بخش اول: مقوله قدرت و اقتصاد
سوم اردیبهشت ماه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ماهوارهای را بنام نور۱ از طریق موشک «قاصد» به فضا پرتاب کرد. این ماهواره که در مداری به فاصله ۴۲۵ کیلومتر از کره زمین قرار میگیرد٬ عنوان شده است که به طور مشخص برای استفاده نظامی و عکسبرداری از مواضع حساس مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در این رابطه دو سئوال اصلی یکی در مورد قابلیتهای این ماهواره و دیگری در چهارچوب تلاشهای نظامی ایران برای ایجاد مکانیزمهای بازدارندگی دشمن و فراهم نمودن زمینههایی برای حفظ امنیت ملی کشور قابل طرح است.
در مورد سئوال اول و اینکه این ماهواره برای کشور بهلحاظ امنیتی چه میتواند انجام دهد؛ تا کنون سپاه پاسداران بدون آنکه در مورد قابلیت آن حرفی بزند بیشتر از پرتاب این ماهواره سخن گفته و سعی داشته است که از آن استفاده تبلیغاتی کند.
عکسالعملهای دنیای بیرون مرزهای ایران به این عمل نظامی آن هم در شرایط فعلی که دنیا با چالش ویروس کرونا روبروست، مثبت نبوده است. کشورهای دنیا همه منابع خود را در حال حاضر به مبارزه با این ویروس اختصاص دادهاند، اما سپاه پاسداران در ایران در این شرایط در صدد پرتاب یک ماهواره نظامی بوده است.
در بسیاری از کشورهای دموکراتیک جهان، نیروهای نظامی دوشادوش مردم و نهادهای پزشکی در حال مبارزه با این بیماری خطرناک هستند. در آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی، بخشی از نیروی نظامی کشور مشغول ساختن بیمارستان برای کمک به ایجاد افزایش ظرفیت برای مداوای بیماران مبتلا به کرونا بودهاند. حمایت سپاه در مبارزه با کرونا از طریق نمایش دستگاه مستعان ۱۱۰ برای تشخیص این ویروس از فاصله صد متری در پنج ثانیه، بیشتر شبیه به یک طنز بسیار تلخ بود تا یک عمل قابل اعتنا و اعتماد. اما این تجربه دردناک را که سپاه بارها با شکست پروژه های خود به نمایش گذاشته بود، این بار همراه با دروغی بزرگ نیز همراه شد.
این دستگاه در اصل طی یک کلاهبرداری پر هزینه توسط یک زوج انگلیسی ساخته شده بود و در نوبتی نیز با واسطه به سپاه فروخته شده بود تا به اصطلاح این نهاد بتواند در کشف قاچاق و بمب از ان استفاده کند. این دستگاه که در گذشته نتوانسته بود در این دو زمینه برای نیروهای نظامی کشور توفیقی حاصل نماید این بار برای کشف یک ویروس که باید در آزمایشگاه شناسایی گردد، به میدان آورده شد تا این نهاد نظامی بتواند از یک دستگاه تقلبی وغیر موثر استفاده تبلیغاتی کند. مثل همان دستگاه ویروسسنج، ماهواره نور۱ هم در عمل بنا نیست کار آنچنان جدی انجام دهد و در حد یک استفاده تبلیغاتی در زمان حاضر خواهد ماند. سایتهای داخلی کشور که منصفانه و مستقل به ارزیابی نیرو و اکتشافات نظامی ایران مینشینند، برای این ماهواره هم اعتبار زیادی قائل نشدهاند. سایت وقایع الاتفاقیه نظامی نوشت: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا کنون تصویری از ماهواره نور ۱ منتشر نکرده است و از اطلاعات بیشتر نسبت به ویژگیهای این ماهواره خودداری کرده است. با توجه به کاربرد نظامی این ماهواره بنظر میآید که سپاه تصمیم دارد ویژگی و حتی تصویر این ماهواره را محرمانه نگه دارد که تصمیم منطقیست البته اگر از حالا به بعد سوتی اطلاعاتی (که در کشور ما کم نبوده) رخ ندهد….بر اساس ابعاد محفظه (کلاهک) ماهواره بر قاصد، ماهواره نور ۱ ابعاد کوچکی دارد و با توجه به این مسئله که نخستین ماهواره نظامی کشورمان محسوب شده و ممکن است در طول حیات خود در مدار زمین دچار نقص فنی شود و حتی قبل از اتمام عمر در نظر گرفته شده به طور کامل از کار بیفتد، بهتر است سطح انتظارات خود را نسبت به این ماهواره پایین نگه داریم و آن را بیشتر یک بستر آزمایشی در نظر گیریم تا یک ماهواره عملیاتی.»
