زیتون– نرگس محمدی٬ زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر٬ در آخرین شرح وضعیتش از زندان زنجان٬ گفت: «احساس میکنم از زانو به پایین مطلقا فلجم. نفسم بالا نمیآید. درد وحشتناک.. طاقتم طاق شده. همهمان همینطوریم. فکر کنم دیگر تمام است. تا صبح نمیمانم. بالاخره دارد اتفاق میافتد…»
این زندانی سیاسی ادامه داد: «حال عمومیمان افتضاح است. رمقمان رفته. نمیتوانم راه بروم. دستم را به تختی که ۳۰ سانت از زمین فاصله دارد میگیرم و خودم را میکشم توی تخت.»
به گفته او پس از محرز شدن شیوع بیماری کرونا در بند زنان زندان زنجان٬ روز ۱۵ تیرماه چند زندانی سالم را از بیماران جدا کردند اما مطلقا هیچ امکانات یا هیچ رسیدگی پزشکی در اختیار زندانیان نیست و فقط به آنها داروی پروفن برای تسکین درد میدهند.٬ او تاکید کرد که حتی ژل شستشوی دست نیز در اختیار ندارند.
این فعال حقوق بشر افزود: «احساس میکنم از زانو به پایین مطلقا فلجم. نفسم بالا نمیآید. درد وحشتناک.. طاقتم طاق شده. همهمان همینطوریم. فکر کنم دیگر تمام است. تا صبح نمیمانم. بالاخره دارد اتفاق میافتد…»
پیشتر نرگس محمدی٬ زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر٬ در نامهای از زندان زنجان٬ خبر از ابتلایش به ویروس کرونا داده بود.
او در نامهای از زندان زنجان نوشته بود: «ما ۱۲ نفر با علایم خستگی مفرط ودرد ناحیه شکم ، اسهال و استفراغ و از دست دادن حس بویایی بدون دارو و درمان و تغذیه مناسب روی تختها افتاده ایم .عدم امکانات پزشکی ، عدم فضای مناسب برای قرنطینه برای ورودی های جدید و عدم کنترل سلامتی آنها موجب شیوع ویروس کرونا در بند گردید که جای تامل دارد .من ازجناب آقای نمکی وزیر بهداشت تقاضا دارم نماینده ای جهت رسیدگی به وضعیت زندان زنان زنجان اعزام دارند.»
نرگس محمدی در پایان این نامه اعلام کرد: «من از طریق نامه شکایت قانونی خود را به جهت اعمال شرایط سخت و طاقت فرسای زندان زنجان در ۶ ماه گذشته وعدم رسیدگی پزشکی اعلام میدارم. طی این مدت بنا به دستور وزارت اطلاعات و قوه قضاییه حتی از خرید گوشت با هزینه خودم مخالفت شده است از ارائه کتاب ،تلفن فرزندانم در خارج از کشور ممانعت شده است و من قریب یک سال میباشد که صدای فرزندانم را نشنیده ام .اکنون نیز با ابتلا به کرونا بدون دارو وخدمات پزشکی بسر میبرم.»
نرگس محمدی که نزدیک یازده ماه است نتوانسته با کودکانش صحبت کند در ادامه گفت: «یک لحظه کیانا را تصور میکنم. انگار رفتهام توی جلد کیانا.
تلخی شنیدن خبر مرگِ مادرِ زندانیِ دور از دسترس تا مغز استخوانم میرود.. کیانا نباید این لحظه را تجربه کند. باید زنده بمانم.»
او در بخش دیگری از روایتش از این روزهای بند زنان زندان زنجان در تشریح وضعیتش گفت: «تهوع. استفراغ. بیرمقی. حس بویاییمان هم از بین رفته. دارم فکر میکنم این بیماری از آن سه تا عمل جراحیای که کردم سختتر است. هر کاری کردم زورم نرسید پایم را بگذارم زیر پتو. یکی از پرسنل آمد کمک کرد تا رفتم زیر پتو. فکر کنم او هم مثل خودم ترسید. گفت دکتر خبر میکند» و ادامه داد: « یک ماسک به هر کدام ما دادند. ژل شستشوی دست را که مدتها التماس میکردیم و نمیدادند، بالاخره دیروز با پول خودمان خریدند و دادند. فقط ۳تا.»
پیش از در بخش خبر ۲۰:۳۰ شبکه دوم سیما تصاویری از معاینه نرگس محمدی توسط پزشک به نمایش در آمده بود٬ او در این رابطه توضیح داد: «۲۴ تیر آمدند و گفتند دکتر آمده بیا برو. گفتم رمق ندارم. گفتند اجباری است. با مصیبت و کشان کشان خودم را میرسانم به اتاق دکتر. همان دکتری است که موقع انتقال به زندان زنجان من را تحویل گرفت. دیگر اینجا ندیده بودمش. دستم را به صندلی گیر دادم تا بتوانم بنشینم.
