صبح نخستین دوشنبهی شهریور ۹۹، اعضای ۸ بهعلاوه ۱ راهی کمیسیون اصل نود مجلس شدند تا پاسخگوی «فاجعه قرارداد مارک ویلموتس» باشند. به درگاه خروج اما همچنان معلوم نشد چنانکه مصطفی هاشمیطبا میگوید: «مهدی تاج مقصر قطعی این فاجعه است»، یا چنانکه محمد دادکان مدعیست: «وزارت ورزش مارک ویلموتس را به فدراسیون تحمیل کرده است»! دادیار دادسرای دیوان عالی کشور اما پیشدیده و پیشخوانده، هردو تن را نواخته و اذن میدهد: «غرامت ویلموتس باید از حساب وزیر ورزش و مهدی تاج پرداخت شود». اذن دادیار در حالیست که قاطبهی رسانههای داخل ایران اینروزها صرفا فدراسیون مهدی تاج را مورد حمله قرار دادهاند و وزیر کنونی ورزش، از مهلکه بهدر است
فصلالخسارات
جستار پروندهی تمامخسران ۶ میلیون و ۴۴۹ هزار یورویی قرارداد با مارک ویلموتس، اینروزها در ایران چشمگیرتر از خبرهای کورونا و آزار جنسیست. از کمیسیونهای مختلف مجلس یازدهم شورای اسلامی گرفته تا سازمان بازرسی کل کشور و سایر مبادی قضایی در پی شناسایی مقصرها و راهجویی برای رفع احتمالی، یا گزینهی محتملتر “تأمین خسارتها” برآمدهاند. در عاجلترین اقدام، پرونده ۸ امضاکنندهی قرارداد برشمرده که ذیل فدراسیون فوتبال بودهاند و برخی هنوز هم هستند، به اتهام «اهمال منجر به تضییع و ایجاد دِین بر ذمه فدراسیون و ورود خسارت به اموال دولتی و حقوق عمومی و تضییع آنها» به دادستانی عمومی و انقلاب تهران ارسال شده است. همین ۸ تن بهعلاوهی آن یک که وزیر دستگاه ورزش مملکت باشد، برای ادای توضیح به مجلس رفتهاند. این یکِ واپسین اما در تمامی مصاحبهها خود را مبری از دخالت در امر انتخاب سرمربی تیمملی فوتبال و چگونگی تنظیم قرارداد نشان میدهد و کنکاش ریزبهریز واژهها و جملاتش در استراتژیی که این روزها اخذ کرده، گواه است که او شأن خود را أجل بر قرارگرفتن در مظان چنین ظنی میپندارد.
شأن آقای وزیر
عبدالرضا داورزنی معاون وقت وزارت ورزش و جوانان پیشترها گفته بود: «در مسایل مربوط به داخل فدراسیونها دخالت نمیکنیم و طبیعتا وزارت در شأن خودش نمیبیند که ورود کند». فیفا اما نخستین نهادی رسمی بود که پی برد مسعود سلطانیفر، فراتر از شأن مورد ادعا، از بلندای جایگاهی دولتی در فوتبال ایران دخالت میکند. اسفندماه ۹۸ بود که فیفا طی چند نامهنگاری با فدراسیون فوتبال ایران، ایراداتی گسترده را بر اساسنامه وارد کرد و مانع برگزاری انتخابات درونی این نهاد شد. از برجستهترین ایرادها، حق رأی وزیر در انتخابات و بهتبعش گستردن قوای او در مجمعهای فوتبال کشور بود
خورشید شأن وزارت
رعایت شأن وزیر توسط صاحب شأن، اما پیش از این بارها بهطور غیر رسمی و بهواسطهی مداخلهگری او در امور جزیی فوتبال کشور نیز مورد تردید قرار گرفته بود. از جمله توسط ابوالفضل روغنی گلپایگانی، عضو پیشین هیأت مدیره پرسپولیس: «وقتی در هیات مدیره هستید باید بدانید شخص وزیر چه سیاستی را دنبال میکند. در پرسپولیس، وزیر در تمام مسایل باشگاه دخالت میکرد و آنقدر این باشگاه در حال روزمرهگی بود که تحت هیچ شرایطی نمیشد شرایط عادی را ایجاد کرد، بنابراین ناچار هستید که در مسیر اسپانسر حرکت کنید»
