۱) مهدی کروبی نامی است شناختهشده و پرافتخار، که یادآوریاش، صلابت و شجاعت و صراحت در دفاع از حقوق ملت و مقابله با استبداد و انحصار و سرکوب و تقلب را تداعی میکند. موارد و نمونههای دال بر این صفات، آنقدر هست که حاجت چندانی به برشمردن و تکرارش نباشد. اما یادآوریاش میتواند مقدمهای شود برای تذکری در مورد برخی اتفاقات ایام اخیر.
پس از انتخابات پرشائبهی ۸۴ و تقلب مقدماتیِ انجامشده در آن، که مقدمه و طلیعهی تقلب وسیعتر و همهجانبهی ۸۸ بود، کروبی به خوبی دریافته بود که گرایش و چرخش رهبر جمهوری اسلامی به نظامیان، و میدانداری «آقازاده»، اهدافی فرا-انتخاباتی داشته و تغییرات ماهوی حکومت را در چشمانداز متصور است، و با علم به این برنامهریزی بلندمدت و ساختاری حاکمان، پای در عرصهی انتخابات ۸۸ نهاد و شد آنچه شد.
شیخ آزادهی ما در تمام این سالها نهتنها سر خم نکرد و حسرت یک عذرخواهی ساده را بر دل دیکتاتور اعظم گذاشت، که پیکان حمله را نیز به سمتی درست نشانه رفت و به ذکر ناکارآمدی و فساد شخص رهبر و حواریوناش اکتفا نکرد، بلکه به درستی ریشههای ساختاری این انحرافات را آماج نقد قرار داد و با تعریض و کنایه به اصلاحطلبان (که صندوق رای را از مقام وسیله به جایگاه معبود و هدف برکشیده بودند) زنهار داد که چارهی برونرفت از این بحران، و مقابله با انحلال جمهوریت، فقط از مسیر اصلاحات ساختاری میگذرد. بازخوانی نامههای او به مجلس خبرگان و به رییس جمهور عصر اعتدال به اندازهی کافی گویاست و نیاز به تکمله ندارد.
۲) شیخ ما که روزهای دشوار و شکنندهی حصر را در سنین پیری میگذراند، با اقسامی از بیماریها و مشکلات جسمی دست و پنجه نرم کرده، چنانکه در این سالها بارها تن به تیغ جراحی سپرده است. طبیعی است که بیش از همهی ما، اطرافیان او نگران سلامت شیخ باشند و بکوشند تا در چارچوب محدودیتهای ناشی از شرایط حصر، مراقب جسم و جان او باشند.
۳) در ایام اخیر خبرها و عکسهایی منتشر شده از مراودات برخی افراد با شیخ. بر آنان که با روحیات کروبی آشنایند پوشیده نیست که او تا حد امکان روابط دوستانهاش را مخدوش نمیکند و حتی آن دوستان قدیمی که به جمع مخالفان او پیوستهاند را نیز طرد نمیکند.
اما آنچه که ملاقاتهای اخیر او را قابل تأمل میسازد این است که برخی از آنها که در این ایام به ملاقات او میروند، مدتی است که فرمان را به طور کامل چرخاندهاند و رودربایستیها و ملاحظات گذشته را کنار نهاده و مدافع اصلاحات «چینی» شدهاند و به تداوم لقمه نانی از سفرهی قدرت راضیاند.
شیخ البته همواره معتقد به استفاده از «فرصت» انتخابات بوده و این بر کسی پوشیده نیست، اما این را به حفظ اصول و گمنکردن جهتگیری اصلی ساختاری منوط میکرده و مدافع مشارکت انتخاباتی «به هر قیمت»ی نبوده است، و این افتراقی اساسی است میان او، و کسانی که معتقدند که باید بعد سیاسی اصلاحات را رها کرد و با دست کشیدن از شعارهای سیاسی، به آغوش حکومت بازگشت و «اعتمادسازی» کرد، و این اعتمادسازی، کلیدواژهای است که اگر در کانتکس مواضع و رفتار آنها در این سالها قرار گیرد، جز التماس و دریوزگی معنا نمیدهد.
