هرگاه به جای پرداختن به محتوای یک عقیده و سنجش دلایلی که برای آن ارائه شده به خاستگاه روانی، ایدئولوژیک، طبقاتی یا انگیزههای آگاهانه یا ناآگاهانهی گوینده بپردازیم، مرتکب مغالطهی خلط انگیزه و انگیخته (argumentum ad hominem) شدهایم. گزاف نیست که این مغالطه را پربسامدترین مغالطه و یکی از ویرانگرترین مغالطهها در تخریب فضای گفتگو و تفاهم جمعی برشمریم.
مثال یکم: منتقدان فلسفهی اسلامی مانند محمّدرضا حکیمی نیّت سوء مأمون در ایجاد بیت الحکمه و ترجمهی آثار یونانی را برای تراشیدن رقیبی در برابر مکتب تشیّع، یکی از دلایل خود برای ردّ و نفی فلسفهی اسلامی قرار دادهاند.
اوّلاً این روایت از لحاظ تاریخی مورد اطمینان نیست. (نگاه کنید به مدخل «بیتالحکمه» دائرهالمعارف بزرگ اسلامی)
ثانیاً به فرض که اینگونه باشد، ربطی به درستی یا نادرستی این فلسفه ندارد. نقد این فلسفه و هر تفکّر یا عقیدهای از راه بررسی محتوای آن است نه بررسی نیّت مروّجان آن.
مثال دوم: رهبرنظام: با گفتگو با امریکا مخالفم چون ترامپ دنبال استفادهی شخصی از مذاکره است.
مگر ممکن است سیاستمداری به دنبال استفادهی شخصی نباشد؟ نکته اینجاست که آیا مذاکره نفعی برای طرف ایرانی دارد یا نه؟ در گذشته که کسانی جز ترامپ هم بر سر کار بودند نیز رهبر نظام مخالف همیشگی مذاکره بود. (برای شرح، توضیح و مثالهای بیشتر نگاه کنید به اینجا)
«انگیزهیابی منتقدان قرارداد طولانیمدّت با چین به جای بررسی سخنان آنها»
سعید لیلاز دربارهی منتقدان قرارداد با چین میگوید: «به نظر من بسیاری از این افراد استدلال خاصّی ندارند جز اینکه پردههای مخالفت ایدئولوژیک با آیتالله خامنهای و حکومت باعث شده واقعیّت موجود را نبینند.»
لیلاز در گفتگوی خود استدلال ساده و خوبی دارد در نفع برقراری رابطهی اقتصادی با همهی کشورها که همه آن را قبول دارند. در ضمن اشارهای هم به رابطهی امپریالیستی امریکا با ایران دارد که خواهناخواه تکرار سخنان «نظام» است که باید در جای خود نقد شود. کشورهای زیادی هستند در منطقهی ما (مانند ترکیه) که در عین داشتن رابطه با امریکا، مخالف بسیاری از سیاستهای منطقهای این کشورند و به منافع خود در این رابطه میاندیشند.
نکته اینجاست که لیلاز ابداً به نقد سخنان منتقدان قرارداد طولانی با چین نمیپردازد. بیشتر منتقدان این رابطه میگویند که ایران چه با ترامپ و چه بیترامپ، همیشه در گذشته زیر فشار تحریم امریکا بوده است ولی چین وقتی منافعش به خطر افتاده، هیچگاه نتوانسته به قراردهای خود با ایران پایبند بماند. حالا چرا باید با بستن قرارداد طولانیمدّت به این کشور امتیاز بدهیم؟ ایران در این قرارداد آنچه میدهد نقد (نفت) است و آنچه میستاند نسیه؛ البتّه اگر بستاند.
ساخت بزرگراه کرج- چالوس با مشارکت چین پس از ۲۳ سال هنوز نیمهکاره است. همکاری با چین در طرّاحی رآکتور آب سنگین اراک ناموفّق ماند. طرح فولاد زرند با انفعال پیمانکاران چینی عملیّاتی نشد و خروج یا اخراج پیمانکار چینی از طرح توسعه میدان نفتی آزادگان جنوبی در سال ۹۳ چندتا از بسیار مواردی است که نشان میدهد چین در برابر تحریمها هیچگاه نتوانسته از منافع ایران هم در کنار منافع خود دفاع کند. بانک کونلون که برای ایجاد کانال مالی بین ایران و چین در نظر گرفته شده بود نیز اواخر فروردین امسال به علّت تمدیدنشدن معافیتهای امریکا به همکاری خود با بانکها و طرفهای ایرانی خاتمه داد.
منتقدان قراداد طولانیمدّت با چین میپرسند که با توجّه به کارنامهی چین، حالا چه اتّفاقی رخ داده که بخواهیم برای این کشور حساب ویژهای باز کنیم؟ در ضمن انتقادها از این قرارداد پیش از فاششدن نقش رهبر نظام و علی لاریجانی در اینباره بود و عمدتاً به دولت روحانی برمیگشت. لیلاز بدون اشاره به این نقدها فقط مخالفت با رهبر و نظام را علّت مخالفت با این قرارداد برمیشمرد که مصداق مغالطهی خلط انگیزه و انگیخته است.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…