دیگر بار در میانهی لیگ اخیر، نوزدهم، و هنگام صدور رضایتنامهی یحیی گلمحمدی توسط باشگاه شهرخودرو برای حضور او در پرسپولیس بود که شایبهی دخالت پیش آمد و جملههای مستعار مالک شهرخودرو نیز به آن دامن زد. مهدی علینژاد، معاون وزیر اما در تکذیب، باید چنین میگفت که گفت: «باید بگویم که شأن وزارت ورزش این نیست که وارد نقلوانتقالات باشگاهها شود»
محمدحسن انصاریفر، مدیرعامل سابق پرسپولیس از دیگر افرادی بود که بر شأن وزیر تردید وارد کرد: «سلطانیفر از من خواستهبود تا برای حضور برانکو در تیمملی با او مذاکره کنم». و در جایی دیگر: «از موقعی که رسولپناه عضو هیات مدیره شد، آقای وزیر دیگر با من کاری نداشتند و تمام کارها را با رسولپناه هماهنگ میکردند. در این ۳ ماه، بیاحترامیهای مختلفی از سوی هیات مدیره به من شد و حتی علیرغم صحبتهای من با وزیر، من را عضو هیات مدیره نکردند. دوستان با شرکت آتیهسازی که من آوردم، هماهنگ شدند و بدون هماهنگی با من کارها را پیش میبردند و اعلام کردند قدوسی (مدیر روابط عمومی) مانع از درآمدزایی شده است. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که وزیری که فکر میکرد پرسپولیس بعد از برانکو نیاز به آرامش دارد، نظرش تغییر کرد…». در پاسخ، مهدی علینژاد بازهم در وصف شأن وزیر تکذیبیه داد: «درباره برکناری مدیر روابط عمومی شما فکر میکنید وزارت ورزش دخالتی داشته است؟ شأن وزارت نیست که ورود کند. وقتی که مسئولیت دادیم، قرار نیست برای هر تغییر کوچک از ما اجازه بگیرند. ادعای انصاری فرد را به شدت تکذیب می کنم». ادعای عمومی اهالی وزارتخانه، همچنان مبتنی بر عدم دخالت در امور باشگاهها بود
آسمان شأن وزارت
در خیمهی باشگاه رقیب هم ادعایی از ایندست، کمشمار نبود. زمستان ۹۸ عبدالرضا موسوی عضو مستعفی هیأت مدیره استقلال: «همه اتفاقاتی که باعث استعفایم شد، بازی پشت پرده است. حاضر بودم خرج یک سال استقلال را بدهم اما آقایان دست از سر این باشگاه بردارند… وزیر ورزش نخواست که من در استقلال باشم»
یک سال پیش از موسوی، حسن زمانی، دیگر عضو هیأت مدیرهی وقت طی نامهای سرگشاده، از دلایل استعفایش چنین برشمرد: «دخالت در تمام امور باشگاه توسط وزارت ورزش و عوامل غیر مسئول». او مدعی شد: «نه تنها در استقلال، بلکه در پرسپولیس هم شرایط همین است و ریز قرارداد بازیکنها و اینکه چه کسی بیاید و نیاید، فقط با اجازه وزیر ورزش انجام میشود»
این موضوع «چه بازیکنی بیاید و چه کسی نیاید» از دیگر نزدیکان وزیر مورد پرسش قرار گرفت. بر مثال از امیرحسین فتحی مدیرعامل پیشین استقلال، که از قربای دیرین سلطانیفر است. از او در مورد ادامهی حضور سرور جباراف ازبک در این تیم و رهنمود و کمک وزیر پرسش شد. ولی فتحی که بر سر میز مدیریتِ وقت بود و بعد از رها کردن آن میز، با حکم وزیر پشت میزی دیگر نشست، مانند علینژاد میگفت: «شأن وزیر أجل بر این است که وارد انتخاب بازیکن شود». در نوبتی دیگر، در ابتدای فصل هجدهم لیگ برتر که شفر سرمربی استقلال بود بازهم از فتحی پرسیدند: «سلطانیفر با فرهاد مجیدی برای کمک به استقلال (دستیاری شفر) تماس گرفته است؟». فتحی همچنان شأن وزیر را در یاد داشت: «شأن وزیر اجل از این است که بخواهد در مورد فردی نظر بدهد یا وزارتخانه بخواهد وارد چنین مواردی شود». فتحی اما یادش نبود که پیشتر وقتی مامهتیام، مهاجم استقلال در حال جدایی از استقلال بود، عبدالرضا داوری معاون وقت سلطانیفر سوژهی شئون را فراموش کرد و در رسانهها از مخالفت