خلاصه: «برنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین» در تیر ماه منتشر شد و بحث گستردهای را درباره سود و زیان این برنامه احتمالی در پی داشت. از این بحثها چند محور قابل تبیین است، از جمله:
فرصت و سود احتمالی برای ایران در:
– تقویت چانهزنی ایران در برابر آمریکا
– نقش چین به عنوان همکار استراتژیک برای ایران
– فرصت بزرگ اقتصادی برای ایران
– انعطاف سند منتشرشده
تهدید و ضرر احتمالی برای ایران در:
– امتیازدهی بیتناسب تهران
– سابقه بد تجاری چین
– احتمال بیعلاقگی چین به امضای قرارداد
– خطر نفوذ سیاسی و نظامی چین در ایران
– باتلاق وامهای سنگین چینی
با اینکه متن منتشر شده رسمی و کامل نبوده ولی بحثهای گستردهای را (در داخل و خارج کشور) به همراه داشته که نکات مختلف – هم مثبت و هم منفی – موضوع را مورد توجه قرار دادهاند. در اینجا به برخی از جزئیات این مسائل اشاره میکنیم.
پنج فرصت پیشرو
تقویت قدرت چانهزنی ایران در برابر آمریکا: در شرایطی که آمریکا از برجام بیرون آمده و فشارهای بیسابقه بر ایران تحمیل میکند تا اقتصاد ایران فلج شود و به زانو درآید همکاری با پکن میتواند سپری در برابر زیادهخواهی واشنگتن باشد. ایران متحد دیگری در صحنه جهانی ندارد و همکاری با چین میتواند اهرمی موثر در این چارچوب شود و هر دو کشور را، که خواهان محدود کردن قدرت و نفوذ آمریکا هستند، در موقعیت قویتری قرار دهد. بسیاری از شرکتهای چینی – از جمله هواوی – در برابر تحریمهای آمریکا مقاومت کرده و آنها را دور زدهاند و با ایران تجارت داشتهاند. یکی از روشهای دور زدن تحریمها معاملۀ پایاپای نفت در برابر کالاهای چینی بوده. به همین خاطر تقویت همکاری با چین را شاید بتوان عاملی در شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا تفسیر کرد چرا که قدرت چانهزنی ایران را در مذاکرات احتمالی با آمریکا تقویت میکند.
همکاری استراتژیک ایران با یک ابرقدرت : زبان دیپلماتیک چینیها نشان از آن دارد که این کشور علاقمند است و قصد دارد روابط خود با ایران را ارتقاء دهد، در یک چارچوب «راهبردی» تعریف کند و احتمالا این روابط استراتژیک با ایران را وارد معادلات آسیایی و جهانی خود نماید. گفتار و اسناد دو طرف نشان از این نکته دارد که احتمالا ایران یک همکار راهبردی خواهد شد و در منافع روابط راهبردی ذی نفع خواهد بود. چنین تحولی میتواند نشانی از گشایش سیاست خارجی ایران و تمایل به همکاری بیشتر جهانی و تقویت واقعبینی در ایران باشد. تغییر جهان از شرایط یک قطبی و دوقطبی به شرایط «چند قطبی» فرصتها و ضرورتهایی را برای کشوری مانند ایران فراهم آورده که باید مورد نظر قرار دهد و از آن استفاده کند. توسعه و بهبود روابط با چین موقعیت جهانی ایران را تقویت خواهد کرد.
انعطاف سند منتشر شده : محسن امینزاده، معاون وزیر خارجه دولت خاتمی، معتقد است که بر خلاف آنچه به تکرار مطرح شده سند مورد تایید دو کشور تعهد خاصی را نیافریده است. به عبارت دیگر قرار نیست که طرفین به خاطر همکاری تعریف شده در سندی که منتشر شده از کار با شرکتهای رقیب در بــازار بینالمللــی صرف نظر کنند. همچنین قرار نیست که محدودیتی بــرای دو طرف در کار اقتصادیشان ایجاد شــود. مفاد و جزئیات توافقات هنوز منوط به مذاکرات و معاملاتی است که قرار است در آینده صورت بگیرد و فرم و محتوای همکاری را مشخص کند. تا اینجای کار، توافقات اعلام شده از انعطاف کافی برخوردار بوده است.
