جامعه ایران در تونل تجدد قرار دارد و نمیتواند بازگشت به عقب کند. اما تجدد عوارضی را بهبار آورده است که بعضا قابل ترمیم نیستند. تخریب محیط زیست، مصرفگرایی بیحد و حصر، اختلاف شدید طبقاتی و تضاد فقیر و غنی، تشکیل انواع باندهای جهانی اعم از مواد مخدر، کارگران جنسی، قاچاق اعضای بدن و…
یکی دیگر از عوارض تجدد، پدیدهای است که میتوان آن را عریانی نام نهاد. عریانی چه جسمی و چه ذهنی، بهمعنای گشودگی و دراختیارگذاشتن جسم و ذهن و گفتار و کردار در اختیار همه است. این امر در جامعه سنتی سابقه نداشته است؛ در قدیم پوشیدگی اولویت داشت و بنا بود عیوب مستور بماند و بدنها، پوشیده باشند تا جایی که گفته میشد انسان همچون خدا باید ستار باشد و دیدهها را نادیده و شنیدهها را ناشنیده تلقی کند چنان که در آموزههای اخلاقی-دینی هم میخوانیم: لو تکاشفتم لما تدافنتم؛ یعنی اگر نسبت به ذات دیگران آگاهی پیدا کنید، حتی یکدیگر را دفن نخواهید کرد! این روایت، اهمیت پوشیدن عیوب را نشان میدهد و از ضرورت مؤانست میگوید. مقوله حیا و آبرو اساسا بهعنوان پردهای بود که مانع میشد افراد مکنونات قلبی و حتی ظاهری خود را نزد دیگران عریان و آشکار کنند. البته در مواردی معدود، مانند ملامتیه، افراد حاضر بودند برای سرکوب نفس عیوب خود را آشکار کنند؛ بهعنوان مثال گیلاس شراب را با نوشیدنی دیگر پر میکردند و در انظار سر میکشیدند تا نفسشان خوار شود و مورد ملامت این و آن قرار گیرند تا نتیجتا، نفسشان از هوی و هوس خالی شود اما اصل بر پردهپوشی بود. ولی تجدد باعث شده است این نگاه به بشریت از بین برود.
بشر امروزی میخواهد خویش را در انظار نمایش دهد و پرزنته کند؛ بهخصوص اکنون که فضای مجازی میداندار و نرمافزارهای ارتباطی در اختیار است، افراد میتوانند زینتهای خود را بنمایانند و تفاخر بورزند. در جامعه ما، این کار شدت بیشتری دارد چراکه اولا، مقوله نمایندگی در همه عرصهها محدود است؛ چه هنر، چه سیاست، چه علم و کارآفرینی و البته زیباییشناسی. این محدودیتها باعث شده است با گشودهشدن کوچکترین روزنهای افراد هجوم بیاورند و خود را به نمایش بگذارند. ثانیا، جامعه تحت تأثیر اثر نمایشی دیگر جوامع است. این مقوله سالهاست که پیشآهنگ ما شده و بهطور خاص، جوانان را بهدنبال خود میکشد؛ بهعنوان مثال رضاشاه گمان کرد توسعه از معبر کشف حجاب میگذرد در حالی که به سنت موجود التفات نداشت. ثالثا، جامعه صنعتی به تولید انبوه رسیده است. در این جامعه مصرف هرچه بیشتر طلب میشود و تبلیغات برای کالاها امری حیاتی است و در این راستا، متأسفانه جاذبههای جنسی و صنعت هرزهنگاری حرف اول را میزند و این همان عریانی است».
