زیتون– جمعی از فعالان سیاسی و مدنی ایران ضمن صدور بیانیهای بر ضرورت مذاکره مستقیم و بیقید و شرط ایران و آمریکا تاکید کردند.
در این بیانیه آمده است: «سیاست خارجی ضد منافع ملی ایرانیان و اصرار رهبر حکومت بر خط مشی «دشمن محور» خویش، علیرغم خواست اکثریت ملت، یکی از عوامل مهم به گروگان در آمدن زندگی مردم است. بسیاری از دلسوزان ملت و کشور بارها بر لزوم تنش زدایی و به طور مشخص پایان دادن به ستیزهگری با آمریکا و کلیه کشورهای منطقه تاکید کرده، اما هیچ گاه گوش شنوایی نیافتهاند.»
این جمع متنوع از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج ایران میگویند که «باید با نقد صریح سیاست ولی فقیه و اقلیت حاکم، فشار اجتماعی لازم را برای تغییر جدی این مسیر ضد ملی فراهم کرد»
به گزارش «زیتون» امضا کنندگان این بیانیه در بخش دیگری از آن افزودهاند: «هر چند رفتار حاکمان در چندین موضوع سرنوشت ساز مثل گروگانگیری، جنگ و برنامه هستهای که نشان از برخورد شدیدا تاخیری در تغییر این سیاستهای زیانبار و ایران بر بادده دارد، جای امید و انتظار گوش شنوایی باقی نمی گذارد؛ اما لازم می دانیم بار دیگر با صدای بلند بر ضرورت عدم دخالت نظامیان در سیاست داخلی و خارجی و بر مضرات ضد ملی و ضد انسانی استمرار این سیاست توسط رهبر ج.ا هشدار دهیم و بر تغییر آن تاکید نماییم.»
در ادامه این بیانیه تاکید شده است: «با شرایط جدید آمریکا، یک مذاکره مستقیم، شفاف و بی قید وشرط بین دو کشور آخرین فرصت برای سامان دادن به سیاست خارجی کشور در جهت دوری جستن از تنش آفرینی و نزدیکی و تعامل با دیگر کشورهای دنیا باشد. در این دوران باید با نقد صریح سیاست ولی فقیه و اقلیت حاکم، فشار اجتماعی لازم را برای تغییر جدی این مسیر ضد ملی فراهم کرد.»
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته٬ به شرح زیر است:
ضرورت مذاکره مستقیم و بیقید و شرط ایران و آمریکا و سیاست خارجی بر بنیاد منافع ملی و توسعه پایدار
زندگی مردمان غمزده و خشمگین قربانی رجزخوانیهای بیهوده، درنگ و امتناع از مذاکره و رقابتهای مادی و سیاسی بین حاکمان شده است. این وضعیت را فشار افکار عمومی و جامعه و جنبش مدنی میتواند تغییر دهد.
زندگی مردم ایران به گروگان سیاستهای اقلیت حاکم بر ایران در آمده است. مدتهاست که مردم شاهد سوء مدیریت حاکمان و فساد ساختاری از یکسو و سرکوب و کشتار معترضان جان به لب رسیده از سوی دیگرند. انسداد سیاسی در بالا و فشار اقتصادی در پایین بر دوش شهروندان ایران، سرنوشت مردم و کشور را دچار وضعیت اسفبار کنونی کرده است. بنا به هشدارهای نهادها و مسئولان درون سیستم و نیز کارشناسان مستقل در داخل و خارج از کشور، این اوضاع نمی تواند دوام چندانی داشته باشد. رهبر حکومت بانی و مسئول اصلی این وضعیت است. بر این اساس راهی به جز تغییر سیاستها و ساختارها متصور نیست.
سیاست خارجی ضد منافع ملی ایرانیان و اصرار رهبر حکومت بر خط مشی «دشمن محور» خویش، علیرغم خواست اکثریت ملت، یکی از عوامل مهم به گروگان در آمدن زندگی مردم است. بسیاری از دلسوزان ملت و کشور بارها بر لزوم تنش زدایی و به طور مشخص پایان دادن به ستیزهگری با آمریکا و کلیه کشورهای منطقه تاکید کرده، اما هیچ گاه گوش شنوایی نیافتهاند.
اکنون سیاست خانمانسوز و زیانبار خارجی در سوریه و لبنان و عراق و… با مشکلات جدی و یا بنبست مواجه شده است. در این میان این مردم ایران هستند که باید هزینه این سیاست نابخردانه را بپردازند.