ارزیابی دولت آمریکا از ماهواره جدید سپاه پاسداران همین گونه بوده است؛ رییس فرماندهی فضایی آمریکا گفت آنچه ایران آن را بهعنوان یک ماهواره نظامی معرفی میکند بیشتر شبیه یک وبکم معلق است و تهدیدی برای آمریکا به شمار نمیآید. در ارزیابیهای دیگر آمده است که بر این ماهواره یک دوربین فیلمبرداری نصب شده است که آنچنان توانایی جمع آوری و مخابره اطلاعات را ندارد و تنها زمانیکه روی خاک ایران قرار میگیرد میتواند بهطور جزئی به دریافت و ارسال اطلاعات اقدام نماید. لذا دوست و دشمن ارزیابیشان در مورد این ماهواره که سپاه آنرا بزرگترین دستاورد فضایی خود میداند و سالها دنبال آن بوده است یکسان است. این اکتشاف ابتداییست و بیشتر برای تبلیغات داخلی ارائه شده و کاربرد آنچنان نظامی حداقل در حاضر ندارد.
اما نگرش نظامی به سیاستهای داخلی و خارجی در کشور، دو تاثیر سلبی و منفی قابل ملاحظه بر منافع ملی وامنیتی کشور گذاشته است. اول، برداشت کاذب و تعریف نادرست از مقوله قدرت از تلاش، توان و قدرت دیپلماسی در کشور ما کاهیده است. قدرت پدیده پیچیده ایست که به قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، منابع طبیعی و انسانی، توان و مهارت تکنولوژیک، مدیریت سیاسی، دموکراتیک بودن نظم سیاسی و میزان وفاداری مردم به دولت، اعتماد و اعتبار ملی و بین المللی، داشتن اعتبار و نفوذ اخلاقی و… یک کشور بستگی مطلق دارد.
در دنیای امروز، بخش اعظم قدرت ملی یک کشور، در اقتصاد با ثبات و رشد یافته آن به نمایش گذاشته میشود. در دوران جنگ سرد بر قدرت نظامی تاکید فراوانی میشد اما نهایتا وضع نابسامان اقتصادی اتحاد جماهیر شوری سابق راهی برای رهبران آن باقی نگذاشت تا اینکه نهایتا تصمیم گرفته شد تا به این جنگ پایان داده شود. اتحادیه جماهیر شوری در دوران جنگ سرد همه منابع خود را به رشد تسلیحات نظامی و تکنولوژی صنعت اسلحه سازی تخصیص داده بود و از بقیه فن آوریهای در رشد تکنولوژی روز به دور مانده بود. در مقابل روسیه، کشور چین در جنگ سرد شرکت نکرده بود، از انقلاب فرهنگی خود تجربهها آموخته بود و آرام آرام اقتصاد خود را سامان داد.
امروز چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا را بعد از آمریکا به خود اختصاص داده است. آمریکا با ۲۱.۴۴ تریلیون دلار تولید ناخالص ملی (GDP) ، چین با ۱۴.۴، ژاپن با ۵.۱۵، آلمان با ۳.۸۶، هند با ۲.۹۴، انگلیس با ۲.۸۳، فرانسه با ۲.۷۱، ایتالیا با ۱.۹۹، برزیل با ۱.۸۵، کانادا با ۱.۷۳، روسیه با ۱.۶۴، کره جنوبی با ۱.۶۳ دوازه اقتصاد برتر دنیا را دارا هستند. عربستان سعودی رتبه ۱۸ و ترکیه رتبه ۱۹ را در اقتصاد دنیا بخود اختصاص دادهاند.
قابل توجه است که کشور کوچک کانادا اقتصادش بالاتر از اقتصاد روسیه در این لیست قرار گرفته است. کشور برزیل که امروز نهمین اقتصاد دنیا را از آن خود کرده است تا دو دهه پیش یک اقتصاد کشاورزی داشته است. امروز جتهای کوچک امبریر(Embraer) ساخت این کشور با جتهایی که کانادا و آلمان میسازند و در بازارهای جهانی عرضه میکنند در رقابت است.