وزارتخانه با تجدید قراردادی با فلان قیمت با این بازیکن، خبر داد. همچنانکه کمی بعد، سعید آذری مدیرعامل وقت ذوبآهن نیز فاش کرد که شخص وزیر ورزش برای صدور رضایتنامهی مرتضی تبریزی که از باشگاه ذوبآهن جدا و از جانشینان مامهتیام در استقلال شد، با مدیریت ذوبآهن تماس گرفته و پادرمیانی کرده است. باز همچنانکه بعدتر نیز، محمد سررشتهداری مدیر اسبق روابط عمومی استقلال و از نزدیکان علی فتحالله زاده فاش کرد که بعد از برنگشتن استراماچونی به استقلال، فتحالله زادهی تازهبازگشته به هیات مدیره، به سررشتهداری مأموریت داد تا برای سرمربیگری با محمد تقوی در بریتانیا مذاکره کند، اما اندکی بعد مذاکرات متوقف شد چون فتحالله زاده فهمید که رییس هیات مدیره استقلال، اسماعیل خلیلزاده، از دوستان قدیمی سلطانیفر و فرد منصوب موتمن وزیر در آن باشگاه، با فرهاد مجیدی در خفا پیشقرارداد سرمربیگری را بسته است. کیست که از گذشته و حال روابط ایندو -از دوران استانداری سلطانیفر در گیلان تا به بعد- آگاهی داشتهباشد و گمان نبرَد که خلیلزاده این رخداد فوری را به امر مستقیم و عاجل وزیر رقم زدهاست
داوری در شأن وزیر
تازهترین اتهام مداخلهگری وزارتخانه نیز تنها ۳ روز پیش از دربی در پیشِ رو و توسط رضا کرمانشاهی، داور برکنارشده از قضاوت دربی رخ داد. کرمانشاهی در بخشی از شکواییه خود در مورد تغییر داور، چنین گفت: «بهاروند گفته (برای تغییر داور) من از بالا دستور گرفتم. میخواهم ببینم این بالا چه کسی است؟ حتما وزارت ورزش است. آیا وزارت ورزش به دنبال بردن تیمی است؟ به دنبال چیست؟»
کیروش، طلوع، لاهه، مسعود، مارک
مداقه در همهی این موردهای اتهام، آنهم اتهام ورود در ریزترین مسایل باشگاهها که قاعدتا باید هم دور از شأن وزیر باشد، ما را دوباره به مسأله تیمملی و قرارداد اخیر میرساند. میشود مرور و بررسی کرد که آیا وزیری که تاکنون از اتهام مداخله در امور باشگاهها نرهیده، بلکه اطرافیانش صرفا تکذیبیه صادر میکنند، آیا در رستهی ملی، أجل و بری از آن ۸ تنیست که اکنون در مظان اتهام مستقیم قوه قضاییه قرار گرفتهاند؟
کارلوس کیروش، در هیمنهی جام ملتهای آسیا در سال ۹۷ و اندکی پیش از اتمام قرارداد و ترک ایران گفتهبود: «مطلبی که آن زمان نمیدانستم ولی اکنون با توضیح مهدی تاج مطلع شدهام، چیزی است که اگر آن زمان میدانستم، هرگز قراردادم را تمدید نمیکردم. تاج این مطلب را از من پنهان کرده بود. آن مطلب این بود که ماندن من کاملا بر خلاف خواسته وزارت ورزش و جوانان بود. آقای تاج دستورهای خاصی از وزیر ورزش و جوانان گرفته بود که قرارداد من را تمدید نکند. اگر این مطلب را آن زمان میدانستم، هرگز نمیماندم. نمیخواستم کاری بر خلاف میل آقای وزیر انجام دهم»
8 ماه پیش از صحبتهای کیروش، زمانی که نخستین گمانها در مورد ممانعت وزیر ایجاد شده بود، داورزنی ادعا کرد: «ما در مسایل مربوط به داخل فدراسیونها دخالت نمیکنیم و طبیعتا وزارت در شأن خودش نمیبیند که ورود کند. تصمیمات فدراسیونها برای ما مهم است. این بدین معنا نیست که ما رصد نمی کنیم». ولی یکسال و اندی بعد از رفتن کیروش، در خردادماه ۹۹ داورزنی حرفهایش را اندکی چنین چرخاند: «اینکه وزیر ورزش و جوانان بگوید کیروش برود یا صحبتهایی در این باره کرده باشد، درست نیست. وزارت ورزش حق دارد درباره عملکرد فدراسیون توضیح بخواهد و نظارت کند. اینکه فدراسیون فوتبال بگوید وزارت ورزش درباره انتخاب سرمربی تیمملی نظر ندهد یا صحبت نکند، صد درصد اشتباه است، زیرا حق قانونی وزارت است که نظارت کند و توضیح بخواهد. البته در هیچجایی من ندیدم که وزارت ورزش بگوید این مربی را بردارید و این فرد را جایگزین او کنید»
