پس از پیام اخیر رضا پهلوی به اسم «پیمان نوین» و فراخوان وی برای اتحاد دموکراسیخواهانِ مخالف جمهوری اسلامی، این پرسش قدیمی و کهنه بار دیگر نو شده است که چرا پس از ۴۰ سال استقرار جمهوری اسلامی، اپوزیسیون برانداز نتوانسته ذیل چتری فراگیر و دموکرات یکصدا شود. این نوشته تلاشی است برای طرح و بسط یکی از پرسشهای محتمل.
۱- پس از درگذشت محمدرضا پهلوی در مصر، رضا پهلوی سوگند پادشاهی خورد و خود را پادشاه در تبعید نامید. در اوج جنبش سبز که به یکباره حضور رسانهای وی در شبکه های فارسی خارج از کشور پررنگتر شده بود، گفت آن سوگند به این معنا بود که «اگر مردم ایران به سلطنت پشت کردهاند، این نهاد به آنها پشت نکرده است» (نقل به مضمون) وی تا کنون از آن مقام استعفا نداده و تلاش نکرده آن سوگند را منتفی نماید. ازین منظر بنا به تعهد اخلاقی و حقوقی انسانی بالغ و عاقل، وی همچنان پایبند آن سوگند است مادامی که استعفا ندهد. یعنی اینکه بخش بزرگی از مخالفین همزمان سلطنت و ولیفقیه به سمت وی نمیروند و در تلاشهای فراوان وی برای اتحاد، حضور نمییابند ریشه در همان سوگند وی دارد. آن سوگند، با خود، تناقض و تزاحمی سنگین به رفتار سیاسی رضا پهلوی وارد کرده است. وی نمیداند شاه مشروطه است یا رییس حزب سلطنتطلب؟ گاهی در نقش شاه حاضر میشود و گاهی در نقش یک کنشگر سیاسی. مادامی که آن سوگند، پابرجاست این تزاحم و تناقض در رفتار سیاسی وی حل ناشده باقی خواهد ماند.
۲- در طول دهه اخیر، بخشی از «طرفداران» و «منتسبین» سلطنت در فضای مجازی و رسانهای خارج از ایران، کارزاری عظیم و سنگین علیه تمامی نیروهای ملی- میهنی، آزادیخواه و مخالف نظام جمهوری اسلامی بهراه انداختهاند و به انواع تهمتها و امور غیرواقعی در حال منکوب و سرکوب کردن هر احتمال و پتانسیلی هستند که ممکن است بنا به توهم و تصورشان، برتر از شاه در تبعید مطرح شود. نمونه بسیار اخیر آن، توییتهای استهزا و تخریب مغز متفکر گروه «فرشگرد» در واشنگتن علیه نسرین ستوده است. یا توییت دروغ و عجیب مجری تلویزیون هوادار رضا پهلوی در تشکیک در اعتصاب غذای نسرین ستوده که با صراحت تام توسط همسر نسرین ستوده، رضا خندان، تکذیب شد ولی آن مجری عذرخواهی نکرد. یا کارزار عجیب و موهوم میز ایران عفو بینالملل علیه رهبر محصور جنبش سبز که با ارائه دهها نقد محترمانه علیه مستندات ادعایی مسئول بخش ایران آن سازمان، همچنان بر همان طبل کوبیده میشود، نمونه هایی از این کارزار سرکوب و ملکوک کردن مخالفان مستقل جمهوری اسلامی است.
موجی که اعتصاب غذای نسرین ستوده در میان ایرانیان دموکراسیخواه در اکناف عالم بپا کرد، و شخصیتهای مطرح جهانی را به واکنش واداشت، خلاف مجموعه دیدارهای رضا پهلوی با سناتورهای جمهوریخواه سنای آمریکا، برای جنبش دموکراسیخواهی ایران برکت و انرژی به ارمغان آورد و این واقعیتهاست که طرفداران افراطی وی را برای ملکوک کردن نسرین ستوده بسیج کرده است.
