اگر شما هم مانند من و بسیاری دیگر که این توییت را منشن کردهاند، حالتان بعد خواندنش بههم میخورد، خراب میشود، خشمگین میشوید و یا نفرت وجودتان را فرامیگیرد، این یادداشت کوتاه را بخوانید تا به مغالطهی پنهان شده در آن و علتِ خشمتان بهتر پی ببرید. حتی اگر از کسانی هستید که این توییت را لایک کردهاید، و یا برای لحظاتی فکر میکنید که حرفِ نویسندهی توییت چندان بیربط هم نیست و شاید هم درست میگوید، این یادداشت میتواند برایتان مفیدتر باشد.
علی نصری، ۲۴ ساعت پس از اعدام نوید افکاری، علت اعدام او را پوکر (قمار) میان اپوزیسیون و حکومت و یا به تعبیری قمار میان ترامپ و خامنهای، معرفی میکند و مینویسد:« #نوید_افکاری را مثل ژتون پوکر گذاشتند وسط میز. از آن طرف به اشاره گفتند «اگر مردی اعدامش کن». این طرف زیر لب گفت «اعدام میکنم تا چشت درآد». امروز آنطرفیها با ولع میز را جمع میکنند و اشک شادی میریزند. اینطرفیها لم دادند و پز اقتدار میدهند. تا دست بعدی.»
مغالطهی علت جعلی ( False Cause)
هرگاه در مسیر یک استدلال، چیزی بهعنوان «علت» وانمود میشود که در واقع «علت» نیست، میگوییم مغالطهی «علتِ جعلی» رخ داده است. حتی اگر بخشی از علت بهعنوان کلِ علت معرفی شود، باز هم در مسیر استدلال مغالطهی علت جعلی رخ داده است و استدلال از بنیاد نادرست است و به نتیجهی غلط منجر میشود. مغالطهی علتِ جعلی مانند بسیاری از مغالطاتِ دیگر یا از سر جهل و ندانستن صورت میگیرد و یا بهمنظور غرضورزی و پوشاندنِ علتِ اصلی. این مغالطه یکی از رایجترین مغالطلات روزمره است و غالبا بسیار موذیانه از سوی افرادی که سعی در انحراف مخاطب دارند، مورد استفاده قرار میگیرد.
مثلا در این نمونهی رایج و مشهور:
آقا اجازه! علت اینکه در این امتحان نمرهی بد گرفتهام این است که در شب امتحان میهمان داشتیم و نتوانستم برای امتحان درس بخوانم.
واضح است عواملِ اصلی برای گرفتن نمرهی خوب در یک امتحان، آموزش، یادگیری و تمریناند و علتی به نامِ «میهمان»در این پروسه جایگاهی ندارد. در اینجا دانشآموز یا تنبلی کرده، یا مغرض است و یا دارد دروغ میگوید و یا جاهلانه خودش هم باورش شده و علت دیگری را جایگزین کرده و میگوید اگر نمرهی بد گرفتهام به این علت است که شبِ امتحان میهمان داشتهام. یعنی: هرکس شب امتحان میهمان داشته باشد، پس نمره بد میگیرد!
و یا در نمونهای دیگر:
ما در دههی اخیر شاهد افت تحصیلی شدیدی در مدارس راهنمایی کشور بودهایم چون دبیران در انجام وظیفهی خود کوتاهی میکنند.
افتِ تحصیلی در مقطع راهنمایی میتواند ناشی از علتهای زیادی باشد مانند؛ تغییر متون درسی، سطح پایین آموزش در دوره ابتدایی، مشکلات بودجه، بیماریهای فراگیر مانند کرونا، گسترش بازیهای کامپیوتری، فضای مجازی و… و البته کوتاهی آموزگاران. یعنی دهها علت دیگر در این ماجرا میتوانند موثر باشند و اگر تنها یک علت را بهعنوان علتِ کل معرفی کنیم، مخاطب را منحرف کرده و دچار مغالطهی علت جعلی میشویم.