دکتر حالم را پرسید. گفتم رمق ندارم، یک کاری کنید رمقمان برگردد. گفت: نفس عمیق! نفس وسط سینهام گیر کرد٬ به سرفه افتادم. ریههایم درگیر شده. دکتر نسخه نوشت. سرم و ب.کمپلکس و یک آمپول ۱۰ سیسی که نمیدانم چیست.»
در نهایت شامگاه ۲۴ تیرماه آمپولها و سرم را تزریق کردند و پس از آن وضعیت عمومیاش اندکی بهتر شده.
پس از آن او را مجددا به دیدار دکتر میبرند
این در حالی است که پرسنل زندان به نرگس محمدی گفتهاند باید دارویش را از بیرون زندان تهیه کند.
در بخش دیگری از این روایت که بهاره هدایت آن را در صفحه توییتر شخصیاش نقل کرده است٬ به غذای زندان پرداخته شد. نرگس محمدی در این رابطه گفت: «کاش میگذاشتند دو روز غذای درستی بخوریم جان بگیریم. غذا اینجا افتضاح است. خرید از زندان هم از آن بدتر. از دی تا فروردین یادم هست فقط ۴ بار از فروشگاه زندان توانستیم خرید کنیم. اجازه خرید از بیرون هم نمیدهند.»
او ادامه داد که شامگاه ۲۴ تیرماه آمپولها و سرم را تزریق کردند و پس از آن وضعیت عمومیاش اندکی بهتر شده.
پس از آن مجددا نرگس محمدی را به دیدار دکتر میبرند و او در پاسخ «حالت چطوره؟» دکتر٬ گفته است: «خوبم.»
همان شب او خبر ۲۰:۳۰ را دیده است. نرگس محمدی میگوید: «حتی نکردهاند ژل شستشو را با خودشان بیاورند٬ آن را از توی وسایل خودم برداشتهاند. تازه میفهمم دکتر رفتن اجباری برای چه بود. زیرا فیلمی که پیش از آن گرفته بودند٬ قابل پخش نبوده بس که بدحال بودم. با سرم و آمپول سر پایم کردندتا فیلم بگیرند. تازه همان را هم نتوانستند کامل پخش کنند. سرفه امان نمیداد. حرف زندانبان خودشان هم قابل پخش نبود.»
این زندانی سیاسی در خصوص شرایط دیگر زندانیان این بند توضیح داد: «یکی از این زنهای بیمار، چوپان است. یکی دیگر دختر چوپان. اینها فقیر نیستند. این چیزی که آنها در آن هستند، فقر نیست، فراتر از فقر است. از رویشان خجالت میکشم. برای رد کردن ادعای من، آنها را هم به بازی گرفتهاند. آنها حتی نمیدانند که میتوانند توقعی داشته باشند. فکر میکنند زندگی همین است.»
او ادامه داد از وقتی ۲۰:۳۰ پخش شد تا امروز دیگر خبری از دکتر نیست. با همان ۱عدد ماسکی که بهمان دادند سر کردهایم؛ اما آن فیلم جعلی بدجوریبه زندانیها برخورده است.
نرگس محمدی افزود: «روز بعد از خبر ۲۰:۳۰دو کیلو گوشت چرخکرده از طرف مدیر کل زندانها آوردند دادند. گفتند «باید» بخورید. من لب نزدم. یکی از زندانیها میگفت یک وقتی برایمان بادمجان میآمد تا پوست بکنیم. بادمجانهای پوستکنده را میفرستادند به رستورانهای شهر. درحالیکه ما داشتیم
از گشنگی میمردیم گاهی کلاهکهای بادمجان را میدادند ما بخوریم. آن روزها تحقیر میشدم. امروز هم که گفتیم بعد از آن فیلم دروغتان، گوشتتان را هم نمیخواهیم و آمدند گفتند «باید» بخورید، همانقدر تحقیر شدیم.»
این فعال حقوق بشر اضافه کرد: «از اول مرداد ماه اما حالم بهتر است. هرچند هنوز نمیتوانم یک دور دور حیاط راه بروم.»
او در خصوص عدم امکان صحبت کردن با فرزندانش نیز گفت: «بعضیها میگویند اعتصاب غذا کن تا تلفن به علی و کیانا را بهت بدهند. اما نمیخواهم با مطالبه فردی اعتصاب غذا کنم. به دادیار گفتم فقط مانده شیر آب را هم به رویم ببندید. زندانیام کردید، بچههایم را گرفتید، کتکم زدید، تبعید کردید، و از هیچ شکنجهای فروگذار نکردید. آب را هم ببندید.»
نرگس محمدی در پایان تاکید کرد: «من نگران اینها نیستم. هیچ مطالبه فردی ندارم. من بعد از کشتارهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ یک جای دیگر ایستادهام. اصلاحطلبی عهد ما نبود، راهکار ما بود برای عهد دیگری. من به آن عهد وفادارم. و هیچ سر آشتی ندارم.»
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…