مقدمه: پیت بوداجج، نامزد ریاست جمهوری حزب دموکرات که به نفع جو بایدن صحنه انتخابات آمریکا را ترک کرد، به تازگی کتابی به نام اعتماد (Trust) منتشر کرده است. او در این کتاب توضیح میدهد که آمریکا امروز با چالش سه نوع بیاعتمادی بزرگ روبروست. بیاعتمادی اول نسبت به دولت این کشور است. بیاعتمادی دوم در بین شهروندان این کشور نسبت به یکدیگر مشهود است و بیاعتمادی سوم، به جامعه بین الملل نسبت به آمریکا و سیاستهای دولت ترامپ برمیگردد.
اگر چه این کتاب برای تحلیل شرایط فعلی جامعه آمریکا نوشته شده است اما اصولا در مورد رهبران سیاسی خودکامه و اینکه چگونه این خودکامگی میتواند تاثیرات نامطلوب بر روی سیاست و جامعه بگذارد، به رشته تحریر درآمده است.
بیاعتمادی، انتخابات اینبار آمریکا را با چالشهای بزرگی روبرو کرده که کمتر در تاریخ بیش از دویست سال از پیدایش یک نظام دموکراتیک با آنها روبرو بوده است. این بار آمریکا گروگان یک رییس جمهوری راستگرا و پوپولیست است که با تکیه بر ۴۰% جمعیت این کشور، نرمهای دمکراتیک را زیر پا گذاشته، قانون شکنی میکند و دوست دارد مثل همه خودکامگان دنیا٬ بدون اجماع اجتماعی، این کشور را اداره کند. آمریکا در سال ۱۷۷۶ میلادی استقلال (Declaration of Independence) خود را از انگلیس اعلام کرد.
در سال ۱۷۷۸ قانون اساسی امریکا که از سوی بنیانگذاران آن نوشته شده بود توسط نمایندگان ایالات مختلف در فیلادلفیا تصویب گردید. اولین رییسجمهور انتخابی این کشور، جورج واشینگتن، در سال ۱۷۸۹ میلادی انتخاب و کار خود را شروع کرد. در سال ۱۷۹۷، جورج واشینگتن نطق بسیار مهم و هدفمندی را در مورد گردش مسالمتآمیز و دموکراتیک قدرت در این کشور ایراد و پایان مسئولیت خود را به عنوان رییس جمهوری این کشور اعلام کرد. بسیاری از مورخین، این نطق جورج واشینگتن را شروع دموکراسی و آغاز نهادینه شدن نرمهای آن در آمریکا میدانند. آنها اعتقاد دارند که یک نظام دموکراتیک، پاسخگو، قانونی و غیر خودکامه، با گردش آزاد و آرام قدرت شکل گرفته و تعریف میشود. اگر در نظامی گردش آزادانه و مسالمتآمیز قدرت صورت نگرفت، آن نظام با هرنامی، مذهبی و یا سکولار، یک نظام خودکامه استبدادیست. از آن تاریخ ۲۲۳ سال میگذرد و همیشه گردش آزاد و مسالمتآمیز قدرت با انتخابات آزاد و منصفانه در آمریکا شکل گرفته است. اینبار اما آنچه برای بسیاری نگران کننده شده است ادعای ترامپ در روز چهارشنبه ۲۳ سپتامبر است که در جواب یک خبرنگار که میخواست او تعهد خود را به گردش مسالمتآمیز قدرت در صورت شکست در انتخابات اعلام کند، پاسخ داد که منتظر میماند تا ببیند انتخابات چگونه شکل گرفته و برگزار میشود. او مجددا در مناظره با بایدن نیز به این گردش مسالمت آمیز قدرت، تعهد نسپرد. ترامپ با آرایی که از طریق پست ارسال میشوند موافق نیست زیرا که شانس انتخاب بایدن از طریق اینگونه مشارکت در انتخابات افزونی پیدا میکند. او به دنبال فرصتی میگردد تا بتواند با این نحو از مشارکت در انتخابات مخالفت کند. او آرای پستی را پر خطا و همراه با تقلب میداند در حالیکه رئیس افبیآی این کشور که ترامپ اورا انتخاب کرده ، آرای پستی را کاملا منطقی، بیخطر و مطمئن خوانده است. برای بیش از دو قرن از پیدایش نظام دموکراتیک در آمریکا، این سئوال هرگز در صحنه سیاست آمریکا مطرح نبوده اما امروز و در این انتخابات مطرح شده است. بسیاری هم در بین جمهوریخواهان و هم دموکراتها اعتقاد دارند که اگر ترامپ حاضر نشود نتیجه این انتخابات را قبول کند، آمریکا با یک بحران قانون اساسی روبرو میشود. البته برای ترامپ دست زدن بهاین کار ساده نیست اما او یک پوپولیست است و بسیاری نگران هستند که بتواند طرفداران خودرا تشویق کند تا در کشور دست به آشوب بزنند. گروهی از فرهیختگان سیاسی این کشور این ادعای ترامپ را صرفا یک تبلیغات انتخاباتی میدانند و گروه دیگری فکر میکنند که با رای بالا به بایدن، ترامپ هرگز قادر نخواهد شد که نتیجه انتخابات را به چالش به کشد.
