زیتون ـ احسان نادرپور: خبر از شدت خشونت غیرقابل باور به نظر میرسید. حدود پنجاه تن از اتباع افغانستان که قصد ورود غیرقانونی به خاک ایران از طریق دره ذوالفقار را داشتند، توسط مرزبانان ایرانی بازداشت شدند و پس از شکنجه، به رودخانه مرزی دو کشور انداخته شدند.
حجم خشونت اعمال شده به قدری زیاد بود که نه سکوت و زدن خبری کوتاه و گذرا برای رسانهها میسر بود و نه مسئولان جمهوری اسلامی. تصاویری از اجساد این مهاجران در شبکههای مجازی منتشر شده و برخی از آنان همچنان ناپدید هستند.
رسانههای افغانستان و همچنین شماری از کاربران در شبکههای اجتماعی روز شنبه ۱۳ اردیبهشت گزارش دادند که حدود ۵۰ نفر از شهروندان افغان که از منطقه دهانه ذوالفقار به طور غیرقانونی وارد ایران شده بودند، از سوی مرزبانان دستگیر «و پس از ضرب و جرح، به رودخانه هریرود انداخته شدند»، تاکنون جسد هفت نفر پیدا شده است. وزارت خارجه افغانستان با اعلام آغاز تحقیقات خود، روز یکشنبه از مقامات جمهوری اسلامی خواست درباره شکنجه و غرقکردن مهاجران افغانستانی در مرز ایران تحقیق کنند، اما همزمان، در همین روز، وحید قتالی، والی هرات، در پیامی توئیتری تهدید کرد که «روزی تصفیه [تسویه] حساب خواهیم کرد.»
در همین راستا محمد حنیف اتمر، سرپرست وزارت خارجه افغانستان از معاون سیاسی خود خواست است با تشکیل یک هیأت، «تحقیقات همهجانبه» در اینباره را آغاز کند.
پس از رسانهای شدن ماجرا و ایستادگی مقامات افغانستانی در احقاق حق شهروندانشان ابتدا مرزبانی نیروی انتظامی آن را تکذیب کرد و گفت: «در پی انتشار کلیپی از سوی کانال و شبکههای معاند و ضد انقلاب در خصوص به رودخانه انداختن اتباع افغان توسط مرزبانان ایرانی، خبر بلافاصله مورد بررسی قرار گرفت. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد چنین موضوعی در مرزهای مشترک ایران و افغانستان رخ نداده و صحت ندارد.»
نیروی انتظامی در ادامه این اتفاق را «اتهام و تلاش مذبوحانه» برای دور کردن دو ملت همسایه توصیف کرد.
عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اصل ماجرا را تکذیب نکرد، اما محل وقوع آن را در جایی خارج از مرزهای ایران اعلام کرد و گفت: «این مسئله از سوی مقامات مرزبانی ایران رد شده و صحت ندارد اما اینکه تعدادی از شهروندان افغانستانی جان خود را از دست دادند، ما هم ناراحت هستیم.»
روز گذشته اما عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اصل ماجرا را تکذیب نکرد، اما محل وقوع آن را در جایی خارج از مرزهای ایران اعلام کرد و گفت: «این مسئله از سوی مقامات مرزبانی ایران رد شده و صحت ندارد اما اینکه تعدادی از شهروندان افغانستانی جان خود را از دست دادند، ما هم ناراحت هستیم.»
او در عینحال افزود، به جهت اهمیت موضوع، و به منظور کسب اطلاع دقیق از چگونگی وقوع حادثه، این موضوع در همکاری با مقامهای افغانستان بررسی میشود.
اولین بار نیست
مصطفی هزاره روزنامهنگار و شاعر ساکن کابل در رابطه با خبر برخورد ماموران مرزی ایران با مهاجرین افغانستانی به «زیتون» میگوید: «متاسفانه این نخستین مورد بدرفتاری با مهاجرین افغانستانی نیست. خیلی از موارد گذشته که توسط منابع داخلی افغانستان یعنی خود مهاجرین افغانستانی اطلاع داده شده بود هم به دلیل فضای بسته موجود توانایی به وجود آوردن اسناد معتبری که برخی رسانهها به آن نیاز داشتند، نبود. اما نمیتوان از حقیقت بد رفتاری با مهاجرین چشم پوشی کرد. صداهای به وجود آمدهای که در خفقان وضعیت اجتماعی موجود فریاد زده میشوند، قطعن صداهای بلندی هستند که جرات زیادی داشتهاند.»
