ثابت شده است که تحمل نمی شود ! باید تشکر نمود .اما
اول آنکه هر صاحب قدرتی تمام تلاش خود را برای حفظ آن خواهد نمود و این ربطی به بر حق بودن و یا ناصواب بودن از دید دیگران ندارد . و چنانچه هر فرد دیگری در راس قدرت بود اقدام مشابهی میکرد و نمونه های زیادی در تائید این مطلب وجود دارد !
دوم آنکه جناب قدیانی امروز باید ما به تاریخ چهل ساله برگردیم و منصفانه قضاوت کنیم که چطور و توسط چه کسانی و با همکاری کدام مجموعه از آدم ها و نهادها و اشتباهات متعدد چه کسانی سبب شد این قدرت عریان و نامحدود و بدون کنترل و نظارت و یکپارچه در اختیار یک فرد و یا یک نهاد قرار گرفت تا اینکه امروزه این قدرت را نمیتوان مهار و یا نظارت کرد و یا حداقل وادار به اصلاح نمود ! بی تردید شما نیز موافقت که در این کار بخش عمده ای از مردم و نهادها و جمعیت ها در این امر مشارکت داشتند و همکاری و همراهی نمودند . اما نکته جالبتر آنکه این همکاری و همراهی برای قدرت گرفتن یک شخص و یک نهاد بر اساس همان تفکر و باورهایی است که اکنون شما به آن نقد دارید و آنرا مضحک و خنده دار میدانید ! فراموش نکرده آید که در اول انقلاب دعوایی خنده دار و عجیب مزیت و برتری تعهد بر تخصص مسبب چه بدبختی ها و فلاکت ها شد و چه انسانهای متخصص و متبحری با گزینشی بی انصافانه از مدیریت کشور حذف شدند و جای آنان را کسانی گرفتند که متعهد بودند و چه بلایی بر سر مراکز علمی و صنعتی و اقتصادی و اجتماعی کشور درآوردند! اگر کنون برای شما دستگاه ویروس یاب اختراعی ساده لوحانه و خندهدار است !باید رجوع کنید به مجلات اول انقلاب و تعداد زیادی از همین اختراعات را مشاهده کنید و ببینید با ثروت مملکت برای چه کارهایی هزینه کردند ! از پوتین ضد مین و وسیله راه رفتن روی آب و زیردریایی و ….تا بانکداری بدون ربا و زدن سدهایی بیشمار و خودکفایی در صنعت و کشاورزی که هر کدام منجر به نابودی بخشی از کشور شد ! من نمیدانم آن روزها شما در کجای این مجموعه بوده اید، اما مطمئن هستم جزو منتقدین نبوده اید. ولی بودند کسانی که همآن روزها در جای فعلی شما بودند و خون دلی خوردند . آن روزها بودند کسانی که اقتصاد را مهمترین چیز برای رشد و پیشرفت میدانستند ولی شاهد بی توجهی مسئولین به آن بودند . شاید شما صدای کسانی که به ضرورت برنامهریزی علمی در کشاورزی بودند و مخالف جدی آن هرج و مرج در جهاد بودند . شاید بگویید که آن زمان نه دانشی بود و نه تجربه ای اما من میگویم نه گوش شنوایی بود و نه صداقتی و فساد عده ای فرصت طلب و سودجو نقش عمده ای در تخریب داشت تا اشتباهات عده ای ساده لوح صادق . لذا بر این باورم که این اوضاع و این اشتباهات که شما یادآوری میکنید در ادامه و راستای همان چیزی است که از روزهای اول بوده . آن روزها عمل انقلابی بود ولی امروز اشتباهات واضح .
اما چاره کار چیست . آیا اینک که نهادهای قدرتمندی بر پایه همین اشتباهات فرصت یافته و مستحکم شده اند و از همین اشتباهات تغذیه میکنند به رهبران جامعه فرصت میدهند که متوجه اشتباهات خود شوند ودرامد جهت اصلاح امور تغییر موضع دهند . متاسفانه این امکان وجود ندارد و به راحتی شدنی نیست .
تنها امیدی که وجود دارد ،قبل از آنکه فرصت از دست برود و رشته امور از دست مصلحان خارج شود . اول آنکه شرایط به گونه ای سخت شود که دیگر حتی برای منفعت طلبان کوچک و جزء و بخشی از افراد در قدرت این واقعیت آشکار شود که دیگر در کشور ظرفیتی برای زدن و بردن بدون هزینه های گزاف ممکن نیست . برای مثال مثل راننده ای است که برای رسیدن سریعتر و زودتر به مقصد از میان اتومبیل ها ویراژ میدهد و سبقت میگیرد و با اتکا به قدرت اتومبیل خود و بوق و گاز و آژیر راه باز میکند . اما روزی میرسد که مشاهده میکند تعداد زیادی اتومبیل با همین شیوه مشغول هستند و دیگر امکان ندارد بدون تصادف و مجروح شدن عبور کرد و دیگر امکان رسیدن به مقصد برای هیچکس وجود ندارد مگر انکه همه به این باور برسند که تنها لا رعایت حق تقدم و قوانین و حرکت در یک خط و پشت سرهم به مقصد خواهند رسید . شاید به این ترتیب و با ایجاد تشکل های مدنی بر اساس اهداف مشخص و مورد احتیاج و توافق جمعی شاید بتوان چنان عینیتی به موضوع داد که بر همگان روشن شود که جز این راه راه دیگری و میان بری وجود ندارد حتی برای اهل قدرت و صاحبان ثروت . درست مثل قبول نشستن در خانه و قرنطینه برای مقابله با کرونا . امروزه از رهبر و رئیسجمهور و وکیل و وزیر تا آن روستایی دور افتاده میدانند راه نجات قرنطینه است و اگر چه مجبور شوند برای تامین مایحتاج بیرون روند ولی با آنان که در خانه نشسته اند همدلی و همراهی دارند
دیدگاهها بستهاند.