«اکنون، غرب آگاه شده است عریانی چه آثار مخربی در جوامع به جای گذاشته است و چنان که میبینیم، گزارشهایی شبیه اینکه بگذارید کودکان کودکی را تجربه کنند، زنان نباید دستمایه تبلیغ جنسی کالاها قرار گیرند، پرتکرار شدهاند و ممانعت از فعالیت باندهای ترانزیت کارگر جنسی شدت گرفته است. یکی دیگر از عوارض مهم اما کمتر شناختهشده عریانی، هتاکی است. میگویند افراد مست، مکنونات قلبی خود را بیرون میریزند و هر آنچه در ذهن دارند، به زبان میآورند. این مستی منتهی به هتاکی اکنون در فضای مجازی کاملا آشکار است. یکی از علتهای رواج هتاکی در جامعه ما این است که فرد خشم فروخورده از محرومیت اجتماعی خود را در قالب دشنام جلوه میدهد. علت دیگر، ربط و نسبت نانوشته میان عالمان و جاهلان است؛ یعنی زمانیکه فرد عامی میبیند عالمی متهتک دهان به درشتگویی میگشاید او هم فحشهای چارواداری میدهد و متأسفانه میبینیم مطابق تحقیق یکی از پژوهشگران، رکیکترین فحشها متعلق به ایرانیان است! فحاشی، به لحاظ اخلاقی قابل نقد است اما میتوان به نقد کارکردی آن پرداخت چراکه این امر کوششی بهغایت منفعلانه و عاجزانه از سوی افراد است. بهتعبیر حضرت امیر الْغِیبَهُ جُهْدُ الْعَاجِز؛ غیبت، منتهای کوشش بزدلان و عاجزان است و این فرقی با کسی که با اکانت جعلی در فضای مجازی به فحاشی میپردازد، ندارد. این در حالی است که فرد محقق و منتقد، در اولین قدم میتواند با نقد مستدل و مستند آنچه را مطابق میل خود نمیبیند، پی بگیرد و حاکمان و کارفرمایان و زورمندان و… را به پرسش بگیرد و بهجای فحشگویی، فاشگویی کند. چنین فردی همچنین میتواند با گردآوری مدارک اعلان جرم کند و پس از این مراحل که ناظر بر کنش فردی است، برای دگرگونی وضعیت کنش انتقادی خود را در قالب سمنها و احزاب پی بگیرد. اما متأسفانه راه درازی در پیش داریم. در جامعه امروز ایران، یکباره دعوتنامه خالی از اخلاق خوانندهای برجسته میشود و از سوی دیگر، روایت مجعول یک مداح در صدر اخبار مینشیند. این افراد محصول نظام سیاسی، تربیتی و آموزشی ایران پس از انقلاب هستند. در یک کلام باید گفت درشتگویی در بالا، به هتاکی در پایین منجر میشود.
منبع: مشق نو
6 پاسخ
فرزند زمان خویشتن باش.
حال را ببین و
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
غرض مدح اخلاق نرم خوئی در بالا و تمجید از صمیمیت و نرمی در پائین است.
ظاهرا معترضان فرهنگی آنچنان دغدغه مند شده اند که از هر سخن حقی، ناحقی را تصور میکنند و بر آن می تازند.
خلاصه آنکه ظاهرا، و باطنا هدف و مسیر و مقصد تاختن است بر هر چه خودی است و خود باختگی نسبت به هر آنچه بیگانه
به کجا میرویم و میروند؟ نمیدانم.
همان ابتدا بروش رهبرت جعل اکاذیب میکنید.
در جوامع متجدد این چیزها که میگویید مانند “تخریب محیط زیست، مصرفگرایی بیحد و حصر، اختلاف شدید طبقاتی و تضاد فقیر و غنی، تشکیل انواع باندهای جهانی اعم از مواد مخدر، کارگران جنسی، قاچاق اعضای بدن و…”
به هیچوجه چشمگیر نیستند برعکس به محیط زیست به محیط زیست بسیار توجه میشود،صرفا مصرف کننده نیستند، قوانین و اعتبارات رفاهی قابل توجهی واقعا وجود دارد،تضاد ها به هیچوجه چشمگیر نیستند و مرتبا روی آنها کار میشود و …بقیه چیز ها نیستند.
تا ۴۰ سال پیش در مسیر تجدد بودیم که فدای بخل و نادانی شد.
شیپور را از سر گشاد آن فوت میکنید خیلی آخوندی بود.
ارزش خواندن نداشت تنها کنجکاوی که برانگیخته میشود که در مقابل چه میگیرید.
این آقا هم مثل حسین شریعتمداری فکر میکند اما ظریفتر ضدیت با آزادی را تئوری پردازی میکند.
دیگه گوش ما از این حرفها پر است.
زنده باد ایران
زنده باد آزادی
مرگ بر ایدئولوژی.
