برشی بر «سامانه رایسنجی اصلاحطلبان» و «سازماندهی راهبردی اصلاحات»؛
چند ماه مانده به انتخابات مجلس، در اسفند ماه ۹۸، بود که اصلاحطلبان، با تائید شورای عالی سیاستگذاری خودشان یعنی «شعسا» تصمیم به ارائه طرحی برای انتخاب لیست نامزدهای خود توسط مردم گرفتند. این طرح که «سامانه رایسنجی اصلاحطلبان» نام گرفت به «طرح سرا» معروف شد که در همان زمان مخالفان و موافقان زیادی به همراه داشت.
قرار بود هستهای مرکزی از اصلاحطلبان شناخته شده تشکیل شود و هریک از آنان ده تن از آشنایان خود را که اصلاحطلب بودنشان مورد تائید آنان است، عضو این سامانه کنند و آن ده تن نیز بر همین منوال، ده تن دیگر از آشنایان خود که اصلاحطلب بودشان را تائید میکنند، عضو این سامانه میکردند و این رویه بر همین منوال تکثیر میشد تا اعضای این سامانه که باید با هویت اصلی و شماره ملی خود عضو این سامانه شوند، بتوانند در انتخاب لیست نمایندگان بهطور مستقیم نقش داشته باشند.
اما شورای نگهبان با استناد به گیوتین «نظارت استصوابی» بهشکل بیسابقهای نامزدهای اصلاحطلب را طوری قلع و قمع کرد که اصلاحطلبان، عطای مشارکت در چنین انتخاباتی را به لقایش ببخشند و با ایستادن در کنار اکثریت مردم، در این دوره پای صندوقهای رای نروند و همین باعث شد تا «طرح سرا» نیز به مثابه یک دیکته نانوشته و بدون غلط به بایگانی سپرده شود.
در همان زمان نیز بسیاری افراد از جمله نگارنده طی یادداشتها و مقالاتی به انتقاد از طرح سرا پرداختند و بیشتر انتقادها بهصورتی منطقی و عام و مشخصا بهشکل و ماهیت این طرح و «شعسا»، وارد شد که با کنار ماندن این طرح، انتقادها به آن نیز متوقف شد.
حالا با گذشت نزدیک به ۳ ماه از انتخابات مجلس، یک بار دیگر انتقاد به «طرح سرا» مطرح شده است آنهم نه بیشتر به خود طرح بلکه به طراحان آن و باز ــ نهتنها نقد که بیشتر به تخریب شباهت دارد و خواننده را به این اندیشه وا میدارد که منتقدان کنونی، بیش از اینکه به «طرح سرا» نقد داشته باشند؛ با طراحان آن مشکلات شخصی دارند چرا که حملات آنان بیشتر به شخصیت طراحان این طرح باز میگردد.
منتقدان کنونی «طرح سرا» علاوهبر اینکه طراحان این طرح را به «دستنشاندهپروری» متهم کردهاند که دربخشی از انتقادشان نوشتهاند: «…با سو استفاده از نام جنبش اصلاحات برای رای آوری، عدهای فرصتطلب و ورودشان به ساختار قدرت و بهرهمندشدنشان از رانت فراهم شده است»، که البته در مورد برخی پر بیراه نیست.
نکته بدیع نیز این است که منتقدان کنونی «طرح سرا» تنها به نقد آن طرح و حمله به طراحان آن اکتفا نکرده و طرحی دیگر پیشنهاد دادهاند و آن را «سرایما» نامیدهاند. در اینجا برای اینکه مخاطبان محترم طرح اولیه سرا که به تائید «شعسا» رسیده را با طرح منتقدان کنونی اشتباه نگیرند، طرح اولیه را «سرای ۱» و طرح منتقدان کنونی آن را «سرای۲» مینامیم چرا که منتقدان هم طرح خود را بر اساس «سازماندهی راهبردی اصلاحات»، «سرا» نامیدهاند ــ در مقابل طرح «سرای ۱» که طراحان بر اساس «سامانه رایسنجی اصلاحطلبان» هم آن را «سرا» نام گذاشته بودند.