هر چند رفتار حاکمان در چندین موضوع سرنوشت ساز مثل گروگانگیری، جنگ و برنامه هستهای که نشان از برخورد شدیدا تاخیری در تغییر این سیاستهای زیانبار و ایران بر بادده دارد، جای امید و انتظار گوش شنوایی باقی نمی گذارد؛ اما به حکم جوهره دموکراتیک، ملی و اخلاقی یک «سیاست ورزی مردم محور» لازم می دانیم بار دیگر با صدای بلند بر ضرورت عدم دخالت نظامیان در سیاست داخلی و خارجی و بر مضرات ضد ملی و ضد انسانی استمرار این سیاست توسط رهبر ج.ا هشدار دهیم و بر تغییر آن تاکید نماییم. سیاست داخلی و خارجی اقلیت حاکم نه تنها زندگی هفت دهک مردم ایران را زیر خط فقر نسبی و مطلق قرار داده بلکه بارها امنیت ملی کشورمان را به خطر انداخته و گاه تا یک قدمی جنگ پیش برده است.
اینک اما برخلاف حاکمانی که فکر میکنند هنوز زمانی برای آزمون مجدد تصورات واهی و یا منافع اقتصادیشان دارند، اقتصاد رو به فروپاشی حکومت و نارضایتی شدید مردم جای اصرار بر این سیاست ویرانگر و درنگ و تعلل در تغییر آن باقی نمی گذارد.
لازمه برون رفت از این وضعیت فلاکتبار، تغییر دکترین سیاست خارجی از یک رویکرد دشمن محور و تکیه بر باصطلاح جبهه مقاومت برای ستیز با دشمن فرضی به یک رویکرد «توسعه – منافع ملی» محور است.
از نظر ما امضاءکنندگان این بیانیه، با گرایشات مختلف سیاسی که برپیآمدهای مخرب تحریم های اقتصادی و سیاست های زورگویانه دولت ترامپ بر اقتصاد کشور و زندگی مردم آگاهی دارند، اینک که انتخابات آمریکا منجر به روی کار آمدن رئیس جمهوری شده است که برخلاف دولت قبل (که سیاست یکجانبه و نامتعارف خروج از برجام را در پیش گرفت)، یکی از نخستین سیاستهای اعلام شدهاش در سیاست خارجی در باره ایران بازگشت به برجام و اتخاذ رویکرد گفتگو برای حل مشکلات است، فرصت و شاید آخرین فرصت برای تغییر سیاست خارجی زیانبار کنونی فراهم آمده است.
ما معتقدیم حاکمان ایران دیگر نمیتوانند با تعلل و رجزخوانیهای بیهوده و بی پشتوانه و استمرار سیاستهای ضدملی؛ زندگی مردم را بیش از این قربانی تخیلات ذهنی و یا منافع باندهای فساد لانه کرده در پشت این نوع سیاستها سازند.
ما به همه جریانات سیاسی داخل و خارج یادآور می شویم که شاید با شرایط جدید آمریکا، یک مذاکره مستقیم، شفاف و بی قید وشرط بین دو کشور آخرین فرصت برای سامان دادن به سیاست خارجی کشور در جهت دوری جستن از تنش آفرینی و نزدیکی و تعامل با دیگر کشورهای دنیا باشد. در این دوران باید با نقد صریح سیاست ولی فقیه و اقلیت حاکم، فشار اجتماعی لازم را برای تغییر جدی این مسیر ضد ملی فراهم کرد.
مردم ایران روزهای بسیار سختی را سپری می کنند. خروج از این وضعیت جز از راه تغییر اساسی سیاست داخلی و خارجی حاکمان در کوتاه مدت و تغییر بنیادی ساختارهای حکومت در میان مدت متصور نیست.
به گمان ما رفاه مردمان ایران راه واقعی تر و انسانی تری برای روند دموکراتیزاسیون در ایران است تا فقر و فلاکت و وارد شدن فشار اقتصادی حداکثری بر آنان.
اینک با تاکید بر تجربه شکست سیاست تغییر حکومت از طریق قدرت های خارجی و اصلاح نظام از درون، نیاز به توانمند سازی یک جامعه مدنی قوی و جنبش اجتماعی پویا بیش از پیش موضوعیت یافته است. در همین راستا اعلام می داریم که تنش زدایی از روابط خارجی و اینک به طور مشخص مذاکره بی درنگ، بدون قید و شرط و شفاف با دولت جدید آمریکا یک ضرورت مبرم و ملی است. با ایجاد تغییرات در سیاست خارجی کشور توجیه فشار و سرکوب داخلی در پوشش غرب ستیزی نیز رنگ میبازد و امکان تغییرات سیاسی و ساختاری داخلی نیز به طور نسبی فزونتر و تسهیل می گردد.
