زیتون ـ محمدرضا سرداری:با فروکش کردن نسبی بحران کرونا در ایران، تبعات شکست تاریخی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم پدیدار شده است. رسانههای داخل کشور در طی هفته گذشته گفتوگو و گزارشهای مختلفی درباره اختلافات علنی شده میان اصلاحطلبان بازتاب دادهاند. اختلافاتی که با استعفای عبدالواحد موسوی لاری از نایب رئیسی جبهه اصلاح طلبان (شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان) آغاز شده و ادامه دارد. اما این اختلافات چه تبعاتی برای جامعه دارد؟ آیا اصلاح طلبان به عنوان یک نیروی سیاسی همچنان نقشی در تحولات سیاسی امروز بازی می کنند؟
دلیل استعفای موسوی لاری چه بود؟
موسوی لاری در استعفانامه خویش از نائب رئیسی شورای سیاست گذاری اصلاح طلب به محمدرضا عارف رئیس این جبهه؛ دلیل استعفایش را شرایط جسمی و بیماری دیابت ذکر کرده اما متن نامه نشان میدهد که وی استعفا داده تا راه برای اصلاحات در مجموعه اصلاح طلبان باز شود.
او در نامه خویش نوشته است: «گمانم این است که این استعفا میتواند آغازی بر تغییر ساختار و سازوکارهای نهادهای اجماعی و پررنگ شدن نقش احزاب و تشکلها باشد.» چنین ادعایی به باور برخی ناظران نشان از جاه طلبی او در طول یک دهه حضور در جبهه اصلاحات دارد و برخی را با این پرسش روبرو ساخته که در پی این استعفا چه تحولی در تشکیلات اصلاح طلبان متصور است و او براستی چه مانعی بر سر آن تحولات بوده است؟
موسوی لاری در نامه خود همچنین با اشاره به پایان کار مجلس دهم و همچنین «آفتاب لب بام» توصیف کردن دولت مورد حمایت اصلاح طلبان، بر ضرورت بازنگری در ساختار و سازوکار نهاد اجماعی اصلاح طلبان تاکید کرده است. پیشنهاداتی که البته با واکنش تند بال راست اصلاح طلبان، یعنی حزب کارگزاران روبرو شد.
کرباسچی: با عارف و خاتمی هم تعارف نداریم
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران که حزبش علیرغم عدم حضور جبهه اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شرکت کرد؛ به استعفای موسوی لاری کنایه زد و گفت؛ رفتن وی و آمدن شخص دیگر خاصیتی ندارد. کرباسچی در عین حال گفت باید تعارف را در سیاست کنار گذاشت و از عارف و خاتمی نیز خواست که اگر قادر به اداره تشکیلات اصلاح طلبان نیستند؛ کنار بروند. «حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند… حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیتهای بزرگوار و خصلتهای قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمیتوانند به هیچ کسی نه بگویند و… نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیتها احترام گذاشته و دستشان را میبوسیم اما در عرصه سیاست به این شکل نمیتوان پیش رفت.»
پیش از کرباسچی، محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی، نیز یادداشتی در اینباره نوشته بود و عارف را «تندیس سکوت اصلاحات» خواند. وی همچنین نوشته بود که پوپولیسم سیاسی جبهه اصلاحات را اداره میکند.
پیش از کرباسچی، محمد قوچانی سردبیر روزنامه سازندگی نیز یادداشتی در این باره نوشته بود و عارف را «تندیس سکوت اصلاحات» خواند. وی همچنین نوشته بود که پوپولیسم سیاسی جبهه اصلاحات را اداره می کند.
موضوع اختلاف در جبهه اصلاحات و نقدهای درونی البته در مناظره ای که روزنامه سازندگی میان تاجزاده و کرباسچی ترتیب داد؛ علنی شده بود. جایی که تاجزاده از عدم شرکت در انتخابات و کرباسچی از شرکت در انتخابات دفاع می کرد. این در حالی است که برخی رسانهها از اختلاف میان خاتمی و عارف نیز نوشتهاند.
کرباسچی نماینده اصلاحات نیست
واکنشها به مواضع اخیر غلامحسین کرباسچی نیز به تندی سخنان خودش بوده. برخی فعالان اصلاحطلب گفتهاند که کرباسچی حتی نماینده حزب کارگزاران هم نیست چه رسد به آن که از طرف اصلاحات سخن بگوید.