رضا پهلوی به هر دلیلی، خود را از برخورد یا اعتراض علنی علیه این کارزار تخریب، بری میداند و یکبار برای همیشه تکلیف خود را با این گروههای فشار اپوزیسیون -از قضا شدیداً نزدیک به خود -روشن نکرده است تا این گروه کم تعداد اما پرهیاهو، حاشیهنشین شود و فضا برای گفتگو و همکاریهای محتمل آتی، پاکیزهتر گردد.
ضمن اینکه بهنظر میرسد در علن و خفا، رضا پهلوی با این روندها همدلی دارد. چرا که با ملکوک و منکوبکردن کسانی که در داخل در جهنم سرکوب جمهوری اسلامی با جان و زندگیشان پرچم مخالفت با نظام را برافراشتهاند، و ایجاد فضای رعب و وحشت در میان مخالفان، وی و طرفدارانش میتوانند ادعا کنند وی محبوبترین شخصیت اپوزیسیون است. در این فضا که تمام کسانی که امکان رهبری و راهبری دارند، ملکوک و منکوب شدهاند، وی دست دوستی و پیمان به سوی چه کسی دراز می کند؟ شرط اول قدم در اتحاد، احترام متقابل و همکاری بر سر اصول مشترک است و نه سرکوب و منکوب کردن هر شخصیت و مستقل تا مبادا جایگاه شاه در تبعید، رقیب یابد.
۳- رضا پهلوی در یک دهه اخیر سیاستورزیش، بارها طعم شکست را چشیده است. بنا به دو فراز بالا، استعفای وی از سخنگویی «شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد» که متشکل از نزدیکترین هواداران و حواریون وی است، نشان میدهد موانع اتحاد دیگران با وی، جدیتر از فقط اختلاف سلیقه باشد. وی از منظر «روشی» شخصیتی محافظهکار است. یعنی تا کنون هیچ فراخوان جدی اعتراضی برای هوادارانش صادر نکرده است و بهشدت در حال بررسی هزینهها و فایدههای اکت و کنش سیاسی واقعی است. به دیگر سخن، فراتر و ورای بیانیهها و توییتهای صریحش در مخالفت با جمهوری اسلامی، در عرصه عمل و کنش سیاسی بهشدت محافظهکارانه رفتار میکند. وی حتی تا کنون از طرفداران خود در خارج از ایران نخواسته در کنشی واقعی و حضوری خیابانی تجمع کنند. این عدم فراخوان دادن، نشانگر واقعیت محبوبیت وی از یک سو و از سوی دیگر شخصیت محافظهکارش است. چندی پیش گروه «فرشگرد» تجمعی در برابر دفتر «نایاک» در واشنگتن داشتند. ویدئوها و تصاویر تجمع، جمعیتی زیر ۳۰ نفر را نشان میداد در سیاسیترین شهر ساکنان مخالف جمهوری اسلامی. این واقعیتهاست که وی را در عمل به یکی از محافظهکارترین رهبران اپوزیسیون تبدیل کرده است. حال باید این تجمع را مقایسه کرد با فراخوانهای رهبران جنبش سبز در داخل ایران که به گواهی رهبران سرکوب جمهوری اسلامی جمعیتهای میلیونی را به خیابانها ی تهران و شهرهای دیگر ایران میآورد. رهبران شجاع و محصوری که همان گروه فشار نزدیک به رضا پهلوی لحظهای از تخریب و ملکوک کردنشان غافل نمی شود.
۴- بنا به سه فراز بالا، رضا پهلوی برای تحقق عملی اتحاد میان رهبران مخالف سه گام ابتدایی باید بردارد: نخست استعفا از مقام سلطنت در تبعید، دوم محکومیت صریح و علنی رفتارهای گروه فشار منتسب به خود و سوم در پیش گرفتن روشهای نوین و خشونتپرهیز دعوت از هوادارانش برای اکت و کنش سیاسی و فراتر رفتن از دیدارهای ویترینی با سناتورهای محافظهکار آمریکایی و تماسهای تلفنی با اعضای پارلمان اروپا. تا این سه پیششرط رخ ندهد، کوفتن بر طبل توخالی اتحاد، جز سوختن هرچه پیشتر سرمایه نمادین رضا پهلوی رهآوردی برای وی و طرفدارانش نخواهد داشت.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم / تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
18 پاسخ
انصافا من با پسر شاه اصلا حال نمیکنم ، با اینکه حرفهای درست میزنه اما آدم بی نمکیه… اون کاریزما یا نمک ذاتی را نداره.