اما این دو طرح علاوهبر نام ظاهری، شباهتهای دیگری نیز با هم دارند، زیرا طرح «سرای۲» تقریبا همان طرح «سرای۱» است که طراحان آن تلاش کردهاند طرح را از فضای مجازی به فضای واقعی منتقل کنند و معلوم نیست که چرا کلیت آن را مردود دانسته و زیر سوال میبرند؟
طرح «سرای۱» یا ورژن اصلی و مجازی آن به انتصاب از پیش تعیین شده متهم شده در حالی که همین اتهام میتواند متوجه «سرای۲» هم باشد چراکه نهتنها مانعی برای این ایراد اندیشیده نشده بلکه در مقایسه با «سرای۱» ضریب خطایش از طرح نخست، بیشتر است.
در طرح «سرای۲» پیشنهاد شده که چهرهها و نیروهای اصلاحطلب در حوزههای انتخابیه که به تعداد همان حوزههای انتخابی در انتخابات مجلس پیشبینی شده حضور داشته باشند و در طرح «سرای۱» هم قرار بود چهرههای اصلاحطلب از حامیان اصلاحطلبی که بهطور دقیق آنان را میشناسند برای عضویت در سامانه دعوت کنند.
در طرح «سرای۲» آمده که «راهاندازی شبکهای از شوراهای راهبردی اصلاحات»، چگونه باید صورت گیرد آن هم در حالی که قرار است توسط «تودههای اصلاحطلب» در سراسر کشور تشکیل شود.
در طرح «سرای۱» همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد قرار بوده شماری از اصلاحطلبان شناخته شده، ۱۰ تن از افراد مورد وثوق خود را که اصلاحطلب هستند را با هویت اصلی آنان عضو سامانه کنند و آن ۱۰ تن نیز به همین ترتیب، ۱۰ تن از افراد مورد وثوق خود را عضو سامانه کنند تا آنجا که این شبکه تکمیل شود.
وقتی این مدار گسترده شود، احتمال اعمال نفوذ هسته اولیه چهرههای اصلاحطلب، در مدارهای بعدی بسیار کم خواهد شد و اگر هسنه اولیه حتی قصد تاثیرگذاری بر روند انتخابات را داشته باشند، با گسترده شدن شبکه، این امکان از آنان سلب خواهد چراکه انتخاب افراد برای عضویت، تقریبا از شروع سومین مدار ده نفره از اختیار ده نفر نخست خارج خواهد شد.
در بخش دیگری از نقد منتقدان به «سرای۱»، آمده: «…به برکت مناسبات خویشاوندی و دوستی یا به یمن قدرت و ثروت بادآورده و رسانههای متکی به سرمایههای رانتی، قدرت لابی و چانهزنی در پشت پرده را دارند». در اینجا باید یادآور شد که متاسفانه این ایراد در سپهر سیاسی کشور وجود دارد و باید راهی برای مهار آن پیدا کرد، علاوهبر این ایراد، ایرادات دیگری هم وجود دارد، برای مثال هستند افرادی که خود را در عرصه عمومی عضو فلان حزب ریشهدار معرفی میکنند و مدعی میشوند با بزرگان آن حزب ارتباطهای نزدیک دارند و بهواسطه همین ادعا، انواع و اقسام برچسبهای اخلاقی و تهمتهای ناروا را به کنشگران سیاسی و روزنامهنگاران میچسبانند اما پس از چندی کاشف بهعمل میآید که آن شخص نهتنها عضو آن حزب نبوده بلکه درخواستهای مکررش برای عضویت، مورد قبول قرار نگرفته است برای همین باید در نظر داشت که بدون نظارت دقیق و شناخت کافی، چنین عناصری نیز میتوانند در این پروسه حساس به ایفای نقش بپردازند و قابل پیشبینی است که چگونه نقشی ایفا خواهند کرد
در بخش دیگری از انتقاد به «سرای۱» درخصوص برتری فضای حقیقی بر فضای مجازی و احتمال حضور «کاربران فیک و جعلی»، آمده: «…آن دسته از شهروندان واقعی که همچنان به آرمانهای اصلاحطلبانه جنبش اصلاحات وفادارند، در فضای حقیقی نام خود را بهعنوان اصلاحطلب ثبت میکنند و درباره آنچه باید و نباید کرد، نظر میدهند».
اما باید گفت در طرح «سرای۱» هم قرار نبود افراد و کاربران با حسابهای فیک و هویت جعلی عضو سامانه شوند و ثبت شماره ملی و اثبات هویت شخصی آنان از اولویتهای ثبتنام و عضویت در سامانه رای سنجی بود. مانند ثبت نام برای بسیاری از کارها و امورات جاری اداری در جامعه مدرن که از طریق فضای مجازی انجام میشود و هویت فرد با دقت بررسی میشود.
