«سر انسان را پرورش دهید، آبادش کنید، بارورش سازید، روشن و با تقوایش کنید. لازم نیست از تن جدایش کنید، از آن بهره ببرید».
– ویکتور هوگو-
اعدام در برخی ادیان توحیدی
علیه اعدام (۳)
در ادیان توحیدی به موضوع «حق حیات» به عنوان اساسیترین حق هر فرد توجهی ویژه شده است. دین زرتشت به عنوان نخستین دین توحیدی با پیشینه هزاران ساله به «حق حیات» توجه داشته است. یهودیت و مسیحیت نیز به عنوان دو دین توحیدی دیگر که پس از زرتشت ظهور کردند، به موضوع «حق حیات» پرداخته و هر کدام به نحوی پیروانشان را به صیانت از«حق حیات» افراد جامعه سفارش کردهاند. در اسلام نیز به عنوان خاتم ادیان توحیدی، عنایت ویژهای به «حق حیات» شده است. با این وجود تقریبا در احکام همه ادیان، مجازات مرگ و اعدام به رسمیت شناخته شده است. اما مجازات اعدام به رفتارهایی که به نحوی سالب حق حیات (مانند قتل) هستند، منحصر نشده و در مواردی نیز برای گناهان دیگر در نظر گرفته شده است.
تقریبا در احکام همه ادیان، مجازات مرگ و اعدام به رسمیت شناخته شده است.
نکته حایز اهمیت آن است که رفتار صاحبان و متولیان ادیان و مذاهب در زمان فرودستی و فرادستی، در زمان اربابی و رعیتی بسیار متفاوت بوده و بنا براین آنچه در اینجا به نقل از متون مذهبی نقل میشود در همه احوال منات عمل متولیان ادیان نبوده است.
۱- اعدام در دین زرتشت:
ویل دورانت(۱۳۷۰) معتقد است کیفر مرگ در اوستا و مذهب زرتشت بیشتر از دیگر مذاهب، بهویژه مذهب یهود تجویز شده است. به نوشته وی: «کیفر گناهان جسمانی در شریعت زرتشت مانند شریعت یهود بسیار سخت بوده است. استمنا را با شلاق زدن مجازات میکردند. کیفر لواط و زنا آن بود که زن یا مردی را که مرتکب چنین اعمالی میشدند، بکشند، زیرا از مار خزنده و گرگ زوزهکش بیشتر مستحق کشتناند. زنان شوهردار یا دوشیزگان را که از راه زنا باردار میشدند و درصدد سقط جنین بر نمیآمدند، ممکن بود ببخشند، چرا که سقط جنین در نظر ایشان بدترین گناه بود و مجازات اعدام داشت».
در وندیداد عمدتا کیفرهای «تازیانه» و اعدام تجویز شده است.
در مقابل بنا بر نظر شمس ناتری(۱۳۷۸) گرچه بعضی از مجازاتهای سنگین در اوستا ذکر شده است ولی چه از حیث کمی و چه کیفی بهپای مجازاتهای مذکور در تورات نمیرسد.
احکام جزایی زرتشت در کتاب وندیداد آمده که در برگیرنده احکام شریعت زرتشت است. وندیداد در اصل «وی-دیو- داد» به معنای قانون ضد دیو یا به عبارت دیگر قوانین ضد پلیدیها، بدیها و بزههاست. در وندیداد عمدتا کیفرهای «تازیانه» و اعدام تجویز شده است. برای مثال انسان وقتی از قول و قرار و تعهد خود تخلف ورزد، دیو میترا در او نفوذ کرده و او را به نقض قول و عهد شکنی واداشته و لذا این دیو باید به کیفر برسد و به وسیله تازیانه مجازات شود تا زجر کشیده و از تن گناهکار بیرون رود. تازیانه وسیله عمومی مجازات در وندیداد است. در وندیداد کیفر مرگ برای گناهان و اتهامات زیر وضع شده است:
– سزای کسی که مرده را به تنهایی به دخمه ببرد حبس ابد است تا در انتهای عمر اعدام میشود
– کسی که از گوشت مردار سگ و یا گوشت انسان بخورد کشته میشود،
– کسی که مردار را میسوزاند جزایش مرگ است،
– کسی که میت را بدون رعایت آیین مربوط به آن غسل دهد، مجاراتش اعدام همراه با زجر خواهد بود
– سزای زن بدکاره اعدام است،
– چهار تن بدون مراجعه به قاضی و دادرس به دست هرکس کشته میشوند «مردار سوز، راهزن، کون مرز(لواط کار) و تبهکاری که هنگام عمل گرفته شده باشد» ،
– بعضی از گناهان و جرائم به نام گناه بی توبه و به لفظ «ان اپرته» (Anapereta) و یا به گناه طهارتناپذیر و به لفظ «ایزدیه» (Ayaozhdya) نامیده شدهاند. گناهکار در اینگونه جرائم اعدام میشود و روان وی نمیتواند به وسیله توبه و کفاره از مجازات آخرت بخشوده شود. هر کس با یکی از این گناهکاران مصادف شود، میتواند بدون مراجعه به قاضی و دادرس اقدام به قتل وی نماید.