جواد امام، مدیر بنیاد باران، در عین حال از عملکرد شورای عالی اصلاحات، خصوصا در زمینه عدم شرکت در انتخابات دفاع کرده و بدون ذکر نام از کارگزاران، مدعی شده این حزب اصول کار تشکیلاتی را رعایت نکرده است. به باور«امام» تشتت آرا در حزب کارگزاران بیش از جبهه اصلاحات است و هر کدام از اعضای آن یک چیز میگوید. علی صوفی دیگر فعال اصلاحطلب نیز گفته عملکرد دولت روحانی مسبب شرایط فعلی است.
تاجزاده نیز در توییتی نوشته است اظهارات کرباسچی نشان از علاقه وی برای شرکت در انتخابات سال ۱۴۰۰ و حمایت از نامزدی علی لاریجانی در آن انتخابات دارد. به باور تاجزاده وی اما نباید به نام اصلاحطلبان برای لاریجانی فعالیت کند.
تاج زاده نیز در توییتی نوشته است اظهارات کرباسچی نشان از علاقه وی برای شرکت در انتخابات سال ۱۴۰۰ و حمایت از نامزدی علی لاریجانی در آن انتخابات دارد. به باور تاجزاده وی اما نباید به نام اصلاحطلبان برای لاریجانی فعالیت کند.
انتقاد از اصلاحطلبان از جنسی دیگر
انتقاد از عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات اخیر، بویژه سران آن البته محدود به کرباسچی و حزب کارگزاران نیست. برخی از چهره های اصلاحطلب که ظاهرا فعالیت تشکیلاتی در احزاب اصلاحطلب ندارند نیز با ادبیات دیگری به رفتار سیاسی اصلاحطلبان را نقد کردهاند. عباس عبدی در گفتوگویی با روزنامه ایران دو نقد را متوجه عملکرد اصلاح طلبان کرده است.
نخست آن که اصلاح طلبان فاقد مکانیزیم برای گفتوگوی آزاد هستند. وی نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ و تبعات آن را نیز محصول فقدان یک انتخاب آزاد میداند. عبدی از سوی دیگر مدعی شده که اصلاحطلبان بارها هم در درون نظام و هم در نقش اپوزیسیون ظاهر شدهاند و این باعث شده تا هزینه هر دو را پرداخت کنند و چیزی نیز عاید آنان نشود. صادق زیبا کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، نیز به خبرآنلاین گفته است که تازه معنای شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» را درک کرده و از نظر او کار این دو جریان سیاسی در کشور به پایان رسیده است. زیباکلام در عین حال با کرباسچی در نقد خاتمی همسویی کرده و ناکارآمدی دولت فعلی را معلول سکوت و عدم پرسشگری خاتمی و دیگر اصلاح طلبان دانسته است.
آینده شکاف در جبهه اصلاحات
با مقایسه و تحلیل نقدهای درونی و بیرونی از جبهه اصلاحات میتوان چند فرضیه را درباره سرنوشت جریان موسوم به اصلاح طلبی پیشبینی کرد. حزب کارگزاران اگر با خط مشی کرباسچی به مسیر خویش ادامه دهد؛ در پی جایگزین کردن روحانی به جای خاتمی در تشکیلات اصلاحطلبان و حمایت از ریاستجمهوری لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ است. اما اگر نتواند اکثریت اصلاحطلبان را با خط مشی خویش همراه کند؛ به روحانی همچون رفسنجانی، نقش پدر معنوی کارگزاران را داده و بدین ترتیب به مناسبات خویش با اصولگرایان در پیش از دوم خرداد رجعت خواهد کرد.
استعفا و اختلاف میان سران، هر چند حاوی پیامی برای ضرورت اصلاحات در تشکیلات اصلاحات است؛ اما به باور بسیاری از منتقدان سیاسی آنچه امروز اصلاح طلبان را زمین گیرکرده صرفا فقدان یک تشکیلات کارآمد نیست؛ بلکه مشکل فقدان گفتمانی است که بتواند حرکتی تازه در جامعه ایجاد کند.
به عبارتی دیگر کارگزاران با پذیرش توصیه عباس عبدی، تصمیم گرفتهاند تا به دوگانه بازی کردن پایان داده و در درون نظام بمانند. اما هنوز روشن نیست خاتمی و یارانش چه تصمیمی خواهند گرفت. چنانچه رسانههای داخلی پیشبینی کردهاند؛ استعفای موسوی لاری میتواند مقدمهای برای استعفاهای دیگر و کنار رفتن چهرههای دیگری از شورای عالی اصلاح طلبان؛ از جمله محمدرضا عارف باشد. در این زمینه حتی گمانه هایی درباره اختلاف میان خاتمی و عارف مطرح شده هر چند برخی از جمله محمود صادقی این گمانه ها را تکذیب کرده اند.