یعنی آدم شلّاق را باید نوش جان کند و تجاوز و دروغ و تهمت را تحمل کند و حتی حق یک فحش دادن را هم نداشته باشد ؟ .
حمیده و حسین و احمد و جواد و فریدون و بهرام در کدام دادگاه محاکمه شدند و با چه اتهامی به مرگ محکوم شدند ؟ گور فریدون و بهرام کجاست ؟ . اینها که هیچکدام در عمرشان سلاحی به دست نگرفته بودند . همگی در دوران میدان داری شما ، مظلومانه جان باختند .
آقای حجاریان ، برای وضعیتی که به آن دچار شده اید خوشحال نیستم . شما هم نگاهی به پشت سرتان بیندازید . بد نیست !
” آقای حجاریان لطفا دست بر دارید ، شما و جناب آقای خاتمی مسئولین ارشاد و فرهنگ و هدایت جوانان ما بودید ۲۴ سال طیف شما وهم اندیشان وهمفکران وهمکاران شما بر روند بسته بودن فضای فرهنگی وآموزشی وپرورشی مردم وفرزندانشان اصرار میکردیدو حاکم بودید تا آنجا که حتی پرنده ای که از سینه مجسمه آزادی میدان ۲۲ بهمن سنندج بیرون زده بود را برنتافتید وآنرا برداشتیدچون نماد آرزوی دیرینه انسانها یعنی آزادی بود. ( مجسمه آزادی سنندج ساخته آقای ضیاالدینی که زمان وزارت ارشادی آقای خاتمی اصلاح طلب و رییس جمهوری مرحوم رفسنجانی پدر اصلاحات افتتاح شد واجازه پرده برداری ندادند تا کبوتری که از سینه مرد زانو زده پرواز میکرد را شکستند وبرداشتند) خب معلوم است که در جامعه ای که حرف حق بزنی زبانت را بیرون میکشند ولی دروغ وفحش وبهتان وپرونده سازی وفساد و…. جایزه هم دارد انتظار عریانی تن ورفتتر وشخصیت های ناهنجار هم باید داشت. مشکل را زیرکانه به مسیر توسعه ربط دادن واز مسئولیت های خود گذشتن هنر نیست هنر اعتراف به اشتباهات وشناخت واقعی دلیل شکست است اما جالبه که همه مسئولین فرار به جلو میکنند واز نقش خود در مشکلات وپدیده های مخرب اجتماعی حرفی نمی زنند . انشالله که دنیا همانطور که گفته اند دار مکافات باشد وکسانی که در وظایف خود تعلل کردند وجوانان ما را به سمت غربزدگی از نوع بی بندو باری وبی اخلاقی سوق دادند مکافاتش را ببینند وقتی تجمل ومصرف گرایی در سه دولت اصلاحطلبان به حالت مسابقه در آمده بود مردم را به این روزگار بد وکریه وبی عاقبت سوق دادیدلطفا یک سوزن به خود بزنید بعد یک جوال دوز ( صد رحمت به جوال دوز) به مردم ،! لیبرالیسم از نوع ایرانی آنهم تازه به دوران رسیده ها ، همین است و بدتر هم در انتظار… “
با سلام. نوشته بسیار جالبی است و پر محتوا. با اتصال چند آیه و سوره از قران میتوان به راحتی فهمید که فضا مجازی چیست و چگونه غرب فاسد اکانت جعلی میزند. روایت داریم که برخی گیلاس شراب را از براندی پر کرده و سر میکشند که در انظار ملامت شوند. اما اصل بر پرده پوشی اسلامی است و رعایت حجاب. حتی اگر گیلاس شراب را با کنیاک پر کنیم. ما از کجا بدانیم که روایت آن مداح مجعول است؟ و چرا در صدر اخبار نباید قرار گیرد؟ از صبح تا شب همه دارند روایت و حدیث میگویند. به نظر میرسد که، علاوه بر درشت گویی در بالا و هتاکی در پائین، ما مزخرف گویی در تمام سطوح را هم داریم و آیا این همان چیزی نیست که سر کار و دیگر دیوار نوردان سابق و اصلاح طالبان امروز میخواستید
دیدگاهها بستهاند.