۲۵ خرداد ۸۸ استبداد را عریان کرد

ابوالفضل قدیانی

یکشنبه ۳/۲۵/ ۹۹ یازدهمین سالگرد جنبش سبز بود. این روز:

۱-یازدهمین سالگرد بزرگترین راهپیمایی اعتراضی و ضد استبدادی تاریخ این کشور چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب است.

۲- یازدهمین سالگرد جنبشی است که نام و یاد آن لرزه بر اندام مستبد و اصحاب استبداد می‌اندازد.

۳-یازدهمین سالگرد عریان شدن زوال مشروعیت نظام استبداد دینی و ولی فقیهش علی خامنه‌ای است.

۴-یازدهمین سالگرد برانداختن تام و تمام پردهٔ تزویر از چهرهٔ مستبد امروز ایران و استبداد دینی است.

این که آقای خامنه‌ای پس از این راهپیمایی اعتراضی گفت : آبروی نظام رفت یا آبروی نظام را بردند اشاره به همین  نکات دارد.

جنبش سبز زنده است چون مطالبات آن که همان جمهوریت تام و تمام، دمکراسی، حکومت قانون، عدالت، آزادی‌های فردی و اجتماعی، حقوق شهروندی، توسعهٔ اقتصادی و سیاسی است، تاکنون معوق مانده و بر آورده نشده است واکنون با شدت بسیار بیشتری مطالبه می‌شود.

جنبش سبز آتش زیر خاکستری است که با این وضعیت بحرانی و انسان‌شکن اقتصادی چندان طولی نمی‌کشد که شعله‌ور گردد.

رهبران جنبش سبز قریب ده سال است که در حصر به سر می‌برند و همچنان هدف کینه‌توزی و انتقام‌جویی مستبد امروز ایران‌اند اما محکم و استوار بر سر موضع خود علیه استبداد ایستاده‌اند.

چند روز پیش آقای محمد تقی کروبی، فرزند شیخ شجاع اصلاح طلبان آقای کروبی، طی مصاحبه‌ای اعلام کرد که آقای کروبی ماه گذشته دچار بیهوشی شده  و با تعلل نیروهای امنیتی با یک ساعت تأخیر به بیمارستان اعزام و مورد مداوا قرار گرفته است  و به خاطر شرایط کرونایی پس از یک روز به منزل (محل حصر) باز گشته. فرزند ایشان تأکید کرد  که آقای کروبی علی‌رغم ضعف جسمانی از روحیه‌ای بسیار عالی و مقاوم برخوردار است.

از خداوند کریم سلامتی و تندرستی این عزیز محصور و دو عزیز محصور دیگر را مسئلت دارم. امیدوارم هرچه زودتر  اینحصر غیرقانونی و ظالمانه شکسته شود و مردم شاهد آزادی محصورین و آزادی زندانیان سیاسی باشند که از اساس دستگیری و محاکماتشان غیر قانونی و ستمگرانه بوده است.

‌به هر حال هر حادثه سوئی که برای محصورین و زندانیان سیاسی عزیز رخ دهد مسئول اصلی آن آقای خامنه‌ای است که باید پاسخگو باشد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. با عرض سلام و ادب و احترام
    با همه احترامی که برای صاحبان اندیشه قائلم در نوشته های بالا بیش تر از واقعیات اشاره به آرزو ها دارد در حالی که نویسنده آن متن و حتی نظرات به عنوان مسلمان تلقی می شوند، اما باید گفت که خاصیت دنیا همین است و رهبران جریان یا به قول عزیزان نهضت سبز حرف خودشان را نگفتند و از طرف دیگرانی که معلوم الحال بودند صحبت می کردند حال آنکه آدم باید خودش باشد و بداند چه می گوید تا دیگران هم وی را درک و همراهی نمایند
    بنا بر آیه صریح قرآن کریم ” کل حزب بما فرحون” هر گروهی به چیزی دل خوش کرده اند روزی بود که محمد رضا به عنوان سایه خدا در این مملکت جولان می داد و آنهایی که مانند جناب آقای قدیانی سن و سالی دارند یادشان نرفته ولی باید بدانیم که هر گروهی در راس حکومت باشند برای گروه دیگر اگر همراه آنها نباشند: نا خوشایند خواهد بود.

