زیتون ـ سولماز ایکدر: احمد متوسلیان روز گذشته (جمعه) پس از ۳۸ سال باز هم خبرساز شد. این بار خبر کشته شدن او، اندکی پس از اسارت، نام فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله در جنگ ایران و عراق را به سر خط خبرها آورد.
خبرگزاری مهر، روز جمعه یادداشتی از احسان محمدحسنی، مسئول سازمان هنری رسانهای اوج وابسته به سپاه٬ منتشر کرد که در آن ادعا شده بود چهار ایرانی که سال ۶۱ در بیروت ربوده شدند، کشته شدهاند؛ احمد متوسلیان، وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، محسن موسوی، کاردار سفارت، تقی رستگار مقدم، کارمند سفارت و کاظم اخوان، عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی.
چند ساعت بعد اما باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به صدا و سیما، به نقل از برادر احمد متوسلیان این خبر را تکذیب کرد و گفت: «ماجرای به شهادت رسیدن یا نرسیدن حاج احمد یک قصه ۳۸ سال است و این صحبتها برای امروز و دیروز نیست.»
این در حالی است که بر اساس یادداشت احسان محمدحسنی، این چهار نفر «پس از ربوده شدن» در ساحل مدیترانه توسط نیروهای لبنانی فالانژ مسیحی وفادار به سمیر جعجع «تیرباران شدهاند و محل دفن ایشان هم مشخص است.»
او بر همین اساس از نیروی قدس سپاه خواسته بود که با همکاری وزارت خارجه، به کاوش محل دفن این افراد بپردازد.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده بود که این «زندهنمایی» ممکن است «منافعی» برای یک «جریان مصلحتاندیش و منفعتطلب» داشته باشد. این یادداشت در حالی منتشر شد که بر اساس روایت رسمی جمهوری اسلامی، این چهار نفر زنده و در اسارت اسرائیل هستند.
مقامات رسمی جمهوری اسلامی سالهاست که میگویند احمد متوسلیان، محسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان، چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱ در پست بازرسی فالانژیستهای مسیحی در شمال بیروت ربوده شدند و پس از آن سرنوشت آنان در هالهای از ابهام است.
بر اساس یادداشت احسان محمدحسنی این چهار نفر «پس از ربوده شدن» در ساحل مدیترانه توسط نیروهای لبنانی فالانژ مسیحی وفادار به سمیر جعجع «تیرباران شدهاند و محل دفن ایشان هم مشخص است.»
حسین دهقان، وزیر دفاع وقت جمهوری اسلامی، خرداد سال ۹۵ اعلام کرده بود که چهار ایرانی ربودهشده در سال ۱۳۶۱ در بیروت «زنده» و در «اسارت» اسرائیل هستند.
همان سال، ابوالفضل حسنبیگی، نایبرییس وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس، نیز گفته بود که احمد متوسلیان، یکی از چهار ایرانی ربودهشده، «قطعاً» تا سال ۹۳ زنده بوده است.
همچنین سفارت ایران در لبنان هم در سال ۱۳۸۷ اعلام کرده بود که آنان هنوز «زنده» و در زندانهای اسرائیل هستند.
هرچند که اسرائیل بارها اعلام کرده که «به احتمال قوی این چهار ایرانی، توسط نیروهای لبنانی فالانژ مسیحی وفادار به سمیر جعجع کشته شدهاند.»
امید بازگشت کشته
به رغم اینکه سمیر جعجع، رهبر سابق فالانژهای لبنان، طی یک مصاحبه که توسط وب سایت «آوینی» نیز بازنشر شده است٬ اعلام کرده بود که احمد متوسلیان، محسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان پس از دستگیری (بدون آنکه تحویل اسراییل شوند) توسط نیروهای او کشته شدهاند٬ جمهوری اسلامی بارها بر زنده بودن آنها تاکید کردند.
در میان چهرههایی که طی سالهای گذشته بارها بر زنده بودن احمد متوسلیان تاکید داشت٬ رهبر جمهوری اسلامی٬ آیتالله خامنهای بود.
او در دیدار با جمعی از خانواده شهدای سپاه در آذرماه سال ۷۵ میگوید:«ما منتظریم که آقای حاج احمد متوسّلیان انشاءالله بیاید؛ نگویید شهید، ما که خبر نداریم از شهادت ایشان. خداوند انشاءالله که فرزند شما را -هرجا که هست، هرجور که هست- مشمول لطف و فضل خودش قرار بدهد. ما که آرزو میکنیم انشاءالله خداوند این جوان مؤمن و صالح را برگرداند. بله، آقای حاج احمد متوسّلیان با همین آقای حاج همّت هم دوست و رفیق و همکار بودند؛ خداوند انشاءالله همهشان را مشمول لطف خودش قرار بدهد.»
پس از آن نیز طی سالهای گذشته، هر ساله به مناسبت سالگرد ربوده شدن او پستی در توییتر و اینستاگرام رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد؛ روز گذشته نیز به مناسبت طرح خبر احتمال کشته شدن او، در حساب کاربری آیتالله خامنهای در توییتر بخشی از سخنان گذشتهاش در مورد متوسلیان باز نشر شد.
