روزنامه همشهری در گزارشی خبر داده که بخشی از کوه و قله دماوند با حکم دیوان عالی کشور به نام سازمان اوقاف سند زده شده است. در واکنش به این خبر مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان مازندران در گفتوگو با ایلنا وجود سند برای کوه دماوند را مثلا تکذیب( و عملا تصدیق) کرده و گفته «قله دماوند وقف نیست، بلکه موقوفه یکی از یالهای دماوند است که به عنوان مرتع ملار شناخته شده است.»
این موضوع خوشبختانه به رسانهها راه یافته و امید است با حساسیت و پیگیری افکار عمومی وقف این اثر ملی منتفی شود، اما آنچه رسانهها کمتر به آن پرداختند و کمتر شنیده شد، خبری بود در خصوص تصرف (وقف) ۵۶۰۰ هکتار جنگل به نام امامزادهای در ساری. در این خبر آمده بود که فردی توانسته ۵۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی که به عنوان میراث جهانی بشر ثبت شدهاند را به نام خود کند. این فرد حالا با استناد به سندی که گفته میشود به دوره قاجار بازمیگردد مالک بخش وسیعی از جنگلهای بکر کشور در روستای آق مشهد ساری شده است و حالا از سازمان جنگلها مجوز قطع درخت میخواهد. این کار یعنی ۵۶۰ هزار درخت کهنسال کمیاب با خطری جدی قطع شدن مواجهاند.
نگارنده درصدد پرداختن به آثار سوء این اعمال نیست و به دعاوی قانونی و رسمی آن نمیپردازد، صرفا میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا این عمل از نظر شرع و قرآن صحیح است؟ و آیا در اسلام وقف وجود دارد؟
یکی از اساسیات قرآن، ارائۀ راهکارهایی است منطقی و معقول جهت فقرزدایی از جامعۀ ایمانی و نیز همۀ جوامع بشری. بر این پایه، خدایتعالی در کتاب مجیدش، طرق مختلفی از انفاق را توصیه فرموده است. یکی از آنها جِهاد با مال در راه خدا است. همۀ انفاقها، از جمله خمس و زکات، در راه خدا است. فی سبیل الله است.
معنای کلمۀ «وقف» ایستادن و ایستاندن است و نیز فهم کردن. و در خصوص مال به این معنا است که شخصی تمام مال خود یا بخشی از آن را، جهت انجام کاری خاص، در نقطهای متوقف و محبوس سازد. ولی «وقف» به این معنا، به صَراحت، در قرآن کریم نیامده است.
وقف، زیرمجموعۀ احسان و ایثار و وصیت است، که آیات عدیده در قرآن دارد. اما وقف کردن در فعل حرام، حرام اندر حرام است! مثلاً مالش را وقف کند که کارخانۀ تولید سیگار یا مشروبات الکلی برای فقراء بسازند، یا از درآمد آن هزینۀ نیازمندان کنند!
خدایتعالی در یک آیه، وصیتهای ظالمانه را قابل تبدیل و تغییر میداند و میفرماید:
«فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (بقره، ۱۸۲)
پس هرکس که ترسیده باشد از وصیت کنندهای لغزشی یا گناهی را، پس اصلاح داده باشد میانشان را، پس نیست گناهی بر او. به راستی خداست بس آمرزندهای رحیم»
از سوی دیگر چنین نوشتههایی، چه قدیم یا جدید، که منابع ملی را در اختیار بگیرد، یا مغایر مصالح عامه باشد، اصلاً موضوعیت ندارد. و نه جایی در شرع دارد و نه در قانون. و عمل به محتوای آنها فعل حرام است. زیرا زمینهایی را اشغال میکنند، که متعلق به عموم مردم است و از انفال و بیتالمال محسوب میگردد.
و اصلاً چگونه بوده است که شخصی میتوانسته در ۴۰۰ سال پیش، این مقدار انبوه از اراضی ملی را مالک شود؟ اگر این امر حقیقت داشته باشد، یا باید خریداری کرده باشد، آنگاه باید بپرسیم از چه کسی و چگونه خریداری کرده، و وجه آن به چه کسی پرداخت شده؟ و یا به غصب تصاحب نموده، که در هر دو مورد، تجاوز به حقوق عامه و تعدی و ظلم محسوب است، که همه از افعال محرمه میباشند.
سخن آخِر اینکه، به طور کلی ساختن بِناء مسقف بر هر قبری حرام مؤکد است و رسول خدا (ص) مؤمنان را از این کار بازداشته است، تا چه رسد به ساختن ضریح بر گوری نامشخص، که فاعلان آن را خدایتعالی به عذاب الیم وعده فرموده است!
همۀ ضرائحی که بر قبور ائمه علیهم السلام ساخته شده، بیتردید فعل حرام بوده و مغایر با تعالیم ایشان است و نیز مخالف با رضامندی و خشنودی آنها، زیرا مشمول این آیۀ کریمه است که فرموده:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (توبه، ۳۴)
آی! ای کسانی که ایمان آوردهاند! به راستی بسیاری از احبار و رهبان، هرآینه میخورند اموال مردم را به باطل، و بازمیدارند از راه خدای! و آن کسان که گنج مینهند زر و سیم را و هزینه نمیکنندش در راه خدای، پس مژده دِه ایشان را به عذابی بس دردناک»
2 پاسخ
با عرض سلام. همانطور که مستحضر هستید آیات قران در مورد وقف بستگی به تفسیر دارند. به همچنین آنچه در شرع مقدس اسلام آمده نیز نیاز به تفسیر دارد. بدیهی است که تفسیرها مختلف است. به تفسیر شما، وقف منابع طبیعی حرام است که البته تفسیر شما از شرع است و محترم. اما نظر و تفسیر دیگر اقایان به ویژه آقایان روحانیون از قران و حدیث با نظر شما فرق میکند. تا زمانی که ما با قوانین ۱۴۰۰ سال پیش مرقومه در کتب دینی سر و کار داریم ، هر کس برای خود مفسر است. هیچ کس نمیتواند که بگوید که نظر و تفسیر او درست است و مال دگریی غلط و این مشکل تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد
مشکل اینه که برای هرچیز باید در قران و سنت اسلامی جستجو کنیم
در دنیای جدید به عقل انسانی نیاز داریم نه کتابی که ۱۴۰۰ سال قبل در کانتس ۱۴ قرن قبل گرداوری شده.
فرقی نمیکنه این کتاب قران باشه یا انجیل یا اوستا
این کتاب ها نمیتوانند نقشه راه برایپیچیدگی های زندگی در دنیای امروز باشند
دیدگاهها بستهاند.