اما خدا وکیلی با تمام گوشت تلخیش یک تار موی گندیدش به کل اصلاح طلبه ها و سبز و بنفش و قهوه ای ها و… می ارزه.
شما را به خدا سواد این نویسنده را به عقل نداشته ی من بسنجید، یعنی فردا بچه ی شاه بیاد بگه آقا من قسم دوران نوجوانیم را پس گرفتم، باید کل بنیاد فکری تو که این مقاله میخواد بروزش بده ،باید بره زیر سوال. خب خرد هم چیز خوبیه این بشر در ده ها مصاحبه اعلام کرده که من قصد حکومت و پادشاهی ندارم و خودش گفته اصولا دیگه امکان پذیر نیست و بارها گفته رای من را از زبان خودم بشنوید نه طرفداران سلطنت.
نویسنده گویا دو هیچ از خودش عقبه
دلار از سه هزار و دویست تومان به ۳۰ هزار تومان و تا اینجای کار تقریبا در مدت ۸سال ده برابر شده است و کشتار بزرگ حدد ۱۵۰۰ نفر در آبان ۹۸ و دی ۹۶ تنها با دوران طلایی حضرت امام قابل مقایسه است است که دلار از ۷ تومان به حدود ۹۰ تومان و کشتار های مدرسه رفاه و سال ۶۱ و تابستان ۶۷ رقابت می کند. این موفقیت و دستاورد را برای کسانی که با تکرار می کنم با سر به دوران طلایی حضرت امام برگشتند تبریک عرض می کنم.
خلاصه به قول وزارت کشور دولت تدبیر و امید هم به سرشان شلیک کردیم هم به پایشان!!!
زیبا نیست؟!
با خواندن دیدگاه های منتشر شده در زیر این مقاله روشن میشود که چرا ایران تا پنجاه سال دیگر هم درست نخواهد شد.
شاهزاده رصا پهلوی طبق قانون اساسی مشروطیت .جانشین قانونی محمد رصاشاه پهلوی است دلیاش واصح تست در سال ۱۳۵۷ در بیست ودوم بهمن ژانرالهای ارتش ایران به توطعه امریکا و انگلستان اعلام بی طرفی کردند و سوگند ارتش را که دفاع از تمامیت ارضی .برافراشته نگهداشتن پرچم شیرو خورشید .و نظام مشروطه پادشاهی بود زیر پا گذاشتند .این قانون شکنی بود زیرا ارتش با رفتن پادشاه از ایران فرمان را از نخست وزیر دریافت میکرد که دکتر بختیار بود .و البته تصویب مجلس شورای ملی مس سران ارتش بدون تصویب پارلمان و نخست وزیری سر خود اعلام بی طرفی کردند .البته حتی اعلام بی طرفیشان منطقی نبود زیرا بی طرفی سه طرف دارد در صورتی که ارتش بین خود و انقلابیان اعلام بی طرفی کرد در صورتی که بسیاری از مردمی که در خیابانها نبودند طرفدار رژیم مشروطه بودند رصا پهلوی قانونا پادشاه ایران است و اگر خود را بعنوان یک شهروند معمولی بیان میکند دقیقا ااحترام به مخالفان خود است که در یک انتخابات آزاد دو باره همه جیز بویژه پادشاهیش تایید شود ایشان برایش آزادی ایران از این مهلکه الویت دارد نه نوع حکومت و این را بارها اعلام کرده اما مخالفان مغز فندوقی منجمد شده در سال پنجاه و هفت هنوز تکامل نیافته اند .نوشته اند که طرفداران جنبش سبز تعداد بسیاری در راهپیمایی شرکت کردند بله اما در انتهای تظاهرات همگی آنها از رژیم حاکم عبور کردند و برانداز شدند که به هیچ وجهی با اهداف موسوی و کروبی همراهی نداشت .انجه نسلم است دیگر اصلاح طلب و اصولگرا کارنامه اشان زیر صفر است و این را مردم در تظاهرات نودوهشت و نودو شش اعلام کردند اصولگرا .اصلاح طلب دیگه تمام ماجرا
اگه ایشان دلش به حال ملت ایران میسوزد، ثروتی که پدرش و خانواده اش در سال ۵۷ از کشور خارج کردند را به ملت برگرداند.بعد ادعای دلسوزی برای ایران کند
که تو و آقا ببری سوریه باهاش فشفشه هوا کنی؟
دوران پهلوی خیلی وقت است که تمام شده و برای هنیشه به زباله دان تاریخ پیوسته است.