مشکل دومی که در رابطه با این انتخابات در آمریکا بارها طرح شده، حمایت رهبران حزب جمهوریخواه در کنگره آمریکا از ترامپ است. ترامپ تا به حال قادر شده است که حزب جمهوریخواه را به زیر سیطره خود آورده و با استفاده از ابزارهای مختلف سیاسی، حمایت بسیاری از آنهاییکه خود را محافظه کار و جمهوریخواه میدانند بهدست آورد. رهبران سیاسی حزب جمهوریخواه در مقابل ترامپ بسیار منفعلانه عمل کردهاند زیرا که او موفق شده است تا حمایت بخش عظیمی از هواداران این حزب را که حاشیه نشین بوده و پایگاه اجتماعی آن را تشکیل میدهند به دست آورده و از این حمایت برای ایجاد هراس در میان رهبران جمهوریخواه استفاده کرده و آنها را به سکوت وادارد. رهبران جمهوریخواه میخواهند مجددا از شهر و یا ایالت خود انتخاب شده و شرط حمایت ترامپ از آنها وفاداریست. هیچ آماری وجود ندارد تا محبوبیت ترامپ را در بین جمهوریخواهان به ارزیابی دقیق گذارد. بسیاری خصوصا در نهادهای دولتی از او هراس دارند. آنچه تا به حال مطرح شده و میتواند قابل اتکا باشد، حمایت بین ۸۵% تا ۹۰% اعضای این حزب از ترامپ است.
اما آنچه نظرسنجی ها بهخوبی نشان میدهند درصد میزان واقعی حمایت جمهوریخواهان از کارآمدی (Effective) او بهعنوان یک رییس جمهور است. در ماه مارس امسال، ۶۵% جمهوریخواهان اورا یک رئیس جمهور کارآمد ارزیابی کرده بودند اما این رقم در ماه جولای همین سال به ۵۷% تقلیل پیدا کرده است. این کاهش هشت درصدی در بین جمهوریخواهان بدنبال ناکارآمدی دولت ترامپ در کنترل بیماری کرونا در آمریکا و تبعات اقتصادی آن بوده است. در آخرین نظرسنجیها در کل آمریکا بین ۵۴% تا ۵۷% مردم آمریکا او را ناکارآمد دانسته در حالیکه فقط ۴۰% تا ۴۲% او را کارآمد میدانند. این رقم ۴۰% پایگاه اجتماعی ترامپ است که بهطور ثابت در هر نظر سنجی خودرا عیان میکند. در این نظر سنجیها اکنون بین ۱۲% تا ۱۷% مردم آمریکا او را رئیس جمهوری کامل و مطلقا و در همه زمینه ها ناکارآمد میدانند. اگرچه ترامپ کوشش کرده است تا با ترغیب به باز کردن مدارس و مشاغل، به اوضاع اقتصادی کشور سامان دهد، اما این تلاش نتوانسته بسیاری را قانع کند. لذا هنوز معلوم نیست که در صورت چالش نتیجه انتخابات توسط ترامپ، رهبران سیاسی جمهوریخواه چه عکسالعملی در مقابل او از خود نشان دهند. اگر همچنان این رهبران حامی او بمانند، امریکا با یک بحران بسیار بزرگ روبرو میشود. موج سوم کرونا اکنون آمریکا را فرا گرفته، روزی بیش از ۵۰ هزار نفر به این بیماری مبتلا میشوند و تا هزار نفر هر روز در این کشور جان خود را در اثر این بیماری از دست میدهند. در نتیجه مردم خطر بی عملی و ناکارآمدی مطلق ترامپ را بیش ار پیش حس میکنند. پیش از شیوع کرونا، بزرگترین کارت بازی در دست ترامپ، اقتصاد آمریکا بود. اقتصاد رو به رشد آمریکا که از اوباما به او به ارث رسیده بود. به عنوان مثال تا پیش از شروع کرونا، نرخ بیکاری از ۴.۷% در پایان دوره اوباما به ۳.۶% در زمان ترامپ رسید. وقتی اوباما دولت را از بوش تحویل گرفت، نرخ بیکاری در این کشور بالای ۹% بود و او توانست آن را بهزیر ۵% برساند. ترامپ فقط ۱% از حجم بیکاری این کشور در طول چهار سال خود کم کرده است. اگرچه در بخشهای تولیدی کشور ترامپ ادعا کرده بود که رشد اقتصادی آمریکارا از حدود زیر ۳% به بالای ۴% خواهد رسانید٬ اما این ادعا عملی نشد. هرچند اقتصادی که توانسته بود ایجاد شغل کند برای او اعتبار زیادی ایجاد کرد.
این یادداشت در دو بخش به نتیجهی واحدی میرسد. بخش نخست به عواملی میپردازد که شکست ترامپ را تسهیل میکنند (عواملِ سلبی پیروزی بایدن) و بخش دیگر به مواردی اشاره میکند که پیروزی بایدن را قطعی میکنند (عوامل ایجابی).
