نقل است که چرچیل، نخستوزیر وقت انگلیس، در یک انتخابات میاندورهای ادعا کرده بود که حزب ما پیروز میشود. از قضا حزب چرچیل در آن انتخابات رأی نیاورد. پس از شکست، چرچیل در جواب خبرنگاران گفته بود الان هم میگویم که پیروز شدهایم! کدام پیروزی بالاتر از این که قدرت ما بهحدی برسد که به مخالفان خود اجازهی آزادی و فعالیت سیاسی بدهیم؟ بزرگترین پیروزی یک حزبِ حاکم همین است.
این روایت، در کتابهای مغالطات، بهعنوان یک نمونهی کلاسیک و روشن از مغالطهی «تغییر تعریف» آمده است.
مغالطهی تغییر تعریف (definitional retreat ) وقتی اتفاق میافتد که کسی برای توجیه سخنان یا رفتار خود معنای کلمات یا کانتکست آنها را تغییر دهد. در این مغالطه، بهطور پنهانی، مفهومی جایگزین مفهوم دیگری میشود تا مراد گوینده حاصل شود. این مغالطه شکل حرفهایتر و پیشرفتهتری از مغالطهی «اشتراک لفظ» هم محسوب میشود.
مثلا در سخنان چرچیل مفهوم «پیروزی در برقراری دموکراسی» جایگزین «پیروزی در انتخابات» است. یعنی در حالی که خبرنگار از او دربارهی پیروزی یا شکست در یک رقابت انتخاباتی سوال کرده است او بهجای اینکه به شکست در این بازی اقرار کند، مفهوم «پیروزی» را به بازی دیگری که در زمین و زمینهای دیگر و با تیمی دیگر(موافقان دموکراسی) و رقیبی دیگر (مخالفان دموکراسی) تغییر میدهد و آنجا ادعای پیروزی میکند و رجز میخواند. روشن است که این «پیروزیِ» احتمالی هیچ ارتباطی به سوال خبرنگار و شکست حزب او در انتخابات ندارد.
در نمونهای امروزه- و نسبتا تکراری در فضای سیاسی ایران- میتوان به مصاحبهی سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد اسلامی، با روزنامهی ایران ارجاع داد.
خبرنگار: اصلاح طلبان و ساختار اجماعی شان […] به دلیل رد صلاحیت نیروها نصفه و نیمه در انتخابات حضور داشتند. با اقبال بدنه اجتماعی شان هم مواجه نبودند.
سعید شریعتی: درصد مشارکت مردم در کلانشهر هادرصد پایینی بوده و شاید بشود گفت کسانی به مجلس راه پیدا کردند بعضا ۱۰ یا ۱۲ درصد از واجدان شرایط رای دادن را نمایندگی می کنند. به نظرم اصلاحطلبها جای درستی ایستادند و این تصمیم و نتیجه هم باید در زمره پیروزیهای شورای عالی[ ِاصلاحطلبان] قرار بگیرد. ( روزنامه ایران، ۲۴ اردیبهشت ۹۹،)
در اینجا نیز محور سوال خبرنگار، رقابت انتخاباتی مجلس شورای اسلامی در سال ۹۸ و شکست اصلاحطلبان است اما سعید شریعتی به جای آن از پیروزی احتمالی در یکجای دیگر (کنار مردم ایستادن) سخن میگوید؛ جایی که از قضا نه حضورش، نه پیروزیاش و نه تیمهایش معلوم است.
سعید شریعتی، این گفتوگو را با تیتر : «اصلاحطلبان پیروزند، چون کنار اکثریت مردم ایستادند» در کانال شخصی خود باز نشر کرده تا به زعم خود این رجز را بهتر بخواند، غافل از اینکه با اینکار تاکید بیشتری بر این مغالطه داشته است.