بعد اسم این دوره پسا زباله ی تو در تاریخ که توش خلخالی و تابستان ۶۷ و پشت بام مدرسه رفاه و هزاران اعدام و کشتار معترضان کف خیابان وشیشه نوشابه و قاضی صلواتی و کهریزک و سلاطین شکر و موبایل و لاستیک و روغن و سکه و اختلاس های کهکشانی و آقازاده های ژن خوب و دکل های نفتی و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و حراست ادارات و حفاظت اطلاعات و بسیج و آتشهای به اختیار و گور خواب ملوس و تورم لحظه ای و اقتصاد مال خر و موسیقی حرام و قلم های شکسته و چوبه های دار آماده و خفقان سیاسی و کانون نویسندگان زندانی و قمه کش های خیابانی
و سارق های آنچنانی و درویش و بهائی و مسیحی و یهودی پنهانی و مداح هفت تیر کشی که دانی و پرواز ۷۵۲ اوکراینی و طوسی قاری و دلار ۳۸ هزاری و دبی پُر از زنان فراری و اِن به توان یک آخوند تکراری و روسری و اعترافات اجباری و نوید های افکاری و افکاری و افکاریو… و…
داره ، اسمش چیه؟
اگر اون زباله دان تاریخه ،به من بگو این کجای تاریخه ؟؟؟
اینطوری قابل انتشاره ؟ به اونجای تاریختون بر نمیخوره الان؟
با سلام آخه خود خاندان پهلوی باید به ملت بزرگ ایران جواب پس بدهند پس چطور داعیه پادشاهی دارند.
ثانوی جان در مرحله اولیه بگو منظورت از ملت بزرگ ایران کیه؟ شما چند نفرید؟
احتیاج به استعفا نیست ایشان فقط کافی است اقرار کند که به خواسته مردم ایران در خصوص نظام سیاسی آینده احترام می گذارد
فرض بفرمائید مردم ایران در آینده نظام پادشاهی بخوان اون موقع ایشان چه پاسخی در مقابل ملت داره؟
اولا پرونده تاج وتخت وسلطنت ومشروطیت ومشروطه خواهی بارفتن محمدرضاپهلوی ازایران برای همیشه برچیده شده چون خودآنمرحوم اعتقادی به توان سیاسی ویا عرزه کشورداری وارث خودنداشت کمااینکه خودمرحومش هم ازاین نقیصه بی بهره نبود. دوماولیعهدی که بدون اجازه رسمی قاطبه ملت ایران سوگندپادشاهی یادکرده هیچگونه رسمیت ووجاهت سیاسی و اجتماعی نداشته ونخواهدداشت. سوم اینکه علیرغم بستوه آمدن مردم ایران ازظلم وجورآخوندیسم وحاکمیت واپسگرای کنونی، دیگراین ملت ازیک سوراخ دوبارگزیده نخواهدشدوتن به سردمداری وچوپانی پادشاه و داستان پرطمطراق نزول اجلال خاندان پادشاهی نخواهدداد. چهارم پرونده ی سلاله پهلویها باپایان عمرآخرین فردذکورپهلویها برای همیشه بسته خواهدشد. پنجم ومهمترین مسأله اینکه ولیعهدقسم خورده به جان مادرش، اصلن سیاسی کارنیست که بتواند برکشوری بانسل جدیدبنام ایران حکومت نماید.