***
بخش نخست: عواملی که شکست ترامپ را در این انتخابات تسهیل میکنند:
اول، بیماری کرونا: اسناد و مدارکی نشان میدهد که ترامپ از ماه ژانویه ۲۰۲۰ میدانسته است که ویروس بیماری کوید ۱۹ به این کشور سرایت کرده و این بیماری بسیار خطرناک است. او میدانسته که این ویروس با ویروس انفولانزا کاملا فرق میکند و میتواند اثرات بسیار خطرناکی بر سلامت و مرگ و میر شهروندان داشته باشد.
۱۸ مصاحبه ترامپ با باب وودوارد برای کتاب جدید «خشم-Rage» نشان میدهد که ترامپ نه تنها از سرایت این بیماری به آمریکا خبر داشته، که خطرات بسیار مهیب آن را هم پیشبینی میکرده اما به مردم آمریکا خبرهای نادرست داده است. امروز نیز به رغم اثرات بسیار وسیع این بیماری بر مردم آمریکا، او هنوز هم به مردم اطلاعات غلط میدهد.
روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی روشن میکند که ترامپ بیشترین میزان خبر های نادرست را در مورد این بیماری به مردم آمریکا تزریق کرده است. اتلنتیک (Atlantic) بزرگترین دروغهای ترامپ را در مورد کرونا در یک مقاله خود دستهبندی کرده است. ترامپ فرصتهای زیادی را برای کاهش این بیماری و خصوصا مرگ و میر در بین شهروندان را از دست داد. او با مخفی شدن در پشت دروغهای بزرگ خود نه تنها نشان داد که بسیار ناکارآمد است که در بخش اقتصاد هم کشور را کاملا به بیراهه برد.
اشتباه بزرگ ترامپ این بود که نمیخواست قبول کند بدون برخورد جدی با این بیماری، نمیتوان به اقتصاد آمریکا سر و سامان بخشید. بیماریهای از این دست در هرکشوری یک تهدید امنیتی تلقی میشوند به دلیل اینکه نیروی کار و اقتصاد را مورد هدف قرار میدهد. جدی نگرفتن این بیماری توسط او، به فروپاشی اقتصاد آمریکا و بیکاری بسیار وسیع شهروندان این کشور منجر شده است. نهایتا خود ترامپ هم بخاطر جدی نگرفتن این بیماری، و عدم توجه به داده های علمی برای پیشگیری کرونا، به این بیماری مبتلا شد.
خبرها حکایت میکنند که در کاخ سفید و در بین کارمندان ترامپ این بیماری جدی گرفته نمیشده. اکنون بسیاری از افراد سرشناس در کاخ سفید مانند رئیس کمپین او، مشاورین، سخنگو و همچنین سناتورهایی که با او از نزدیک در تماس بودهاند، به این بیماری مبتلا شدهاند. ترامپ حتی از قبول نقش موثر ماسک در جلوگیری از شیوع این بیماری سر باز زده و هنوز هم ماسک نمیزند. هرمن کین، نامزد ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه که به نفع ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ کنار رفت، در یک کمپین انتخاباتی ترامپ در ماهها پیش در شهر تولسا، به کرونا مبتلا شده و نهایتا پس از پنج هفته از این بیماری در گذشت. اگرچه کاخ سفید نمیگوید چند نفر از اطرافیان رییس جمهوری به این بیماری مبتلا شدهاند، اما حدس زده میشود که بیشتر از ۲۸ نفر تا به حال در اطراف او، از جمله همسر و پسر جوان او نیز به این بیماری مبتلا شدهاند.
ترامپ در بیمارستان ارتشی والتر رید در واشینگتن برای سه روز بستری شد. او نهایتا خواست به کاخ سفید برگردد در حالیکه اکثر پزشکان آمریکا، آنهایی که در سطح رهبری مبارزه با کوید فعال هستند، با ترخیص رییسجمهوری مخالف بودند اما او نهایتا تصمیم خودرا برای برگشت به کاخ سفید عملی ساخت. زمانی که ترامپ از پلههای مقابل کاخ سفید بالا میرفـت، مشکل تنفسیاش عیان شد. ماسک خود را برداشت تا عکاس بتواند تصویر بدون ماسک او را ثبت کنند و بدون ماسک وارد کاخ سفید شد. این حرکت او شوک بزرگی در جامعه آمریکا ایجاد کرد که چگونه هنوز او پس از ابتلا این بیماری، الگوهای رفتاری غلطی را نمایش میدهد. او همچنین در یک صحبت از مردم آمریکا خواست که در مقابل این بیماری ایستادگی کنند. این درحالیست که تعداد کسانی که از بیماری کرونا در آمریکا فوت کردهاند به مرز ۲۲۰ هزار نفر رسیده است و بیش از ۷ میلیون نفر در امریکا به این بیماری مبتلا شدهاند.
