زیتون ـ مهسا محمدی: «همهپرسی»، «جهاد»، «راه حل نهایی» اینها فقط بخشی از کلیدواژههای رهبر جمهوری اسلامی یا محتوی مورد تایید اوست که برای مواجهه با «اسرائیل» مطرح شده است. وضعیت دشوارِ (dilemma) پیش روی جمهوری اسلامی به طور اعم و رهبر آن به طور اخص در برابر اسرائیل و فلسطین از تناقضهای موجود در ادبیاتشان در برابر آن پیداست. گره این کار فقط در اظهارات «رهبر» و در پوسترهای تبلیغاتی گاه عجیب و انتزاعی نهادهای حاکمیتی نیفتاده است بلکه قوای سهگانه را هم به بنبست کشانده و به میادین ورزشی و اعتراضهای خیابانی ایران هم کشیده شده است.
مجلسیان یک روز تحت فشار هوادارنِ «حذف» و به رسمیت نشناختن اسرائیل دو فوریت طرح پر سروصدای «ممنوعت شرکت ورزشکاران ایرانی در هر گونه مسابقهای با ورزشکاران اسرائیلی» را تصویب میکنند و چند روز بعد از ترس محرومیت کل ورزش ایران و انزوای بیشتر در فضای بینالمللی در خفا آن را رد کرده و مسکوت میگذارند.
در مقابل تاسیس سفارت آمریکا در اورشلیم مقدمات لازم برای تشکیل «کنسولگری یا سفارت مجازی جمهوری اسلامی ایران به پایتختی قدس» در فلسطین را فراهم میکنند و یا هر از گاهی مسئولان نظام در سطوح مختلف، با اقتدا به رهبر جمهوری اسلامی برای اسرائیل تاریخ انقضا تعریف میکنند و با سر آمدن زمان، آن را تمدید میکنند، وعدهشان را از جوانان دیروز پس میگیرند و به جوانان امروز وعده میدهند که بالاخره محو اسرائیل را خواهند دید.
«مساله فلسطین، مساله عربی- فلسطینی نیست»
برای اولین بار پس از انقلاب سال ۵۷ در ایران و تعریف جمعه آخر ماه رمضان به عنوان «روز قدس» توسط رهبر پیشین جمهوری اسلامی، راهپیمایی این روز به دلیل خطر بیماری کرونا برگزار نشد. از این رو آیتالله خامنهای پیامی تلویزیونی برای این روز فرستاد که در ادامه حاشیههایی که یک روز قبل بر سر یک پوستر پیش آمده بود، مورد توجه خبرگزاریهای داخلی و خارجی قرار گرفت.
او در این پیام مبارزه برای آزادی فلسطین را «جهاد فیسبیلالله» خواند و تاکید کرد که «مساله فلسطین یک مساله انسانی است … و محدود کردن آن به یک مساله صرفاً فلسطینی و عربی، خطا است.»
رهبر جمهوری اسلامی در ادامه حتی سیاستمداران فلسطینی یا به گفته او «عنصر»هایی که «سازش» میکنند را هم مورد عتاب قرار داد و گفت که کسانی که «سازش چند عنصر فلسطینی یا حاکمان عربی را مجوّز عبور از این مساله اسلامی و انسانی میشمرند، یا در خطا هستند یا خیانت میکنند.»
استفاده از عبارت «راه حل نهایی» در این پوستر که یادآور عبارتی است که نازیها برای نسلکشی یهودیان در جنگ جهانی دوم به کار برده بودند، باعث جنجالی شدن آن شد و واکنش رهبرهای جهان و سازمانهای بینالمللی را برانگیخت.
در ادامه اما کمی نرمتر شده و تاکید که «بهره گرفتن از هر امکان حلال و مشروع در این مبارزه مُجاز است و از جمله حمایتهای جهانی؛ ولی باید از اعتماد به دولتهای غربی و مجامع جهانی پرهیز کرد.»
رهبر جمهوری اسلامی در نهایت به تاکید، «هدف این مبارزه» را «آزادی همه فلسطین -از بحر تا نهر- و بازگشت همه فلسطینیان» عنوان کرد و گفت که «فروکاستن آن به تشکیل دولتی در گوشهای از این سرزمین، آن هم به شیوه تحقیرآمیز، نه نشانه حقجویی است و نه نشانهِ واقعبینی.»
این اعلام موضع رهبر جمهوری اسلامی در روز قدس در حالی اتفاق افتاد که او یک روز پیش از آن هم مجبور شد درباره پوستری که در سایت رسمیاش درباره اسرائیل منتشر شده بود، توضیح بدهد.
در پوستری که پیش از این در آستانه روز قدس به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی منتشر شد، نوشته شده بود: «راه حل نهایی: مقاومت تا همهپرسی».
استفاده از عبارت «راه حل نهایی» در این پوستر که یادآور عبارتی است که نازیها برای نسلکشی یهودیان در جنگ جهانی دوم به کار برده بودند، باعث جنجالی شدن آن شد و واکنش رهبرهای جهان و سازمانهای بینالمللی را برانگیخت.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل هم در پیامی توییتری نوشت که: «تهدید خامنهای برای به اجرا گذاشتن «راهحل نهایی» علیه اسرائیل، طرح «راهحل نهایی» نازیها برای نابودی یهودیان را به یاد میآورد. او باید بداند که هر حکومتی که اسرائیل را تهدید به نابودی کند، خودش را در خطر نابودی خواهد یافت.»
