روز دوشنبه دوم تیرماه خبر دستگیری شرمین میمندینژاد، بنیانگذار جمعیت خیریه امام علی، مرتضی کی منش و کتایون افرازه دو تن از مسئولان این جمعیت و پلمپ دفتر جمعیت خیریه توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران اعلام شد؛ جمعیت خیریهای که طی دو دهه فعالیت یک موضع سیاسی هم اتخاذ نکرد. نهادی که تمام توان و انرژی خود را مصروف خدمت به بینوایان، درماندگان و مستضعفان میکرد و بار عظیمی را برای تخفیف درد و رنج مادی و معنوی مظلومان تهی دست به دوش میکشید. در این مسیر شریف و انساننواز هزاران نفر جمعیت خیریه را همراهی میکردند و یاری میرساندند. هر جا زلزله و سیلی رخ میداد جمعیت در آنجا حاضر و کمکرسانی میکرد. در سیل سال گذشته بسیار فعال ظاهر شد.
اما از آنجا که نظام سرکوبگر استبداد دینی و رئیس آن علی خامنهای تاب تحمل هیچگونه جمعیت، گروه و تشکل مستقل و معتبر فعال سراسری را ندارند، جمعیت نیکوکار و غیر سیاسی امام علی را هم نتوانستند تحمل کنند.
مستبد امروز ایران و اصحاب استبداد در این روزها به شدت هراسان و مضطرب از حرکت اعتراضی مردم و اوج گرفتن جنبش مسالمتجو و خشونتپرهیز، آزادیخواهانه، عدالتطلبانه، ضد ظلم و اختناق به سر میبرند. جمعیت امام علی با تلاش وافر خود در کمک رسانی به محرومان سرمایه و اعتبار اجتماعی قابل توجهی بدست آورده است. علی خامنهای و بازوان سرکوبگرش نگرانند که این سرمایه اجتماعی روزی به سرمایه سیاسی تبدیل شود و از این طریق خطری متوجه نظام سلطه گردد، چرا که خودکامگان همواره در ترس و وحشت از دست دادن قدرت، روزگار میگذرانند لذا از ترس مرگ دست به خودکشی میزنند. این سرکوبها و پروندهسازیها، این گسترش سیستماتیک فساد، این احکام ظالمانه که توسط دادگاههای غیر قانونی وفرمایشی و قضات دستنشانده صادر میشود از جمله حکم اعدام سعید تمجیدی، محمد رجبی و امیر حسین مرادی سه جوان مظلوم بیپناه از دستگیر شدگان خیزش مردمی آبان ٩٨ که به فرمان مستبد امروز ایران علی خامنه ای به شیوه ای بیرحمانه و خونبار سرکوب و حداقل به (اعتراف حکومت )صدها نفر کشته شدند که البته آمار حقیقی بیش از اینهاست.
اینها و دهها و صدها نظیر این ظلم ها و بیدادها نوعی خودکشی است که نظام نامشروع ولایی آن را مدام تکرار میکند چرا؟ چون در میان مردم منفور و فاقد پایگاه است و نیز گرفتار تناقضات خود ویرانگری است که از آن گریز و گزیری ندارد. اقتضای حکومتهای استبدادی، ایدئولوژیک، مادامالعمر ضدعلم و توسعه، ناکارامدی، سوء مدیریت مزمن، مخالفت با شایستهسالاری و روی آوردن به حامیپروری، پخش رانت و بهکار گماردن افراد فاسد، سالوس و متملق است، همچنان که به عیان شاهدیم. لذا قادر به حل هیچ مشکلی از مشکلات عدیده ای که خود ساخته است نبوده و نخواهد بود.
از یکسو نارضایتی، استیصال، انزجار و خشم مردم روز افزون شده و از سوی دیگر خود کامهٔ ایران به هیج وجه نمی خواهد دست از این قدرت جهنمی بردارد، لاجرم برای بقای سلطهٔ غاصبانه ی خود بر این ملت و کشور به معترضان و مخالفان و منتقدان هجوم می برد و سرکوب را شدت می بخشد و به منظور زهر چشم گرفتن و ایجاد رعب و وحشت در راستای استراتژی نصربالرعب تلاش مذبوحانهای به کار میبرد. شاهد زنده ی آن همین سخنان محمد رضا حبیبی، رئیس دادگستری اصفهان پیش از خطبه های نماز جمعه، مبنی بر حکم اعدام ٨ نفر از دستگیر شدگان خیزش اعتراضی آبان ٩٨ که هراس از جنبش اعتراضی مردم سر تا پای سخن وی را فراگرفته بود.