در این نوع از مغالطهی علت جعلی، فرد مغالطهگر معمولا هدفاش این است که یک امر نامطلوب را تنها به یک علت مربوط کند و آن را چنان جا بدهد که بار مثبت یا منفی متوجه یکسو شود و علتهای دیگر نادیده گرفته شوند تا مخاطب فریب خورده و ذهنش منحرف شود.
و اما نمونهی فعلی:
نوید افکاری، عجولانه، بدون دادرسی قانونی، بدون طی شدن مراحل قانونی، بهخاطر اعتراض و شاید هم یک قتل، زیر شکنجه و اعتراف اجباری، در یک سیستم قضایی معیوب و فاسد و سیاستزده، بهخاطر ایجاد رعب و حکومت بهکمک مشت آهنین اعدام و دهها علتِ ریز و درشت دیگر در نهایتِ بیعدالتی اعدام شد. جنایتی شکل گرفت و موج اعتراضی جهانی را در پی داشت.
و علی نصری مینویسد:
نوید_افکاری را مثل ژتون پوکر گذاشتند وسط میز. از آن طرف به اشاره گفتند «اگر مردی اعدامش کن». این طرف زیر لب گفت «اعدام میکنم تا چشت درآد».
در اینجا علی نصری، مغرضانه و یا جاهلانه، دچار مغالطهی جعلی شده است چون ابتدا میکوشد پیگیریهای فعالان حقوقبشر و یا اپوزیسیون برای جلوگیری از اعدام (یک طرف) را هم سطح و همشان با مجریانِ اعدام نوید افکاری ( طرفِ دیگر) کند و سپس آنرا یک لجبازی و یا قمار (پوکر) نشان دهد و این قمار را علتِ کشتنِ نوید افکاری جلوه دهد.
نویسندهی توییت، احتمالا از روی جهل، متوجه نیست که با بهرهگیری از این مغالطه، هر نوع قتل و یا کشتاری را میتوان به قمار یا لجبازی میان مخالفان و موافقانِ آن نسبت داد و قاتل یا جانی را تبرئه کرد! و ذهن افکار عمومی را از او برگرداند (شاید هم مغرضانه دارد همینکار را میکند. داوری نمیشود کرد.)
در نظر بگیرید با بهرهگیری از همین مغالطه علت جعلی و با همین روند، هیلتر هم میتواند بگوید که کشتار هولوکاست و سوزاندن میلیونها انسان به خاطر لجبازی و قمار مخالفان و موافقانِ حضور یهودیها در آلمان بود.
استفاده از مغالطهی علت ِجعلی در خصوص اعدامِ نوید افکاری تنها به همین مورد منحصر نمی شود. در نمونهای دیگر میشود مثلا مانند توییتِ زیر، میشود فعالان حقوق بشر یا هر کسی دیگری را به خاطر سکوت کردن یا وادار کردن دیگران به سکوت، «علتِ » اعدام جا زد و ذهن مخاطب را از علت اصلی منحرف کرد:
پینوشت: عنوان یادداشت از این حکایت و ضربالمثل طنزآمیز برگرفته شده که آمیخته به مغالطهی «علت جعلی» است:
نقل است که در دوران قدیم، فرزند سادهلوحِ یکی از طبیبان از پدرش شنیده بود که هرگاه حال یکی از بیمارانت بد شد، بر بالینش حاضر شو و به اطراف او نگاه کن و ببین چه میبینی و بگو بیمار از آن خورده است که حالش بد شده است تا در طبابتِ تو شک نکنند و… جوان سادهلوح روزی باخبر شد که حال یکی از بیمارانش وخیم است. به بالینش رفت و گفت بیمار ناپرهیزی کرده و برای اثباتِ مدعای خود به اطراف نگاه کرد و چیزی نیافت جز یک پالانِ خر. لاجرم خطاب به اطرافیان بیمار کرد و گفت: «بیمار خر خورده!»
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…