آنقدر واکنشها بر سر این مسئله بالا گرفت که عبارت دوم پوستر یعنی «مقاومت تا همهپرسی» که میتوانست به نوعی نشانه تغییر ضمنی موضع رهبر جمهوری اسلامی در مقابل مسئله اسرائیل باشد به کلی به حاشیه رفت.
با بالا گرفتن واکنشها آیتالله خامنهای در نهایت در توییتر خود توضیح داد که «محو دولت اسرائیل به معنای محو یهودیان نیست. ما با مردم یهود کاری نداریم. «محو اسرائیل» یعنی مردم مسلمان، مسیحی و یهودی #فلسطین، خودشان دولتشان را انتخاب بکنند و بیگانهها و اوباشی مثل نتانیاهو را بیرون کنند. محو اسرائیل یعنی این، و این اتفاق خواهد افتاد.»
بعد از آن هم تلاش شد در توییتهای پیاپی بعدی در اکانت توییتری رهبر جمهوری اسلامی، توجه عمومی از روی «راهحل نهایی» به «همهپرسی» و دفاع از این ایده معطوف شود.
مسئله ایرانی یا مسئله فلسطینی
در حالی که رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود هدف مبارزه در این میدان را فقط رهایی فلسطین و بازگرداندن فلسطینیان به خانهشان ذکر کرد، گروهی از مدافعان سیاست مبارزه با اسرائیل آن را در قالب منافع ملی ایران و در ادامه و تایید سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی تعریف میکنند. در این نگاه اسرائیل هیچگاه دوست نبوده و حتی در غیاب جمهوری اسلامی هم دوست ایران نخواهد بود. چرا که هدف اسرائیل را به عنوان یک «دولت ایدئولوژیک مذهبی» تشکیل سرزمینی از نیل تا فرات میدانند که فقط با حذف همه قدرتمندان منطقه ممکن خواهد شد و ایران در هر صورت در این میدان دشمن اسرائیل خواهد بود. از این رو طبیعی است که با این کشور دشمنی کند و این سیاست عین تعقیب «منافع ملی» است. از نظر مدافعان این نگاه، اگر جمهوری اسلامی اشتباهی در این میان مرتکب شده باشد ضعف آن در تبلیغات برای جا انداختن درستی این نگاه بوده.
در مقابل اما گروهی هرگونه ارتباط این بحث را، مانند بسیاری از دیگر سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی، با تعریف منافع ملی منتفی میدانند. بالاخص در وضعیت نابسامان سیاسی و اقتصادی داخلی و بینالمللی فعلی ایران، کوبیدن بر طبل جنگ با اسرائیل را در وضعیتی که حتی توان و امکان آن را ندارند (با استناد به اینکه اسرائیل مواضع ایران را در سوریه مورد اصابت موشک قرار میداد و ایران در پاسخ فقط تهدید میکرد) دشمنتراشی بیدلیل قلمداد میکنند.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی و تحلیلگر در اینباره در توییتر خود نوشته: «اگر خدایی ناکرده جنگی میان ما و اسرائیل اتفاق بیفتاد، به نسلهای فردا میخواهیم بگوییم که با کشوری که ۲۰۰۰کیلومتر با خاک ما فاصله داشت و نه هرگز تهدیدی علیه ما کرده بود و یا دعوای دیگری علیهمان داشت، جنگ مان با آن بر سر چه بود؟ آن همه تلفات انسانی، و میلیاردها دلار هزینه نظامی برای چه بود؟»
اسرائیل ستیزی یا یهودستیزی
حتی اگر بپذیریم که هدف اولیه حاکمیت ایران در ورود به این مسئله، چنانچه رهبر جمهوری اسلامی ایران مدعی است، گرفتن موضع انسانی در برابر مسئله فلسطین و دفاع از «مسلمانان مظلوم» بوده حالا دیگر به نظر میرسد داستان تغییر ماهیت داده است. حال جمهوری اسلامی به تامین کننده مالی بخشی از نیروهای داخلی فلسطینی بدل شده و با «عنصر خیانتکار» خواندن سایر نیروها، از نگاه منتقدانش بیشتر در کار تجزیه جبهه فلسطین است تا اتحاد آن. این در حالی است که نتوانسته ضرورتِ بودن در میان این دعوا و هزینه کردن برای آن را برای مردمی که حتی بخشی از آنان ابتدا به ساکن با تاکید بر همان جنبه انسانی قضیه با آن همراه بودند، جا بیاندازد و در نهایت شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» بر زبانشان جاری شد.
از سوی دیگر این سیاست اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی که گاه تنه به یهودستیزی میزند همواره محل سرزنش مسئولان جمهوری اسلامی و پاشنه آشیل آنان در جوامع بینالمللی بود. به طوری که دیگر به سختی میتوانند در حرف و عمل نسبت و موضع خود را با «مسئله اسرائیل» مشخص کنند و از عواقب آن در امان بمانند. چه آن زمانی که محمود احمدینژاد با دریافت سرراست و «غیرسیاستمدارانه» خود از این «سیاست» به جای سر، کلاه آورد و هولوکاست را زیر سوال برد و بحران ساخت، چه وقتی که فریادهای «باید ببازی» مربیان و تمارضهای ورزشکاران ایرانی برای آنان شکستی همراه با تحقیر و سرزنشهای بینالمللی به بار آورد و ورزشکارانی که دیگر چفیه و انگشتر دردشان را التیام نمیداد، از ایران فراری داد.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…