قطعا اعدام محکومان دادگاههای فرمایشی غیر قانونى و جنایتى است آشکار. این اقدامات و تهدیدات رسوا به داد نظام استبداد دینى و رئیس آن علی خامنهاى نخواهد رسید بلکه آنان را بیشتر در باتلاقى که افتادهاند فرو خواهد برد و پروندهای سیاهتر و قطورتر از قبل برایشان باقی خواهد گذاشت.
آنچه آوردم همه تکرار مکرر است چون درد محرومان، تهیدستان، غارتشدگان و ستمدیدگان مکرر است. باز تکرار میکنم علی خامنهای و نظام جمهوری اسلامی به دلیل اصلاحناپذیر بودن و تحمیل هزینههای کمرشکن به ملت ایران که بخش اعظم آن غیر قابل جبران است باید بروند. مستبد امروز ایران اگر برای حفظ حکومت نامشروع و غاصبانهٔ خود سماجت ورزد مردم با قیام خود او و نظام جمهوری اسلامی را کنار خواهند گذاشت و حکومت جمهوری دموکراتیک سکولار تشکیل خواهند داد اما کمهزینهترین و مسالمتآمیزترین روش تغییر حکومت کنار رفتن داوطلبانه علی خامنهای و برگزاری رفراندوم تغییر نظام و جایگزین شدن نظام جمهوری دموکراتیک سکولار است.
به امید روزی که کشور و ملت ایران از شر مستبد و استبداد و اصحاب آن خلاص شوند.
والعاقبه للمتقین
5 پاسخ
با شعار و تند روی کار چندانی نمیتوان انجام داد.
با انجام پروژه های فرهنگی و زیر ساختی شاید بتوان!
باسلام حضور خوانندگان
انقلاب اسلامی در ایران بخودی خود نقطه عطف وپراتیکی شد برای شناخت بیهودگی و مضرات انقلاب . قبل از انقلاب نقطه وحدت کلیه نیروهای اجتمایی در سرنگونی حکومت سلطنتی خلاصه میشد وهیچ نیرویی به عواقب بعد ان نمی اندیشید.قبل از انقلاب توده های مردم بعلل تاریخی ودیکتاتوری در جهل نسبی نسبت به ارمانهای مفید برای جامعه واینده وطن بودند. تودهای مردم متور انقلاب وبازندگان اصلی انند انقلاب یک تهول اجتمایی نیست بلکه تنها یک تعییر است. با یک باز نگری ودرک اصولی از وقایع بعد از انقلاب ایران ومطالعه سایر انقلابات جهان براحتی میتوان فهمید که چرا کلیه انقلابات در جهان شکست خوردند، کلیه انقلابات ازشعار ازادی برای سرکوب حاکمیت قیام کردند ولی از انجا که انقلاب ذاتا تصاد پرور است وکلیه نیوهای متصاد با هم را در بر دارد ،نیروی عالب در ان طبیعتا برای حفظ حاکمیتش چاره ای جز دیکتا توری ندارد . حتی اکر وحدت نسبی بی ضرر درون نیروهای پیروز وجود داشته باشد دیکتاتوری بخاطر شکست انقلابی نیروی بازنده برقرار خواهد ماند. این اگاهی را ما قبل از انقلاب نداشتیم ومن لازم است به تمام کسانیکه ما را بخاطر شرکت یا حمایت از انقلاب ۵۷ محکم میکنند بگویم که اگر ان انقلاب صورت نمیگرفت امروزه شما هم درصف انقلابیون بودید. وانانکه امروزه راه نجات را در انقلاب دیگری جستجو میکنند نه از تاریخ اموخته اند ونه به عواقب انقلاب واقع بینانه میاندیشند.هیچ انقلابی ارمغانی بیش از دیکتاتوری ندارد.ونداشته . نیروهای انقلابی در انقلاب ۵۷ تحمل اقتدار دمکراسی را بدست بازرگان ویارانش رانداشت، واجازه توسعه دمکراسی داده نشد وبنام مقدس ازادی درکردستان وترکمن صحرا و…جنگ مسلحانه اعاز کردند ودر اخر با گروگانگیری سفارت امریکا نطفه دمکراسی خشکیده شد .اکثریت نیوهای شرکت کننده در ان فاجعه پشیمانان امروزند واکثر انها چون بنده انقلاب دیگری را بعنوان راه برون رفت از مشکلات کنونی نمیدانند . پس چه باید کرد ، چگونه میتوان از منجلاب موجود رهایی یافت.