امروزه یکی از موضوعات مورد بحث در جامعه آمریکا اینست که تا به حال کمتر رئیس جمهوری در این کشور در برخورد با یک بیماری خطرناک اینچنین با شکست روبرو بوده است. در مناظره بین مایک پنس و کاملا هریس، معاون بایدن اعلام کرد که اکنون این شکست در صدر بزرگترین شکستها در تاریخ این کشور قرار گرفته است. ترامپ همچنان٬ به رغم ابتلا به این بیماری و اثرات اجتماعی آن٬ با توسل به دروغ کوشش میکند تا این بیماری را آنچنان خطرناک نشان ندهد.
در کنار شکست ترامپ در کنترل بیماری کرونا، اقتصاد آمریکا نیز با چالشهای بزرگی روبرو شده است. آمارم جامعی توسط اتاقهای فکر اقتصادی و نهادهای اجتماعی در مورد بحران و مشکلات اقتصادی آمریکا ارائه شده است. بروز این بیماری اشتغال در این کشور رپس از ۱۱۳ ماه رشد به کاهش کشانده و در حال حاضر بیش از ۲۰ میلیون شهروند این کشور شغلهای گذشته خود را از دست دادهاند. مصرف در این کشور حدود ۱۰% کاهش پیدا کرده و کرونا تولید صنعتی این کشور را با مشکلات بزرگی روبرو کرده است.
بیش از ۱۳ میلیون کارگر در بخش تولید صنعتی این کشور پیش از کرونا اشتغال داشتهاند، اما این تعداد روزبهروز کمتر شده و بسیاری با بحران بیکاری روبرو شدهاند.
سال ۲۰۰۸ زمانیکه اوباما اقتصاد آمریکا را از بوش تحویل گرفت، آمریکا با یک رکود و بحران اقتصادی بزرگ روبهرو بود. به عنوان مثال تا پایان سال ۲۰۱۰ میلادی، زمانی که رکود اقتصادی آمریکا به رشد اقتصادی تبدیل شد، نرخ بیکاری به ۹.۶% رسیده بود. در سال ۲۰۱۶، زمانیکه اوباما یک اقتصاد رو به رشد را به ترامپ تحویل داد، نرخ بیکاری به ۴.۷% کاهش پیدا کرده بود. در زمان ترامپ تا پایان سال ۲۰۱۹، نرخ بیکاری به ۳.۶% تقلیل پیدا کرد اما با شیوع بیماری کرونا، در ابتدای سپتامبر ۲۰۲۰، نرخ بیکاری در آمریکا به ۱۵% رسیده و در ماه اکتبر مجددا به ۸% تقلیل یافت. اما با تشدید بیماری کرونا خصوصا در موج سوم و در طول سه ماه گذشته، بسیاری از کمپانیهای این کشور در حال مرخص کردن کارگران و کارمندان خود هستند. منحنی آمار شاغلین در ماه اکتبر نشان میدهد که نرخ بیکاری به خاطر اخراج کارگران و کارمندان کمپانیهای مختلف مجددا رو به صعود است. بیش از ۸۰۰ هزار بیکار تازه در ماه اکتبر از دولت تقاضای کمک مالی کردهاند. لذا کارتی که ترامپ در دست داشت تا با آن در مقابل بایدن بازی کند، کاملا از دست داده است.
آنچه اکنون از بحثهای درون کاخ سفید به بیرون درز کرده است، این است که یکی از عواملی که ترامپ را برای برخورد نامعقول با خود با کرونا تشویق کرده٬ اعتقاد او و همکاران او به شیوع گلهای (Herd Immunity) این بیماری در آمریکا برای نابودی این ویروس خطرناک بوده است. این تئوری ضد علمی و این شیوه برخورد با ویروس کرونا، توسط جامعه علمی و پزشکی آمریکا و دنیا مردود شناخته شده به دلیل اینکه افرادی که مبتلا به این ویروس شدهاند پس از بهبودی مجددا به این ویروس مبتلا شده و حتی برخی نتوانستهاند جان سالم به در برند. ترامپ با این روش برخورد با کرونا اصولا برایش مهم نبود که خصوصا جمعیت مسن این کشور از این بیماری جان سالم به در ببرند. او قبول کرده که با ابتلای این افراد مسن به این بیماری، جوانترها جان سالم بدر خواهند برد. این مقولهای ست که اکنون افراد مسن را به نسبت تقریبا دو به یک بهسمت بایدن گرایش داده است. در انتخابات سال ۲۰۱۶، ترامپ با فاصله ۱۰% بیشتر در مقابل کلینتون، رای این گروه را ازآن خود کرده بود. ترامپ همچنین از بسته جدید کمکهای مالی دولتی به مردمی که نیازمند کمکهای مالی دولت پس از کرونا بودند، سر باز زده است. با بالا رفتن نرخ بیکاری، این تصمیم، به او در انتخابات ضربه خواهد زد.
