حقیقتاً زبان به بیان نیست که نه اینجا فضای تاثیرگذاری آن است و نه آنها که باید بشنوند گوشی برای شنیدن دارند، اما راستش گاهی هر کاری میکنی نمیشود حرف را خورد.
فردوسیپور انسان بیخطایی نیست که خودش هم چنین ادعایی ندارد. اساساً در باور ما غیر از معصوم همه ممکن است دچار خطا و لغزش شوند؛ از رهبر یک کشور تا رئیس یک دولت و تا فرد فرد ما که تنها مسئولیت خودمان را داریم. و این نشان میدهد که دائم باید مشورت کنیم، هر روز باید خوب ببینیم و بشنویم و هر لحظه باید بیاموزیم و برای اصلاح تلاش کنیم.
اما فردوسیپور یک نخبه است و تخصصهای مختلفی دارد و اینها را با تلاش و کار و فکر بهدست آورده است. برخلاف بعضی که بدون هیچ سابقهای یک شبه از بسیج پایگاهشان شدند مدیر جایی که قرار بود تاثیرگذارترین و راهنماترین جا باشد و حاصلش این است که وارد روستاها که میشوی اولین چیزی که به چشمت میآید دیشهای ماهواره است و در شهر هم هر کس منزلش را جابهجا میکند جزء اولین کارهایی که همان روز اول باید انجام گیرد نصب دیش ماهوارهاش است، که حاصل آن دیشهای ماهواره هم روشن است.
حذف فردوسیپور یعنی حذف نخبگانی که ممکن است نظرشان با نظر ما یکسان نباشد اما کارآمدند و مردمی. برنامه نود با آن حجم بیننده در طول سالهای متمادی نشان از این مردمی بودن دارد. حذف فردوسیپور یعنی ضد مردم بودن و سوءاستفاده از قدرت. درست بعد از آنکه از تریبون خودشان و به آمار خودشان از دست مردم تندیس مردمیترین فرد آن سازمان را میگیرد و این رویه ضد مردمی در بیخ و بن بعضیها رسوخ کرده تا آنجا که وقتی رئیس مجلس مملکت تنها دوازده درصد آرا ملت واجد شرایط حوزه انتخابی خود را بهدست میآورد بر طبل شادانه میکوبند و سرخوشانه از عدم حضور و عملاً حذف مردم پایکوبی میکنند.
باورمان بشود یا نشود فردوسیپور از همه آنها که ادعا دارند و این ادعایشان دارد همه چیز انقلاب را نابود میکند، انقلابیتر است. چون با توجه به نخبهبودنش نه تنها مملکت را ترک نکرده، بلکه جوانیاش را پای عشق به وطن گذاشته تا هر جا خدمتی میتوانسته انجام دهد؛ از برنامهسازی به بهترین کیفیت تا تدریس و نویسندگی و غیره. بر خلاف عدهای که نانشان را اینجا و گاهی در فحش دادن به غرب میخورند اما چوبش را مردم تحمل میکنند و خودشان در فرنگی که فحشش میدهند دائم در رفت و آمدند حتی عدهای دامادشان از خانواده شهیدپرور مقیم امریکا هستند.
فردوسیپور از همه مسلمانتر است، چرا که با رنجی که بر او تحمیل کردند به تٲسی از بزرگان دین با متانت صبر کرد و اخلاق را به عینه و در عمل جاری کرد بر خلاف عدهای که ادعای مسلمانی و دفاع از اسلامشان دارد بزرگترین ظلم را به اسلام و مسلمانی میکند اما با کوچکترین حرف یا عملی بر خلاف فکر نافکرشان دهانشان باز میشود و بالا تا پایین کسانی که ادعایی در مسلمانی ندارند و فقط شهروند مملکتی هستند که خارج از اختیارشان در آن زاده شدهاند و بنا بر حق الهی از شهروندی این سرزمین حقی دارند را مینوازند.
علیایهاالحال صدا و سیما سالهاست که به جنگ مردم آمده و در توهم سیر میکند و آمار دیده شدن برنامههایش حتی آنها که سرگرمی هستند و هیچ ربطی به آنها ندارد و صرفاً سرگرمی بودن آن با توسل به افرادی که برای مردم جذاب هستند، هم نتوانسته این فاصله عمیق مردم را با آنها پُر کند. برنامهها و اخبار یکسویه که خودشان میآیند و میگویند و نتیجهگیری میکنند و حکم میدهند و میروند اما باید بداند که منافقانه و جاهلانه در جنگ با دیانت مردم و اعتقادشان به انقلاب و حتی وحدت و یکپارچگی مردم که اساس استقلال و تمامیت ارضی است وارد شده است.
و ادامه این قصه نه تنها آنها را که چیزهای ارزشمندی را که برای آن هزینههای هنگفت از جان و مال ملت پرداخت شده را هم نابود خواهد کرد، که این ویروس مهلک «فقط حرف زدن» و نه شنیدن و نه عمل کردن، که دامن بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی را گرفته و نمود عینی آن صدا و سیمای حکومتی است که عجیب ویرانگر و نابود کننده است.
یک پاسخ
عادل فردوسی و امثال اورا فراری میدهندچون در داخل نمی توانند علیه آنها کاری انجام دهند و تخصص و محبوبیتشان مانع اقدامات آنهاست
ولی پس از اینکه در خارج به حرفه و شغل خود مشغول شدند به راحتی برچسب وطن فروش و بیگانه پرست به آنها میزنند تا به زعم خود از محبوبیتشان بکاهند.
دیدگاهها بستهاند.