در جامعه کنونی ایران بعلت نبودن ازادی احزاب گسست فکری در اندیشهای مردم وشرایط وحدت ناپزیری انها بمراطب بالا تر از شرایط قبل از انقلاب ۵۷ است از طرفی بخاطر سیاستهای عیر اصولی حاکمیت ما باندازه یک جهان دشمن داریم، مساله خلیج فارس وسه جزیره در جنوب ، ادربایجان وکوشش دشمن در تجزیه ان در شمال ، بر انگیختن کردها برای تجزیه درعرب وسیستان وبلوچستان در جنوب شرعی ایران ، سازمان موساد سالهست که در تمام این رشته ها فعال است و منتطر پختن نانیست که در دو حالت میسر است در تنور انقلاب یا یک جنگ خانمان سوز ،شرایط اقتصادی وافزایش بیش از حد مردم این مناطق، از ویژگیهای لازم برای رسیدن دشمن بمقصود خویش است. بهمین علت انقلاب در ایران راه وحدت ملی نیست راه تجزیه وتفرقه است .اگر انقلاب سال ۵۷ نتوانست وحدت ملی را به ارمعان اورد مطمئن باشید که اگر انقلاب دیگری صورت بگیرد تصادهای ناشی از ان بمراطب بالایی ما را به یک عقب گرایی فاحش خواهد کشاند. ودشمنی بین نیروهای مردمی فزون خواهد یافت ،چرا ما باید دشمن مخالفین هم وطن باشیم چرا نباید نسبت به مخا لفین خود احساس مسئولیت نداشته باشیم؟ مطمئنا من نطرم راحق ومخلفم رانا درست میپندارم ، ای درست همان طرز فکریست که نطر مخالف نسبت به من دارد، راه حل چنین مشکلات توهین وزور نیست زیرا این راه انها را درراه غلط پا برجا میکند و تضاد پا بر جا خواهد ماند. واین اولین گام اصلاح خویش خویشتن در اصلاح طلبیست. ما باید از هر راهی که خشونت امیز است پرهیز کنیم ودر ناچاری انرا به حد اقل برسانیم زیرا که خشونت ذات خوشونت افرینی دارد ودر خدمت اصلاح خود ودیگران نیست . حکومت کنونی دیوانه وار تمام راه های دمکراسی ومدنیت را بروی جامعه میبندد. وبنام حکومت اسلامی فاجعه میافریند و اقای خامنه ای بااختیارات مطلق ما را به سرازیری سر نوشتی شوم میکشاند.اینکه او را ولی مطلقه فقیه میخوانندنه تنها با دانش بشر خانایی ندارد بلکه در حوزه دین و فلسفه با خدا پرستی در تصاد است چرا که انسان دانش مطلق ندارد تا اختیار مطلق داشته باشد دانش مطلق از ان رب العالمین است. کمی از موضوع اصلی دور شدم. خوانندگان عزیز شرایط کنونی ایران خصوصا بعداز دوره دوم انتخاب روحانی با بر سرکار امدن ترامپ وفروبردن ایران درتحمیل سخت محاصره اقتصادی ، به دونیرو شرایط مانور وپیروزی داد اسراییل که از مخالفیی سر سخت برجام بود و جریان تمامی خواه ضد برجام که با شعار مرگ بر امریکا واسرایل در را ستای اهداف اسراییل عمل میکند، حمایت به حق اصلاح طلبان در انتخابات از روحانی وعدم موفقیت ایشان در اهدافش بخاطر فشار های داخلی ومحاصره روز افزون اقتصادی، فقر وبی کاری را افزایش داده وبسیاری از مردم هوادار اصلاحات را نا امید کرده است، این نیز بگزرد، چاره چیست، باید به راهای برون رفت از معصلات کنونی انیشید منتظر فرصتهای سازنده بود .، انچه که مصلم است در انتخابات اینده اگر راهی را که خامنه ای درپیش گرفته ادامه دهد شرکت اکثر تودهای مردم از جمله اصلاح طلبان را در انتخابات را بهمراه نخوا هد داشت، وایزوله شدن رهبری وهواداران مستبدش در جامعه طبیعتا راه گشای اینهای روشن است . وتواصو بالصبر.
جناب قدیانی
بنظر بی نظر اینجانب انتخاب شما و هم اندیشان شما دایر بر برقراری دموکراسی سکولار اگر هم برقرار شود ما را به نقطه اول میرساند….