بیشتر بخوانید:
افغانستان به برخورد نیروی انتظامی شیراز با پناهجویان افغان اعتراض کرد
این روزنامهنگار اهل افغانستان در رابطه با موارد مشابهی که با آن برخورد داشته است، روایت میکند: «در رابطه با موارد مشابه در این زمینه می توان به اتفاقی که چند سال پیش در شیراز رخ داد اشاره کرد؛ که مهاجرین افغانستانی را در قفسی انداخته بودند که با واکنشهای مختلفی مواجه شد یا میتوان به فیلمی که چند سال قبل از اردوگاه عسکرآباد و وضعیت آنجا گزارش شده بود اشاره کرد که مهاجرین در دستشوییهای یک نفره به صورت سه و چهار نفره خوابیده بودند. و اما موردی که از نزدیک درگیر آن بودم مربوط به قتل یکی از دوستان نزدیک من به نام علیرضا رضایی است. این اتفاق در چند سال گذشته در مرز تبریز رخ داد که وی زیر لگد مرزبانان ایرانی در نزدیکی تبریز بر اثر ایست قلبی جان داد. ماموران وی را به علت اینکه در مقابل توهین ناموسی سربازان مرزبان گفته بود چرا فحش میدهید زیر دست و پا کشتند.»
اشاره هزاره به خبری است که ۵ سال پیش در برخی رسانهها منتشر شد، که بر اساس آن علیرضا رضایی، جوان ۲۳ ساله افغانستانی متولد تهران که قصد خروج غیرقانونی از ایران از طریق مرز آذربایجان و همراه اعضای خانوادهاش داشت، در ساعت ۳ نیمه شب یکشنبه ۲۹ شهریور توسط نیروهای مرزی دستگیر و بازداشت شد. علیرضا رضایی در پاسگاه بر اثر ضرب و شتم ماموران دچار ایست قلبی شد و با ممانعت ماموران از رساندن این جوان به بیمارستان، جان سپرد.
جسد وی نیز حدود ۶–۷ ساعت در همان محل روی زمین ماند و بعد از آن توسط خودروهای نیروی انتظامی به قبرستان منتقل شده و در یکی از امامزادههای شهرستان پاکدشت دفن شد.
هزاره در ادامه میگوید: «موارد اینچنینی در قصههای مهاجرین بسیار زیاد هستند که نشانگر فرهنگ بد رفتار با مهاجرین در سالهای موجود را دارد. البته با توجه به واکنشهای فعالان مدنی و فرهنگی در چند سال گذشته و گسترش فضای اینترنتی میتوان گفت که تا حدودی کم شده است، اما نمیشود گفت که این مهاجرستیزی از بین رفته باشد. تمامی موارد مهاجر ستیزی غیربشری و مغایر با تمامی کنوانسیونهای جهانیست»
طالبان جمهوری اسلامی ایران را به آرامش دعوت کرد
این حرکت مرزبانان جمهوری اسلامی حتی با واکنش گروه تروریستی طالبان هم مواجه شد و ایران را به آرامش دعوت کردند.
طالبان در بیانیهای که روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشتماه صادر کرد از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است با شهروندان افغانستان بر اساس «ترحم، اخوت اسلامی و اصول همسایگی برخورد» کند.
طالبان در بیانیهای که روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشتماه صادر کرد از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است با شهروندان افغانستان بر اساس «ترحم، اخوت اسلامی و اصول همسایگی برخورد» کند. طالبان همچنین ضمن «دردناک» خواندن این حادثه از مقامهای ایران خواسته است آن را «به دقت» بررسی کرده، عاملان آن را مجازات و از تکرار آن در آینده جلوگیری کند. بیانیه طالبان دلیل مهاجرت شهروندان افغانستان را «فقر و مشکلات» عنوان کرده و این افراد را کسانی دانسته که «بنا بر مجبوریتها» برای یافتن کار و روزمزد به کشورهای همسایه میروند.
کشتارگاه سفیدسنگ را دریابید
به سراغ رحمان رفتیم. او اصالتا اهل افغانستان است و متولد ایران. او ۱۸ سال در ایران زندگی کرده بود و اکنون ساکن اروپاست. رحمان در پاسخ به این سوال که با توجه به تجربیات او و همچنین تکذیب جمهوری اسلامی آیا چنین اتفاقی به نظرش ممکن است یا نه به «زیتون» میگوید: «من احتمال صحت داشتن این خبر را میدهم چون در سالهایی که در ایران زندگی کردم روی سیاه این ماجرا را دیدهام. به قطع میتوانم بگویم این اتفاق حقیقت دارد و حتما این اتفاق افتاده است. اما شما اگر بتوانید به اردوگاه سفیدسنگ دسترسی پیدا کنید میفهمید که اتفاقات بسیار وحشتناکتری در آن رخ میدهد.»