این در حالی است که افراد زیادی بودند که از سالهای قبل بحث کشته شدن متوسلیان را مطرح میکردند.
محمدجواد اکبرین روزنامه نگار و فعال سیاسی در رابطه با نحوهی دستگیر شدن متوسلیان به «زیتون» گفت:«در سال ۱۹۸۲ سوریهایی که به دنبال مصالحه با اسرائیل بودند٬ خبر ورود این چهار نفر را که از مسیر سوریه وارد لبنان میشدند٬ به جریان فالانژ مسیحی لبنان که روابطی به اسرائیل داشتند٬ دادند؛ در نتیجه این چهار نفر به اسارت در آمدند و بلافاصله کشته شدند.»
محمدجواد اکبرین: «اگر یک زمانی جمهوری اسلامی نیز به جنگ روانی با ابزار زنده و اسیر بودن آنها داشت٬ امروز به برگزاری تشیع پیکر آنها احتیاج دارد. یعنی این افراد در حقیقت برای جمهوری اسلامی یک مجموعه ابزار هستند.»
به گفته اکبرین جمهوری اسلامی از همان سال این موضوع را میدانست.
این روزنامه نگار در پاسخ به سوال «زیتون» در رابطه با چرایی مخفی نگاه داشتن خبر کشته شدن این افراد به استفاده ابزاری از از انها اشاره کرد: «این موضوع برای این پنهان نگاه داشته شد که جمهوری اسلامی ابزاری برای جنگ رسانهای- سیاسی و حتی نظامی با اسرائیل داشته باشد.»
محمدجواد اکبرین در ادامه به ساخت مستندی با کارگردانی سیاوش سرمدی، در رابطه با احمد متوسلیان به سفارش پرستیوی اشاره کرد که سیزده سال پیش در لبنان، فرانسه و ایران کلید خورد. به گفته او در مرحله تحقیقات و به روایتِ شاهدان زنده به این نتیجه رسیدند که حاج احمد و همراهانش همان اول کار ۱۹۸۲، (۱۳۶۱ شمسی) به شهادت رسیدند. سفارت اما میدانست و از نتایج تحقیقات تعجب نکرد، اما جلوی پخش این بخش از کار با این توجیه که «ما به تبلیغ زنده بودن آنها نیاز داریم» گرفته شد.
او ادامه داد: «وقتی از مسئول مربوطه پرسیدند که چشمانتظاریِ خانوادههایشان چه میشود؟ پاسخ داد که مصالح نظام مهمتر است.»
گذشته از ابزار جنگ روانی و بهانه برای دست زدن به جنگ نظامی٬ به گفته اکبرین «در هالهای» از ابهام نگاه داشتن سرنوشت این چهار تن بهانهای نیز برای کسب درآمد بود، تا عدهای با عناوین کمیتهها و هیئتهای مختلف «پیگیر سرنوشت این افراد باشند.»
این روزنامهنگار در ادامه تاکید کرد: «جمهوری اسلامی سنتی قدیمی در باز نگاه داشتن پروندههایی این چنینی و استفاده ابزاری از آنها دارد مانند مخالفت منوچهر متکی، وزیر وقت امور خارجه ایران، با حل مسئله مزارع شبعا در جنوب لبنان که در حقیقت ابزار ادامه جنگ حزبالله با اسرائیل است. جمهوری اسلامی و حزبالله آن زمان برای توجیه حضور مسلح در منطقه با خروج اسرائیل از مزارع شبعا مخالفت کردند.
محمدجواد اکبرین، در خصوص چرایی اعلام «خبر کشته شدن احمد متوسلیان و همراهانش» در این مقطع نیز معتقد است: «اگر یک زمانی جمهوری اسلامی نیاز به جنگ روانی با ابزار زنده و اسیر بودن آنها داشت٬ امروز به برگزاری تشیع پیکر آنها احتیاج دارد. یعنی این افراد در حقیقت برای جمهوری اسلامی یک مجموعه ابزار هستند که تغییر کاربری میدهند.»
در مورد کشته شدن این چهار تن افراد دیگری نیز هستند که سخن گفتند یا سند ارائه دادند.
حسین دهباشی٬ تاریخ نگار از جمله این افراد است که در واکنش به این خبر در حساب کاربریاش در توییتر نوشت: «خبر از شهادت احمد متوسلیان تازه علنی شده. بسیاری و از جمله نگارنده و حمید داوودآبادی، این خبر و محل دقیق شهادت و پیکر او در بِرباره (در ۱۴تیر۱۳۶۱ از سوی سمیرجعجع) را میدانستیم. از ما بیشتر، آقای اختری سفیر پیشین ایران در سوریه و دیگران. اما هربار که قصد اشارهای بود، نگذاشتند!»
در میان چهرههایی که طی سالهای گذشته بارها بر زنده بودن احمد متوسلیان تاکید داشت٬ رهبر جمهوری اسلامی٬ آیتالله خامنهای بود.