فشار اقتصادی، اقشار مختلف جامعه ایران را بی رمق و کنشگری سیاسی را تحت الشعاع قرار داده و مکملی برای سیاست سرکوب و کشتار معترضان جان به لب رسیده و سیاست هراس افکنانه «النصر بالرعب» فراهم آورده است.
مسیر دموکراسی سازی و توسعه همه جانبه در ایران راهی طولانی و پر فراز و نشیب در پیش دارد. هر گونه تحول مثبت در ایران در پرتو کنش جامعۀ مدنی و جنبش اجتماعی متصور است. نزدیک بینی و کوته نگری چه بر اساس خوداصلاحی حکومت و چه مبتنی بر اتکاء و عاملیت خارجی، جز توهم پراکنی نخواهد بود. براین اساس است که ما یکبار دیگر بر ضرورت مذاکره مستقیم، شفاف و بی قید و شرط بین دو دولت در چارچوب یک تغییر جدی در سیاست خارجی بر ضد دشمنان خود ساخته با یک سیاست خارجی بر بنیادِ منافع ملی و توسعه گر تاکید می کنیم.
اسامی امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفباء:
احمد پورمندی
احمد علوی
احمد نجاتی
اسماعیل زرگریان
اسماعیل صفرزاده
اشکبوس طالبی
آینده آزاد
بابک امیرخسروی
بهرام امامی
بهروز بیات
بهروز جهانزاد
بهروز خلیق
بهزاد کریمی
بیژن افتخاری
پرویز مختاری
پروین ملک
پیمان عارف
توران همتی
تهمورث یاسمی
جهانگیر شادانلو
حبیب پرزین
حسن جعفری
حسن زهتاب
حسن گلشاهی
حسن نایب هاشم
حسن یوسفی اشکوری
حسین علوی
حسین علیزاده
حسین بحیرائی
حمید حسینی
داوود نوائیان
رسول بداغی
رسول تیهوئیان
رضا شیرازی
رضا علوی
رضا علیجانی
رضا قریشی
رضا کریمی
رضا مسموعی
رضا هوشمند
زهرا قضات
ژیلا شریعت پناهی
ساسان سلیمانی
سمیرا جمشیدی
سمیه قضات
سهیلا گلشاهی
سیامک فرید
صادق کار
صدرا عبدالهی
صدیقه وسمقی
عبدالعلی بازرگان
عبدالله ناصری
علی ایزدی
علیرضا جباری
عیسی سحرخیز
غنی مجیدی
فردوس جمشیدی
فرزانه بذرپور
کورش پارسا
گوهر شمیرانی
محسن نوربخش
محسن یلفانی
محمد ابراهیم زاده
محمد اولیائی فرد
محمد پوردوائی
مراد رضائی
مریم سطوت
مریم اهری
مسعود سفری
مسعود شب افروز
معصومه شاپوری
منصوره شجاعی
مهدی ابراهیم زاده
مهدی اقدم
مهدی امینی
مهدی فتاپور
مهدی ممکن
مهرداد احمدزاده
مهرگان وثوق
نادر عصاره
هادی زمانی
هرمز شریفیان
هژیر عطاری
یاسر میردامادی
یوسف محمدی
6 پاسخ
دوستان
میدانم غم ایران دارید . غم مردم ایران را دارید . غم سفره های خالی مردم ایران زمین را دارید . غم فرهیختگان و آزادگان دربند را دارید . غم تحقیر ایران در محافل بین المللی دارید . من نیز .
اما نظام حاکم بر ایران ، نه حرفهای شما را می فهمد و نه غم نابودی ایران را دارد . حکومت ایران نمیتواند در هیچ صحنه بین المللی شفاف و مسئول حاضر شود و گامی بردارد و تعهدی جدی بسپارد که نتیجه آن به دمکراسی و عدالت اجتماعی منتهی شود . برای آزادی ایران ، راهی دیگر باید جستجو کرد . گره به باد مزن ، گرچه بر مراد رود / که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت
قصه پر غصهء مخالفان این حکومت!
مخالفان متنوع و متضاد این حکومت با اینکه در داخل و در خارجه زیست می نمایند، هنوز نیآموخته و یاد نگرفته اند که طرز برخورد با یک حکومت چیست و چگونه است!