فرصت بزرگ اقتصادی برای ایران : در سال ۲۰۱۹ چین بزرگترین شریک تجاری ایران بود. اقتصاد این کشور طی چند دهه آینده به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد و اگر ایران بتواند شریک موثری در پروژههای جهانی پکن باشد به نفع ایران خواهد بود. بزرگترین پروژه چین، طرح کمربندی راه، ارزشی بیش از یک تریلیون دلار دارد. تاکنون ایران بخش مهمی از این طرح نبوده درحالیکه پروژه حمل و نقل کالا از طریق ایران میتواند فرصتی استراتژیک باشد که ایران را وارد یک همکاری بزرگ بینالمللی کند. اجرای چنین پروژهای میتواند به شکل گیری کریدورهای زمینی و هوایی آسیا–اروپا از طریق بنادر، راهها و فرودگاهای ایران بیانجامد. چنین طرحهایی برای جامعه ایران سودآوری به همراه خواهد داشت. سرمایهگذاری چین در صنایع نفتی – که به گفته منابع چینی میتواند حدود ۲۸۰ میلیارد دلار باشد – از پروژههای مهم و احتمالی دیگر است.
پذیرش تعهدات جهانی: ایران به همراه کره شمالی تنها کشورهایی هستند که برخی قوانین و تعهدات بینالمللی، از جمله قوانین مبارزه با پولشویی و تروریسم،؛ اف-ای-تی-اف؛ را نپذیرفتهاند. این درحالی است که چین از سال ۲۰۰۸ وارد این تعهدنامه شده و در شرایطی که ایران آنرا قبول نکرده نمیتواند با ایران همکاری باز اقتصادی داشته باشد. اگر هسته مرکزی قدرت در ایران بخواهد روابط خود را با چین گسترش دهد به نظر میرسد که باید این مسئله قوانین بینالمللی را از حوزه رقابت و جناحبندیهای داخلی خارج کند و آن را بپذیرد. چنین تحولی به عادی سازی روابط خارجی ایران کمک خواهد کرد.
هفت تهدید احتمالی برای ایران
امتیازدهی بیتناسب ایران: این خطر وجود دارد که ایران از موضع ضعف وارد معامله شود و به امید بهبود شرایط بحرانی کشور امتیازهای بیمورد اقتصادی و سیاسی بدهد و به استقلال سیاسی کشور آسیب رساند. در شرایط کنونی، ایران در شرایط ضعف و ضربهپذیری قرار دارد درحالیکه اقتصاد چین دهها برابر اقتصاد ایران است. به همین خاطر پکن میتواند از این عدم توازن قوا به نفع خود بهربرداری کند و خواستار برخی امتیازهای اقتصادی و سیاسی شود که فراتر از توافقات معمول باشد. تهران هم به خاطر ضعف خود مجبور به اعطاء حق ویژههای انحصاری و غیرقابل کنترل به چین شود.
سابقه بد تجاری چین: این کشور در انجام برخی پروژههای بزرگ و قراردادهای منعقده کارنامه ضعیفی داشته. از جمله اینکه سابقه وامهای چین به ایران بد است. در یک مورد نیم میلیارد دلار وام به ایران داده شد که نهایتا به چند میلیارد دلار بالغ گردید. در مورد دیگری، تبادلات ارزی با نرخهای بالای فاینانس به ایران تحمیل شد. یا اینکه قرارداد کارخانه هستهای اصفهان (یو-سی-اف) به خاطر فشار آمریکا لغو شد و و یا اینکه در طرح «راه کمربندی» چین نقش فرعی و جانبی برای ایران فرض شده است. چین همچنین تاکنون از پذیرش ایران در سازمان همکاری شانگهای سر باز زده. این نکته قابل ذکر است که چین در روابط اقتصادی خود، همواره نقش و خواست آمریکا را مد نظر داشته و به تلاش ایران برای بهبود روابط دوجانبه پاسخ نداده و انرا تابعی از روابط خود با آمریکا فرض کرده است.