یکی دیگر از تلاشهای ترامپ، فشار برروی کمپانیهای واکسنسازی برای ساختن یک واکسن و عرضه آن به بازار پیش از انتخابات آمریکا بود. این تلاش او هم با شکست فاحشی روبرو شد. دو کمپانی الی لیلی و جانسون و جانسون، آزمایش واکسنهای خود را در مرحله سوم، به خاطر اثرات نامطلوب آنها روی بیماران متوقف کردهاند. اگرچه بسیاری خبر از توفیق در عرضه چند واکسن برای مبارزه با این ویروس در بازار را منتشر میکنند، اما هنوز برآورد ملموس و قابل پیشبینی در این زمینه در دست نیست. سی دی سی آمریکا و خصوص انتونی فاوچی احتمال میدهند که در نیمه اول سال ۲۰۲۱، واکسنی برای مبارزه با کرونا به به بازار عرضه شود.
دوم، مشکلات مالیاتی ترامپ: در طول چهار سال گذشته، ترامپ کوشش کرده بود که مشکلات مالی و مالیاتی خود را از مردم آمریکا پنهان نگه دارد. اصولا در امریکا رسم بر این است که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری پیش از انتخابات و در زمان کمپینهای انتخاباتی، اسناد مالیاتی خودرا به مردم ارائه میکنند. ترامپ در طول سالها و ماههای گذشته، بر خلاف رسم معمول در صحنه سیاست این کشور، از این کار طفره رفته بود. در طول چند ماه گذشته دادگاه فدرال ناحیه جنوبی ایالت نیویورک به دنبال استرداد اسناد مالیاتی ترامپ به این دادگاه بوده اما وکلای او تلاش کردهاند تا از آن جلوگیری به عمل آورند.
روز یکشنبه ۲۷ سپتامبر، روزنامه نیویورک تایمز نتیجه تحقیقات و دسترسی این نشریه را به اسناد مالیاتی ترامپ در یک مقاله بسیار مفصل تشریح و منتشر کرد. در نتیجه آن به جای اینکه ترامپ قادر شود اکتبر سورپرایزی برای بایدن فراهم کند، این اسناد در پایان ماه سپتامبر سورپرایز بسیار بزرگی برای شهروندان آمریکا در مورد زندگی فساد آلود ترامپ شد. نیویورک تایمز گزارش میدهد که در ۱۵ سال گذشته، ترامپ برای ۱۰ سال یک دلار به دولت آمریکا مالیات نداده است. در سال ۲۰۱۶ یعنی سال انتخابات و ۲۰۱۷، اولین سالی که او در کاخ سفید بوده است، ترامپ فقط ۷۵۰ دلار هرسال به دولت آمریکا مالیات داده است. اداره مالیات آمریکا در حال حاضر سخت در تلاش است تا پروندههای گذشته او را مورد تحقیق و بررسی قرار داده و بداند که چرا در سالهای گذشته ترامپ توانسته بود ۷۲.۹ میلیون دلار از اداره مالیات این کشور برای ضرر وزیانی که در فرمهای اداره مالیات ادعا کرده بود، مطالبه و دریافت کند. این اسناد همچنین نشان میدهد که بر خلاف ادعای ترامپ، او یک تاجر خوب و زبردست نیست. بسیاری از سرمایه گذاریهای او با مشکلات عدیدهای در حاضر روبهرو بوده و زیان میدهند.
اگر اداره مالیات آمریکا او را مقصر تشخیص دهد، ترامپ ۱۰۰ میلیون دلار جریمه میشود. به غیر از این، امکان اینکه ترامپ به زندان هم محکوم شود بسیار بالاست. مشکلات ترامپ دامان داماد و پسران و دختر او را هم خواهد گرفت. همگی ممکن است برای فساد گسترده مالی در دادگاه متهم شوند. در این شکی نیست که در هیچ شرایطی یک سرمایه دار نمیتواند برای ۱۵ سال به دولت آمریکا مالیات ندهد و یا مبلغ بسیار کمی به عنوان مالیات به دولت پرداخت کند و هنوز ادعا کند که بیش از سه میلیارد دلار دارائی دارد.
در یک مناظره انتخابی در سال ۲۰۱۶، هیلاری کلینتون گفته بود که ترامپ مالیات نمیدهد و در جواب ترامپ به او پاسخ داده بود که این از زرنگی اوست. به غیر از این ترامپ حدود ۴۲۰ میلیون دلار به موسسات مختلف مالی مقروض است و تا به حال بهره این قرض را پرداخت کرده است اما اصل این قرض پرداخت نشده است. در چهارسال آینده او باید این قرض را پرداخت کند اما همه تحلیلگران بر این باورند که وضعیت مالی ترامپ به او اجازه نخواهد داد این مبلغ را پرداخت کند. نهایتا جامعه مدنی آمریکا، رسانههای آزاد و همت فرهیختگان این کشور اجازه نداد تا ترامپ در پشت پرده فساد گسترده خود با تمسک به ابزار پوپولیسم سیاسی مخفی بماند. نظامهای دموکراتیک اصولا مکانیسمهایی در درون خود ایجاد میکنند که این مکانیزمها به آنها اجازه میدهد تا دائما ساختار سیاسی کشور را مورد پالایش قرار دهند. بدون شک این خبر، خبر بسیار بزرگی در صحنه سیاست آمریکا بود و باید منتظر تحولات بزرگی بعد از این خبر در هفتههای آینده بود. یکی از دلائلی که ترامپ سخت به دنبال پیروزی مجدد در انتخابات است، این ست که میخواهد از مصونیت خود بعنوان رئیس جمهوری استفاده کند تا بتواند پرداخت بدهی وحل مشکلات قضاییاش را به تاخیر بیاندازد. در هفتم اکتبر، دادستانی ناحیه منهتن نیویورک رای به مخالفت با وکلای ترامپ داده و استرداد این اسناد به دادگاه را کاملا قانونی و لازم دانسته است. مرحله بعدی برای بررسی این دعاوی دادگاه عالی آمریکاست که باحتمال زیاد ترامپ در آن تبرئه نخواهد شد.