دوباره جمعیت های خیریه و مدارس مذهبی خاص تشکیل میشود و دوباره اقتصاد آزاد و اختلافات طبقاتی رخ میدهد و عده ای از ثروتمندان و قدرتمندان به قصد جلوتر افتادن از رقبا در اقتصاد با وعده عدل علی ضعفای مذهبی را به قیام خیابانی میکشند…
دو نقطه ضعف را باید بطور اساسی بر طرف کنیم بطوری که برگشت ناپذیر شوند…یکی با افشای مذهبی که توده مردم گرفتارش هستند و مانند زنجیر بر گردن آنهاست…و دیگری معرفی الگویی اقتصادی که مانع از زیاده خواهی و مصرف زیاد باشد و بتواند کمک به هموطنان ضعیف را ارزش معرفی کند…
مفسدین و متکبرین زیاده خواه (چه غیر مذهبی و چه مذهبی نما) نه تنها اعتقاد و اعتنایی به این دومقوله ندارند بلکه بدنبال توجیه و تفسیر برقرار ماندن این دو نقطه ضعف هستند…این دو مقوله در حقیقت پشتیبان یکدیگرند و ضعیفان را مانند دو لبه قیچی در میان میگیرند…ظاهرا انتخابات برقرارست ولی دو گروه در ظاهر متخاصم قدرت را دست چرخان خود میکنند…یک عده از سیری دلزده وعده دیگر از گرسنگی رنج میبرند…و هر دو به فساد و تباهی می افتند…
فقط جامعه گرایان و چپ گرایان مذهبی و غیر مذهبی میتوانند بر این دو مقوله غلبه کنند…آنهم بعد از اینکه بتوانند اقتصاد آزاد ورقابت جنگلی را از صحنه جامعه بیرون کنند…این کار با انتخابات مقدور نیست…پیروزی چپ گرایان با نیروی قهریه امکان دارد…
مهم بعد از پیروزی چپ گرایان است…بعد از پیروزی باید دو جبهه چپ گرایی ایجاد شود یکی چپ دینی و مذهبی و دیگری چپ غیر مذهبی…انتخابات و تداوم دموکراسی بین این دو جبهه مقدور است…در نظامی سوسیال دموکراتیک با دو گروه احزاب چپ گرای قرآنی و غیر مذهبی…
دین و مذهبی هم که با جامعه گرایی و چپ گرایی همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد تنها برداشتی از قرآن است که با رعایت روش اتصال آیات نتیجه شده باشد…
بنابراین متدینین باید به کتاب خدا تمسک داشته باشند…رعایت اتصال آیات به اتصال انسانها و مومنین منتج میشود…
با خوانش قرآن به این روش و بردن آن به میان ضعیفان میتوان آنها را از قید زنجیرهای ستم مقدرنما و ناگزیر مقدس نمای مذهب سفارشی نجات داد…
با سلام. در پایان میفرمأیید که: ” کمهزینهترین و مسالمتآمیزترین روش تغییر حکومت کنار رفتن داوطلبانه علی خامنهای و برگزاری رفراندوم تغییر نظام و جایگزین شدن نظام جمهوری دموکراتیک سکولار است. ”
آیا چنین چیزی امکان پذیر است و یا این فقط یک آرزو است؟ به گمان من ما هیچ وقت به یک حکومت سکولار و دمکرات نخواهیم رسید. همین نوشتههای مندرج در سایت گویا گواه من است. اکثر (و نه همه) خود را نو اندیش دینی و یا روشنفکر دینی خوانده و دنبال یک حکومت اسلامی خوب مثل دوره آقای خاتمی هستند. فمینستهای ما لچک به سر کرده و قران به سر میگیرند ، کتابی که در سنگسار قید شده و زن ستیز است. چپ گراهای ما هنوز آرزو کوبا شده ایران و جایگزینی هر نظامی با سوسیالیستی کوبا، و ونزئولا هستند. راست گرایان ما دنبال حمله نظاامی به ایران هستند. شما چه امیدی دارید؟
واقعا که این حکومت و این رهبر و دارو دسته اش که ایران را به گروگان گرفته اند اصلاح پذیر نیستند مردم باید در طول شب و با استفاده از تاریکی هوا دیوار نویسی ها رو در سطح شهر به صورت گسترده و مداوم انجام دهند. هر روز صبح تعداد زیادی از مردم این شعارها رو در سطح شهر میخونند و ترس ها میریزه و مستبد هم بیشتر می ترسه نوشتن شعار روی دیوارهای شهر کم خطر ترین و کم هزینه ترین روش در حال حاضر است
دیدگاهها بستهاند.