استعفا و اختلاف میان سران، هر چند حاوی پیامی برای ضرورت اصلاحات در تشکیلات اصلاحات است؛ اما به باور بسیاری از منتقدان سیاسی آنچه امروز اصلاح طلبان را زمینگیرکرده صرفا فقدان یک تشکیلات کارآمد نیست؛ بلکه مشکل فقدان گفتمانی است که بتواند حرکتی تازه در جامعه ایجاد کند. به باور این ناظران اصلاحطلبان در شرایط فعلی آنچنان که عبدی گفته نه قادر به گفتوگو هستند و نه امکان گفتمانسازی دارند.
از سوی دیگر تغییرات سریع نسلی در کشور و گسترش شبکههای اجتماعی خود باعث شده تا نسل قدیم اصلاحطلبان از واقعیتها و نیازهای روز جامعه جا مانده و اثرگذاری خویش را در از دست بدهند. نگاهی به نحوه استقبال از چهرههای اصلاحطلب در شبکههای پرکاربری چون توییتر و ایسنتاگرام شاخصی برای میزان اثرگذاری این چهره ها بر روند تحولات اجتماعی است.
6 پاسخ
لاریجانی و احمدی نژاد باید رد صلاحیت شوند در انتخابات ۱۴۰۰
نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
@ اصولگرا
حزب پایداری : جلیلی
حزب ایستادگی : رضایی
@ اصلاح طلب
حزب سازندگی : جهانگیری
حزب مشارکت : عارف
اولش علی لاریجانی اصولگراست و پدر معنوی اش مهدوی کنی است و از حزب ایستادگی و نزدیک به قالیباف و محسن رضایی
وقتی نامزدهایی چون جهانگیری از حزب سازندگی و عارف از حزب مشارکت داریم دیگر لاریجانی چه صیغه ای هست کرباسچی مشکوک و حسود
عارف نامزد اصلاحات در ۱۴۰۰
چاقو دسته خودش رو هرگز نبریده و نخواهد برید!لذا این کنیزکان و کلفتان جریان اصلاحات که تا پیش از شورش دهشتناک ۵۷ در کوچه پس کوچه های یزد و رفسنجان و الخ با چوب دستی تایر میرانده اند محال ممکن است حالا که اسب مراد را زین کرده اند بنفع ملت دست از هرم قدرت رژیم ملاتاریا بکشند!
خوبست که آدم ندانسته مردم را رهبری نکند.
بنظر من بازماندگان بازرگان و سحابی از همه قابل اعتماد ترند.
اما اینکه چرا ساکتند و تحریک به براندازی نمیکنن، حتما دلائل خوبی دارند.
و خاتمی هم همینطور
خوبست که آدم کار را خرابتر نکند.
زمان شاه بعضی میگفتند.
ما گوش نکردیم!
سلام
اصلاح طلبی مدتهاست که روبه افول است و سخت بعید است با پیشنهادهای عبدی و کرباسچی و امثالهم؛ در اذهان مردم اقبالی داشته باشد .
دیدگاه پانچ شده در بازی قدرت و میز دولت و ثروت؛ با اقشار مختلف مردم مردم فاصله ای به اندازه سه دهه استمرار طلبی و حتی بزدلی دارد .
کم نبودند همانند عارف نوکبسه مبتکر ژن برتر شدند و به غارت و چپاول دلمشغول .
خودمان را گول نزنیم و مردم را هم همینطور! دست از سر کچل مردم بردارید و بروید سوی خودتان؛ شماها نه اصلاح را میفهمید و نه توسعه سیاسی و اجتماعی را؛ یک مشت یار و یاور رانتخوران و چپاول گران بی مسئولیت و لاقید هستید حالا ملت اینقدر بدبخت شده اند که چهرهای بیسواد و ایزوله ای عین موسی لاری و کرباسچی و عارف می نیشنند و تصمیم های یک من سه غاز میگیرند .
اوف بر شما و از ملت عذر خواهی کنید و به زباله دانی تاریخ بپیوندید .
دیدگاهها بستهاند.