شروط بعدی برای موفقیت رضا پهلوی:
۱. التزامی عملی به ولایت مطلقه مهندس موسوی
۲.دفاع از دوران طلایی حضرت امام و پذیرفتن کلیه مسولیت های کشتار تابستان ۶۷
۳. اعلام فراخوان برای مراسمی با شعار “روحانی مچکریم” برای نشان دادن حسن نیت
۴. گواهی محضری در حق بدیهی اصلاح طلبان از سفره انقلاب (به تصریح عضو راه یافته فراکسیون امید) و ژن های خوب فرزندان اصلاح طلبان
۵. پذیرفتن کلیه مسولیت های ناشی از دکل خواری فرزند مهاجرانی و فساد دلار جهانگیری و افتضاح فساد واردات خودرو ها در وزارت صمت
۶. پذیرفتن مسولیت سبوس بخورید و خودتون بمالید و هم به سرشان شلیک کردیم و هم به پاهایشان وزارت کشور دولت تدبیر و امید
۷. تضمین عملی در برگزاری هرچه باشکوهتر کیک تولد برای قبرستان بهشت زهرا برای حمایت از حقوق گور خواب ها
۸. پذیرفتن کلیه مسولیت های گندهایی که اسلام گرا ها و اصلاح طلبان زدند و نوشتن روانه دست کم یک مقاله در حمایت از تصمیم های حضرت امام و دوران طلایی اش
۹. همانطور که دکتر حجت السلام حقوق دان روحانی بی خبر از اوضاع مملکت هستند مهندس موسوی هم در دوران طلایی حضرت امام بی خبر بودند و مسولیت هر اتفاق ساده ای اعم از کشتار و … متوجه رضا پهلوی است
۱۰. اذعان به این واقعیت که مردم فهیم و شهید پرور ایران غلط می کنند که حکومت پادشاهی بخواهند تا وقتی که ما می توانیم نمونه های بسیار موفق جمهوری از صدام حسین تا بشار اسد و جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی و جمهوری بلیواری ونزوئلا و جمهوری اردوغان و … با رای بالای مردم داشته باشیم
شروط ده گانه فوق به صورت غلی الحساب داده می شود تا ایشان حسن نیت خود را ثابت کنند
من شرط بلاغ با تو می
راستش به جهت بی مززگی عجیب و افراطی این کامنت, به تردید افتادم نکند این رو اون نویسنده بیمزه تر یکی از سایت های خارج از کشور نوشته باشه. بیمزه, بی فکر, بی قاعده, بدون هیچ ایده و فکری. همینطور بنویسید و توهم کنید میلیونها نفر ا زخنده غش خواهند کرد.
همه طرفدار های این شازده کودن که ظاهرا حتی در جریان “روند تاریخ” هم نیست همینگونه اند. ماشالا همه با مزه, همه نابغه, همه تاریخ دان, همه فرزندان کورش, و هیچ کدام مسؤول هیچ بدبختی در ایران نیستند.
موافقم کامنت بی مزه ای بود، اما انصافا از خود این مقاله که اینجا زیرش کامنت آمده ، پرمغز تر و با پرنسیب تر بود ، نبود؟
مسخره و تو خالی بودن کار های شاهنشاه آریا مهر زاده چیز جدید یا غیر منتظره ای نیست اما واکنش گسترده احزابی که مخالف او و بابایش و بابا بزرگش هستند قطعا چیز جدید و با مزه ای است.
دلار چنده؟؟؟؟ تخم مرغ با کره نیمرو میزنید صبحونه؟؟؟ کله پاچه دوست داری؟؟؟
در پاسخ به nandertal
تمام تلاشم را کردم اما ندانستم در پاسخ به یک نئاندرتال چه میتوان نوشت .
دیدگاهها بستهاند.