حمید داوودآبادی که خود نیز از نیروهای اعزامی همراه با متوسلیان بود هم در یک مستند تلویزیونی در این رابطه گفته بود: «تا کی قرار است هر چند وقت یکبار بگویم اسنادی به دست آمده که نشان میدهند آنها در فلان زندان اسرائیل هستند؛ بالاخره باید تکلیف مشخص بشود یا نه؟ بر اساس اسنادی که من به دست آوردهام٬ آن روز دو نفر در یک ماشین دیگر پشت سر آنها بودند و شاهد بودند.»
او افزوده است که این دو شاهد، مرگ احمد متوسلیان را تایید کردهاند. همچنین روبرت مارون حاتم معروف به «کبرا»، محافظ شخصی «ایلی حبیقه»، فرمانده پست بازرسی «حاجز برباره» بیروت، گفته است: «لحظه اول که حاج احمد از ماشین پیاده میشود٬ با بینی شکسته و لباس سفید و کلتی برکمر٬ دست به سمت کلتش برد٬ من با تیر زدم به صورتش.»
این عضو سابق لشکر ۲۷ محمد رسول الله در ادامهی این مستند تاکید میکند پس از اینکه ماشین احمد متوسلیان و همراهانش را از طرابلس به بیروت بردهاند٬ خون در ماشین مورد آزمایش قرار میگیرد و مشخص میشود که متعلق به احمد متوسلیان است.
راه قدس از کجا میگذرد؟
احمد متوسلیان را در اواخر خرداد ۱۳۶۱ حجتالاسلام خامنهای٬ رییس جمهوری وقت، به لبنان فرستاد.
او در ماموریتی به همراه هیاتی رسمی از مسئولین سیاسی ـ نظامی ایران راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم لبنان «علیه حمله و اشغالگری اسرائیل را بررسی نماید.»
بنابر اسنادی که طی سالهای گذشته منتشر شد، احمد متوسلیان پس از آزادسازی خرمشهر به خواست رییسجمهوری وقت و به دستور محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه، به سوریه اعزام میشود.
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله، به همراهی تعدادی رزمنده به سوریه اعزام میشود تا از آنجا برای یاری حزبالله لبنان و مبارزه با اسرائیل به جنوب لبنان بروند.
محسن رضایی در مهرماه سال ۱۳۹۳ در جریان یک برنامه تلویزیونی به نام «سطرهای ناخوانده» گفته بود، یکی از دلایل تصمیمگیری برای اعزام نیرو به لبنان، جلوگیری از تبلیغات مسموم اعراب و دروغ پراکنی آنها مبنی بر همکاری ایران با اسرائیل بود.»
به گفته او یکی دیگر از دلایل اعزام نیرو از ایران به لبنان در آن مقطع زمانی، به ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی مبنی بر حمایت از مظلومان و دفاع از سرزمینهای اسلامی در برابر «تجاوزگری های رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی» بازمیگشت.
این در حالی است که سال ۹۴ یک فایل صوتی از محسن رضایی پخش و در آن مشخص شد که آیتالله خمینی وقتی از موضوع اعزام نیرو از ایران به لبنان مطلع میشود، ابراز نارضایتی میکند.
سال ۹۴ فایل صوتی از محسن رضایی پخش میشود که در آن مشخص میشود آیتالله خمینی وقتی از موضوع اعزام نیرو از ایران به لبنان مطلع میشود، ابراز نارضایتی میکند.
بر اساس این فایل صوتی آیتالله خمینی از اعزام نیروی نظامی به لبنان با خبر نبوده و پس از آگاهی از این موضوع دستور بازگشت به نیروهای اعزامی داده میشود. پس از آن بود که آیتالله خمینی در اعتراض به این عمل رییس جمهوری وقت، شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» را در دیدار با جمعی از روحانیون طرح کرد.
متوسلیان اما از دستور مستقیم بنیانگذار جمهوری اسلامی سرپیچی کرد. او در حالی که اکثر نیروهای نظامی اعزام شده به ایران بازگشته بودند٬ به بیروت رفته و از آنجا با همراهی محسن موسوی٬ کاردار سفارت ایران در لبنان٬ برای بررسی وضعیت میرود که بعد از آن از سرنوشت او و همراهانش خبری در دست نیست.
گذشته از تمرد متوسلیان از دستور فرماندهاش٬ اعزام نیروهای نظامی به لبنان٬ آن هم در بحبوحه جنگ ایران و عراق به دستور آیتالله خامنهای، نشان دهنده تمایل او، از دوران ریاست جمهوری، برای «گسترش عمق نفوذ استراتژیک» جمهوری اسلامی است. تمایلی که آن زمان با دخالت مستقیم آیتالله خمینی سرکوب شد، اما پس از به تن کردن ردای «ولایت فقیه» فرصت بروز و ظهور مجدد پیدا کرد؛ تا جایی که دیگر نه فقط امکان اعزام یک لشکر به لبنان فراهم آمد، بلکه در بین تمامی شیعیان منطقه لشکرهای مختلفی ایجاد شد.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…