زیتون– محمد هاشمی رفسنجانی٬ برای اولین بار یکی دیگر از ناگفتههای سالهای اول انقلاب را مطرح کرد و گفت آیتالله خمینی به اکبر هاشمی رفسنجانی برای پذیرفتن قائم مقامی رهبر جمهوری اسلامی پس از عزل آیتالله منتظری پیشنهاد داده است.
به گفته برادر هاشمی رفسنجانی «بعد از عزل آقای منتظری، آقای هاشمی خیلی ناراحت بود امام به آقای هاشمی پیشنهاد داده بودند که خبرگان شما را بهعنوان قائم مقام معرفی کنند، از امام خواهش میکرد که چنین کاری نکنند، یعنی کرارا خواهش کرده بودند که چنین کاری نکنند.»
روایت یک عزل
حسینعلی منتظری ازمراجع تقلید شیعه، از رهبران انقلاب سال ۱۳۵۷ ٬ از شاگردان آیتالله خمینی٬ رییس مجلس خبرگان قانون اساسی و از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ قائممقام رهبری جمهوری اسلامی ایران بود.
مجلس خبرگان رهبری او را در سال ۱۳۶۴ به عنوان قائممقامی رهبری برگزید. اما پس از بروز برخی اختلافها با بنیانگذار جمهوری اسلامی٬ در نهایت آیتالله خمینی در نامهای او را برکنار کرد.
بازداشت سید مهدی هاشمی نقطه آغازین اختلافهای رهبر وقت جمهوری اسلامی با قائم مقامش بود. پس از بازداشت سید مهدی هاشمی، آیتالله منتظری که مهدی هاشمی را بیگناه میدانست به نشانهٔ اعتراض درسهای خود را تعطیل کرد. سید مهدی هاشمی که در افشای ماجرای مک فارلین نقش مهمی داشت به دلیل یک سری اتهامات مجرم شناخته شده و در سال ۱۳۶۶ اعدام شد. تلاشهای آیتالله منتظری برای نجات او، بیثمر ماند.
اعتراض آیتالله منتظری به قضیه اعدام زندانیان سیاسی (تابستان ۱۳۶۷) از دیگر کانونهای اختلاف وی با آیتالله خمینی بود.
آیتالله خمینی در ششم فروردین در نامهای به منتظری نوشت: «… صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید.» منتظری یک روز پس از این نامه درخواست استعفا نمود و نوشت: «خود من از اول جدا مخالف بودم، و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبودهاست و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام میکنم» خمینی یک روز پس از درخواست استعفای منتظری با پذیرش این استعفا نوشت: «برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید؛ و از رفتوآمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا میزنند، جداً جلوگیری کنید… از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند.»
دو سال پس از این نامه ادامه این روند با ارسال نامهای از بیت رهبر در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۶ به منتظری وارد مرحلهٔ تازهای شد. خمینی در نامه عزل منتظری نوشت: «از آنجا که روشن شدهاست که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند ومی بینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید.»
حسینعلی منتظری بعدها در مصاحبه ای گفت برخی آقایان با توجه به وخامت وضعیت جسمانی مرحوم امام به من گفتند شما مدتی صبر کنید و اعتراض نکنید تا رهبر شوید اما من در پاسخ گفتم یک عده به ناحق کشته شوند تا من رهبر شوم هیچ وقت نمیخواهم رهبر شوم.
دومین نامزد قائم مقام رهبری
حال نزدیک به سی سال پس از عزل آیتالله منتظری و حدف مقام «قائم مقامی رهبری» برادر اکبر هاشمیرفسنجانی خبر از آن میدهد که قرار بود او را به عنوان قائم مقام رهبری منصوب کنند.
به گفته محمد هاشمی «بعد از عزل آقای منتظری، آقای هاشمی خیلی ناراحت بود امام به آقای هاشمی پیشنهاد داده بودند که خبرگان شما را بهعنوان قائم مقام معرفی کنند، نامه دهند، من نامه دهم، تایید میکنند.»
برادر اکبر هاشمیرفسنجانی افزود: «آقای هاشمی تقریبا یک هفته گریه میکرد و میگفت نه، من نمیخواهم. از امام خواهش میکرد که چنین کاری نکنند، یعنی کرارا خواهش کرده بودند که چنین کاری نکنند. مثلا یکی از دلایلی که پرسیدیم، ایشان میگفتند اگر من چنین چیزی را میپذیرفتم، اینگونه میشد که قضیه آقای منتظری را من مثلا این کار را کردم و ایشان نکرده بود، کسانی دیگر بودند. بنابراین بله، به آقای هاشمی پیشنهاد شده بود، ولی ایشان نپذیرفتند. حتی از طرف خود امام هم پیشنهاد شده بود.»
محمد هاشمی به وبسایت دیدهبان ایران در پاسخ به این پرسش که «چرا آقای هاشمی این پیشنهاد را نپذیرفته است»٬ گفت: «بالاخره اینها مسائلی است که ایشان با خودش به گور برده و ما دیگر نمیدانیم که چرا نپذیرفت. البته نگاه جامعه به آقای هاشمی خیلی مثبت بود و الان هم هنوز سوالی که مردم هنوز عموما انجام میدهند، راجع به همین مساله است، ولی این دلیل اصلی یا دلیل واقعی که آقای هاشمی نپذیرفت، من اطلاع ندارم که به چه دلیل ایشان نپذیرفت.»
او در این رابطه افزود: «شاید ایشان تصور میکرد که در کنار رهبر باشد، بهتر از این است که رهبر باشد و نقش خودش را بتواند ایفا کند و سالیان طولانی هم ما دیدیم که آقای هاشمی هم به رهبر وفادار بود و هم در کنار رهبر بود.»