این روزها در برخی محافل شنیده میشود که این گشایشها و دیدارهای اندک اما «هدفدار»، قصد و غرض مشخصی را دنبال میکند. کما اینکه پس از اولین دیدار، یکی از حاضرین، بهدروغ، از دعوت کروبی برای شرکت در انتخابات خبر داد.
آیا عجیب نیست که آنان که در این سالها در برابر صدای رسای کروبی در مورد لزوم «اصلاحات ساختاری» و نقدهای او به رهبری و اختیارات بیحدش و تاختوتازهای منصوبان او، نه تنها مطلقاً خاموش بوده و حتی جرأت تکرار جملات او در خلوت خود را نیز نداشتهاند، اکنون کلیدواژهی تحریفآمیزِ «اعتدال کروبی» را برگزیده، و با تقلیل و تخفیف مواضع روشن او به غرولندهای بیبو و بیخاصیت خود (که نه سیخ را بسوزاند و نه کباب را)، به یکباره حامی و همراه و احوالپُرس او شدهاند؟ جریانی که در این سالهای عسرت و فشار، در تلاش بوده تا به انحاء و اقسامی از شعبدهبازیهای شبه-نظریِ نازل، و راهانداختنِ دوگانهی «اصلاحات در حکومت» و «اصلاحات بر حکومت»، تخطئهگر هر صدایی باشد که ایرادات «ساختار»ی نظام را گوشزد میکند، جریانی که در اثبات چاکری به درگاه قدرت، بعضاً گوی سبقت را از رادیکالهای اصولگرا نیز ربوده و عدم مشارکت (و نه تحریم) در انتخابات فرمایشی و رسوای مجلس ۹۸ را «همراهی با ترامپ» معرفی میکند، امروز دلسوز یکی از بلندترین صداهای مدافع اصلاحات ساختاری شده است؟!
۴) بدیهی است که در شرایط حصر و تنگناهای خبری ناشی از آن، اخبار و سوگیریهایی که به کروبی منتقل میشود، از طریق واسطههاست و خود او مستقیماً درگیر و در جریان کلیت رخدادها و موضعگیریها نباشد، و این وظیفهی خانوادهی او را سنگینتر میکند تا بتوانند در عین تامینِ دغدغههای بهجا و ضروری در خصوص سلامت او، فرصت سوءاستفاده را از نیروهای امنیتی و همسویان آنها در جبههی اصلاحات بگیرند و میان سلامت او و مواضع خوشنام و درخشانش، بهنحوی جمع کنند که دیدگاههای ستایشبرانگیز او در سایهی طمعکاریِ چند شبه-اصلاحطلب، که این روزها، به طمع مواهب و منافع، هوس میدانداری در ماجرای حصر و خوشخدمتی به نیروهای امنیتی به سرشان زده مخدوش نشود. بزککردنِ انتخابات ریاست جمهوری آینده، بدون هیج گشایش بنیادی و «موثر»ی در فضای سیاسی کشور، یکی از اهدافی است که سبب شده تا دست نیروهای امنیتی از آستین این فرصتطلبان برون آید.
در صدر همهی این ملاحظات اما، برداشتهشدنِ حصر غیرقانونی باید در دستور کار همهی خیرخواهان این کشور باشد، و هر «یک» روزی که بر طول حصر سه عزیز محصور افزوده میشود، جز خسران کوتاه و بلندمدت برای کشور به بار نمیآورد. ولی همزمان باید مراقب بود تا فرصتطلبانی پَر-وزن، منافعشان را با زیرسوالبردن مواضع قبلی و فعلی کروبی تامین نکنند؛ جماعتی که بیاعتباریشان نزد مردم را در انتخابات مجلس ۹۸ دیدهاند و اکنون به حرمت و آبروی کروبی نزد مردم طمع بستهاند.