– بعضی گفتهاند: مجازات ترک ازدواج نیز در دین زرتشت اعدام است، ولی به نظر صحیح نمیرسد.
۲- اعدام در یهود
در احکام دین یهود برای گناهانی مثل قتل عمد، زنا، سقط جنین، ارتداد و برخی دیگر مجازات اعدام در نظر گرفته شده است که به اختصار درباره آنها بحث میکنیم:
– قتل:
در نظام حقوقی یهود نیز قتل بسیار نکوهیده و دارای شدیدترین مجازات است. براساس قوانین مذهب یهود، قتل یک یهودی گناه کبیره و یکی از سه گناه شنیع(دو گناه شنیع دیگر ، بتپرستی و زنا) است.
در کتاب مقدس عبری حدوداً ۴۰۰ بار کلمه «خون» به کار رفته است. از این تعداد حدود نیمی مرتبط با مرگ از روی خشونت است. ریختن خون، گناه آغازین روی زمین است. « قائن یا قابیل» بر برادر خود، هابیل، برخاسته، او را کشت. تورات در ده فرمان ارتکاب قتل را منع کرده است: «قتل مکن» . بنابراین خونریزی نخستین گناهی است که در کتاب مقدس دارای ماهیت کیفری است: «هرکه خون انسان ریزد [باید] خون وی به دست انسان ریخته شود».
[در دین یهود] در صورتی که قتل عمد در دادگاه اثبات شود؛ کشتن قاتل واجب است و اجرای آن در اختیار اولیای دم نیست و ایشان نمیتوانند به جای اعدام محکوم از وی درخواست دیه کنند
در صورتی که قتل عمد در دادگاه اثبات شود؛ کشتن قاتل واجب است و اجرای آن در اختیار اولیای دم نیست و ایشان نمیتوانند به جای اعدام محکوم از وی درخواست دیه کنند، «هیچ فدیه به عوض جان قاتلی که مستوجب قتل است مگیرید بلکه او البته کشته شود. در دین یهود فقط در یک مورد پرداخت دیه به جای مجازات اعدام پذیرفته شده و آن قتل به تسبیت است : «اگر مردی بداند که گاوش شاخزن است، ولی آن را نگاه ندارد و گاو کسی را بکشد، در این صورت صاحب گاو نیز به همراه گاو، محکوم به قتل است، مگر اینکه اولیای دم به خونبها رضایت دهند. در این صورت دیه جانشین مجازات قتل میشود».
لازم به ذکر است در شریعت یهود، در مواردی قتل جایز و حتی گاهی واجب و در زمره قتل عمد و غیرعمد نیست. در این موارد خون مقتول هدر است و قاتل مجازات نمیشود و به آن قتل مباح گفته میشود، مثل دفاع مشروع از خود ، قتل مرتدان و بدعتگذاران، کشتن کسی که در شب به قصد دزدی در حال خراب کردن در یا دیوار است و… .
– زنا:
در قاموس کتاب مقدس درباره زنا آمده است که: «گناه ممنوع که در فرمان هفتم احکام عشره وارد گشته است، همواره در مواقع شرایع الهی و قواعد انسانی مستوجب قصاص سخت بوده و هست». از دیدگاه توراتِ موجود، رابطه نامشروع و اعمال خلاف عفت نیز ممنوع است و خداوندِ بنی اسرائیل (یهوه) همواره زنان و مردان را از زنا نهی و سفارش کرده که :«قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، به زن همسایهات و غلامش وکنیزش و الغش طمع مکن». بنابراین زنا یکی از سه جرم بزرگی است که خطاکاران یهودی باید به سبب آن کشته شوند تا دیگران مرتکب آنها نشوند.
– سقط جنین:
در تورات خون نماد مقدس زندگی دانسته شده است. حکم «قتل مکن» یکی از احکام ده فرمان است که بر ضرورت حفظ حیات انسانی تاکید دارد. از آنجا که جنین نیز دارای حیات است، سقط جنین ذیل همین حکم قرار میگیرد.