در سه دهه گذشته بسیاری کشورها از جهانی شدن اقتصاد و بازار تجارت جهانی استفاده کردهاند و اقتصاد کشور خود را سخت متحول نمودهاند. این رشد اقتصادی قدرت قابل ملاحظهای را در سطح جهانی برای آنها فراهم آورده است. ایران روزی در لیست ۲۰ کشور بزرگ اقتصادی دنیا بوده است اما امروز در لیست ۳۰ کشور قرار دارد.
رشد اقتصادی کشور در سال پیش منفی ۷.۶- و تورم به مرز ۴۰% رسیده است. برآوردهای اقتصادی پیشبینی میکنند که بعد از پایان یافتن کرونا، کشور ما با رشد منفی ۱۵% روبرو شود. ۱۸ میلیون جوان کشور ما که حدود ۱۰ میلیون آنها زیر سی سال سن دارند؛ شغل ثابتی ندارند و یا اصلا شغلی ندارند. این جمعیت که حدود یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل میدهند بیشتر به پس اندازهای خانوادگی و کمکهای آنها برای زندگی متکی بودهاند. اقتصاد کشور ما در منطقه خلیج فارس با کشورهای همسایه، دوست و دشمن، که حتی نیروی تحصیلکرده و سرمایه انسانی آنها با ما قابل مقایسه نیست در شرایط خوبی قرار ندارد.
فرار مغزهای تحصیل کرده از کشور ما در بالاترین سطح در دنیا قرار گرفته است. در یک سرشماری توسط انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکاه تهران در سال ۲۰۱۸ از ۲۳۲ دانشجو، ۶۴% آنها میخواستند از کشور خارج شوند. ۴۱% احتمال میدادند که بعد از اتمام تحصیلات عالی به کشور برگردند. ۳۸% این دانشجویان میخواستند به آمریکا، ۳۶% به اروپا، ۱۵% به استرالیا، ۹% به اروپای شرقی و ۲% به آسیا مهاجرت کنند. در سال ۲۰۱۹ میلادی، بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار از نیروهای تحصیلکرده کشور به خارج مهاجرت کردند. کمتر کشوری در دنیا در مقایسه با کشور ما، نسبت به میزان جمعیت و منابع عظیم ملی، با چالش وخیم فرار مغزها روبرو شده است.
توسعه اقتصادی در دنیای امروز رابطه مستقیم با استفاده از مکانیزمها و ابزار اقتصاد جهانی شده دارد. در این اقتصاد خود کفائی و مفاهیمی نظیر «اقتصاد مقاومتی» کاملا بی معنیست. هیچ کشوری در دنیای امروز نه میتواند همه مایحتاج خود را تهیه کند و نه مقرون به صرفه است که اینکار را انجام دهد. در دنیای فعلی قانون مزیت مقایسهای (Comparative Advantage) حکمفرماست. کشورها برای ساخت یک محصول به هزینه صرف شده (Opportunity Cost) برای تولید آن توجه میکنند. به تولید محصولاتی روی میآورند که برای ساخت آنها هزینه کمتری در مقایسه با رقیب بین المللی خود صرف میکنند، در غیر این صورت آن محصول را از بیرون خریداری میکنند.
یک کشور در تولید محصولات خاصی تبحر کافی پیدا میکند و آنها را به خارج صادر میکند. کشورهایی که میخواهند رشد اقتصادی استواری داشته باشند باید در سیاست خارجی خود اهل صلح و تنش زدایی باشند. رشد اقتصادی به صلح و تعامل صلح آمیز نیازمند است. بسیاری از کشورها در پیمانهای همکاریهای منطقهای وارد میشوند و کوشش میکنند از اقتصاد و بازار یکدیگر بهره گیرند. برای شرکت در تجارت منطقهای و جهانی باید اقتصاد کشور رقابتی شود. صنعت خودرو سازی در ایران بسیار ابتدایی و از استاندارهای بالا برخورد دار نیست، بهخاطر اینکه کشور ما با سیاستهای تنش آفرین خود نتوانسته در اقتصاد رقابتی بین المللی شرکت کند. اقتصاد رقابتی نهتنها قیمت اجناس را پایین میآورد که کیفیت محصولات را هم بالا میبرد. اقتصاد رقابتی سخت به تکنولوژی برای ازدیاد رآندمان و دقت در تولید نیازمند است. دسترسی به تکنولوژی فقط از طریق مرآوده و تعامل با دنیا امکان پذیر است. کشور ما بهخاطر سیاست خارجی تنشآفرین خود نهتنهت در این زمینهها توفیقی حاصل نکرده است که در سایه اقتصادی متکی به نفت، فساد ساختاری و مدیریتی ناکارآمد، اقتصاد آن مرتب با مشکلات بزرگی روبرو بوده است.