مسئله تقلب مالیاتی ترامپ نهایتا به جامعه آمریکا نشان داد کسانی که در این کشور ثروتمند هستند در شرایطی میتوانند مالیات پرداخت نکنند و آن را ذیل توجیهات قانونی غیر معمول مخفی کنند. بسیاری در این کشور تا مرز ۲۵% مالیات بر در آمد پرداخت کرده و این تقلب مالیاتی ترامپ، بسیاری را سخت آزرده کرده است. با روشن شدن وضعیت پرداخت مالیاتی ترامپ، بسیاری اکنون بطور جدی به میدان آمده تا به عمر ریاست جمهوری او خاتمه دهند.
سوم، مناظره با بایدن: مناظرهها در سرنوشت یک کاندید انتخاباتی بسیار تاثیر میگذارند. بایدن پیش از اولین مناظره با ترامپ، حدود ۵% در نظر سنجیها در کل آمریکا از ترامپ جلو بود. ترامپ میتوانست در یک مناظره خوب، پیشی گرفتن بایدن در نظر سنجیها را تقلیل دهد اما چنین نشد. بسیاری فکر میکردند که بایدن نتواند در این مناظره ترامپ را به چالش کشیده و در عوض ترامپ قادر خواهد بود که اورا سخت به چالش بکشد. تبلیغات روسی که نهایتا اف بی آی آمریکا دامنه آنرا آشکار کرد، بایدن را خواب آلود و دچار فراموشی فکری معرفی کرده، که با دامن زدن آن توسط ترامپ، بسیاری هم باور کرده بودند. گروهی هم قانع شده بودند که ترامپ مثل انتخابات سال ۲۰۱۶ و شکست رقیبان جمهوریخواه خود، میتواند بایدن را در این مناظرهها شکست دهد. اما مشکل ناکارآمدی ترامپ در برخورد قابل تامل با کرونا برای او فرصتی ایجاد نمیکرد تا در مقابل عدد و ارقامی که بایدن ارائه میداد، در این مناظره توفیقی حاصل نماید. نرم شکنیهای ترامپ در این مناظره که مرتب در قطع کردن صحبتهای بایدن با حرفهای نادرست٬ بسیاری را بر آن داشت تا مناظره را باعث شرمساری آمریکا بدانند. بسیاری در دو طیف جمهوریخواه و دموکرات، ترامپ را بسیار مورد انتقاد قرار داده و اورا بازنده این مناظره خواندند. ترامپ آنچنان در این مناظره بد عمل کرد که بسیاری از جمهوری خواهان در کنگره آمریکا آن را مناظره ای زشت (Awful) نامیدند. یک نظر سنجی سریع سی ان ان (CNN) بعد از این مناظره نشان داد که ۶۲% مردم آمریکا بایدن را پیروز این مناظره میدانستند در حالیکه فقط ۲۸% گفته بودند که ترامپ در این مناظره برنده شده است.
مناظره بعدی بین مایک پنس و کاملا هریس هم اگرچه نمیتوانست با شرمساری مناظره بین ترامپ و بایدن رقابت کند اما نتوانست برای کمپ ترامپ-پنس فرصت جدیدی ایجاد کند. باز در این مناظره هم هریس بر انتقاد سخت ترامپ و پنس در مورد برخورد با کرونا تکیه کرده و جایی برای دفاع توسط پنس باقی نگذاشت. بسیاری از زنان بعد از این مناظره، پنس را به نگاهی حقیرانه به هریس و اصولا زنان آمریکا در جایگاه سیاست متهم کردند. هریس در این مناظره آمده بود تا فاصله بین ترامپ و بایدن را در نظر سنجیهای امریکا حفظ کند و در این رابطه کاملا موفق شد اما پنس آمده بود تا این فاصله را کم کند که با شکست روبرو گردید. نظر سنجیها در جامعه آمریکا اکنون بین ۱۰% تا ۱۴% بایدن را جلوتر از ترامپ میدانند. این رقم با نظر سنجیهای سال ۲۰۱۶ قابل مقایسه نیست. کمپین ترامپ بسیار کوشش کرده است تا این فاصله را تقلیل دهد اما روز بروز و خصوصا بعد از این دو مناظره، این فاصله بیشتر شده است.