اول اینکه: در وهله نخست اگر هدف تغییرات ساختاری باشد انتظار تحقق این طرح از جانب حاکمیت وقت، امری ناممکن و دور از انتظار است، اگر حکومت مانند شما به جهان می نگریست و دوست و دشمن را مانند شما دسته بندی می کرد، که دیگر اختلافی ماهوی مابین شما و آنها نمی بود! و رهبر و دولت و روحانیت بقول شما معتقد به *ولایت فقیه* چرا باید برای تحقق یک نظام مردم سالاری که در نقطه مقابل عقیده مذهبی و سیاسی خویش است برای تسریع امر بقول شما *دمکراتیزاسیون* جامعه ایران که به معنی یک خودکشی سیاسی و عقیدتی است به نظرات شما توجه و عمل کند؟
شما در بیرون از این نظام نشسته و بر حسب یک سنت و ترفند تازه پای *صدور بیانیه* که چند سالی است رایج شده و در حقیقت بیانگر اوج استیصال و درماندگی فکری و سیاسی مخالفان این حکومت است، از حاکمیتی که چهل و سه است که بر مملکت استیلای کامل دارد و با تفسیر خاص خود از اسلام این فاجعه عظیم سیاسی و تخریب دینی و فرهنگی انسان ایرانی را رقم زده است و کارنامه سنگینی از خیانت و جنایت را بر تارک تاریخ معاصر ما به ثبت رسانده است، توقع اصلاحات و تغییرات ساختاری و بنیادیی دارید که برای خودتان هم هنوز موارد و مبانی آن، معلوم و مفهوم نیست!
تنوع و اختلاف فکری و سیاسی امضا کنندگان این بیانیه از زمین تا آسمان است (یکی حقوق بگیر تلویزیون ضد ایرانی – ضد اسلامی *من و تو* است و دیگری کارمند *دویچه وله (= صدای آلمان)* و دیگری تازه در استخدام یکی از نهادهای اروپایی درآمده و دیگری …)که اگر آقای خامنه ای بخواهد بر فرض محال، فردا شخصاً این حکومت را به شما واگذار کند، سریعا” کشور مواجهه با یک جنگ داخلی بین احزاب (که فعلاً وجود خارجی و عینی و عملی ندارند، ولی الساعه و فورا” نظامی دمکراتیک که محصول حضور و فعالیت احزاب هستند را، آرزومندند!؟) و گروه های چپ گرا و راست گرا و طرفدار آمریکا و اروپا از یک سو و جانبدار روسیه و چین از سوی دیگر خواهد شد.
دوم اینکه: شما باید هر چه زودتر تعریف و تکلیف خودتان را با شکل و محتوا و حد و اندازه ایدئولوژی خویش را معلوم و اعلام نمایید و اگر از جانب نسل جوان کشور از شما در باره راهکارها و اهدافتان برای برپایی یک جامعه جدید، سوالی بپرسند، آیا صادقانه، جز رجوع به چند کتاب و جزوه ترجمه شده از زبانهای غربی و نقل قول از آنها چیزی برای ارائه و پاسخ دادن دارید؟
تمام ایدآل های شما تحقق یک جامعه ای آمریکاگونه می باشد و بس!
و معلوم هم نیست که با این طرز نگرش چه انگیزه ای شما را در گذشته به مخالفت با شاه (وابسته) سابق که هم لائیک بود و هم سکولار کشاند که الان بعد از چهل و سه سال از گذشت انقلابتان می خواهید همان نظام سابق را با کمی جرح و تعدیل تکرار کنید؟
سوم اینکه: اگر شما کمی از فرهنگ سیاسی و تمدن غربی توشه ای برگرفته بودید، اینگونه با رهبر و سران حکومتی خود برخورد نمی کردید!
شما هنوز هم یاد نگرفته اید که اگر بخواهید در چهار چوب قوانین این کشور و با این مقامات فعلی کاری انجام دهید، می بایست با احترام و التزام به تضمین استمرار موجودیت آنان و عدم کینه ورزی و انتقام با آنها رفتار کنید.
لحن مستتر در بیانیه شما مملو از یک کینه دیرینه و بنیانی و تضادی معدومی می باشد، مگر اینکه شما بر این گمان باشید که این حکومت آنقدر بیسواد است که ناتوان از درک نیت شماست؟
چهارم اینکه: تمامی نقطه نظرات مطروحه در این متن در ارتباط با سیاست خارجی این حکومت، چیزی جز ترجمه خواسته های آمریکا و انگلیس و اسرائیل (مخصوصاً شخص شخیص نتانیاهو) و عربستان نیست که آن هم در نهایت سرانجامی جز، تجزیه و تضعیف ندارد! – مانند سرنوشت بقیه کشورهای اسلامی: عراق، لیبی و افغانستان و سودان و آخرین تلاش آنها برای تلاشی سوریه و لبنان و یمن و غیره پیش روی ماست-.