فاصله ایران با مواضع سیاسی چین : برخی ناظران معتقدند امید به چین واقعبینانه نیست. با توجه به بحرانی که در روابط ایران و آمریکا وجود دارد بعید است که چین حاضر به امضا سند همکاری با ایران شود. چین زیر بار تعهداتی که تضادش را با آمریکا افزایش بدهد نخواهد رفت اما به ایران هم پشت نخواهد کرد. در این نوع موارد، «دو دوزه» بازی چینی، سابقه دارد. در دوران جنگ ایران و عراق، چین به هر دو طرف درگیر سلاح فروخت و منفعت کرد. به اضافه، تسلیم شدن به این بازی چین میتواند ایران را از حل یک مسئله مهمتر – یعنی رابطه با آمریکا – بازدارد. پکن خواهد توانست با جلوگیری از حل مسئله رابطه ایران آمریکا (و اسرائیل)، این بحران را زنده نگه دارد و با مهره ایران در صحنه شطرنج جهانی بازی کند. این در شرایطی است که اصلیترین مسئله خارجی ایران در بحران رابطه با آمریکا (و اسرائیل) خلاصه میشود.
خلق باتلاق وام و قرض برای ایران: نگرانی از سابقه فعالیت اقتصادی چین در کشورهای دیگر، مثل سریلانکا و ونزوئلا، وجود دارد. ونزوئلا – بدون انجام اصلاحات اقتصادی که شرط گرفتن وام از بانک جهانی بود – از چین وام گرفت ولی اکنون گرفتار شده و در بازپرداخت وامهای سنگین ناتوان است. در مورد ایران هم این نگرانی وجود دارد که گرفتن وام از چین – بدون انجام اصلاحات عمیق اقتصادی – زمینه وابستگی به چین را فراهم خواهد کرد و به استقلال اقتصادی و سیاسی کشور آسیب خواهد زد. در شرایطی که ایران حتی قادر به معاملات عادی با کشورهای جهان نیست احتمال اینکه سهم قابل توجهی از امکانات ایران منوط به قراردادهای چینی شود نگران کننده است.
تاثیرگذاری سیاسی چین در ایران: میدانیم که چین برای مشروعیت بخشیدن به حزب کمونیست و نظام اقتدارگرای خود تلاش مستمر دارد و در آرزوی تبدیل به یک قدرت بزرگ جهانی، نظام تکحزبی خود را معیار راه قرار میدهد. برای این هدف و درجهت مشروعیت سازی برای این قدرت بزرگ – که قصدی برای ساختمان دموکراسی ندارد – چین باید الگوی سیاسی خود را مقبول و محبوب جلو دهد. به همین خاطر آموزشهای گسترده ای به مقامات کشورهای دیگر در مورد روش و برنامه سازماندهی توسعه میدهد و همزمان سیستمهای فناوری پیشرفته در اختیار دولتهای اقتدارگرا میگذارد تا به آنها کمک کند و نظر مثبت آنها را جلب نماید.
با چنین زمینهای، این احتمال را نمیتوان نادیده گرفت که چین با تندروترین جناحهای سیاسی در ایران – از جمله سپاه و بیت رهبری – همکاری کند و آنها را در فعالیتهای خود شریک سازد و بر این مبنا حفاظت از حکومت – و مشخصا یکی از جناحها – را در دستور کار خود قرار دهد.
نفود و توسعه نظامی چین در ایران : از مسائلی است که نمیتوان از نظر دور داشت احتمال استفاده از امکانات حملونقل بندری توسط نیروهای مسلح و امنیتی چین است. این مسئله میتواند به استفاده از پروژههای اقتصادی دیگر برای نفوذ امنیتی و نظامی در ساختارهای اجتماعی ایران بیانجامد. بعید است که چین از شرایط بوجود آمده اقتصادی برای توسعه نفود نظامی و امنیتی خود استفاده نکند، و حتی در این راستا به نیروهای مسلح (سپاه) نزدیک نشود. کارنامه چین در شرایط مشابه – مثل حضور نیروهای مسلح چین در بندر گوادر پاکستان – میتواند راهنما باشد.
تاثیر منفی در بازار سرمایه داخلی: معامله بزرگ با چین، بهطور باالقوه میتواند سرمایه داخلی ایران را ضعیف کند و تاثیر منفی بر بازار سرمایه داخلی داشته باشد. در شرایط کمبود صادرات نفت و نبود سرمایه خارجی، سرمایه داخلی موقعیت بهتری برای رشد و بهرهیابی دارد. فعالیت مشترک اقتصادی با چین، و ورود سرمایه چینی میتواند این بهرهیابی سرمایه داخلی را تضعیف کند. گفته میشود توافقات انجام گرفته دو کشور نتوانسته واکنش فعالان بازار را برانگیزاند چون نسبت به آن بدبین هستند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…