ارتداد:
در شریعت یهود، ارتداد فردی یا گروهی و دعوت به بتپرستی مجازات مرگ دارد: «آن مرد یا زن را که این کار (عبادت خدایان غیر) را در دروازههایت کرده است، بیرون آور و آن مرد یا زن را سنگسار کن تا بمیرد». درباره دعوت به بتپرستی دین یهود مقرر میدارد: «… و اگر برادرت که پسر مادر تو باشد یا پسر یا دختر تو یا زن هم آغوش تو یا رفیقت که مثل جان تو باشد، تو را در خفا اغوا کند که برویم و خدایان غیر را که تو و پدران تو نشناختند، عبادت نماییم… البته او را به قتل برسان».
– سایر گناهان:
شریعت یهود مجازات آدمربایی را اعدام قرار داده است. همانطور که برای کتک زدن و لعنت کردن پدر و مادر، کار کردن در روز شنبه، لواط و جماع با بهایم نیز اعدام پیشبینی کرده است.
۳- اعدام در مسیحیت
حکم «قتل مکن» که از احکام ده فرمان موسی است، برای مسیحیان نیز محترم است. با این تفاوت که در سنت یهودی، اجرای حکم قصاص ضامن حفظ حیات دانسته شده است، اما عیسی مسیح در تعالیم خود بدون اینکه بخواهد احکام شریعت را نسخ کند، با تاکید بر دستورات اخلاقی مثل: تواضع، گذشت و محبت با رویکرد اخلاقی، احکام شریعت را تفسیر میکند: «گفته شده است اگر کسی مرتکب قتل شود محکوم به مرگ میباشد. اما من میگویم که حتی اگر نسبت به برادر خود خشمگین شوی و بر او فریاد بزنی باید تو را محاکمه کرد و اگر برادر خود را «ابله» خطاب کنی باید تو را به دادگاه برد و اگر به دوستت ناسزا گویی، سزایت آتش جهنم میباشد».
در قوانین کلیسایی به مجازاتهای بسیار معدودی برمیخوریم. مجازات اعدام منحصر به ارتداد است که شدیدترین جرم در مسیحیت است
در قوانین کلیسایی به مجازاتهای بسیار معدودی برمیخوریم. مجازات اعدام منحصر به ارتداد است که شدیدترین جرم در مسیحیت است. در انجیل یوحنا آمده است : «اگر کسی در من نماند، مثل شاخه بیرون انداخته میشود و میخشکد و آنها را جمع کرده و آتش میاندازند و سوخته میشوند». در دیگر موارد، برخوردها بیشتر ارشادی است تا تنبیهی.
ویل دورانت معتقد است مجازت مرگ که در زمان حکومت کلیسا برای بدعتگذاران رواج داشته است در قرن سیزدهم به قانون کلیسا راه یافت. وی مینویسد: «تا قبل از قرن دوازدهم، کلیسا برای بدعتگذاران فقط مجازات تکفیر را اعمال می کرد. در قرن دوازدهم چون بازار بدعتگذاران رواج یافت، برخی از روحانیون معتقد شدند که علاوه بر صدور حکم تکفیر از جانب کلیسا، حکومت نیز باید اینگونه افراد را تبعید یا زندانی کند. سرانجام در قرن سیزدهم کلیسا به تقلید از قانون بزرگترین دشمن خود یعنی فردریک دوم، مقرر داشت که مجازات بدعت مرگ باشد».
با قانونیشدن مجازات مرگ از سوی کلیسا، اِعمال مجازات اعدام در آیین مسیحیت راه یافت و به تدریج روحانیان مسیحی با به دست گرفتن قدرت جزو مالکان شدند و برای حفظ قدرت خود از اجرای مجازاتهای شدید ابایی نداشتند. به مرور زمان بین قدرت سیاسی پادشاهان و حکمرانان و قدرت مذهبی روحانیون رقابت به وجود آمد. این رقابت و مبارزه همچنان ادامه داشت تا اینکه عدهای از پادشاهان برای حفظ قدرت از کلیسا جدا شده و قوانین خاصی وضع کردند. با شکست قدرتهای مذهبی، موارد صلاحیت محاکم مذهبی تقلیل یافت و بر صلاحیت دادگاههای سلطنتی افزوده شد. در عین حال برای اینکه دادگاههای سلطنتی خود را موجه جلوه دهند، در مورد جرائم مذهبی احکام سختی صادر میکردند. امروزه حکم اعدام در مسیحیت اجرا نمیشود.
بخشهای پیشین :
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…