در چند ساله اخیر همراه با اوجگیری امواج جنبشهای اعتراضی اقشار تهیدست همواره این نگرانی وجود داشت که در فقدان حضور یک جریان نیرومند دموکراسیخواه و عدالتطلب که مطالبات اقشار تهیدست را نمایندگی کند، رهبری این بخش عظیم جامعه ایران که با افزایش شتابان فقر و بیکاری حالا تخمینا نیمی از جمعیت ایران را شامل میشود، به دست جریانات فاشیستی-مذهبی وابسته به جمهوری اسلامی بیفتد.
نظام ولایت فقیه و دستگاههای اطلاعاتی آن از دیرباز برای ناکام کردن تلاشهای دموکراسیخواهانه و ضد استبدادی، روی همین جریان که دستپرورده جمهوری اسلامی است حساب باز کرده است. در گذشته نیز به میدان آوردن احمدینژاد که با شعارهای عوامفریبانه، مساواتطلبانه و حمایت از تهیدستان همراه بود، نقشه شخص خامنهای بود برای سرکوب تلاشهای آزادیخواهانه و اصلاحطلبانه که با توجه به ماهیت محافظهکارانه جنبش اصلاحطلب با موفقیت به مرحله اجرا درآمد.
این بار در اوج بحران و درماندگی نظام حاکم، در شرایطی که بیگزافه اکثریت عظیم مردم ناراضی و خشمگین از فساد و غارتهای نجومی، انگشت اتهام خود را به سوی ولایت فقیه و اعوان و انصار آن نشانه رفتهاند، تکرار موفقیتآمیز سناریوهای گذشته دشوارتر و به اجرا درآوردن آن مستلزم شعارهای عوامفریبانهتر و تلاشهای سنجیدهتر و چشمگیرتر در سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی است.
در ماجرای میدان دادن به احمدینژاد، خامنهای از طریق او سران جناحهای اصلاحطلب و میانهرو که مخالفان سیاستهای کلان وی محسوب میشدند و قدرت مطلقهی وی را به چالش میکشیدند به حاشیه راند. این بار اما برای فریب و بسیج جمعیت محرومان و تهیدستان و خنثیکردن ظرفیت عظیم اعتراضی آنان باید در اردوی اصولگرایان و حلقه خودی ها به تسویه و پاکسازی روی آورد و برای نجات کشتی در حال غرق ولایت فقیه، یاران وفادار خود را قربانی کند؛ هزینهای سنگین که ممکن است نظام ولایت فقیه در دراز مدت عواقب آن را تاب نیاورد.
به هرحال پروژه برکشاندن یک جریان فاشیستی – مذهبی مورد حمایت و اعتماد رهبر که قرار است با شعارهای عدالتخواهانه و ضد فساد و گام عملی بیسابقه به میدان آید و برای تطهیر چهره ولایت فقیه در صورت لزوم اطرافیان نزدیک وی را هدف قرار دهد، با مصاحبه صریح رئیس جدید بنیاد مستضعفان پرویز فتاح در صدا و سیمای جمهوری اسلامی کلید خورد.
اعتماد به نفس پرویز فتاح در انتقاد از حداد عادل و نهادهای قدرتمند سپاه و ارتش و متهم کردن آنان به سوء استفاده از اموال عمومی نشانه هماهنگی پشت پرده او با بیت رهبری و برخورداری وی از حمایت شخص خامنهای بود. به این ترتیب از هم اکنون می توان حدس زد که نقشه روی کار آوردن یک جریان تازه نفس و جوان فاشیستی با شعارهای مساواتطلبانه و مبارزه با فساد در سال ۱۴۰۰ شمسی مهمترین هدف نظام برای برون رفت از بحران و جلب اعتماد تهیدستانی است که در اعتراضات سالهای اخیر نقش محوری داشتهاند. دستگاههای اطلاعاتی رژیم از دیرباز نگران همراه شدن دو مطالبه اساسی جامعه ایران، نان و آزادی و شکلگیری جنبش فراگیر اعتراضی با شرکت طبقات متوسط، قشر متوسط فرهنگی و تهیدستان جامعه بودهاند. جلوگیری از هم بستگی طبقات محروم و تهیدست جامعه ایران لازمه ادامه بقای جمهوری اسلامی است.
شعار مبارزه با فساد و بازگرداندن ثروتهای غارت شده به محرومان که البته در جمهوری اسلامی سرابی بیش نیست برای میلیونها تهیدست محروم جذاب است. و هر گاه این شعارها با نمایش های علنی مبارزه با فساد و انتقاد صریح از چهره ها و نهادهای قدرت همراه شود، در غیاب یک ثقل معتبر دموکراسیخواه احتمالا بخشی از مردم تهیدست را به خود جذب میکند.
بر این اساس میتوان گفت که جمهوری اسلامی برای حفظ و احیای قدرت سرکوب خود که لازمه بقای آن است از این پس به جریانی از حزبالهیهای جوان که با بنیادگرایی شیعی و مساواتطلبی و شعارهای عوامفریبانه ضد فساد به میدان می آید، تکیه خواهد کرد. رهبر جمهوری اسلامی که سیاستهای سه دهه اش جمهوری اسلامی را به فساد فراگیر کشانده حالا خود در مقام طلبکار و اپوزیسیون رهبری «جنبش مبارزه با فساد» را نیز بر عهده خواهد گرفت.
ظاهرا قرار است برای میدان دادن به این جریان و جلب حمایت اقشار تهیدست عده ای از بدنامترین چهره های شناخته شده اصول گرا با هماهنگی قوه قضائیه از قدرت کنار گذاشته شوند. هیچ بعید نیست که در روزهای آینده با فروش برخی از اموال بنیاد مستضعفان و سایر نهادهای تحت نظر خامنه ای کمک های مالی و معیشتی نیز به تهیدستان اختصاص داده شود و گفتمان مبارزه با فساد و حمایت از محرومان در بلندگوهای تبلیغاتی رژیم جایگاه هر چه بیشتری به خود اختصاص دهد. این جریان اقدامات خود را در روزهای آینده با آب و تاب تحت عنوان الهام گرفتن از منویات و ندای رهبر دنبال خواهد کرد. موفقیت این نقشه خامنه ای در شرایط بحرانی و پیچیده کنونی حتمی نیست و اگر نیروهای دموکراسیخواه بتوانند در همراهی و هماهنگی با هم، اهداف این پروژه عوامفریبانه را افشا کنند، این نقشه که میتوان آن را «اصلاحات سیاه از بالا» نام گذاشت می تواند به ضد خود بدل شود، در غیر این صورت فضای سیاسی جامعه بسته تر و سرکوب جامعه مدنی تشدید خواهد شد.
یک پاسخ
یاد شعأرهای سال ۵۷ افتادم. نیروهای دمکراسی خواه، نیروهای مدنی، تودهها و خلق . قشر تهی دست.
دیدگاهها بستهاند.