سفید سنگ اردوگاهی در ۱۵ کیلومتری شرق مشهد است. با گنجایش احتمالی ۱۰هزار نفر و دیوارهای سیمانی شش متری و سیم خاردار و کابل برق فشار قوی که از ورود و خروج به آنجا حفاظت میکند.
رحمان درباره تجربه ۲۴ ساعت حضورش در این اردوگاه میگوید:«هفت سال پیش بود که قصد داشتیم به صورت غیرقانونی از ایران خارج شویم که نیروهای سپاه پاسداران ما را گرفتند. سه روز در پاسگاه مرکزی ارومیه بودیم و بعد به اردوگاه سلیمانخانی واقع در عسکرآبادِ ورامین منتقل شدیم. از وضعیت اسفناک عسکرآباد هرچه بگویم کم گفتهام. بعد از چهار روز ماندن در سلیمانخانی، با پرداخت نفری ۳۰هزار تومان به عنوان کرایهی ماشین به اردوگاه سفید سنگ منتقل شدیم. زهر چشم را سربازان با چک و لگد و باتوم از همان لحظهی دستگیر شدن از ما گرفته بودند و در هر مرحله هم تشدیدش کرده بودند. حالا اینجا در سفید سنگ که مرحلهی آخر بازی بود باید کاری با ما میکردند که دیگر هوس ایران آمدن نکنیم. در آن چند روزی که گرفتار نیروهای سپاهی و انتظامی شده بودم، متوجه شدم افرادی که لهجهی غلیظ یا لباسهای افغانی داشتند بیشتر مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند. در اردوگاه سفیدسنگ وارد یک سوله شدیم. ما حدودا ۶۰ نفر بودیم و در سوله حدود ۱۰۰ الی ۲۰۰ نفر دیگر هم بودند. در آنجا مردی حدوداً چهل ساله بود که میگفت من ۶ ماه است اینجا هستم و درمورد اردوگاه اطلاعات وحشتناکی داشت. به وسط سوله اشاره کرد و با صدای خیلی آرام گفت: “چند سال پیش اینجا ششصد، هفتصد نفر رو کشتند و در اونجا دفنشون کردند و بعد این سوله رو روی قبرشون ساختند تا کسی نفهمه“.»
اشاره آن مرد در خاطره رحمان به احتمال زیاد به کشتار مهاجرین افغان در سال ۱۳۷۷ بود. روایت شاهدان عینی حاکی از ان است که در آن سال نیروی انتظامی ایران ۶۳۰ نفر از مهاجرین افغانستانی را که به علت شرایط بد بازداشتگاه و برخورد مامورین دست به اعتراض زده بودند، به ضرب گلوله کشتند. گفته شد نیروی انتظامی با هلیکوپتر به بالای سر زندانیان رفته و آنها را به رگبار بست.
از آن زندانیان عدهای که توانستند جان سالم به در ببرند خبر را به گوش دیگران رساندند.
بعدها فیلم مستندی تحت عنوان «همسایه» درباره این کشتار ساخته شد. گفته میشود آن تنها خون بازی سفیدسنگ نبوده است و شنیدههایی از شورش و سرکوب در همین اردوگاه وجود دارد که به سال ۱۳۷۳ برمیگردد؛ سرکوبی که به کشتار ۲۵۰ نفر انجامید.
البته منابع رسمی در ایران هیچگاه این روایتها را نپذیرفتند و آنها را افسانه سرایی و نمک خوردن و نمکدان شکستن افغانستانیها نامیدند.
جمهوری اسلامی ایران سالهاست چراغ خاموش برخوردهایی برخلاف اصول کنوانسیونهای بینالمللی با مهاجرین افغانستانی داشته است. شکنجه، تحقیر، فحاشی، ضرب و شتم و کشتار سهم مهاجرینی بوده است که از جنگ و شرایط بد کشورشان به ایران پناه آورده بودند. همانند خیلی از ایرانیهایی که برای فردایی بهتر به گرجستان و ترکیه پناه بردهاند و از آنجا راهی اروپا و امریکا شدند. تا زمانی که خواست عمومی و فشار نهادهای بینالمللی مرتبط، برای نظارت بر عملکرد نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد، باز هم شاهد این اتفاقها خواهیم بود؛ سالها این اتفاق افتاده است و آب از آب تکان نخورده.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…