اگر چنین راهکارهایی در فضای مجازی قابل استناد نباشد پس بیشتر نظرسنجیهایی که در کشورهای توسعه یافته با روشهای مجازی انجام میشود و مورد استناد کنشگران و رسانهها قرار میگیرد با منطق منتقدان طرح «سرای۱» مردود و غیر قابل قبول است.
در طرح پیشنهادی «سرای۲» آمده: «هر شهروند ایرانی اصلاحطلب» میتواند در طرح آنان شرکت کند اما مشخص نشده که اصلاحطلب بودن افراد چگونه قابل تشخیص است؟ اگر شمار زیادی “افراد غیر اصلاحطلب” در این طرح شرکت کنند و روند انتخابات را از مسیر آرمانهای اصلاحطلبانه خارج کنند، چگونه میتوان جلوی اقدامات مخرب آنان را گرفت؟
در طرح پیشنهادی «سرای۲» در کمال شگفتی آمده: «…میثاقنامهای تهیه میشود مبنیبر اینکه این افراد خواهان اصلاح قانون اساسی، لغو نظارت استصوابی، محدود شدن اختیارات نهادها و مقامات و….است». طراحان «سرای۲» مشخص نکردهاند اگر افرادی به دروغ خود را اصلاحطلب بنامند، وارد انتخابات شوند و روند آن را مخدوش و تخریب کنند و زیر این میثاقنامهای که گفته شد بزنند، چه پیامدهایی برای آنان خواهد داشت؟ آیا قرار است از آنان به خاطر عمل نکردن به مفاد این میثاقنامه شکایت شود؟ یا در عرصه عمومی اعلام شود که این افراد دروغ گفته و خود را اصلاحطلب جازدهاند؟ خب آنها هم دقیقا همین را میخواهند چون برای آنان یک پیروزی بزرگ محسوب میشود.
در طرح «سرای۲» قرار است انتخابات برای نامزدهای اصلاحطلبان در همان حوزههای انتخابیهای که برای مجلس شورای اسلامی در نظر گرفته شده( بیش از ۲۰۰ حوزه) انتخابات برگزار شود. برای برگزاری چنین انتخاباتی در حجمی چنین وسیع، نیاز به نیروهای کارآمد، امکانات لجستیکی و پشتیبانی بسیار قوی و در مجموع یک «وزارت کشور» لازم است. آیا اصلاحطلبان بهتنهایی و بدون نیاز به امکانات دولتی و حکومتی میتوانند چنین انتخاباتی در سطحی چنین وسیع در کشور برگزار کنند؟ حتی خوشبینترین اصلاحطلبان هم بعید است اعلام کنند که چنین امکاناتی را دارند.
و از همه مهمتر، چاپ صدها میلیون برگههای رای، میلیونها ساعت کار، هزینههای برگزاری و … هزاران هزینه ریز و درشت دیگر، چگونه و از کجا قرار است تامین شود؟ ارتباطات الکترونیک و فضای مجازی اساسا برای این منظور جای خود را در زندگی امروز بشر باز کرده که این میلیونها ساعت وقت و میلیاردها تومان پول، هزینهی یک انتخابات در فضای واقعی نشود، آنهم انتخاباتی که ضریب خطایش در فضای واقعی بسیار بیشتر از فضای مجازی است. کما اینکه در کشورهای توسعه یافته نیز قرار است انتخاباتها در آینده بهصورت مجازی برگزار شود چرا که وقت و سرعت آن بیشتر و هزینههای آن بسیار کمتر است.
با مقایسهای بین این دو طرح میتوان به این نتیجه رسید؛ حتی آنان که به طرح «سرای۱» در زمان خود (از جمله نگارنده) انتقادهایی داشتند، با مرور طرح جایگزین به این نتیجه رسیده باشند که اگر روزی قرار باشد چنین انتخاباتی توسط مردم و حامیان اصلاحات برای تعیین نامزدهایشان صورت بگیرد، طرح «سرای۱» را برگزینند چرا که هزینهها و ضریب خطای آن به مراتب کمتر از طرح جایگزین است، ضمن اینکه طرح «سرای۱» هنوز فرصت بهکارگیری پیدا نکرده تا اشکالاتش عیان شود.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…