این مغالطه تا جایی که کارکرد سیاسی و رجزخوانی برای حریف داشته باشد قابل درک و شاید در فضای سیاسی از فرط استفاده قابلِ اغماض است اما تکرار آن، میرود که خود گوینده را نیز دچار این باور کند که واقعا پیروز شده است؛ چنانچه سالها و بلکه نزدیک به دو دهه است که اصلاحطلبان، هر بار با تغییر مفهوم پیروزی در انتخابات، از آن بهره میگیرند و از شکستهای پیاپی خود غافل میشوند و بدتر از آن استراتژیها و گفتمان خود را بر آن بنا مینهند. مثلا هنگامی که کاندیدای آنها، مصطفی معین، از احمدینژاد شکست خورد، و یا در انتخابات شورای دوم شکست خوردند، باز هم خود را پیروز میدان خواندند که توانستهاند زمینهی سالمی برای دموکراسی و پیروزی رقیب فراهم کنند. و یا در ریاستجمهوری سال ۹۲، هنگامی که یکهفته مانده به انتخابات، از شکست محمدرضا عارف مطمین بودند، او را کنار گذاشتند و پشت سر یک کاندیدا با سابقهی اصولگرایی تام، قرار گرفتند و از اینکه با این تاکتیک پشت سر کاندید پیروز قرار گرفتهاند، خود را (اصلاحطلبی را ) باز هم «پیروز» خواندند و…
در مغالطات بخوانید:
- آیا حداد عادل مرتکب مغالطه شد؟
- آرش نراقی و مغالطه «نمدمالی»
- وزیر آموزش و پرورش و مغالطه «کوچک نمایی/ بزرگ نمایی»
- حسن خمینی و مغالطه «پیشفرض نادرست»
- موسوی بجنوردی و مغالطه «حمله شخصی»
- حسن روحانی و مغالطه «تعمیم شتاب زده»
- اسحاق جهانگیری و مغالطه «علت جعلی»
- وزیر بهداشت و مغالطه «امتیاز کشیشان»
- علی خمینی و مغالطه «خودت هم»
- محسنی اژه ای و مغالطه «اشتراک لفظ»
- مصباح یزدی و مغالطه «اهمال سور»
- آیت الله خامنه ای و مغالطه «پهلوان پنبه»
4 پاسخ
بسیار عالی. البته از عجایب روزگار هم انست که در ترمینولوژی سیاسی حرافی سیاسی ایرانی این مغالطات را امتیاز حساب میکنند.
بغیر از خالی بندان اپوزیسون نمای حرف بزن و بی عمل خارج نشین و داخل نشین که یک دم شعار میدهند و بسیار کم عمل میکنند. عده ی بسیار کمی هستند که اهل فکرند و عمل .اما عمل درست و مسئولانه.
خاتمی از آنهاست و البته آبرویش را بر انتخابش نیز گذاشته. والا اگر اپوزیسون نمائی و براندازی نمائی میکرد همه ی این حراف ها برایش دست میزدند و نیز ترامپ خوشحال بود!
اما وقتی آدم پیر و با تجربه وفکور تر میشود کمتر مردم را به بازی میگیرد. و از مردم گرائی تابو و علم برای فریب نمیسازد.هرچند غوغاگران فضای مجازی و باند های مشکوک رسانه ای به آنها بی احترامی و فحاشی کنند.
مطلب بسیار خوب و به جایی بود اقای پارسا . البته من فکر میکنم شریعتی و شریعتی ها مغالطه ای که گفتید را انقدر تکرار کرده اند که خودشان هم باورشان شده . بسیاری از طرفداران خاتمی جدا و واقعا این توهم را دارند که هر اکت یا ضد اکتشان عین همان چیزی است که مردم خواسته اند و واقعا باورشان شده . البته خود محمد خاتمی باهوش تر از کند ذهن هایی مثل سعید شریعتی است .سید ممد فهمیده وضع اصلاح طلبان خاتمی گرا در افکار عومی چگونه است ، این را از موضع گیری های اخیر او می توان به خوبی فهمید .
با سلام. جای تعجب نیست. نظام یک شمس وزیر دارد و یک قمر وزیر. اینها همه بازیگراند و نقش بازی میکنند همانند تعزیه
دیدگاهها بستهاند.