گویا ۵ سال زندان، حصر بیمارستانی و عوارض قلبی ـ عروقی و کلیوی ناشی از آن برای عیسی سحرخیز، روزنامهنگار مستقل و منتقد کافی نبوده که اکنون از روند درمان وی نیز جلوگیری میشود.
عیسی سحرخیز پس از دستگیری غیرقانونیاش در سال گذشته، در اعتراض به آن، طی چند مرحله دست به اعتصاب غذای تر و خشک زد و همین مایه گذاشتن از جان، سبب شد تا بیماریهای متعدد وی با شدت بیشتری عود کند،زندگی اش را با تهدید جدی مواجهه سازد.
مدیر خبرگزاری جمهوری اسلامی در مقر سازمان ملل متحد در دوران سازندگی، در سال ۱۳۹۰ پس از تحمل دوسال و اندی زندان با صدور حکم «عدم تحمل کیفر» بهدلیل بیماریاش، راهی حصر بیمارستانی و با پایان زمان محکومیت درسال ۹۲ آزاد شد.
مدیر مسوول ماهنامهی «آفتاب» پس از آزادی نیز تحت درمان بود و بهطور روزانه مقادیر زیادی دارو مصرف میکرد و بهدلیل افت شدید پتاسیم دچار سرگیجههای شدید شده،که گاه منجر به زمین خوردن می شد.
بیماریهای متعدد سحرخیز با دستگیری دوباره درپاییز ۹۴ شدت گرفت تا دوباره از زندان راهی بیمارستان شود، که اینبار وضعیت جسمانی وی بسیار وخیمتر از دفعات قبل گزارش شده است. با اینحال، با مساعدت دادستان ترتیبی داده شده بود تا وی بهدلیل وجود تودهای بزرگ در غدد فوق کلیوی که احتمال سرطان را نیز در بردارد برای آزمایش و عکسبرداری راهی بیمارستان امام خمینی شود.
با کمال تعجب و مقارن عصر امروز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ، خبر و مصاحبهای از فرزند او منتشر شد مبتنی بر اینکه، افسر نگهبان اوین به این بهانه که آمبولانس ظرفیت استقرار ۲ تن از ۳ تن محافظ آقای سحرخیز برای اعزام به بیمارستان امام خمینی را نداشته، اعزام وی را ملغی و به مراقبان دستور داده تا زندانی به اتاقش بازگردانده شود!
این درحالی است که خودروی شخصی خانواده سحرخیز آماده همراهی با آمبولانس و بردن ۲ محافظ دیگر را داشته، اما افسر نگهبان با این امر نیز مخالفت کرده و گفته است که تنها در صورتی که هر ۳ مراقب در آمبولانس، بیمار زندانی را همراهی کنند میتواند او را جهت عکسبرداری اعزام کند.
احتمالا افسر نگهبان محترم یا داخل آمبولانسها را ندیده یا خدای ناکرده در بین خانوادهاش کسی مشکوک به سرطان نیست که بهراحتی چنین دستوری به مراقبان داده و از گفتوگوی تلفنی با سحرخیز که قصد داشته شرایط را برایش روشن کند نیز سرباز زده است.
«مهدی سحرخیز» درخصوص اتفاقات امروز گفته: «شرایط سخت وقت گرفتن از واحد تخصصی عکسبرداری بیمارستان امام خمینی به کنار، هماهنگی با دادستانی برای اعزام بیماران زندانی، پروسهای وقتگیر است و این آزمایش مهم برای چند هفته به تاخیر خواهد افتاد و تازه معلوم نیست که با گذشت این زمان بازهم معلوم باشد که اعزام پدرش برای گرفتن این آزمایش مهم مانند امروز با کارشکنی مواجه نشود.»
در این میان آنچه تاسفبارتر بهنظر میرسد این است که چه شخص یا نهادی پاسخگوی اینگونه برخوردها با زندانیان بیمار است و اگر این اتلاف وقتها منجر به به لطمات جبران ناپذیر یا خدای ناکرده مرگ زندانیان شود چه پیآمدهایی درپی خواهد داشت؟
وقتی روند برخورد با زندانیان سیاسی شناخته شده چنین است،وضعیت پزشکی-درمانی زندانیان بینام و نشان ناگفته پیداست.
فرزند آقای سحرخیز در ادامه مصاحبهی خود تصریح کرده: «خانوادهاش در صدد تنظیم شکایتی هستند تا تقدیم دادستانی تهران کنند.» باید دید دادستانی تهران درحالی که موافقت خود را با این اعزام اعلام کرده، چگونه با این کارشکنیها که ارتباط مستقیم با زندگی و سلامت جسمانی زندانیان بیمار دارد، برخورد خواهد کرد.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…