نظریهپردازی و ارائهی تحلیلها پیرامون مباحث جامعه مدنی، سپهر عمومی، جماعتگرایی، مطالبهمحوری، عدالتخواهی و درنهایت جنبش اجتماعی، بیش از دو دهه است که در فضاهای روشنفکری ادامه دارد.
بهغیر از مدافعان سرسخت دو طیف رفرمیست (اصلاحات از بالا) و برانداز، سایر صاحبنظران اکثراً مدافع راه سوم هستند که در فرآیند بیست سالهی خود به ارائهی راهبرد جنبش اجتماعی منجر شدهاست.
این راهبرد اما، بدون مشارکت “عملی”ِ باورمندان به جنبش خشونتپرهیز اجتماعی نتیجهبخش نخواهدبود.
تضییع طولانیمدت حقوق ستمدیدگان، زمینهی شورشهای خشونتورز را ایجاد کرده و عدم ارتباط مستقیم و مستمر معتقدین به جنبش مسالمتآمیز با تهیدستان، حرکات خشن مظلومین و نیز ظالمان را تسریع میکند.
طرفداران حرکات مطالبهمحور اگر متوجه ضربات شدید شورشهای کور و خشونتگرا به منافع ملی ایران و نیز به خودِ شورشیانِ جان بهلبرسیده باشند، مشارکت عملی برای کمک به تکوین جنبش آرام اجتماعی را سریعاً آغاز میکنند.
وظیفهی میهنی کنشگران انسانگرا و هر ایرانیِ دغدغهمند در شرایط بحرانزدهی فعلی، ترویج ضرورت تقویت جنبش اجتماعی (راه سوم) است.
این ترویج و تبیین، نه صرفاً ازطریق استمرار بیست سالهی نظریهپردازی و قلمفرسایی بلکه ازطریق قدمفرسایی و ایجاد ارتباط عملی با فرودستان و برداشتن گامهایی هرچند کوچک ولی همدلانه است.
این قدمها علاوهبر کاستن از رنجهای هموطنان محروممان، بهتقویت اعتماد و سرمایه اجتماعی کمک کرده و زمینه را برای حرکتهای مطالبهمحور مدنی فراهم میکند.
ماندگاری ایران و نجات تهیدستان نه ازطریق مداخلات خارجی، نه ازطریق شورشهای خشونتآمیز داخلی، نه ازطریق جابجاییهای مدیران و مقامات در قوای سهگانه،… بلکه ازطریق جنبش اجتماعی مسالمتآمیز حاصل خواهدشد.
2 پاسخ
“لم تقولون ما لاتفعلون ؟”. گویا حضرت رسول پس از توافق با کفار قریش مبنی بر انجام حج در سال آتی از همراهان خواست که قربانیانشان را همانجا نخر نمایند. اینکار از نظر مردم بدعتی عجیب آمده و بدستور عمل نمی کردند. تکرار و اصرار پیامبر هم بلااثر بود. شخص رسول حیران مانده بود تا اینکه یکی ام المؤمنین پیشنهاد کرد عوض تکرار دستور خود پیشقدم شود. رسول اکرم بدین ترتیب الگوی امت شد و کار را پیش بود. اصلاح طلبان نیز اگر به پارادایم گفتمانشان عمل کنند امکان توفیق خواهند یافت. خط امام حسین را فراموش کرده ایم ؟
ای خدا.باز رسیدیم به شعار “تنها ره رهایی” …….. جای نقطه چین را هرچه دوست دارید بذارید ولی تاکی این داستان دارد؟از زمان مشروطه که تنها ره رهایی را در حمایت از مشروطه می دانستند یا زمان محمد رضا شاه که تنها ره رهایی دفاع از مصدق بود ویا ۲۲ بهمن که تنها ره رهایی حمایت از خمینی بود..که هیچکدام تنها ره رهایی نبودند..چونکه رها نشدیم…
دیدگاهها بستهاند.