بارها نقل شده که شیخ آزادهی ما، در تمام این سالها خداوند را بابت توفیق ایستادگی به پای حقیقت و دفاع از رای و حق ملت سپاس گفته و سر شکرگزاری بر آستان پروردگار نهاده است. بر واسطهها و اطرافیان ایشان بهجد فرض است که هم مراقب جان عزیز او باشند و هم مددکار و مشاوری امین و تیزهوش برای حفظ خوشنامی و عاقبت به خیری او.
خداوند بر طول عمر او بیفزاید و تن رنجورش را از گزند بلا و بیماری مصون داشته، و توفیق حقگویی و حقجویی را تا پایان عمر شریفش از او دریغ نکند.
4 پاسخ
حصر را بهانه جرزنی و دستکاری تاریخی نکنید!
بعنوان یک مخالف حصر هر انسانی باید به نویسنده متذکر شوم که این نقشی که شما سعی در رسم کردنش دارید کروبی نیست، قهرمان رویاهای غیرواقعی شماست.
بسیاری از مخالفان دو جناح مثل من، بنا بر ملاحظاتی چون سمفونی حکومتی “تخریب محصوران” سکوت می کنند، اما برخی از آقایان آش را چنان شور می کنند که سکوت جایز نیست.
کارنامه آقای کروبی از زندان شاه تا سال ۸۸ کارنامه ای مردود است. عملکرد وی در قبال زندانیان چپ و مجاهدین در زمان شاه، نقش وی در ماجرای ایران کنترا در سال ۱۹۸۰ که بعنوان امین خمینی برای معامله سلاح با آمریکا به مادرید فرستاده شد، سکوتش در قبال جنایت کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش وی در گسترش فساد و نهادینه کردن اقتصاد فسادآور در همه سالهای حضورش در قدرت، بنیان نهادن روحیه گداپروری (وعده پول به هر ایرانی در کارزار انتخاباتی ۱۳۸۴) و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر در کارنامه وی ثبت شده اند.
حصر را بهانه جرزنی و دستکاری تاریخی نکنید!
بعنوان یک مخالف حصر هر انسانی باید به نویسنده متذکر شوم که این نقشی که شما سعی در این کردنش دارید کروبی نیست، قهرمان رویاهای غیرواقعی شماست.
بسیاری از مخالفان دو جناح مثل من، بنا بر ملاحظاتی چون سمفونی حکومتی “تخریب محصوران” سکوت می کنند، اما برخی از آقایان آش را چنان شور می کنند که سکوت جایز نیست.
کارنامه آقای کروبی از زندان شاه تا سال ۸۸ کارنامه ای مردود است. عملکرد وی در قبال زندانیان چپ و مجاهدین در زمان شاه، نقش وی در ماجرای ایران کنترل در سال ۱۹۸۰ که بعنوان امین خمینی برای معامله سلام با آمریکا به مادرید فرستاده شد، سکوتش در قبال جنایت کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش وی در گسترش فساد و نهادینه کردن اقتصاد فسادآور در همه سالهای حضورش در قدرت، بنیان نهادن روحیه گداپروری (وعده پول به هر ایرانی در کارزار انتخاباتی ۱۳۸۴) و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر در کارنامه وی ثبت شده اند.
واقعا این شعار در تاریخ ایران ماندگار خواهد شد اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا
مردم دریافته اند که این به اصطلاح انقلاب از همان سال ۵۷ با حقه بازی نیرنگ و فریبکاری آخوند ها بوده حالا بعضی مثل سران جنبش ۸۸ خود را به کوچه علی چپ زده اند و چشم بر حقه بازیهای خمینی یا خوشبینانه نفهمی های او بسته اند والا مثل منتظری به اشتباهات خود و رهبر خود اقرار میکردند و راهشان رو جدا.
با سلام. من نمیدانم که آیا شیخ چنین قدوسی است که شا نوشته اید یا خیر. ولی هر انسانی حق بیان نظر خود را دارد لذا حصر ایشان عملی است ضد حقوق اولیه هر بشر. امید است که شیخ و دوستاننش این را فراموش نکنند.
دیدگاهها بستهاند.