ترامپ سخت به دنبال ایجاد عاملی بود تا با شگفت زدگی اجتماعی (اکتبر سورپرایز)، رقیب خود بایدن را بیاعتبار کند اما در آخرین تلاش خود هم در این رابطه با شکست روبرو شده است. یک سال و نیم گذشته دادستان کل آمریکا، ویلیام بار، همراه با ترامپ تصمیم گرفتند تا ریشه های تحقیقات دولت اوبامارا در مورد دخالت دولت روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ ارزیابی کرده آن را یک دسیسه و نفوذ انتخاباتی اوباما-بایدن برای انتخاب نشدن ترامپ بدانند. ترامپ تا به امروز هم بارهها اعلام کرده است که پوتین و روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ بنفع او دخالت نکردهاند در حالیکه گزارشات اف بی آی و رابرت مولر نشان میدهند که این دخالت صورت گرفته است. اف بی آی در زمان اوباما بدنبال آن بود تا بفهمد آیا کمپین انتخاباتی ترامپ با روسیه در تماس بوده است. ویلیام بار دادستان ایالت کنتیکت، آقای جان دورهم را مسئول این تحقیق کرد. ترامپ منتظر آن بود که در این ماه، اکتبر، نتیجه این تحقیق نشان دهد که دولت اوباما-بایدن با شکستن قانون بدنبال ایجاد صوری چنین رابطه ای بودهاند. آما این گزارش نتوانست تمام شود و چیز جدیدی را ثابت کند. ترامپ در هفتههای گذشته اعلام کرده بود که بسیار از غفلت ویلیام بار در این رابطه ناخوش آیند است. ویلیام بار در محافل خصوصی بسیار منتقد ترامپ بوده و ادعا کرده است که او از پروسههای قانونی چیزی نمیداند.
چهارم، ترامپ و پایگاه اجتماعی: بسیاری از محققین و روزنامه نگاران در آمریکا و خارج از این کشور کوشش کردهاند که انتخابات پیش رو را در چهارچوبهای نظری مختلفی به تحلیل و ارزیابی گذارند. در ایران بسیاری به این چهارچوبهای نظری توجه نکرده و این انتخابات و نظر سنجیهای فعلی را با انتخابات سال ۲۰۱۶ مقایسه میکنند و با تحلیلهای نادرست که از توجه به شرایط میدانی سیاست در آمریکا غافل مانده است، انتخابات پیش روی این کشور را به ارزیابی و تحلیل میگذارند. اگرچه انتخابات بسیار سختی در پیش روی آمریکاست، اما در حال حاضر حداقل میتوان گفت که جو بایدن نه تنها در نظر سنجیها از ترامپ بین ۱۰% تا ۱۴% جلوتر است که در جمع کردن کمکهای مادی برای کمپین انتخاباتی خود و همچنین در جلب حمایت از فرهیختگان سیاسی این کشور در بین جمهوریخواهان و دموکراتها بسیار بیشتر از ترامپ موفق بوده است. کمپین ترامپ اکنون با مشکلات مالی فراوانی روبروست به خاطر اینکه بسیاری از حامیان او شانس او را برای انتخاب مجدد بسیار کم و غیر ممکن میدانند و عملا به او کمک مالی نمیکنند.
بسیاری این انتخابات را در چهارچوبهای تحلیلی فرق و مقایسه بین شهرنشینان و مناطق پیرامونی (حاشیه نشینها و روستا) خصوصا در بخش کشاورزی آمریکا به ارزیابی گذاشتهاند . مردان سفید پوست که کنش محافظه کاری دارند، بیشتر به جمهوریخواهان رای میدهند در حالیکه زنان بیشتر در رای دادن به دموکراتها تمایل نشان میدهند. در بین مسیحیان، مسیحیان اونجلیکال (Evangelical) بسیار محافظه کارند و رای خود را به نفع جمهوریخواهان بهصندوق میاندازند. اما مسیحیان معتدل (Christian Mainline) که بیشتر به عدالت اجتماعی در اشکال مختلف آن اعتقاد دارند، به دمکراتها رای میدهند. سفید پوستاننژاد پرست که مذهبشان بیشتر ریشه در مسیحیت اونجلیکال دارد و به محافظه کاری مذهبی تعلق فکری دارند، به جمهوریخواهان گرایش دارند. دولتهای راستگرای غربی با حمایت این بخش مردم در بعضی از کشورهای غربی قدرت را بدست گرفتهاند. آنها در مقابل اقلیتها، سیاه پوستان و کسانی که به مذاهب دیگری تعلق فکری دارند تبعیض گرایی از خود نشان داده و پشوانهای برای حزب جمهوریخواه در آمریکا شدهاند.
گروهی در همین چهارچوب انتخابات فعلی را رقابت بین تحصیلکردگان شهر نشین و کمتر تحصیل کردگان حاشیهنشین میدانند. دموکراتها بیشتر در شهرهای بزرگ و بین تحصیلکردگان حمایت دارند در حالیکه جمهوریخواهان بیشترین رای خود را از حاشیهنشینها کسب میکنند. توماس فریدمن، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز، این انتخابات را صحنه رقابت بین تحصیلکردگان و کمتر تحصیلکردگان و کسانیکه اصلا تحصیل نکردهاند، میداند. او اعتقاد دارد که حقارت عدم تحصیلکردگی، طرفداران ترامپ را به ایستادگی در مقابل تحصیلکردگان شهر نشین وا داشته است. اما نویسنده اعتقاد دارد که او به عوامل مهم دیگری در این تحلیل توجه نکرده است. آنچه باید به آن توجه کرد تکیه کردن راست افراطی در دنیا و آمریکا برروی هراس (Fear) بخشی از جامعه در مقابل بخش دیگری از آن است.