کیروش رفت و اینبار یک وزارتی دیگر، از همراهان همیشگی سلطانیفر پا در میان گذاشت. مازیار ناظمی، رییس وقت مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت ورزش، بیاعتنا به شئون ادعاشدهی همیشگی، خبر از دخالت وزارتخانه داد: «باشکوهتر طلوع میکنیم. بزرگان مربیگری فوتبال جهان در صف مذاکره برای فوتبال ایران؛ زیدان، کلینزمن، مورینیو». این مذاکرات در ادامه سر از جایی دیگر برآورد، از هلند، از «مرکز تجاریفرهنگی ایران و هلند» که مانند چند مشابه اروپاییاش در این سالها تازه رسته و انواع و اقسام معاملهها را میان برخی ساکنان ایران و برخی ساکنان اروپا جوش میدهند. آنها «وظیفهی خود» دانستهبودند که برای انتخاب سرمربی تیمملی تکاپو و تحقیق کنند. چنین شد که به دو گزینه، یکیاش همین مارک ویلموتس رسیده و پس از مذاکره نخستین، طی نامهای به وزیر ورزش -و نه فدراسیون- و بیاعتنا به شأن وزیر، گزینهها را معرفی کردند. وزیر هم که از قضا چند سال قبل نوار افتتاحیهی این مرکز را با دستان خود -در مسند رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری- قیچی کردهبود، پارافی بر نامه گذارد و نامه را به فدراسیون ارجاع داد تا زمینهی «بررسی و بهرهمندی» فراهم شود
بهرهمندها
نکتهای که محمد دادکان، رییس اسبق فدراسیون فوتبال بر آن انگشت گذارده و نقش سلطانیفر در امضای قرارداد با ویلموتس را برجسته میداند، همین «بهرهمندی» است. کسی که قدری در پیچوخمهای اداری و نامهنگاری دولتی مرسوم در ایران وارد شده باشد، بهنیکی میداند که در رسم نوشتار، حتی استفاده از خودکاری به کدامین رنگ نیز میتواند دال بر اعمال نظر نگارنده و پارافکننده باشد، چه رسد به استفاده از واژههایی مانند بهرهمندی که معنایی ضمنی و مستتر را در خود دارد. دادکان مدعیست که «در مقطع زمانیِ انتقال نامه از وزارتخانه به فدراسیون، مدیریت فدراسیون در موضع ضعف و در گوشهی رینگ بوده، لذا با توجه به واژهی “بهرهمندی” قید شده توسط وزارتخانه، فدراسیون میپذیرد که با ویلموتس قرارداد ببندد»
فدراسیون، وزارت ورزش و جوانان، خزانه بیتالمال، خانم و آقای ویلموتس و سایر بهرهمندها، هریک به نحوی و سهمی از این قرارداد بهره بردهاند و خواهند برد. یکی بهره به نیکی و شادی و دیگر به تلخی و خسران. کنون وقت انتظار است تا به دیگر روز که روند تحقیق در محکمه قضایی طی و آشکار شود که آیا بهرهی ۸ بهعلاوه ۱ و سایر بهرهمندها، به تلخی بهرهی خزانه بیتالمال خواهد بود، یا به شیرینی دهان خانم و آقای ویلموتس
3 پاسخ
متاسفانه مملکت چند سالس که شاه ندارد و رییس جمهور و وزیر هم به درد مردوم نی میرسن.
حالا میخَین وضع فوتبالمون بیتِر اِز این باشد؟
علی سون دارم با تو رقابت میکنم. از اونوری!
دارمت برادر. ولی ایکاش مملکت ما اینطور نبود. روزت به خیر.
با سلام. حل این قضیه خیلی آسان است. بهش یک جلد کلام الله و معادل ۶ ملیون یورو سهام نفت در بورس تهران را بدهید.
دیدگاهها بستهاند.