در هفته های گذشته بازار بورس کشور ما با رشد چشمگیری روبرو بوده است. با مشارکت بیشتر مردم در بازار بورس، دولت روحانی خواستار عرضه بیشتر سهام شرکتهای اقتصادی دولتی در بازار شده است. رشد بازار بورس در طول یکسال گذشته یک رشد ۴.۵ برابری داشته است. با شیوع کرونا بازار بورس ایران مثل بقیه دنیا با افت چشمگیری در پایان اسفندماه روبرو گردید اما مجددا به رشد خود ادامه داد. به دو دلیل بازار بورس کشور با چنین رشدی روبرو بوده است. اول کاهش ارزش پول ملی کشور و سرازیر شدن نقدینگی به بازار و دوم عدم دسترسی کشور به بازار جهانی و محدود شدن سرمایه گذاریهای خارجی. ارزش پول ملی کشور ما بخاطر تورم بالا، رکود اقتصادی و همچنین عدم توان دولت برای فراهم آوردن ارز خارجی کاهش پیدا کرده است. وقتی مردم در درون کشور ارزش پولشان کاهش پیدا نموده، شانس دیگری برای سرمایه گذاری خارجی ندارند، و سود سپردهها در بلند مدت به ۱۵% میرسد، طبیعیست که در بازار بورس سرمایه گذاری نمایند و این بازار در کشور رشد کند. به دنبال این رشد، رهبر جمهوری اسلامی با تقاضای دولت برای آزاد سازی سهام عدالت موافقت کرده تا حجم سهام برای خرید بالا رود. دولت در حال حاضر با دسترسی به نقدینگی سرمایههای مردم در نهادهای دولتی که در بازار بورس فعال هستند باید بسیار خوشحال باشد که میتواند در تنگناهای اقتصادی کشور از ذخیره های مردم استفاده کند. اما آنچه بازار بورس کشور را بیشتر شبیه به یک قمارکرده است، رشد این بازار در زمان رکود اقتصادی در کشور در بخش صادرات غیر نفتی است بهطوریکه بسیاری از شرکتها برای تامین مواد خام با مشکلات روبرو هستند. در این راستا باز آنچه قابل توجه است ازدیاد چند برابری ارزش سهام شرکتهایی است که زیان ده بودهاند. خود این پدیده نشان میدهد که این بازار به شکل غیر طبیعی در حال رشد کردن بوده و هست.
کشور ما در طول ۴۰ سال گذشته بهخاطر نگرش نادرست به سیاست و سیاست خارجی کمتر به رشد اقتصادی کشور توجه نموده و نتوانسته است تفسیر و تعریف درستی از مقوله قدرت داشته باشد.
رهبران سیاسی در کشور ما فقط به فکر افزایش قدرت نظامی کشور بودهاند. سیاستهای ایدئولوژیک در صحنه سیاست خارجی که به یک دشمن فرضی نیازمندند تا وجود خود را توجیه کنند، جایی برای یک دیپلماسی فعال در کشور ما باقی نگذاشتهاند. وزارت امور خارجه کشور به یک کارگزار سیاسی در خدمت ایدئولوژی غرب ستیز رهبران این نظام قرار گرفته و فقط برای حل مشکل و بحران مشکلات بین المللی و برون مرزی کشور از این نهاد استفاده میشود. وزارت امورخارجه کشور ما نه یک دکترین امنیت ملی دارد و نه به این نهاد اجازه داده میشود تا طراح چنین دکترینی باشد.