هفته های پیش، خانم اورزولا فون.د.لاین (Ursula Von der Leyen) رئیس کامیشنر ( President of Commissioners) اتحادیه اروپا، در پارلمان اتحادیه اروپا خطاب به نماینده راستگرای یک دولت راستگرا در اروپا گفت فرق ما و شما در اینست که ما برای شرافت همه انسانها احترام قائلیم و به مهاجرین هم همین گونه نگاه میکنیم اما دنیای شما به «ما» (Us) و «آنها» (Them) تقسیم شده است. راست افراطی در دنیا مردم را به خودی و غیر خودی تقسیم کرده و برای غیر خودیها هیچ حق و شرافت انسانی قائل نیست. هویت ما در هراس از آنها ریشه میگیرد. کسانیکه هویت خودرا در ما خلاصه میکنند بطور کلی نگران از دست دادن امتیازات اجتماعی خود بوده که زمانی آنها را غیرعادلانه کسب کردهاند. راستگرایان محافظه کار افراطی در اروپا و آمریکا از مهاجرت غیر خودی، ادغام و یکپارچگی (Integration) با بقیه کشورهای اروپایی در اتحادیه اروپا، حذف و محرومیت (Exclusion) از بهره گیری از امتیازات اجتماعی و اقتصادی، تقسیم و برابری در قدرت و ثروت ترس و وحشت دارند. آنها به داشتن این امتیازات سیاسی و اقتصادی خو گرفته و میترسند از آنها محروم شوند. به خاطر همین هم ایدئولوژی راست محافظه کار اروپایی و آمریکایی بومی گرا، ضد نهادهای بین المللی، ضد مهاجر، ضد پلورالیسم دینی بوده و نهایتا طرفداران این ایدئولوژی به لحاظ سیاسی محافظه کار و به نظامهای خودکامه و فاشیسم روی میآورند. این گونه نظامهای سیاسی در گذشته در اروپا برروی نژاد خاص، قرائت خاصی از دین، بستن مرزهای کشور و خودکامگی داخلی برای حفظ امتیازات طبقه خاصی شکل گرفته بودند. ترامپ در این چهارچوب تکیه گاهی برای این هراس در جامعه آمریکا شده است. بخش عظیمی از غیر تحصیل کردگان، مسیحیان سفید پوست اونجلیکال، کسانی که ضد مهاجر و ضد دینها دیگر هستند و به شدت مخالف حضور اقلیتهای دیگر برای دسترسی به منابع مختلف این کشور هستند، حامی ترامپ شدهاند. نظام کشور ما هم یک نظام محافظه کار راستگرای افراطیست که در زیر حکومت روحانیون شکل پیدا کرده است. طرفداران این گونه حکومتها مرتب جامعه را تقسیم میکنند و به دیگران و آنهایی کردن (Othering) بقیه شهروندان کشور که در مقابل عقاید و ایدئولوژی آنها ایستادهاند مبادرت میورزد.
6 پاسخ
برای بسیاری از نکاتی که شما مطرح میکنید پاسخ موجود است اما با توجه به کوتاهی زمانی که نتیجه پیش بینی شما آشکار خواهد شد صبر کردن و دیدن حاصل کار سهل ترین و مطمئن ترین راه است. شما اشتباه میکنید و بزودی خواهیم دید. با احترام مرتضی
آقای نوربخش، پیشبینی شما اشتباه است. بزودی خواهید دید.
چرا می برری می برری می برری می برری یار؟
چرا میزنی میزنی میزنی میزنی نظر را؟
سانسور بد است. از آن خودداری کنید تا درهای بهشت به روی شما باز شود.
تحلیل جامع الاطراف و خوبی بود. ممنون.
خیالتان آسوده باشد، چه ترامپ انتخاب شود، چه بایدن، هیچ تفاوتی برای مردم ایران و جامعه جهانی نخواهد داشت. شاید بتوان با توجه به نقش بایدن در کودتای اوکراین و حضورش در هیئت حاکمه آمریکا طی سالهایی که تجاوز به افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و … صورت گرفت، عواقب انتخاب بایدن بمراتب بدتر از انتخاب مجدد ترامپ باشند. البته انگیزه آقای نویسنده در رای جمع کردن برای بایدن برای من روشن است. اما تو گویی این شعار اصلاح طلب (حزب دمکرات) اصولگرا (حزب جمهوری خواه) دیگر تمومه ماجرا، به شعار و شناخت امروز اکثریت شهروندان آمریکا نیز تبدیل شده است. ما در سطح جهانی با یک تحول جهانی مواجه هستیم که همه کس قدرت تشخیص و درک آن را ندارد. باقی بحث بماند برای فردای انتخابات!
دیدگاهها بستهاند.