زیتون ـ سولماز ایکدر: روحالله زم اولین نفری نیست که مقابل دوربین تلویزیون جمهوری اسلامی مینشیند و «اعتراف» میکند. نظام جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در اخذ اعتراف تلویزیونی از مخالفانش دارد.
حالا دیگر اعتراف تلویزیونی به صورت یکی از مراحل عادی در مسیر پروندههای جنجالی در ایران در آمده است. بالاخص در زمان بروز بحران سیاسی در کشور یا افزایش حساسیت عمومی بر روی یک پرونده، جمهوری اسلامی این سلاح کهنه اما به زعم خودش هنوز موثر را به کار میگیرد.
از زمان پیروزی انقلاب ۵۷ تابحال، نظامِ اسلامی، از نورالدین کیانوری و احسان طبری٬ فعالان سیاسی حزب توده، سعیدی سیرجانی٬ نویسنده٬ و فعالین سیاسی ملی مذهبی، گرفته تا «سحر طبر»٬ سلبریتی اینستاگرامی٬ را مقابل دوربین تلویزیون نشاند و از آنان علیه خودشان «اعتراف» گرفت.
اعترافگیری از مذهبیها اگرچه با بازداشت اعضای گروه فرقان آغاز شده بود، اما مهمترین چهره مذهبی که در مقابل دوربین تلویزیون مجبور به اعتراف شد، آیتالله کاظم شریعتمداری بود؛ از مراجع تقلید شیعه.
اگرچه پیش از انقلاب نیز پخش تلویزیونی اعترافات سابقه داشته است و در دیگر کشورهای بلوک شرق نیز شاهد پخش اعترافات تلویزونی بودیم٬ اما در دوران جمهوری اسلامی پخش اعترافات اجباری وسعتی بیسابقه یافت، تا جایی که به گفته یرواند آبرهامیان، تاریخدان، در تاریخ جهان بیسابقه است.
پخش اعترافات صادق قطبزاده، وزیر امور خارجه و مدیرعامل سازمان رادیو تلویزیون ملی، از همان تلویزیون هم از همین دست بود.
با تغییر نام بازجو به «کارشناس» در سالهای اخیر اعترافات تلویزیونی هم در ادبیات جمهوری اسلامی «مستند» نامیده میشود.
در دوران جمهوری اسلامی پخش اعترافات اجباری وسعتی بیسابقه یافت، تا جایی که به گفته یرواند آبرهامیان، تاریخدان، در تاریخ جهان بیسابقه است.
یرواند آبرهامیان، پژوهشگر تاریخ معاصر، در کتاب «اعترافات شکنجه شدگان» نوشته است که برخی از نوارهای اعترافات اجباری پیش از پخش سراسری توسط آیتالله خمینی، رهبر پیشین ایران بازبینی میشد.
رهبر بعدی جمهوری اسلامی٬ آیتالله خامنهای٬ نیز در شهریور سال ۱۳۸۸، به صراحت اعلام کرد که «اعتراف و اقرار هر متهم در دادگاه و در مقابل دوربینها و بینندگان میلیونی، شرعاً، عرفاً و عقلاً حجت، مسموع و نافذ است.»
رسانه ملی یا ابزار اعترافگیری
صدا و سیمای جمهوری اسلامی، فراگیرترین «رسانه» در ایران، حالا به حدی تبدیل به بازوی سرکوب شده است که بنابرگفته زندانیانی که هدف این نوع اعترافگیریها بودند، نه خبرنگاران که «بازجوها» در آن مشغول به کار هستند؛ از جمله علی رضوانی٬ بازجویی که در جای خبرنگار نشست و از روحالله زم «بازجویی» کرد یا آمنهسادات ذبیحپور مجری ـ بازجوی سپیده قلیان، فعال کارگری.
رویکرد صدا و سیما اما در طی سالهایی که گذشت در قبال پخش «اعترافات تلویزیونی» تغییرات فراوانی کرده است.
سالهای اول انقلاب اعترافات تلویزیونی در فضایی بسته٬ تاریک و بدون حضور بازجو پخش میشد. در تصاویری که از بازجوییهای تلویزیونی سالهای اول انقلاب موجود است٬ زندانی در فضایی بسته٬ به اقتضای زمان٬ سیاه و سفید٬ و بدون حضور بازجو تصویر میشد؛ این تصویر اما به مرور تغییر کرد.
پس از اعتراضات سال ۸۸ بازجوی محمد عطریانفر، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، همراه او کنار باغچهای پر از گل نشست و از او رو به دوربین صدا و سیما اعتراف گرفت. حالا هم علی رضوانی در محیطی که سعی میشد دوستانه به نظر برسد و یکی دو بار هم تاکید شد که خارج از محیط زندان است، به بازجویی از روحالله زم پرداخت.
بعضی از اعترافات و «مستند»ها قبل از صدور حکم متهم و گویی با هدف توجیه افکار عمومی برای احکام پیشرو ساخته میشود. اما در اعتراف تلویزیونی به شیوهای که برای روحالله زم پیاده شد، به نظر نمیرسد بازجو چندان دغدغه افکار عمومی را داشته باشد، حکم اعدام پیش از این صادر شده و با توجه به تاکیدهای مجری ـ بازجو به نظر میرسد اهداف دیگری مانند به رخ کشیدن اشراف اطلاعاتی سپاه و اخطار تلویحی به اپوزسیون مد نظر باشد.
پنجم تیرماه امسال در گزارشی اعلام شد صدا و سیمای جمهوری اسلامی تنها در طول یک دهه گذشته «دستکم اعترافهای اجباری ۳۵۵ نفر» را منتشر و علیه ۵۰۵ نفر «محتوای افترا آمیز» پخش کرده است.
به هر روی با وجود تعدد در روشهای اجرا، در ذات اجبار و مصداق شکنجه بودن «بازجوییها یا اعترافات» تلویزیونی تفاوتی ایجاد نمیکند.
«فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر» در پاریس و سازمان «عدالت برای ایران» در لندن، پنجم تیرماه امسال در گزارشی اعلام کردند که صدا و سیمای جمهوری اسلامی تنها در طول یک دهه گذشته «دستکم اعترافهای اجباری ۳۵۵ نفر» را منتشر و علیه ۵۰۵ نفر «محتوای افترا آمیز» پخش کرده است.
پخش این اعترافات حتی پس از رسواییهایی مانند مورد مازیار ابراهیمی نیز متوقف نشده است. مازیار ابراهیمی، کسی است که به ترور دانشمندان هستهای ایران متهم شد، زندانی و شکنجه شد، اعتراف تلویزیونی کرد، به اعدام محکوم شد و بعد آزاد شد.
بیشتر بخوانید:
اظهارات ابراهیمی در رابطه با اینکه چطور مجبور به اعتراف شده است٬ بازتاب گستردهای داشت تا جایی که برخی از نمایندگان مجلس دهم طرحی را برای «ممنوعیت پخش اعترافات از صدا و سیما و سایر رسانههای گروهی» ارائه کردند که به تصویب نرسید و خیلی بعید به نظر میرسد که مجلس «انقلابی» فعلی پی این طرح را بگیرد.
چطور اعتراف میگیرند؟
«فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر» و سازمان «عدالت برای ایران» تایید کردند که برای تهیه برنامهها از الگوهای مشخصی از شکنجه و رفتار تحقیرآمیز استفاده میشود؛ شامل شکنجههای شدید جسمی مثل شلاق، آویزان کردن، شوک الکتریکی تا شکنجههای روانی مانند اعدام ساختگی، تهدید به تجاوز.
در ادامه این گزارش آمده بود که ایجاد حس ترس و دلسردی در جامعه مدنی، خاموش کردن صدای مخالف، مشروعیت بخشیدن به سرکوب و استفاده از محتوای برنامه برای محاکمه و جرمانگاری از اهداف اعترافگیری است.
در همین رابطه سپیده قلیان٬ فعال کارگری٬ دیماه سال گذشته، در یک رشته توئیت افشا کرد که آمنهسادات ذبیحپور، گزارشگر صداوسیما و گوینده گزارش «طراحی سوخته» علیه فعالان کارگری، در طول بازجویی از او نه تنها «حضور» داشته، بلکه متنی از پیش آماده شده را برای خواندن از رو، مقابل وی گرفته بود.
تاثیر اعترافگیریهای تلویزیونی
حال باز هم یکی دیگر از مستند ـ بازجوییهای صدا و سیما با عنوان «گفتگوی بیتعارف» ساخته شده. این بار سوژه زندانی پرحاشیه و مدیر سابق آمدنیوز، روحالله زم بود و اعترافاتش جمعه شب از شبکه دوم صدا و سیما و در برنامه ۲۰:۳۰ پخش شد.
مجری این برنامه، علی رضوانی که پیش از این بر سر داستان اعترافات تلویزیونی اسماعیل بخشی و سپیده قلیان نیز نام او به کرات شنیده شده بود، در ابتدا و انتهای برنامه تاکید میکند که این گفتگو در خارج از محیط زندان است و بابت آن از اطلاعات سپاه تشکر میکند. این در حالی است روحالله زم در جایی در میان فیلم اشاره میکند که این برنامه در درون زندان تهیه شده. بهروز جاوید تهرانی زندانی سیاسی سابق نیز در توییتر خود نوشته است: «در اعترافات تلویزیونی از #روحالله_زم خبرنگار تلاش میکند تا وانمود کند، محل فیلمبرداری خارج از زندان است. در صورتی که محل فیلمبرداری، ساختمان پشت اتاقهای بازجویی ۲-الف بود. بخشی از اعترافات #آرش_صادقی نیز در همین محل فیلمبرداری شده بود.»
روحالله زم در بخش دیگری از این «اعترافگیری» تلوزیونی در جواب پرسش درباره تاثیرگذاری آمدنیوز در «اغتشاشات» گفت: «شما میگویید اغتشاشات، ما میگوییم اعتراضات.»
این بخش از سخنان زم توجه کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد.
این بازجویی تلویزیونی اما حتی در میان هوادارن جمهوری اسلامی هم منتقدانی داشت و آن را تبلیغی برای اپوزسیون و «ضدانقلاب» ارزیابی کردند.
بازی دو سر باخت جمهوری اسلامی در پخش اعترافات تلویزیونی روح الله زم٬ اما به همین جا هم ختم نشد؛ سازمان گزارشگران بدون مرز، چند ساعت پس از پخش فیلم در اطلاعیهای تاکید کرد که «بازجویی تلویزیونی، اعتراف آشکار رژیم ایران به انجام شکنجه زندانی است.»
در نهایت گفتگو درباره تغییر وزن «زم»، اینکه آخرین بار خانوادهاش را چه زمانی دیده و در نهایت نظرخواهی از زندانی درباره حکمی که قاضی باید به کسی مانند او بدهد و بیرون کشیدن کلمه «اعدام» از زبان زندانی محکوم به اعدام، در ترکیب با خنده عصبی و ترسخورده روحالله زم این نمایش را بیش از پیش انتزاعی و هولناک کرد.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…