۱- در یکی از جلسات بازجویی در زندان اوین، بازجو در بحثی طولانی مدت، برآمده از اعتراض من به بازداشت توسط وزارت اطلاعات و اینکه چرا دانشجو را از راه غیر از «هیات نظارت» در دانشگاهها بازخواست و سرکوب می کنید، تلاش میکرد توضیح دهد چرا نظام جمهوری اسلامی در برخورد با منتقدان دانشجو و قشر تحصیلکرده مصمم و مصّر است. مسئله را اینگونه توضیح می داد:
«وقتی شبهه تقلب را کسانی چون توی دانشجوی فوق لیسانس مطرح می کنی و بهدنبال آن اردوکشی خیابانی به راه میاندازی، سیاهی لشکر بیسواد و تحصیل نکرده بهدنبال حرف افرادی چون شما به خیابان میآیند و از سر اعتمادی که به قشر دانشگاهی و دانشجو دارند، چشم بسته حرف شما را تلقی به قبول می کنند. ازینرو نظام در برخورد با کسانی چون تو بیمماشات است و به سراغ کسانی نمیرود که از روی اعتماد و نادانی به دنبال شما راه افتادهاند.» (در بکاربردن الفاظ و القاب، هتاک بود ازینرو نقل به مضمون است.)
در واقع وی می کوشید به دستهبندی نوع برخوردها اشاره کند و نشان دهد یک هوشمندی امنیتی در این سرکوب مستتر است و آمر و مباشر و فریب خورده را از هم تمییر میدهند.
۲- وقتی نوید افکاری را، با عنایت به محکومیت جهانی، اعدام میکنند در واقع مبتنی بر همان منطقیست که در ادوار گذشته به سراغ دانشجویان می رفتند. پس از دی ۹۶ و آبان ۹۸، که جنس اعتراضات سراسری و طبقه و گروهی که در آن مشارکت کردند، نسبت به دوره های قبل، که بیشتر از جنس اعتراضات جامعه مدنی و دانشگاهی بود (اوجش را در جنبش سبز مشاهده کردیم)، نظام سرکوب به این نتیجه رسیده است که نخبگان و اثرگذاران این بدنه و طبقه اجتماعی را که بنا به دو جهش اعتراضی ۹۶ و ۹۸، قاطبه اعتراضات آتی تشخیص داده است، سرکوب و حذف کند تا با ایجاد شکاف میان رأس و بدنه، این جنبش بهحق اعتراضی را نیز زمینگیر کند، آنچنان که جنبشهای طبقه متوسط را تاکنون زمین گیر کرده است. اعدام شخصیتی چون نوید افکاری و دستگیری و شکنجه برادرانش با عنایت به نخبه ورزشی بودن و اثرگذاری در بین جوانان معترض، نشان می دهد همان منطق همچنان جاری و ساری است و نظام تلاش می کند با سرکوب نمونه ها و سرمشقها، کسانی که را قابلیت و پتانسیل رهبری گروهی از معترضان را دارند، از پیوستن به جنبش های اعتراضی آتی منصرف نماید.
۳- آنچه نظام سرکوب از فهم و درک آن عاجز است این است که مادامی که دستگاه حکومت با چنین شیوههایی با معضلات اجتماعی و مطالبات بهحق مردم روبرو می شود، هر گروه و قشری که قاطبه بدنه اعتراضات را تشکیل دهند، نخبگان و نمونه ها و رهبران محلی و گروهی خود را خواهند یافت و اعدام معترضان کمکی به اتمام اعتراضات نخواهد کرد و نویدهای آتی همچنان در کار امیدبخشی و تشویق بدنه معترضین خواهند بود.
یک پاسخ
نخبه ی ورزشی اصطلاح جدیدی است. برای یک تحلیل سیاسی و اجتماعی لزومی به نخبه تراشی نیست. همه ی انسان ها نخبه اند. عدالت اقتضا میکند که جان همه را یک اندازه محترم بدانیم.
قتل هر بیگناهی به مثابه کشتن همه ی انسان هاست (قران مجید)
به امید روزی که عدالت حاکم شود و ظالمان سزای اعمال خود را ببینند.
دیدگاهها بستهاند.