و این نفعی برای منطقه خاورمیانه و ایران و مردم مسلمان و استقلال طلب آن ندارد!
امروزه اگر شما در این دنیا متکی بر زور و قلدری (حتما پنتاگون آمریکا و ناتوی اروپا معرف حضورتان می باشند؟) منزوی و ضعیف و تنها باشید امکان مستقل زیستن نخواهید یافت، تجربه برخورد ترامپ که نمایانگر طرز تفکر و نگرش دولت و ملت آمریکاست با کشورهایی مانند کره شمالی و ونزوئلا و فلسطین مظلوم و ایران به حد کافی واضح و حاضر است!
در خاتمه، بهتر است امضاء کنندگان این نوع بیانیه ها در آینده به صدور بیانیه هایی در ارتباط با مرگ افراد و یا فوت وابستگان به آنها و یا تبریک نوروز باستانی و دعوت به مراسم چهارشنبه سوری و جشن مهرگان و تولد زرتشت و گرامیداشت کورش و داریوش و غیره بسنده کرده و مانند این حکومت، مردم را با این گونه شعارها و طرز برخوردهای بی فایده، سرگردان و گمراه نسازند، چرا که تمامی سرمایه عمر ما برای شنیدن و خواندن این گونه ادعاهای واهی و وعده های بعید به سر رسید و کم کم زمان بازنشستگی و رفتن به خانه سالمندان و بعد ترک این دنیا فرا می رسد و ادامه مبارزه از جانب فرزندانمان نیز به یمن تبلیغات ارتجاعی حکومت و غرب گرایی افراطی شما، کاملاً از ذهن و روان و برنامه کار و زندگی آنها پاک شده است.
والسلام علی من اتبع الهدی
سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
برابر با ۲۴.۱۱.۲۰۲۰
تعجب کردم این لیست را زیر در خواست مذاکره با امریکا دیدم زیرا عده ای از افراد در این لیست از انهایی هستند که سالها سنگ مبارزه با امپریالیسم امریکا را به سینه میزدند و حالا خواهان مذاکره با این امپریالیسم هستند!! تاکنون فکر میکردم این ها فقط با ترور امریکایی ها راضی میشوند همانطور که رفقایشان در دهه پنجاه کردند!
اکنون مذاکره وصلح با ذینفوذترین قدرت دنیا و به تعبیر اقای روحانی کد خدای دنیا که مخالفین اورابا ریشخند بسخره گرفته ولی اکنون صحت ان با دنباله روی دنیا از تحریم باثبات رسیده میبایست بخواست اساسی هر تجمع مبارزاتی بتبدیل گردد چرا که صلح با دنیای خارج و کوتاه امدن از توهمات خانه براندازانه حاکمیت شرط اولیه ورود بدنیای سرمایه وتکنولوژی امروز است و جامعه امروز رابا نیروهای فکری اماده وبدور از تنش و رویا های اول انقلاب و ذخایر بی پایان مادی درپرش بسوی تولید ورفاه و کاهش فقر وفلاکت و بیکاری یاری میرساند اکنون نوبت ایران است که جایگاه شایسته خود رادر این مسابقه همگانی بسوی ثروت ورفاه در بین کشور هایی که همیشه شاهد رشد وتعالی ان بوده ابم بیابدصلح با جهان خارج شرط لازم است و شرط کافی نیز توسط جامعه ای که شایستگی خودرا در یک انتخابات ۲۴ میلیون نفر باصلاحات رای داده تامین خواهد شد
با عرض سلام. شکی نیست که مذاکره با امریکا برای لغو تحریمها کار خیری است. اما گره زدن مذاکره با رفاه عمومی، آزادی ، و دمکراسی اگر یک پروپاگاندا نباشد، یک توهم، و امید واهی است. الویت نظام مقدس اسلامی رفاه عموم و آزادی نیست. پول دست بچه اخوندها بیشتر میشود و گاه خردهای هم به ملت میرسد. دشمنی با شیطان بزرگ و شعارهای چپ گرانه زینت در و دیوار و سیما ……. این تراژدی ادامه خواهد یافت.
با این دیدگاه موافقم و ضرورت درک عموم از تغییر در سیاست خارجی و نقد عملکرد رهبر و دخالت نظامیان در سیاست داخلی را برای نجات ایران حیاتی می دانم! روند تحولات و وضعیت اسفبار ملت اهمیت این دو ضرورت تاریخی را به حاکمان گوشزد می کند. اما از آنجا که گوش شنوایی وجود ندارد کاربست فشار اجتماعی و جنبش مدنی چاره نهایی ماست!
دیدگاهها بستهاند.