  2. با وجود احترامی که برای آقای قدیانی قائلم، باید بگویم که ایشان سخت در اشتباهند. جنبش آینده ایران رهبرانی از جنسی دیگر خواهد یافت. حتی همین نوشته کوتاه آقای کافیست تا متوجه دور افتادن ایشان و همفکرانشان از واقععیات جامعه ایران شویم. ایشان و همفکرانشان آگاهانه یا ناآگاهانه به ریشه واقعی مشکلات نپرداخته ( تنها در حد تعارف دو یا سه کلمه مثل عدالت و توسعه اقتصادی را روی کاغذ آوردن دردی را دوا نمیکند) و تنها به روبنا یعنی نظام سیاسی حاکم میپردازید. و حتی المقدور به شخص خامنه ای که البته هم باید پرداخت. ولی اگر برفرض بجای خامنه ای رفسنجانی بر کرسی ولایت تکیه زده بود وضع غیر از این بود؟ ایشان و همفکرانشان کوچکترین توجه و اشاره ای به منافع اقلیتی بسیار کوچک که این نظام رسالت اصلی خود را مراقبت از آن تعریف کرده نکرده و متوجه نیستند که این حاکمیت در اصل در خدمت آن اقلیت صحب ثروت است، و برای این رسالت خود راهی جز سرکوب اکثریت بی چیز ندارد. در اینجاست که باید تفاوت شیوه سرکوب حکومت در سال ۸۸ با سال ۹۸ را درک کرد. و اگر این را درک کنیم متوجه خواهیم شد که این مردمی که در سال ۹۸ اعتراض کردند با کسانی که تنها به دنبال تغییراتی روبنایی و نیم بند بدون صدمه زدن به منافع نامشروع اقلیت نمیتوانند همراه و همزبان باشند.
    طی دوماهی که همه کسب و کارها در ایران به خاطر کرونا تعطیل بود و میلیون میلیون انسان به ورطه فقر فرو رفتند، چند صد هزار میلیار تومان در بازار بورس به جیب اقلیت صاحب ثروت ریخته شد. بدون آنکه ریالی بعنوان مالیات به خزانه کشور پرداخت شود. و و و
    چنین وضعیتی نتیجه سیاستهای اقتصادی پیگرفته شده در سه دهه اخیر است. مجریان این سیاستها در خفا ولی فقیه و در علن اتفاقا یکی از ریش سفیدان قوم سبز بود.
    وقتی به مواضع اقتصادی فعالین سبز (بجز چند تن از مشاوران آقای موسوی که انسانهایی فرهیخته و شریفی بوده و هنوز هستند) نگاه بیاندازیم طوری که از نولیبرالیسم دفاعی ناموسی کرده و در عرصه جهانی نیز دل در گرو سرکرده این سیاستها یعنی آمریکا دارند که از طریق نهادهای مالی خود این سیاستها را به سایر کشورها دیکنه کرده و میکند، اگر صادق باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که مردم جان به لب رسیده ایران که قشر متوسط هم بواسطه همین سیاستها در زمره آنان باید در نظر گرفته شود، هیچ نقطه اشتراکی با مدعیان نئو.لیبرال آنچه شما جنبش سبز مینامید نداشته و لذا به راه دیگری خواهند رفت.
    چنانچه در میان فعالین “جنبش سبز” مخالفین این سیاستهای ضد انسانی نولیبرالیستی باشند، باید این مخالفت خود را با صدای رسا و با بیان راهکارهای خود برای کنارنهادن آنها و اجرای اقتصادی ملی و در خدمت تولید معرفی کنند تا بتوانند در جنبش آینده در کنار مردم باشند و نه در مقابل آنان.
    کسانی که در دهه هفتاد نئولیبرالیسم را -که در ایران با نام تعدیل اقتصادی اجرا شد – تنها راه نجات معرفی کرده و بر مجریش نام سردار سازندگی نهادند، امروز نئولیبرالیسم را “دشمنی فرضی” مشتی “چپ افراطی” یا “نو شریعتی” معرفی کرده و آنان (اکثریت جان به لب رسیده از وضع موجود) را به سخره میگیرد.
    سوال اینجاست که این جماعت حال سبز یا بنفش و باعتقاد من قهوه ای میتواند در کنار مردم باشد؟ یا اینکه اینها گرگند در لباس میش؟
    اگر نظام ولایت فقیه با زندان درفش از منافع اقلیت صاحب ثروت دفاع میکند، این جماعت زیر نقاب “سبز” یا اصلاحات در حال توجیه و تئوریزه کردن سیاستهایی هستند که نتیجه اشان چه در ایران و چه در سراسر جهان جز بی عدالتی و تبعیض و فساد نیست.
    هرگاه شما و دوستانتان در کنار افشای نظام اقلیت حاکم از این گرگان در لباس میش نیز فاصله گرفته و برنامه مشخص اقتصادی خود را معرفی کردید،، آنوقت میتوان از شما پذیرفت که بخشی از آنچه «جنبش سبز» نام گرفت در کنار مردم قرار دارد. و فقط در کنار.

  3. آقای قدیانی : به شما سلام دارم و شجاعتتان را می ستایم
    امّا ، رسیدن به دمکراسی و تحقق عدالت و آزادی ( برابری حقوق زن و مرد در برابر قانون ) ابزاری می طلبد که ما فاقد آن هستیم . آن ابزار عبارتند از سازمانهای قوی و مستقل کارگری ، معلمان ، اساتید دانشگاه ها ، وکلای دادگستری … و نبودن قانون برتری مذهبی ( مثل شیعه در برابر سنی و مسلمان در برابر بهایی ) و در صدر آن برنامه مدون اقتصادی .
    من فکر می کنم که ( شاید ) اگر این بزرگواران در حصر در صحنه هم بودند ، چیزی بنیادآ عوض نمی شد . بعد از اینهم تا امکانات و ابزار برقراری دمکراسی در ایران فراهم نشود ، هرشورشی کور خواهد بود و بدنبال خود جز نا امیدی و خرافه پرستی : که گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه ….. ، دست آورد دیگری نخواهد داشت . شاید من اشتباه میکنم . امید که چنین باشد .

  4. با عرض سلام. شکی نیست که شما میتوانید سلامتی محصورین را از خداوند کریم آرزو کنید ولی پاسخی از آن بالا نیست. همانطور که برای شکنجه شد گان کهریزک نبود. همانطور که برای ندا آقا سلطان نبود. همانطور که برای کشته شدگان ابانماه نبود. قربانت گردم، آن بالا خبری نیست.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »