زیتون– محمود موسوی مجد اعدام شدهاست.
مرکز رسانه قوه قضاییه ساعتی پیش اعلام کرد که «صبح ۳۰ تیر ماه حکم جاسوس محمود موسوی مجد که به اعدام محکوم شده بود، اجرا شد.»
قوه قضائیه جمهوری اسلامی در بیستم خرداد ماه صدور حکم اعدام برای محمود موسوی مجد را تائید کرده بود.
در این گزارش از موسوی مجد با عنوان «جاسوس سیآیای و موساد» نام برده شد.
محمود موسوی مجد که بود
نام سید محمود موسوی مجد٬ فرزند سید کاظم٬ ۲۰ تیرماه برای اولین بار در اخبار ایران مطرح شد؛ به عنوان جاسوسی که «محل تردد فرماندهان نظامی از جمله قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران را در اختیار سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا قرار میداده.»
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی دستگاه قضا٬ از محمود موسوی مجد با عنوان جاسوسی نام برده بود که توسط سازمانهای سیا و موساد جذب شده است و «در قبال اخذ دلار امریکایی» اطلاعات مربوط به محل تردد و اسکان قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان نظامی را «در ادوار مختلف» در اختیار سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل قرار میداده.
ساعتی بعد از نشست خبری اسماعیلی اما خبرگزاری میزان هر گونه ارتباط موسوی مجد با ترور قاسم سلیمانی را تکذیب کرد.
بر اساس اطلاعاتی که به صورت رسمی در مورد این فرد منتشر شده٬ او تحت عنوان مدافع حرم در مقطعی در جبهههای سوریه و عراق فعالیت کرده است.
در هر حال محمود موسوی مجد از اعضای سپاه پاسداران نبوده است٬ چرا که در غیر این صورت باید توسط سازمان قضایی نیروهای مسلح محاکمه میشد٬ در حالی که دادگاه انقلاب به پرونده این فرد رسیدگی کرده است.
اما او به رغم عدم عضویت در سپاه پاسداران به حدی به فرماندهان آن نزدیک بوده که اطلاعات مربوط به تردد ایشان در اختیار داشته است.
بیشتر بخوانید:
خبر اعدام موسوی مجد در شرایطی منتشر میشود که طی روزهای گذشته یکی از بزرگترین کمپینهای مجازی ایران برای «منع اعدام» شکل گرفته بود.
2 پاسخ
در شلوغی بازار توئیت # اعدام -نکنید و داغی تنور آن و کوتاه آمدن جمهوری اسلامی و دستور توقف اعدام آن سه جوان محکوم به فعالیت درحوادث آبانماه امّا ، جمهوری اسلامی کار خودش را کرد و جوان دیگری را به جرم جاسوسی اعدام کرد : محمود موسوی مجد . نه کسی صدایش درآمد و نه اعتراضی .شادی بحق دستور باز بینی احکام آن سه جوان ، یک ” اصل ” را به فراموشی سپرد : اعدام – نکنید . اعدام نکنید . نه فقط آن سه جوان را ، بلکه هیچکس را . از شب هنوز مانده دو دانگی و شاید بیشتر .
امروز داشتم به رادیو گوش میدادم که مجری برنامه از اقای علیجانی پرسید “چه علتی وجود داره که مردم برای سه شخص محکوم به اعدام یک موج توئیتری و اینترنتی راه میندازند و باعث به تعویق انداختن و یا نجات ان سه نفر میشوند اما مثلا در مورد مجد هیچ صدائی از کسی در نیامد ؟ البته اقای علیجانی مثل همیشه جواب درخوری دادند که مردم بعضی وقتها با کسانی همذات پنداری میکنند و در مورد بعضیها هم این اتفاق نمی افتد” من در موقعیتی نبودم یا ان برنامه رادیوئی بگونه ای نبود که بتوانم مصداق این همذات نپنداشتن با مجد را انگونه که خودم فکر میکنم با ان برنامه رادیوئی در میان بگذارم و نظرم را بگویم” اما اینجا میگویم” صدای ضبظ شده ای از این خدا بیامرز پخش شد که و گفته هائی داشت مبنی بر بیگناهی خودش ” بعنوان مثال میگفت که یکسال پیش از ترور سلیمانی او دستگیر شده بوده و دیگر اینکه دستگیری او پاپوش برای سر پوش گذاشتن بر گناهان مادی عده ای دم کلفت است و جالب بود که دادستان را محترم خطاب میکرد و سلیمانی را شهید معظم و در واقع از لاک ذوب شدگی بیرون نمی امد ! من صداقتی در گفته های این شخص ندیدم با اینکه خودش میدانست برای چه دارد قربانی میشود حاضر نشد اشاره ای ولو کوچک به اسم یا درجه یا نوع فسادی که انجام داده اند بکند با اینکه گردنش زیر تیغ همان افراد بود ” چرا در اخرین روزها یا ماه های عمر خود حاضر به همدلی با مردم نبود ” مگر وقتی چنین نواری را کسی ضبط میکند یاری طلبیدن از مردم بواسطه ظلمی که بر او روا داشته شده نیست؟ چرا حتی در این موقعیت هم مردم محرم او بحساب نمی ایند ” تو حقیقت را از مردم مخفی میکنی انوقت توقع داری که مردم تو را از خودشان بدانند ” ایا ذات مردمی که برای نجات از دست این افعی ها جلوی گلوله میروند با ذات این ذوب و جزغاله شده ولایت یکیست که ما با او همذات پنداری کنیم” ایا ذات ما اینگونه است؟ من برای او متاسفم اما این تاسف باعث نمیشود که واقعیت امر را لاپوشانی کنم!
دیدگاهها بستهاند.