رهبری جمهوری اسلامی ایران چهارچوبهای ایدئولوژیک سیاست خارجی کشور را تبیین و تعریف میکند. ایران بهعنوان مثال چندین بار فرصت آنرا پیدا کرده است تا با آمریکا مشکلات خود را حل کند اما هربار رهبری جمهوری اسلامی ایران این فرصتها را از دست داده و سوزانده است. آقای خاتمی فرصت مغتنمی را پیدا کرد تا با دولت کلینتون مشکلات بین دو کشور را حل کند اما رهبری جمهوری اسلامی ایران به او اجازه نداد تا در این راه تلاش کرده و احتمالا موفق گردد. مادلین البریت، وزیر امور خارجه دولت کلینتون، دخالت دولت امریکا در امور ایران و شرکت در یک کودتا بر ضد دولت ملی و دموکراتیک رهبر نهضت ملی ایران، محمد مصدق، را کاملا نادرست دانست، اما به خاتمی اعتماد نشد تا مشکلات کشور ما را با امریکا حل کند. دیپلماسی در هر شرایطی فرصت آنرا نیافت تا نتایج مطلوبی در صحنه سیاست کشور ما به ارمغان آورد. برجام دیر هنگام و زمانی شروع شد که گزینههای پیش روی ایران یا تحریمهای کمر شکن بودند یا جنگ. اصولا رهبران سیاسی ما در بحران و از سر ناچاری به دیپلماسی روی میآورند. از بحرانی به بحران دیگری میرویم بهخاطر اینکه اهل تعامل، حل مشکلات از طریق دیپلماتیک و طراحی یک دیپلماسی فعال نیستیم.
اما نگرش نظامی به سیاستهای داخلی و خارجی کمکی به ایجاد اعتبار و اعتماد در درون و بیرون کشور به نظام نکرده است. در طول چند دهه گذشته، کنشهای نظامی در کشور ما به ایجاد عدم امنیت اقتصادی و سیاسی انجامیده است. در زمینه اقتصاد، تحریمهای هدفمند و سازمان یافته آمریکا از سال ۱۳۸۴ و پس از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و از سال ۱۳۸۵ به اجرا گذاشته شد.
آمریکا اولین بار تحریمهای خودرا که در سال ۱۳۷۵ طراحی کرده بود پس از تحریمهای سازمان ملل بر کشور ما اعمال کرد. قابل توجه است که زمانی که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت و در رایگیری نهایی در میان ۳۵ عضو شورای حکام در بهمن ۱۳۸۴ ، چین، روسیه و هند که ایران روی آنها حساب باز کرده بود به ضرر ایران رای دادند. این سه کشور نهایتا میخواستند سرنوشت این پرونده بدست نهادی سپرده شود که دولت آمریکا در آن حق وتو داشت. چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل به تمام مفاد قطعنامهها علیه ایران رای دادند.
تحریمها بر ایران تحمیل گردید و با برجام اکثر آنها لغو شد. مجددا دولت ترامپ بخاطر اینکه برجام اهداف ایران ستیزی اورا برآورده نمیکرد، از برجام خارج شده و تحریمهای گستردهای را بر ایران اعمال کرد. اما ایران در زمان اوباما شانس آنرا داشت که چنانچه با دولت او در دو سال اول ریاست جمهوریاش وارد مذاکره شده بود و برجام به تصویب کنگره امریکا میرسید، این مصوبه به آن شکل قانونی میداد و ترامپ بهراحتی نمیتوانست آنرا ملغی کند. حتی در زمان رکس تیلرسون که در ابتدای دولت ترامپ مسئول سیاست خارجی امریکا بود، ایران شانس آنرا داشت تا با امریکا مذاکره کند٬ اما هر دو فرصت مثل فرصتهای دیگر سوزانده شد.
تحریمها امروز همراه با قیمت نفت ۱۰ تا ۲۰ دلاری، فساد گسترده، ناکارآمدی مدیریت اقتصاد و بیماری کرونا، اقتصاد کشور را با بحران عظیمی روبرو نموده است. مرکز پژوهشهای مجلس پیشبینی میکند که تا سقف ۶.۴ میلیون نفر از شاغلان فعلی بخاطر بحران کرونا شغلشان را از دست بدهند. این نهاد تایید میکند که بین سالهای ۹۴ تا ۹۸ سه میلیون شغل ناپایدار در حوزه خدمات کشور ایجاد شده که تحت پوشش قرارداد قانونی و یا بیمه قرار ندارند. هفتاد در صد شاغلان بیکار شده در زیر چتر بیمه بیکاری قرار نمیگیرند.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…